به گزارش وسائل، آزادی اقتصادی، واژهای است که از زمان شکلگیری اقتصاد لیبرالیسم به عنوان یک اصل غیر قابل انکار وارد ادبیات اقتصادی شد. تقریباً همه مکاتب و صاحبان اندیشهها خود را طرفدار آزادی معرفی کردهاند. اما مقصود همه آنها از آزادی، دقیقاَ مشخص نیست.
نظام سرمایهداری نیز بر پایه مبانی بینشی و ارزشی خود، تفسیر خاصی از آزادی اقتصادی ارائه داد و اصل آزادی را در فعالیتهای اقتصادی به عنوان یکی از اصول مسلم اعلام کرد. آنگاه بر اساس آن اصل و سایر اصول متخذ از مبانی بینشی و ارزشی خود، نظام اقتصادی خود را طراحی و اجرا کرد.
اما پرسش جدی درباره اصل آزادی این است: آیا در نظام سرمایهداری زمینه بهرهمندی از آزادی اقتصادی برای همه فعالان اقتصادی وجود دارد یا تنها صاحبان سرمایه میتوانند از آزادی اقتصادی بهرهمند شوند و فعالان حقیقی اقتصادی ـ نیروی کار ماهر، نیمه ماهر و ساده ـ از این حق بیبهرهاند؟ در واقع، الگوی آزادی اقتصادی در نظام سرمایهداری، سرمایهمحور است یا انسانمحور؟
آیا نمیتوان براساس آموزههای اسلامی الگوی آزادی اقتصادی انسانمحوری ارائه داد که همه فعالان اقتصادی ـ صاحب سرمایه، نیروی کار ماهر و نیمه ماهر و ساده ـ از آزادی در عرصه اقتصادی بهرهمند شوند؟
اساسیترین مبنای اعتقادی نظام سرمایهداری، «دئیسم» است. بر اساس این مبنا خداوند بعد از آفرینش جهان طبیعت، نظام طبیعی را که کارآمدترین نظام در عالم تکوین است، در آن قرار داده است. نظام اقتصادی نیز جزئی از نظام طبیعی است. مطابق با این نظام هر کس در پی حداکثرسازی منافع مادی شخصی خود است و «دست نامرئی» آدام اسمیت باعث میشود تا منافع عموم نیز حداکثر شود. در این منظومه یگانه وظیفه عالمان اقتصادی، درک و شناسایی آن نظام، آنگاه همسویی و هماهنگی با آن است.
بنابراین، خدای متعال و اراده او را از عرصه فعالیتهای اقتصادی حذف و انسان و اراده او را به عنوان خواستگاه اصلی خود معرفی نمود. اراده و خواست انسان، ارزش اصلی، بلکه منبع ارزشگذاری محسوب شد و تمام ارزشهای دینی ناسازگار با خواستههای انسان، ضد ارزش تلقی گردید. بدین وسیله مدعی انسانمحوری در عرصه اقتصادی شدند.
نظام سرمایهداری اصالت لذت مادی را در معرفی سعادت و شقاوت، معیار قرار داد و ارزشها و ضد ارزشها نیز با همین معیار مورد ارزیابی قرار گرفت.
به دنبال آن، هدف نهایی انسان را در فعالیت اقتصادی، منفعت شخصی مادی معرفی کردند. نظام سرمایهداری، بر پایه مبانی پیشین، اصالت فرد را به عنوان یکی از اصول اقتصادی مسلم پذیرفت و جامعه را یک عنوان انتزاعی معرفی کرد. در نتیجه، همه چیز باید از آن فرد باشد.
بر این اساس، مالکیت مطلق فردی خصوصی، اصل دیگری در روابط اقتصادی، جایگاه رفیع پیدا کرد. در نتیجه انسان در عرصه اقتصادی برای حداکثر سود مادی شخصی و توسعه مالکیت فردی خصوصی آزادی مطلق دارد. به عبارت دیگر اصل آزادی مطلق اقتصادی نیز یکی از نتایج مبانی نظام سرمایهداری شناخته شد.
بنابراین، نظام سرمایهداری با اصول زیر معرفی شد:
عدم تحقق آزادی اقتصادی واقعی در نظام سرمایهداری
مبانی و اصول نظام سرمایهداری این پیام را داشت که افزایش مالکیت از ناحیه حداکثر نمودن سود مادی شخصی یک نوع ارزش است. بنابراین، هر کس حق دارد برای گسترش مالکیت خود بر ثروت و دارایی جامعه با دیگران به رقابت برخیزد. در نتیجه، در مدت کوتاهی صاحبان سرمایه، قدرت اقتصادی جامعه را در اختیار گرفتند. نیروهای کار ماهر و نیمه ماهر و ساده برای پیدا کردن لقمه نانی به استخدام صاحبان سرمایه درآمدند. هر طوری صاحب سرمایه بخواهد باید برای او کار کنند. حق هیچ نوع تصمیمگیری درباره نوع، کمیت و کیفیت تولید را ندارند.
در مدیریت فرایند اقتصادی جایی برای آنها تعریف نشده است. هرگاه صاحب سرمایه بخواهد میتواند آنها را از کار اخراج کند. او تنها از یک دستمزد ثابت حداقلی بهرهمند است و تمام محصول تولیدی برای صاحب سرمایه است. در واقع، نظام سرمایهداری آزادی اقتصادی را تنها برای صاحبان سرمایه به ارمغان آورده و نیروهای حقیقی فعال اقتصادی، از آزادی اقتصادی بی بهره ماندند.
صاحبان سرمایه با توجه به فضای آزادی سیاسی، به کمک قدرت سرمایه خود قدرت سیاسی و تقنین جامعه را نیز در اختیار گرفتند. بدین وسیله پول و سرمایه و بهره متعلق به آن، نیروهای فعال حقیقی را از آزادی اقتصادی محروم کردند.
اصل آزادی اقتصادی در نظام سرمایهداری نتیجه معکوس داد. نیروهای کار به خدمت سرمایه و صاحب آن درآمده و خدمتگزار سرمایه شدند. ولی، جایگاه سرمایه در پناه اصل آزادی اقتصادی ترفیع پیدا کرد و تبدیل به فرمانروا گردید.
پیگیری اصل آزادی اقتصادی مطابق با مبانی نظام سرمایهداری هم اکنون دنیا را با مشکلاتی مواجه کرده است که به اختصار اشاره میشود: اولاً: فقر و فساد و شکاف درآمدی شدید در دنیا حاکم است؛ ثانیاً: رکود شدید در بازارهای مالی و تولیدات صنعتی وجود دارد؛ ثالثاً: گرانی مواد غذایی مردم را مواجه با مشکلات فراوان برای تامین حداقلهای زندگی کرده است؛ رابعاً: اخراج کارگران زیادی باعث افزایش خیل بیکاران در دنیا شده است.
همین کارگران هنگام رونق اقتصادی تنها درآمد ثابت حداقلی دریافت میکنند و همه منافع رونق از آن سرمایهداران است؛ اما هنگام رکود باید از کارخانهها اخراج شوند و از درآمد حداقلی محروم گردند. در واقع بر دنیای تحت سیطره نظام سرمایهداری سایه فقر و ناامیدی حاکم شده است.
بسیاری از تحلیلگران معتقدند «جوکر» فیلمی تلخ است که جوامع سرمایهداری دنیا را هدف قرار داده؛ از این رو اکران این فیلم با حاشیههای فراوانی رو به رو بود، به طوری که در پلیس ایالات متحده پیش از اکران عمومی جوکر با هشدار به تماشاگران عنوان کرد که این ارگان آماده مقابله با هرگونه آشوب پس از تماشای فیلم است، ارتش نیز هشدارهای امنیتی را پیش از اکران عمومی فیلم اعلام کرد و سینماهای نمایش دهنده نیز تماشاگران را از به همراه داشتن نقاب ها و وسایل جوکر به هنگام تماشای فیلم منع کردند.
این فیلم بیش از هر چیز به ظلم سرمایه داران اشاره دارد و نادیده انگاری قشر ضعیف تر جامعه که با این نوع ستم، تحقیر شده و همین موجب می شود تا جامعه دچار نوعی بحران شود که این بحران نه تنها قشر متوسط و پایین تر جامعه بلکه امنیت جامعه برای سرمایه داران را به خطر می اندازد.
جوکر میخواهد بگوید که این روال دامن تمامی بشر را خواهد گرفت، و سرمایه داران و فرزندانشان در آتش این بحران خواهند سوخت.
تاد فلیپس روند چگونگی تبدیل جوکر به فردی خشن را به تصویر کشیده، در نهایت نیز تلاش دارد ضدقهرمان بودن آن را به یک قهرمان تبدیل کند، قهرمانی که صدای مردمی در وجودش است که از جوامع سرمایهداری به تنگ آمده اند. اما واقعیت این است که حتی همان مردم نیز جزئی از آن جامعه تاریک شدهاند و دیگر هیچ رحمی ندارند و پدر و مادر را جلوی چشمان یک فرزند می کشند!
فیلم، جوامع سرمایه داری و سیاستمدارانی را نشانه گرفته است که با فساد نسبت به افراد جامعه ظلم میکنند، دردناکترین بخش فیلم را میتوان در سکانسی دید که مردم با نقابهای دلقک در خیابانهای شهر به اعتراض و کشت و کشتار مشغول هستند، جوکر با نقابش از میان آنها عبور کرده و وارد تالاری میشود که تمامی سرمایهداران شهر بی تفاوت نسبت به اعتراض نقابداران در آن جمع هستند و در کمال آرامش و در محیطی بسیار مجلل به تماشای اثر هنری مشغول اند؛ نمایی از لیبرال های پرورش یافته در نظام سرمایه داری که کارگردان و نویسنده کمدی تلخ وال استریت در سراسر دنیا هستند!/703/241/ح
ابوالقاسم مرشدی