به گزارش خبرنگار وسائل، همایش ملی فلسفه فقه نظام به مناسبت روزجهانی فلسفه، چهارشنبه 6 آذرماه به همّت پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و همکاری مرکز فقهی ائمه اطهار، مرکز تحقیقات مجلس شورای اسلامی و چند مرکز و مؤسسه دیگر فعّال در حوزه فقه نظام، در تالار اندیشه این پژوهشگاه برگزار شد.
در این همایش آیت الله علی اکبر رشاد رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و آیت الله ابوالقاسم علیدوست عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به عنوان سخنران حضور داشتند و دبیری این همایش به عهده حجت الاسلام دکتر سید سجاد ایزدهی بود.
در ابتدای این نشست آیت الله رشاد به ضرورت بحث فقه نظام پرداخت و گفت: دغدغه نظامپردازی در حال فراگیر شدن است و نوع مؤسسات به این موضوع اهتمام دارند. بنده نوشتهای دارم تحت عنوان گامها یا مراحل نظامپردازی اسلامی که اجمالی از آنرا در اینجا خدمت دوستان عرض میکنم و در ذیل آن به این میپردازیم که گامهای لازم برای رسیدن نظام در فقه کدام است؟
تبیین واژگان کلیدی؛ اولین گام در نظامپردازی فقهی
ما در شش گام نظامپردازی را دنبال میکنیم؛ گام اول تعریف کلمات و واژگان کلیدی است مثل «نظام»، «الگو» و ... که در نظامسازی مورد ابتلاء و همچنین در بعضی موارد محل نزاع است. مهمترین واژه در بین کلمات کلیدی پیشگفته، کلمه نظام است؛ جامعشناسان و بعضاً دانشوران حوزه مدیریت با نظام را با سه مؤلفه تعریف میکنند و ما آن را با پنج مؤلفه تعریف کردهایم.
ما نظام را عبارت میدانیم از مجموعه تفکیک یافته از مؤلفههای مختلف متناسب و سازگار که متفاعل بوده و با هم در تعامل هستد که موجب تمییز یک نظام از نظامات دیگر میشوند و جهتگیری آنها برای تحقیق غایاتی است که از آن نظام متوقّع است.
تعریف واژه نظام
اولین خصیصه نظام این است که مرکّب است و بنابراین یک امر بسیط نمیتواند نظام باشد؛ این ترکیب از مؤلفههای مختلف است به این جهت اگر یک چیزی از مؤلفههای همسان ترکیب یافته باشد، نمیتواند نظام باشد. خصیصه دیگر نظام این بود که در عین اختلاف باید متناسخ هم باشند و لذا یک نظام از اجزاء ناسازگار پدید نمیآید.
خصیصه دیگر نظام این است که، مؤلفههای نظام باید متفاعل هم باشند به نحوی که در یک فرایند تعاملی به سمت هدف حرکت کنند. خصیصه دیگر این است که هر نظامی باید مؤلفههایش موجب تمایز آن نظام با نظامهای دیگر باشد و این مؤلفهها سبب شوند که مرز هر نظام با یک نظام دیگر مشخص شود و لازم به ذکر است که همه این مؤلفهها هدف معیّنی را تأمین میکنند.
تفاوت نظام با الگو
باید توجه داشت که نظام غیر از منظّم است و نباید تصور کرد که هر چیز منظّمی نظام است. اینطور نیست که هر چیزی که یک مهندسی و نظمی داشته باشد نظام است. نکته دیگر هم این است که نظام غیر از الگو است؛ از شهید صدر تا بسیاری از دانشوران معاصر و همکاران عزیز ما بین نظام و الگو خلط شده است در حالی که الگو با نظام متفاوتاند.
شهید صدر در فرمایشی گفتهاند که اسلام نظامات متفاوتی دارد و معلوم میشود که ایشان بین الگوی تحقّق نظام و نظام خلط فرمودهاند. نظام یک نظام اقتصادی و یک نظام سیاسی دارد و اینطور نیست که چند نظام در یک حوزه داشته باشد.
به تبع ظروف مختلف زمانی و مکانی، الگوهای مختلفی به وجود میآید و یک سره در حالی تغییر است بر خلاف نظام که تغییرپذیر نیست. خداوند یک نظام برای اقتصاد تعیین کرده است ولی میتوان برای تحقّق نظام اقتصادی ما در شرائط گوناگون و ظروف مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقلیمی و سیاسی گوناگون، الگوهای مختلفی را طراحی کنیم و محقّق کنیم.
مثلاً ما امروزه الگویی داریم به نام اسلامی ایرانی پیشرفت. این الگو برای مقام امتثال و مقام تحقّق و مقام تطبیق است و الّا پیشرفت یک واقعیّت دارد در حالی که تحقّق الگوی پیشرفت در حالات مختلف بر اساس شرائط و ظروف گوناگون بوده و قابل تغییر است.
بررسی مسئله تفکیک قوا
به عنوان مثال یکی از مسائل سیاسی روز، حول موضوع تفکیک قوای ثلاثه است در حالیکه آیهای نازل نشده که حتماً تفکیک قوا صورت گیرد و آیهای نازل نشده که تفکیک قوا باید به سه قوّه باشد. اصل تفکیک قوا یک امر تجربی و علمی است که در یک عصری به این نتیجه رسیده شده که این اتفاق بیفتد و استدلالهایی هم دارد.
این بحث اولینبار از لسان مونتسکیو صادر شد و ما نیز به شرائطی با تمسک به عمومات میتوانیم این قضیه را بپذیریم اما اینکه با چه شرائط و ضوابطی باشد، لازم نیست دقیقاً همان را که مونتسکیو گفته است اجرا کنیم بلکه ما میتوانیم در یک تقسیم خماسی قوا را به پنچ قوه تقنین، اجراء، اقتصاد، سیاسی و نظامی تقسیم کنیم.
تبیین دو اصطلاح نظام بالمعنی الأعم و نظام بالمعنی الأخصّ
این طراحیها که توسّط افرادی مثل مونتسکیو ارائه شدهاند، نهایتاً الگوها را درست میکنند و ما میتوانیم از این الگوها در راستای تحقّق نظام استفاده کنیم. نکته دیگر این است که نظامات غیر از دوائر، تکنیکها و اسالیب هستند ولی مرتبط با نظام هستند همینطور امور دیگری مثل مبادی، مبانی، اجزاء، غایات، دوائر تنفیذ، مصادر نظام و منابع با نظام در ارتباط هستند. در بین این امور مبادی (پیشانگارهها)، اصول، اجزاء و غایات، اصل نظام را تشکیل میدهند و بقیه امور عناصر مرتبط با نظام هستند و جزء ذات نظام نیستند.
ما میتوانیم یک نظام بالمعنی الاعم و یک نظام بالمعنی الاخص تعریف کنیم. نظام بالمعنی الاخص همان چهار عنصر مرتبط با نظام هستند ولی نظام بالمعنی الاعم را میتوانیم بر هر یک از امور مرتبط با نظام اطلاق کرد./504/422/ح
متن تنظیم شده توسط شما از تمامی متن هایی که تا حالا خوانده ام حرفه ای تر و جذاب تر