vasael.ir

کد خبر: ۱۵۵۵
تاریخ انتشار: ۰۸ دی ۱۳۹۴ - ۰۰:۱۹ - 29 December 2015
درس خارج «فقه اقتصاد» آیت الله محسن اراکی/ جلسه 11

مهلت دادن به بدهکار مُعسر، اهتمام به فرائض و شروع کسب با دعاهای مأثور از دیگر ویژگیهای فرهنگ بازار اسلامی است.

پایگاه اطلاع رسانی وسائل – آیت الله اراکی دریازدهمین جلسه درس خارج اقتصاد اسلامی با ادامه بحث عناصر اخلاقی در فرهنگ اقتصاد اسلامی به تبیین سه عنصر دیگر با استناد به آیات و روایات باب پرداخت.

 

به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی وسائل، آیت الله محسن اراکی دریازدهمین جلسه سال تحصیلی 94- 95 در درس خارج فقه نظام اقتصادی اسلام، که روز دوشنبه بیست و پنجم آبانماه 1394 در مؤسسه امام خمینی ره برگزار شد، سه ویژگی دیگر فرهنگ اقتصاد اسلامی که از جمله وجوه ممیز این فرهنگ با فرهنگ اقتصاد سرمایه داری است را با استناد به آیات و روایات شریفه توضیح داد.

ایشان مهلت دادن به بدهکار را  از مهمترین اصول اخلاقی بازار اسلامی اعلام کرد و آنچه امروز از آن به عنوان "جریمه تأخیر" تعبیر می شود را خلاف فرهنگ اسلامی دانست.

 

دبیر کل مجمع تقریب بین مذاهب  فاصله بازار فعلی را با بازار ایده آل اسلامی، آنگونه که در روایات شریفه آمده است زیاد دانست و افزود: معیارهایی که در بازار فعلی حاکم است، معیارهای بازار سرمایه داری است و معیارهای اخلاق اسلامی جز ندرتاً دیده نمی شود.

آیت الله اراکی مشکلات مربوط به معوقات بانکی را که عارض این نهاد مالی شده است، نه از سوی بدهکاران مُعسر بلکه از جانب افرادی دانست که با وجود استطاعت در پرداخت دیون، تعمداً وام های  بانکی دریافت شده را برنمی گردانند و با حمایت از سوی برخی افراد دست  اندر کار نظام بانکی، مقدّرات ملت را به بازی می گیرند.

اصل اخلاقی دیگری که آیت الله اراکی به تبیین آن پرداخت، اهتمام به فرائض بود و در ضمن این بحث نظر خود را در مورد ساعات اشتغال به کار بر اساس آنچه از روایات فهم می شود، چنین بیان داشت: معتقدم آن تنظیم وقت که با موازین شرعی سازگار است این است که مردم پس از نماز صبح سرکار حاضر شوند. کار رسمی از شش صبح شروع شود و ساعت دوازده تمام شود.

ایشان پس از توضیح هشتمین ویژگی فرهنگ بازار اسلامی، در پایان بحث به عنوان یک صاحب نظر فقه حکومتی چنین اعلام نظرکرد:  دوست دارم نهادی تأسیس شود باعنوان "نهاد فرهنگ اسلامی بازار" و نشر و اجرای فرهنگ اسلامی را بعهده بگیرد. این اخلاقیات با نگاه فقه خرد و بعنوان وظیفه فردی، مستحب است و با نگاه فقه کلان و بعنوان وظیفه دولت، واجب است.

 

شرح ذیل، خلاصه مطالب مطرح در جلسه یازدهم درس «خارج فقه اقتصاد» آیت الله اراکی است.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

پنج عنصر اخلاقی سابق

تاکنون به پنج عنصر از عناصر اخلاقی بازار اسلامی اشاره کردیم: هدفمندی اخلاقمدارانه در کسب ثروت، ترویج قناعت و نهی از حب مال، میانه روی در کسب مال، استحباب اقاله نادم و استحباب اخذ ناقص و اعطای راجح.

 

عنصر اخلاقی ششم در فرهنگ اسلامی بازار

بحث امروز پیرامون اصل ششم است و آن انظار المُعسر است؛ یعنی اگر کسی به شما بدهکار شد و زمان ادای بدهی فرا رسید ولی بدهکار در شرایطی نبود که توانایی ادای دین را داشته باشد، به او مهلت دهید. انظار معسر از مهمترین اصول اخلاقی بازار اسلامی است؛ نه اینکه فشار بیاورد یا بخواهد بخاطر تأخیر سود بگیرد، چیزی که امروزه از آن بعنوان جریمه تأخیر از آن تعبیر می شود.

روایت اول

 روایتی سابقاً خوانده شد که در ضمن اقالة النادم، انظار المُعسر هم ذکر شده بود:

مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ‏ مُحَمَّدٍ الْقَاسَانِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ الْجَعْفَرِیِّ عَنْ بَعْضِ أَهْلِ بَیْتِهِ قَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله لَمْ یَأْذَنْ لِحَکِیمِ بْنِ حِزَامٍ فِی تِجَارَتِهِ حَتَّى ضَمِنَ لَهُ إِقَالَةَ النَّادِمِ وَ إِنْظَارَ الْمُعْسِرِ وَ أَخْذَ الْحَقِّ وَافِیاً أَوْ غَیْرَ وَافٍ      روایت 1، باب 3، ابواب آداب التجارة

کسی که در حال اعسار است باید به او مهلت داده شود نه اینکه چک به اجرا گذاشته شود و رفتارهایی مانند آن که امروزه در بازار دیده می شود در مورد او انجام شود.

 

فاصله بازار فعلی از بازار اسلامی

وقتی این اخلاقیات بازار را در منابع دینی می خوانیم و می بینیم، برای ما معلوم می شود که بازار فعلی ما تا چه اندازه با بازار اسلامی فاصله  دارد؛ می شود گفت بازار فعلی ما ضد بازار اسلامی است. معیارهایی که در بازار فعلی حاکم است، معیارهای بازار سرمایه داری است و معیارهای اخلاق اسلامی دیده نمی شود الا ما ندر( مگر ندرتا ً). اگر فرهنگ انظار معسر حاکم شد، شخص بدهکار هم تلاش می کند تا آنجا که ممکن است بدهی خود را بدهد. فرض کنیم سرانجام هم بدهکار موفق به پرداخت بدهی نشود، اتفاقی نیفتاده است، بدهی داشته نتوانسته است بپردازد. وقتی با اخلاق بازار سرمایه داری وارد بازار شویم این - یعنی عدم پرداخت بدهی توسط بدهکار- می شود فاجعه کبری.

 

معضل معوقات بانکی از جانب افراد مُعسر نیست

معوقات - در سیستم بانکداری فعلی ما – آنچه مربوط به افراد مُعسر است، زیاد نیست و لطمه ای به سیستم بانکی وارد نمی کند بلکه – مشکل اصلی مربوط است به – افرادی که از سیستم بانکی پول گرفته اند و عمداً نمی پردازند و در پرداخت تأخیر می کنند تا به این شکل سود کافی را از پول -  دریافت شده از بانک که در جای دیگری سرمایه گذاری کرده اند یا در حساب بانکی دیگری نگه داشته اند – ببرند.

این روش – که توسط برخی افراد بدهکار کلان به سیستم بانکی، به کار برده می شود – از فرهنگ سرمایه داری است که پول می دهند برای اعلام ورشکستگی؛ یعنی پول از بانک می گیرند و خودشان را بیشتر و بیشتر بدهکار می کنند و پس نمی دهند تا اینکه سرانجام اعلام  ورشکستگی کنند و بعد از ورشکستگی هم دیگر پول بانک را نمی دهند. مشکلی که در سیستم فعلی بانک وجود دارد، مشکل انظار مُعسر نیست بلکه مشکل تلاعب و بازی با سرمایه های مردم است.

 

عنصر اخلاقی هفتم در اقتصاد اسلامی

اصل هفتم از اصول اخلاقی بازار اسلامی، اهتمام به فرائض است. درآیات و روایات به ان اصل تأکید شده است.

آیه شریفه می فرماید:

رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إیتاءِ الزَّکاةِ یَخافُونَ یَوْماً تَتَقَلَّبُ فیهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصارُ ( نور/37)

طوری بازار را مدیریت کنیم و چنان فرهنگی بر بازار حاکم شود که تجارت و بیع از ذکر خدا غفلت ایجاد نکند.

آیه دیگر می فرماید:

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُلْهِکُمْ أَمْوالُکُمْ وَ لا أَوْلادُکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ  (منافقون / 9)

آیه دیگر:

وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَیْها وَ تَرَکُوکَ قائِماً   (جمعه/11)

 

دو شخصیت ممدوح و مذموم در قرآن کریم

در قرآن کریم دو نوع  شخصیت تعریف شده است. یک نوع شخصیت در همین آیه 11 سوره جمعه تعریف شده است. در روایت آمده است که کاروان تجاری از شام در وقت نماز جمعه رسید و افرادی از کاروان برای جلب مردم شروع به نواختن موسیقی کردند. به جز دوازده نفر، سایر مردم رسول خدا صلی الله علیه و آله را درحالیکه خطبه می خواند، رها کردند و به طرف کاروان رفتند. این یک تیپ شخصیتی است که مورد سرزنش قرار گرفته است. تیپ شخصیتی متضاد با این نوع، همان است که در سوره نور آیات 36 و 37 آمده است:

"فی‏ بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فیها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إیتاءِ الزَّکاةِ یَخافُونَ یَوْماً تَتَقَلَّبُ فیهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصار"

 

روایات متعددی وجود دارد در توصیف این نوع شخصیت که کسب و تجارت می کنند و هنگام نماز هم به نماز می ایستند و اهتمام به عبادت اول وقت دارند.

روایت اول

  مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ یَسَارٍ عَنْ رَجُلٍ رَفَعَهُ فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ قَالَ هُمُ التُّجَّارُ الَّذِینَ لَا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَ لَا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا دَخَلَ مَوَاقِیتُ الصَّلَاةِ أَدَّوْا إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَقَّهُ فِیهَا    باب 14، ابواب آداب التجارة

 

روایت دوم

روایت دیگر در اوایل ابواب آداب التجارة آمده است که روی این نکته تأکید شده است:

عَنْ رَوْحِ بْنِ عَبْدِ الرَّحِیمِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ قَالَ کَانُوا أَصْحَابَ تِجَارَةٍ فَإِذَا حَضَرَتِ الصَّلَاةُ تَرَکُوا التِّجَارَةَ وَ انْطَلَقُوا إِلَى الصَّلَاةِ وَ هُمْ أَعْظَمُ أَجْراً مِمَّنْ لَمْ یَتَّجِرْ  باب 2، ابواب آداب التجارة

 

روایت سوم؛ یک روایت مفصل

روایت دیگری هم وجود دارد که مضمون آن را قبلاً بیان کردیم:

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام یَقُولُ کَانَ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مُؤْمِنٌ فَقِیرٌ شَدِیدُ الْحَاجَةِ مِنْ أَهْلِ الصُّفَّةِ وَ کَانَ لَازِماً لِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله عِنْدَ مَوَاقِیتِ الصَّلَاةِ کُلِّهَا لَا یَفْقِدُهُ فِی شَیْ‏ءٍ مِنْهَا وَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَرِقُّ لَهُ وَ یَنْظُرُ إِلَى حَاجَتِهِ وَ غُرْبَتِهِ فَیَقُولُ یَا سَعْدُ لَوْ قَدْ جَاءَنِی شَیْ‏ءٌ لَأَغْنَیْتُکَ قَالَ فَأَبْطَأَ ذَلِکَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَاشْتَدَّ غَمُّ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بِسَعْدٍ فَعَلِمَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مَا دَخَلَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مِنْ غَمِّهِ بِسَعْدٍ فَأَهْبَطَ عَلَیْهِ جَبْرَئِیلَ علیه السلام  وَ مَعَهُ دِرْهَمَانِ فَقَالَ لَهُ یَا مُحَمَّدُ إِنَّ اللَّهَ قَدْ عَلِمَ مَا قَدْ دَخَلَکَ مِنَ الْغَمِّ بِسَعْدٍ أَ فَتُحِبُّ أَنْ تُغْنِیَهُ فَقَالَ لَهُ نَعَمْ فَقَالَ لَهُ فَهَاکَ هَذَیْنِ الدِّرْهَمَیْنِ فَأَعْطِهِمَا إِیَّاهُ وَ مُرْهُ أَنْ یَتَّجِرَ بِهِمَا قَالَ فَأَخَذَهُمَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ثُمَّ خَرَجَ إِلَى صَلَاةِ الظُّهْرِ وَ سَعْدٌ قَائِمٌ عَلَى بَابِ حُجُرَاتِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله یَنْتَظِرُهُ فَلَمَّا رَآهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَالَ یَا سَعْدُ أَ تُحْسِنُ التِّجَارَةَ فَقَالَ لَهُ سَعْدٌ وَ اللَّهِ مَا أَصْبَحْتُ أَمْلِکُ مَا أَتَّجِرُ بِهِ فَأَعْطَاهُ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله الدِّرْهَمَیْنِ فَقَالَ لَهُ اتَّجِرْ بِهِمَا وَ تَصَرَّفْ لِرِزْقِ اللَّهِ فَأَخَذَهُمَا سَعْدٌ وَ مَضَى مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله حَتَّى صَلَّى مَعَهُ الظُّهْرَ وَ الْعَصْرَ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قُمْ فَاطْلُبِ الرِّزْقَ فَقَدْ کُنْتُ بِحَالِکَ مُغْتَمّاً یَا سَعْدُ قَالَ فَأَقْبَلَ سَعْدٌ لَا یَشْتَرِی بِالدِّرْهَمِ إِلَّا بَاعَهُ بِدِرْهَمَیْنِ وَ لَا یَشْتَرِی شَیْئاً بِدِرْهَمَیْنِ إِلَّا بَاعَهُ بِأَرْبَعَةِ دَرَاهِمَ وَ أَقْبَلَتِ الدُّنْیَا عَلَى سَعْدٍ فَکَثُرَ مَتَاعُهُ وَ مَالُهُ وَ عَظُمَتْ تِجَارَتُهُ فَاتَّخَذَ عَلَى بَابِ الْمَسْجِدِ مَوْضِعاً جَلَسَ فِیهِ وَ جَمَعَ تِجَارَتَهُ إِلَیْهِ وَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله إِذَا أَقَامَ بِلَالٌ الصَّلَاةَ یَخْرُجُ وَ سَعْدٌ مَشْغُولٌ بِالدُّنْیَا لَمْ یَتَطَهَّرْ وَ لَمْ یَتَهَیَّأْ کَمَا کَانَ یَفْعَلُ قَبْلَ أَنْ یَتَشَاغَلَ بِالدُّنْیَا فَکَانَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله یَقُولُ یَا سَعْدُ شَغَلَتْکَ الدُّنْیَا عَنِ الصَّلَاةِ فَیَقُولُ مَا أَصْنَعُ أُضِیعُ مَالِی هَذَا رَجُلٌ قَدْ بِعْتُهُ فَأُرِیدُ أَنْ أَسْتَوْفِیَ مِنْهُ وَ هَذَا رَجُلٌ قَدِ اشْتَرَیْتُ مِنْهُ فَأُرِیدُ أَنْ أُوفِیَهُ قَالَ فَدَخَلَ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مِنْ أَمْرِ سَعْدٍ غَمٌّ أَشَدُّ مِنْ غَمِّهِ بِفَقْرِهِ فَهَبَطَ عَلَیْهِ جَبْرَئِیلُ علیه السلام فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ إِنَّ اللَّهَ قَدْ عَلِمَ بِغَمِّکَ بِسَعْدٍ فَأَیُّمَا أَحَبُّ إِلَیْکَ حَالُهُ الْأُولَى أَوْ حَالُهُ هَذِهِ فَقَالَ لَهُ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله یَا جَبْرَئِیلُ بَلْ حَالُهُ الْأُولَى قَدْ أَذْهَبَتْ دُنْیَاهُ بِآخِرَتِهِ فَقَالَ لَهُ جَبْرَئِیلُ علیه السلام إِنَّ حُبَّ الدُّنْیَا وَ الْأَمْوَالِ فِتْنَةٌ وَ مَشْغَلَةٌ عَنِ الْآخِرَةِ قَالَ قُلْ لِسَعْدٍ یَرُدَّ عَلَیْکَ الدِّرْهَمَیْنِ اللَّذَیْنِ دَفَعْتَهُمَا إِلَیْهِ فَإِنَّ أَمْرَهُ سَیَصِیرُ إِلَى الْحَالَةِ الَّتِی کَانَ عَلَیْهَا أَوَّلًا قَالَ فَخَرَجَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله فَمَرَّ بِسَعْدٍ فَقَالَ لَهُ یَا سَعْدُ أَ مَا تُرِیدُ أَنْ تَرُدَّ عَلَیَّ الدِّرْهَمَیْنِ اللَّذَیْنِ أَعْطَیْتُکَهُمَا فَقَالَ سَعْدٌ بَلَى وَ مِائَتَیْنِ فَقَالَ لَهُ لَسْتُ أُرِیدُ مِنْکَ یَا سَعْدُ إِلَّا دِرْهَمَیْنِ فَأَعْطَاهُ سَعْدٌ دِرْهَمَیْنِ قَالَ وَ أَدْبَرَتِ الدُّنْیَا عَلَى سَعْدٍ حَتَّى ذَهَبَ مَا کَانَ جَمَعَ وَ عَادَ إِلَى حَالِهِ الَّتِی کَانَ عَلَیْهَا    وسائل الشیعه، روایت 2، باب 14، ابواب آداب التجارة

مرد فقیری بنام سعد در میان اهل صفه بود که همیشه در اوقات نماز همراه رسول خدا صلی الله علیه وآله بود. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بخاطر فقر سعد مغموم بود. جبرئیل دو درهم به پیامبر صلی الله علیه و آله داد تا به سعد بدهد و با آن کسب و کار کند. سعد دو درهم را سرمایه کسب کرد و مال فراوان بدست آورد. سعد با رسیدگی به امور دنیا و کسب و کار از عبادت و نماز در معیت رسول خدا صلی الله علیه و آله  بازماند. پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله با مشاهده وضع او مغموم شد. غمی بیشتر از غمی که از دیدن فقر سعد داشت. جبرئیل علیه السلام نازل شد و عرضه داشت کدام حالت نزد شما محبوب تر است؟ وضع فعلی سعد یا وضع سابق؟ حضرت فرمودند :وضع قبلی. جبرئیل عرضه داشت: دو درهم را پس بگیرید. به این ترتیب با پس گرفتن دو درهم از سعد، وضع مالی او دوباره قهقراء برگشت و همه چیز را از دست داد و به حال سابق برگشت.

 

ادامه بحث

این روایات دالّ بر این معناست که یکی از مهمترین اخلاق بازار اسلامی این است که بازاری در وقت نماز به نماز بپردازد. این روحیه تربیت کننده است، تنها مسئله حضور در نماز نیست بلکه بازار را پاک می کند؛ یعنی فرهنگ بازار را می سازد. دقایقی قبل از وقت نماز، کسب را تعطیل کند و فروشنده به نماز برود؛ در اینحالت مشتری هم به نماز می رود. من معتقدم که با ملاحظه موازین شرعی و روایات آن تنظیم وقت که با موازین شرعی سازگار است این است که مردم پس از نماز صبح سرکار حاضر شوند. کار رسمی از شش صبح شروع شود و ساعت دوازده تمام شود.

 

عنصر اخلاقی هشتم در بازار اسلامی

اصل و ادب هشتم از آداب و اخلاق بازار اسلامی، دعا بالمأثور عند الدخول است. در روایات دعاهایی وارد است که مستحب است شخص به هنگام شروع به کار در بازار آنها را بخواند.

مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ حَنَانٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع یَا أَبَا الْفَضْلِ أَ مَا لَکَ مَکَانٌ تَقْعُدُ فِیهِ فَتُعَامِلُ النَّاسَ‏قَالَ قُلْتُ بَلَى قَالَ مَا مِنْ رَجُلٍ یَرُوحُ أَوْ یَغْدُو إِلَى مَجْلِسِهِ وَ سُوقِهِ فَیَقُولُ حِینَ یَضَعُ رِجْلَهُ فِی السُّوقِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مِنْ خَیْرِهَا وَ خَیْرِ أَهْلِهَا (و اعوذ بک من شرّها و شرّ اهلها) إِلَّا وَکَّلَ اللَّهُ بِهِ مَنْ یَحْفَظُهُ وَ یَحْفَظُ عَلَیْهِ حَتَّى یَرْجِعَ إِلَى مَنْزِلِهِ فَیَقُولُ لَهُ قَدْ أُجِرْتَ مِنْ شَرِّهَا وَ شَرِّ أَهْلِهَا یَوْمَکَ هَذَا (بِإِذْنِ اللَّهِ وَ قَدْ رُزِقْتَ خَیْرَهَا وَ خَیْرَ أَهْلِهَا فِی یَوْمِکَ هَذَا) فَإِذَا جَلَسَ مَجْلِسَهُ فَقَالَ حِینَ یَجْلِسُ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ ص اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مِنْ فَضْلِکَ حَلَالًا طَیِّباً وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ أَنْ أَظْلِمَ أَوْ أُظْلَمَ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ صَفْقَةٍ خَاسِرَةٍ وَ یَمِینٍ کَاذِبَةٍ فَإِذَا قَالَ ذَلِکَ قَالَ لَهُ الْمَلَکُ الْمُوَکَّلُ بِهِ أَبْشِرْ فَمَا فِی سُوقِکَ الْیَوْمَ أَحَدٌ أَوْفَرَ حَظّاً مِنْکَ (قَدْ تَعَجَّلْتَ الْحَسَنَاتِ وَ مُحِیَتْ عَنْکَ السَّیِّئَاتُ) وَ سَیَأْتِیکَ مَا قَسَمَ اللَّهُ لَکَ مُوَفَّراً حَلَالًا مُبَارَکاً فِیهِ  روایت 1، باب 18، ابواب آداب التجارة

روایت می فرماید که اگر شخص به هنگام ورود به بازار این دعا را بخواند: "اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مِنْ خَیْرِهَا وَ خَیْرِ أَهْلِهَا (و ا عوذ بک من شرّها و شرّ اهلها) "، خداوند فرشتگانی را موکّل می کند که او را حفظ کنند و ملک موکّل به او می گوید که باذن الله تو را از شرّش و از شر اهلش در امان می داریم و خیرش و خیر اهلش را به تو می دهیم.

وقتی می نشیند و می گوید: " یَجْلِسُ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ ص اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مِنْ فَضْلِکَ حَلَالًا طَیِّباً وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ أَنْ أَظْلِمَ أَوْ أُظْلَمَ وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ صَفْقَةٍ خَاسِرَةٍ وَ یَمِینٍ کَاذِبَةٍ " ، ملک موکل می گوید بشارت بر تو باد که در این بازار کسی از تو خوش شانس تر نیست، حسنات را به خود جلب کردی و سیئات را محو کردی و آنچه خدا به تو قسمت کرده است به نحو مبارک و حلال به تو خواهد رسید.

دوست دارم نهادی تأسیس شود باعنوان "نهاد فرهنگ اسلامی بازار" و نشر و اجرای فرهنگ اسلامی را بعهده بگیرد. در روایات مستحباتی که با لسان استحباب بیان شده است، وقتی از منظر فقه کلان به آنها نگاه شود و به عنوان وظیفه دولت تعیین شوند، واجب خواهد شد؛ یعنی بر دولت واجب است که این اخلاق اسلامی را در بازار ترویج کند. به عبارتی، بر دولت واجب است که این اخلاق اسلامی را در بازار ترویج کند؛ اگرچه این اخلاقیات برای مردم واجب نیست بلکه مستحب است.به عبارت دیگر، این اخلاقیات با نگاه فقه خرد و بعنوان وظیفه فردی، مستحب است و با نگاه فقه کلان و بعنوان وظیفه دولت، واجب است.

 

 

تقریر: ج. زنگنه     223/907

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۰ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۵:۳۱:۳۹
طلوع افتاب
۰۶:۵۶:۵۱
اذان ظهر
۱۳:۱۱:۳۵
غروب آفتاب
۱۹:۲۵:۴۱
اذان مغرب
۱۹:۴۲:۳۹