به گزارش وسائل، حجتالاسلام والمسلمین محمدعلی میرزایی، استاد جامعةالمصطفی(ص)، در نشست علمی و کرسی آزاداندیشی «رویکرد تمدن در وحدت اسلامی» که امروز، ۱۰ آذرماه، در دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم برگزار شد، گفت: در جهان اسلام چون دچار واگرایی، ناسازگاری و منازعه و اختلاف زیاد هستیم و وضع بغرنجی وجود دارد، مجال تعارف کردن را نمیدهد و باید با صراحت به بحث وحدت بپردازیم.
وی افزود: اگر در جهان اسلام تنها بخواهیم همزیستی مسالمتآمیز داشته باشیم ولو اینکه دنبال تمدن و پیشرفت هم نباشیم، باید طرحی در این زمینه داشت باشیم تا هر کسی بتواند حرف و سخن خود را در امنیت بازگو کند و هر کسی دفتر و بیان خود را داشته باشد؛ زیرا در ناامنی اختلاف به نزاع و درگیری و فتنه منجر خواهد شد.
میرزایی با بیان اینکه شهید ثانی در لبنان در مدرسه نورالدین زنکی لبنان در کنار تدریس فقه شیعه، فقه مذاهب دیگر را میآموخته و بعد از مدتی بر هر ۴ مذهب اهل سنت علاوه بر شیعه فتوا میداده است، اظهار کرد: این سؤال وجود دارد که آیا کسانی مانند ایشان به دنبال ایجاد تمدن و دولت دینی و ... بودهاند؟ بعید میدانم حتی آیتالله بروجردی هم وقتی سخن از تقریب داشتند، رویکرد تمدنانه در ذهن نداشتهاند.
تمدنسازی مسیری یکطرفه نیست
وی با بیان اینکه امام(ره) به دنبال همگرایی و ایجاد جهان اسلامی بودند که بتوانند با چالشهایی مانند اشغال فلسطین، مواجه شود، تصریح کرد: امام(ره) دنبال این بود که تمام جهان اسلام با همه ظرفیتهای سیاسی و اجتماعی سرمایه خود را وسط بگذارند و جهان اسلامی درست کنند که بتواند بر چالشها موفق شوند و از وابستگیها رها شوند. بحث تمدنسازی مقوله یکطرفه و راه یکجانبه نیست؛ مشقی نیست که یک کشور آن را بنویسد و یا کشوری در داخل خود تولید کند، بلکه حرکت تعاملی جهان اسلامی است.
میرزایی اضافه کرد: تشیع به خاطر عقلانیت، علمیت و منطقی بودن و همچنین داشتن پدیده بینظیر اجتهاد، ظرفیت عظیمی برای تمدنسازی دارد که کمتر از این ظرفیت کمنظیر بهره بردهایم.
نمره غیرقابل قبول در تقریب
استاد جامعةالمصطفی(ص) با بیان اینکه تقریب مذاهب با رویکرد تمدنی نمره قابل قبولی نگرفته است، اظهار کرد: اخیراً برخی از اعاظم که آش تقریب را پختهاند در هنگام رفتن از مؤسسات به فکر این مسئله افتادهاند که به جای تقریب از واژه وحدت استفاده کنند، در حالی که این موضوع از ابتدا روشن بود.
میرزایی بیان کرد: برای مثال ایران و مصر نقاط مشترکی دارند، ولی تردید دارم که بزرگترین ظرفیت وحدت تمدنساز میان این دو کشور حوزه علمیه و الازهر باشد، بلکه منابع، روشنفکران و علما از مهمترین منابع هستند؛ ظرفیت مصری که دارای صد میلیون مسلمان است نمیتواند در الازهر خلاصه شود که حتی اگر بخواهند هم کار جدی نمیتوانند در بحث تمدنسازی داشته باشند؛ زیرا حکومتی و دولتیسازی تمام ارکان مؤسسات دینی در کشورهای اسلامی از بزرگترین نقاط ضعف در ایجاد این رویکرد تمدنانه است.
وی با اشاره به اینکه مؤسسات دینی اهل سنت کار جدی در پروژه تمدنسازی نمیتوانند داشته باشند، زیرا وابسته به دولتها هستند، افزود: اخوانالمسلمین نماد برتر یعنی فعالتر، منطقیتر و نزدیکتر به شیعه در اسلام سیاسی اهل سنت است؛ اخوان از ابتدای انقلاب به سمت ایران آمدند و با امام(ره) ملاقات داشتند و رویکردشان هم «الاسلام هو الحل» بود و حتی در حمایت از انقلاب و امام کتاب نوشتند، ولی با این حال ثمره آن را میبینیم، زیرا با نوع اجتهاد غیرپویای آنان و وجود خشونت در برخی گرایشاتشان نمیتوانند ثمره تمدنی داشته باشند.
استاد جامعةالمصطفی(ص) با بیان اینکه ریشه بنیادین تفکر این گروهها در نظریات ابن خلدون است، تصریح کرد: ابن خلدون در رأس ماجرای انحرافی در رویکرد تمدنی است و با تئوریپردازی مانند «الغلبه» خشونت را مطرح کرده است؛ همچنین وی صریحاً امام حسین(ع) را تخطئه کرده و گفته حسین(ع) شوکت دولت اسلامی(اموی) را شکست، البته وی از امام(ع) تمجید کرده، ولی به این بخش از زندگی امام(ع) هم تاخته است.
وی با بیان اینکه چند رویکرد در تمدن اسلامی باید برجسته باشد، افزود: اول این که اگر سکولار هم باشد، نتیجه آن حداقل این است که مسلمین با هم نجنگند و یکدیگر را تیرباران نکنند که مثال امروزی آن طرح ترکیه است. رویکرد دیگر در اندیشه «مالک بن نبی» و شاگردان ایشان است که به شدت هم مورد سفارش شهید صدر بود؛ «بننبی» در چند کتابش از واژه «لحظة الصفّین»، یعنی مرحله صفین نام برده است؛ وی معتقد است که شیب تمدنی مسلمین از صفین شروع شد و نه قرن هشتم، یعنی دوره ابنخلدون.
آغاز شیب تمدنی از صفین
میرزایی اظهار کرد: بننبی برای تمدن اسلامی چند مرحله قائل است؛ ابتدا مرحله روح که از پیامبر(ص) شروع شده و تا صفین ادامه یافت؛ مرحله دیگر «جاذبیات الارض» بود؛ یعنی توسعه و فتح مناطق دیگر و مرحله سوم هم دوره زوال بود؛ به تعبیر وی، در صفین دو مدرسه روبروی هم قرار گرفتند، یکی مدرسه مدینه که عشق به قرآن و سنت پیامبر(ص) وجود داشت و مدرسه دیگر شام و فسادهای آن بود. بننبی معتقد است که مکتب معاویه بر مکتب علی(ع) غلبه کرد و از آنجا شیب تمدنی شروع شد.
میرزایی تصریح کرد: از نظر بننبی، تمدن مسلمین با رخت بربستن منطق و اخلاق علوی رو به زوال رفت گرچه علم و پیشرفت بوده است؛ بنابراین باید مسئله اخلاق را جدی بگیریم و همراه اهل سیاست صرفاً بر طبل پیشرفت و توسعه نکوبیم، زیرا پیشرفت فاقد اخلاق ارزشی نخواهد داشت.
کنفرانس وحدت موفقیت چندانی نداشته است
استاد جامعةالمصطفی(ص) با بیان اینکه شیعه نتوانسته است آن طور که انتظار جهان اسلام بود، پروژههای تمدنی خود را به پیش ببرد، اظهار کرد: عمدتاً هم به علت دشمنیها و بروز مشکلاتی بود که از بیرون تحمیل شده است، البته اگر فرض کنیم مسئولیتی متوجه کمکاریهای ما نیست. واقعیت این است که رویکرد تمدنی و وحدتی با دعوت از برخی شخصیتها در هر سال و آن هم با هزینههای و هتلهای آنچنانی نتوانسته است، پروژه وحدت تمدنی را چندان به پیش ببرد.
استاد جامعةالمصطفی(ص) با بیان اینکه مدل تمدنسازی ایرانیها بیشتر ابن خلدونی است نه بننبی، تصریح کرد: ابنخلدون نگاه اموی در رویکرد تمدنسازی دارد و امروز همین داعشیها بر مبنای نظریات او سر دیگر مسلمین را میبرند و جواز آن را از افکار وی میگیرند.
میرزایی با بیان اینکه اندیشه بننبی بسیار به شیعه نزدیک بوده است، اضافه کرد: بننبی انسان، زمان و خاک(عناصر مادی تمدن) را مؤلفههای تمدن میداند؛ یکی از پرسشهای اساسی در مورد این مؤلفه این است که دین در مجموعه مؤلفهها وجود ندارد که همین نقد بر وی سبب شد تا ایشان کتاب دیگری بنویسد «الفکرة الدینیه» و در آن بیان کرد که دین ملات، نقشهدهنده و ترکیب کننده و جهتدهنده به مؤلفههای دیگر است.
وحدت علمی میان مسلمین
استاد جامعةالمصطفی(ص) با بیان اینکه وی معتقد است که تمدن بدون دین ایجاد نمیشود، افزود: تمدن نیازمند هستیشناسی، انسانشناسی، غایتشناسی و ... است و این مقولات بر عهده دین است. بنابراین هر قدر تمدن مبتنی بر دین سالمتر، اجتهادمدارتر، آزاداندیشتر و عقلانیتر باشد بقاء و ماندگاری آن هم بیشتر خواهد بود.
میرزایی با بیان اینکه باید میان امتهای اسلامی وحدت علمی ایجاد کنیم که لازمه آن پرهیز از درگیری و روآوردن به تعامل است، افزود: این کاری است که بزرگانی مانند شهید ثانی و شهید صدر در آثارشان داشتند. امروز هم تقویت اجتهاد در این مسئله مؤثر است؛ زیرا برخی اجتهادها اجازه تنفس به اجتهادات دیگر را نمیدهد، مثلاً اگر دوره شیخ طوسی و شیخ مفید را با دوره فعلی مقایسه کنیم میبینیم که بر مذاهب دیگر و آرای آنان سیطره علمی داشتند؛ زیرا مفید و شیخ طوسی توجه زیادی به فتاوا و آرای مذاهب دیگر داشتند و به ۵ مذهب فتوا میدادند، در حالی که مراجع فعلی عمدتاً ناظر به فتاوای شیعه هستند.
اولویت تبلیغ بر اجتهاد
وی با بیان اینکه تبلیغ در حوزه در مقایسه با اجتهاد اولویت بیشتری دارد بیان کرد: اصل اسلام اجتهادپذیر نیست، زیرا اجتهاد برای فروع است. معتقدم فروپاشی تمدن اسلامی به خاطر نسیان و زمین گذاشتن اصل اخلاق و فقه بوده است و نه نقص در اجتهاد در فروع؛ برای فهم دین و تبیین و تبلیغ آن، نیاز به حرکت اجتهادی نداریم، گرچه در هر دورهای به دستگاه فقاهتی نیاز داریم، ولی اینکه تبلیغ برای حوزه مسئله ثانوی شود، نقطه خلأ در دوره کنونی است.
میرزایی با بیان اینکه وحدت جهان اسلام برای رسیدن به تمدن اسلامی ضروری است، تصریح کرد: وحدت غیردینی نیست ولی فرادینی است؛ رهبر معظم انقلاب اسلامی بدون تردید کانون تفکرشان فهم اسلام مبتنی بر اهل بیت(ع) است، ولی این به معنای این نیست که دادوستد علمی و اجتهاد عقلانی در مواجهه با تفکر اهل سنت نباشد.
وی تأکید کرد: وحدت علمی به معنای آن است که با وجود تعدد آرا و نظرات، مقامالوحدة علمی داشته باشیم. اهل سنت و شیعه در ذیل قرآن و پیامبر(ص) میتوانند منظومه واحد و مشترک مبنایی داشته باشند./910/422/ح
منبع: ایکنا با تصحیح
ممنون از شما عالی بود