vasael.ir

کد خبر: ۱۵۳۶۸
تاریخ انتشار: ۰۴ آذر ۱۳۹۸ - ۱۵:۴۹ - 25 November 2019
فقه و تسلیحات کشتار جمعی / ۶

نقد و بررسی ادلّه ممنوعیت استفاده از سلاح کشتار جمعی

وسائل ـ نظام حقوقی و فقهی شیعه، نه تنها هیچ سازگاری با استفاده، تولید و انباشت این گونه سلاح‌ها ندارد، بلکه این اعمال را در مقابل اخلاق، فقه و انسانیّت معنا کرده است.
به گزارش خبرنگار وسائل، ۱۷ مهر ماه رهبر معظم انقلابممنوعیت استفاده از سلاح کشتار جمعی؛ نقد و بررسی ادلّه تولید و استفاده از سلاح‌های کشتار جمعی از دیدگاه فقه اسلاماسلامی در دیدار با جمعی از نخبگان جوان و استعداد‌های برتر علمی، با اشاره به موضع قاطعانه و شجاعانه جمهوری اسلامی درباره حرمت شرعی استفاده از بمب هسته‌ای تأکید کردند: «ما با وجود اینکه می‌توانستیم در این راه قدم برداریم، بر اساس حکم اسلام عزیز کاربرد این سلاح را حرام قطعی شرعی اعلام کردیم، بنابراین هیچ دلیلی ندارد که برای تولید و نگه‌داشت سلاحی که استفاده از آن مطلقاً حرام است، هزینه کنیم».

حضرت آیت الله امام خامنه‌ای پیش از نیز در مواضع متعددی بر حرمت ساخت و استفاده از بمب هسته‌ای (و به طور کلی سلاح‌های کشتار جمعی) اشاره کرده‌اند. اما همانطور که روشن است هر فتوایی باید مستند به ادله قطعی شرعی باشد و این فتوای مهم و تاثیرگذار نیز از این قاعده مستثنا نبوده و بدون تردید بر ادله محکم شرعی استوار است.

به مناسبت فرمایش رهبر معظم انقلاب در خصوص این مهم، پایگاه فقه حکومتی وسائل اقدام به تبیین ادله و چرایی فتوای ایشان کرده است.‌

می‌توان گفت: یکی از جامع‌ترین کتبی که در این زمینه تدوین شده، کتاب «فقه هسته ای» است. این کتاب، مجموعه‌ای از مقالات ارائه شده در همایش ملی «فقه هسته ای» است که در سال ۱۳۹۱ از سوی گروه فقه و حقوق اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در قم و تهران برگزار شد.

از این رو، پایگاه فقه حکومتی وسائل مجموعه مقالات ارائه شده در این کتاب را به طور خلاصه در اختیار اندیشمندان گرامی قرار می‌دهد. آنچه در ادامه می‌خوانید، خلاصه پنجمین مقاله کتاب مذکور به نام «ممنوعیت استفاده از سلاح کشتار جمعی؛ نقد و بررسی ادلّه» است که به قلم حجت الاسلام والمسلمین سیدسجاد ایزدهی و دکتر صدیقه صدیق تقی زاده نگاشته شده است.
 

مفهوم شناسی

«سلاح‌های کشتار جمعی» در ادبیات حقوق تسلیحات مترادف با سلاح‌های نامتعار است. سلاح‌هایی که قدرت تخریبه فراوان دارند و به اهداف معین و مشخص محدود نمی‌شوند، برخلاف سلاح‌هایی که اهداف خاص و محدود را دنبال می‌کنند و آثار دراز مدت ندارند.

از سلاح‌های کشتار جمعی در زبان فارسی به «ش. م. ه» (شیمیایی، میکروبی و هسته ای) تعبیر می‌شود. از دیگر ویژگی‌های این گونه سلاح‌ها می‌توان به عدم تفکیک نیرو‌های هدف یاد کرد که آثار تخریبی آن نه فقط نظامیان و سربازان را بلکه شهروندان غیر مسلّح، زنان و بچه‌ها و حیوانات و محیط زیست را از پا می‌افکند.
 

نوپدیدبودن سلاح هسته‌ای

با توجه به نوپدیدبودن سلاح هسته‌ای که در زمان امام معصوم (ع) مطرح نشده و ردّ و نشانی از آن را در آیات و روایات نمی‌توان مشاهده کرد، باید گفت: گرچه عمده سلاح‌های جنگی در زمان‌های گذشته تیر و شمشیر و نیزه بوده، سلاح کشتار جمعی نیز وجود داشت است که از آن میان می‌توان به خراب‌کردن سد، آتش‌زدن با منجنیق و آلوده کردن آبه و هوای سرزمین دشمن با سم اشاره کرد. ازاین‌روی فهم حکم این راهکار‌های جنگی می‌تواند به محقق عرصه فقه در فهم حکم شارع درباره سلاح هسته‌ای کمک نماید.

در توضیح موضوع شناسی سلاح کشتار جمعی و انطباق آن با سلاح‌های موجود در زمان سابق و صدر اسلام می‌توان گفت: «خرابه کردن سد» و «آتش زدن با منجنیق» گونه‌ای سلاح با قدرت تخریبی وسیع‌اند، اما این دو راهکار با موضوع شناسی سلاح کشتار جمعی (به معنای مصطلح) منطبق نیستند؛ زیرا با وجود قدرت تخریبی فراوان هدف تخریبی مشخّصی دارند و تنها افراد خاصّی را هدف قرار می‌دهند، درنهایت به سلاح‌هایی مانند توپ، خمپاره، تانک و موشک منطبق خواهند بود.

گفتنی است روایات این راهکار‌ها را (در فضایی که جنگ رودررو جنگ ناعادلانه محسوب می‌شد) نهی کرده، امّا در مواردی به اقتضای شرایط خاص و توقّف پیروزی به آن‌ها سفارش کرده‌اند: جنگ کردن با انواع سلاح مانند تخریب منازل، دژها، پرتاب منجنیق، سوزاندن با آتش، ارسال سیلاب... و محاصره‌کردن، به شرطی که پیروزی در گرو آن باشد جایز است؛ زیرا پیامبر (ص) به اقتضای ضرورت در جنگ با اهالی طائف، بخشی از درختان آنجا را قطع کرد و آتش بر یهود بنی نضیر ریخت و این در حالی است که ریختن سم در سرزمین دشمن (بنا بر قول درست) جایز نیست.

چنانکه پیداست، همة راهکار‌های برشمرده در صورت ضرورت جایز است، لکن القای سم در سرزمین دشمن ممنوع می‌باشد. جواز این راهکار‌ها و منع از القای سم دلیلی ندارد، جز اینکه القای سم از مصادیق سلاح‌های کشتار جمعی محسوب می‌شود؛ زیرا هم قدرت کشتار فراوان دارد، هم هدف تخریبی مشخّصی ندارد و هم موجودات (انسان، حیوان، گیاهان) را در معرض نابودی قرار می‌دهد و هم اینکه آثار آن برای سالیان دراز باقی خواهد ماند.

در راستای موضوع شناسی سلاح کشتار جمعی در فقه شیعه باید گفت: «پرتاپ آتش با منجنیق» و «ارسال سم» در ذیل سلاح کشتار جمعی نمی‌گنجند، اما «ارسال سم» از مصادیق سلاح کشتار جمعی است و ازاین‌روی حکم ارسال سم در فقه همان حکم سلاح هسته‌ای خواهد بود.

باید گفت: این روایت، گرچه دلالت بر حرمت استعمال خصوص سم می‌نماید، لکن به دلیل القای خصوصیّت از ویژگی «سم»، شامل همة سلاح‌های کشتار جمعی می‌شود که بی‌گناه و گناهکار و مسلح و غیر مسلّح را نابود می‌کند، حتی سلاح هسته‌ای و مانند آن (سلاح میکروبی و شیمیایی) را در بر می‌گیرد.
 

پیشینه فتوای فقیهان در حرمت استفاده از سلاح کشتار جمعی

مطابق آنچه در موضوع شناسی سلاح کشتار جمعی آمده است، باید گفت: سلاح کشتار جمعی در فقه از قبیل: مسائل مستحدث (نوپدید) نیست و سابقه درخور اعتنایی در فقه دارد. حال تنها به برخی از مستندات آن اشاره می‌شود:

۱. صاحب جواهر در ذیل کلام محقق حلی که «یحرم القاء السم»، پیشینه شناسی مفصّلی کرده و حرمت استفاده از این سلاح‌ها را به بسیاری از فق‌ها مانند شیخ طوسی در کتاب نهایه و ابن زهره در کتاب غنیة النزوع و ابن‌ادریس در کتاب سرائر و علامه حلّی در کتاب مختصر النافع و تبصره و ارشاد و شهید اول در کتاب دروس و محقق ثانی در کتاب جامع المقاصد، نسبت می‌دهد. ایشان با نقد دیدگاه برخی فقهیان که حکم به کراهت این عمل داده‌اند، بر قول به حرمت این نظریه تأکید کرده است و در ادامه با عنایت به اطلاق روایت مذکور، مسموم کردن بلاد را حتی اگر به پیروزی در جنگ منجر شود، مجاز ندانسته است.

۲. بسیاری از مراجع تقلید معاصر به کارگیری ابزار‌های جنگی غیر متعارف را در جنگ حرام دانسته اند که از آن جمله می‌توان به آیه الله خامنه‌ای اشاره کرد که این سلاح‌ها را ضد بشری، غیر عقلانی و ضد انسانی دانسته و این گونه اظهار داشت اند: «به اعتقاد ما افزون بر سلاح هسته ای، دیگر انواع سلاح‌های کشتار جمعی، نظیر سلاح شیمیایی و سلاح میکروبی نیز تهدیدی جدّی علیه بشریت تلقی می‌شوند. ما کاربرد این سلاح‌ها را حرام و تلاش برای مصونیت بخشیدن ابنای بشر از این بلای بزرگ را وظیفة همگان می‌دانیم».
 

ادله عام حرمت سلاح‌های هسته‌ای

پیش از بررسی ادله حرمت سلاح‌های هسته‌ای به مبانی مورد پذیرش دین اسلام توجه می‌کنیم؛ بر اساس این مبانی اساساً دین اسلام قادر نخواهد بود استعمال سلاح‌های هسته‌ای را تجویز و آن را به رسمیّت بشناسد. حال به اجمال این مبانی را بیان می‌کنیم:
 

اصل دعوت

اسلام دینی است که اصل را بر هدایت بشر و کرامت ذاتی و حیات طیبه انسانی بنا نهاده است؛ ازاین‌رو پیامبرِ اسلام پیام آورِ رحمت و محبت بوده و در برخورد با دشمنان نیز ابتدا به هدایت آنان پرداخته و منطق و فطرت را محور قرار داده است. بر اساس این منطق، خداوند حاکمان و کارگزاران و فرماند‌های جنگی را ملزم کرده است پیش از رویارویی با قوای نظامی دشمن آنان را به منطق فطرت الهی دعوت و با اولویّت ترک مخاصمه، درصورتی که خواهان صلح باشند، درخواست‌شان را اجابت کنند.

نقل است هنگامى که رسول خدا (ص) امیرمؤمنان (ع) را به یمن اعزام کرد، به وی این گونه فرمود:‌ای على، با هیچ کس کارزار نکن، مگر اینکه در آغاز وی را به اسلام دعوت کرده باشى؛ به خدا سوگند اگر خداوند به دست تو فردی را هدایت کند، برای تو بهتر است از هر چه خورشید بر آن بتابد و تو صاحب اختیار آن باشی.

پس دعوت ارزشمندتر از جنگ و جهاد و کشتار کفار محسوب می‌شود؛ براساس منطق الهی اگر انسان‌ها هدایت یابند و کشته نشوند، به حق نزدیکتر خواهد بود. بر اساس این منطق، جنگ در دین اسلام از اولویّت و اصالت برخودار نیست و رجوع مردم به فطرت الهی و تربیت اخلاقی در دین اسلام از محوریّت برخوردار است.

ازاین‌رو دین اسلام هیچ گاه راضی نخواهد بود تعداد بی شماری از مردم را با سلاح‌های کشتار جمعی نابود کنند و امکان هدایت و سعادت (که غرض از دعوت مردم به دین اسلام است) را از آنان بگیرند.

صلح طلبی و آرامش محوری در اسلام مطالعة متون دینی در قالب آیات و روایات ائمه معصومین: هر فردی را به این باور خواهد رساند که صلح و آرامش در دین اسلا از اهمیّت محوری برخوردار است و ازهمین‌رو پیامبر اسلام پیامبر رحمت برای تمام جهانیان خوانده شده است.

توسعه اسلام و گرایش کفار به آن در گرو اخلاق کریمانه و مبتنی بر گذشت، مهربانی و چشم پوشی پیامبر (ص) در مقابل کفار بوده است. پیامبر (ص) نیز همواره صلح و آرامش را بر جنگ و عفو و گذشت را بر کیفر و چشم پوشى را بر انتقام ترجیح می‌داد، از همین رو رویکرد ایشان در جنگ‌ها (که عمدتاً صبغه دفاعی داشت) مبتنی بر مسالمت، عفو، رفتار انسانی و اخلاق محوری بود، به گونه‌ای که نه تنها بی گناهان از تبعات جنگ مصون می‌ماندند، بلکه جنگجویان نیز تا حدّ ممکن مشمول رحمت فراگیر نبوی و اسلامی قرار می‌گرفتند.

بر اساس این منطق، رسول خدا (ص) از قتل سالخوردگان، زنان و کودکان خوددار می‌ورزید و از کشتن اسیر و یا کسانى که از جنگ بر کنار بوده‌اند نهى می‌فرمود، ضمن اینکه از شکنجه کردن سپاهیان یا مثله کردن کشته شدگان نهى می‌فرمود.

شاهد مثال‌های بسیاری برای این سیره پیامبر می‌توان برشمرد، از جمله: رفتار رسول خدا (ص) در روز فتح مکه روشن‌ترین نمونه رفتار انسانى در برخورد با دشمنان است؛ ایشان پس از آنکه بر دشمنان پیروز گشت و به انتقام و قتل یا اسارت و غنیمت اموال آنان قادر بود، خون آنان را محترم شمرد و اموالشان را به خودشان بخشید و ضمن خطبه‌ای هدف خویش از رسالت را بیان کرد و با برشمردن فضایل انسانی و الهی همگان را به اصلِ محوری توحید دعوت نمود.

بر اساس این رفتار پیامبر، جنگ و مبارزه و قتل از اصالت برخوردار نیست و جنگ و قتل زمانی ترجیح می‌یابد که دشمن دست از دشمنی نکشد و جنگ مسلحانه را برگزیند؛ و این گونه رویکرد قتل دشمنان غیر مسلّح را توجیه نمی‌کند، و کشتن زنان و کودکان و حیوانات و تخریب طبیعت در آن موضوعیّتی ندارند و اساساً مردود خواهند بود.
 

رویکرد اخلاقی به جنگ

طرق وصول به غایات شرعی، به دو گونه مشروع و غیر مشروع تقسیم می‌شوند. ازاین‌روی رفتار‌های فردی، گروهی، سیاسی، نظامی یا حکومتی باید به ملاک‌ها و ضوابطی معیّن مستند باشند. به همین ملاک برای غلبه بر دشمن از هر ابزار و روشی نمی‌توان استفاده کرد. در آموزه‌های شرعی، فصلی گسترده وجود دارد که در آن بر اخلاق، عدالت، مراعات رفتار انسانی در عرصه‌های مختلف تأکید شده و در قالب اخلاق سیاسی، اخلاق حکومتی و اخلاق جنگی ارائه شده است که برای درک تفصیلی آن باید به کتب اخلاق در این خصوص مراجع کرد.

آنچه در این تحقیق مورد عنایت قرار می‌گیرد، بخشی از ضوابط و ملاک‌های شرعی در خصوص اخلاق جنگی است که بر اساس آن، رزمندگان نمی‌توانند امور غیر اخلاقی، غیر انسانی و ظالمانه را دستاویز رسیدن به پیروزی کنند. حال طبیعی است پیروزی بر حریف و دشمن با سلاح‌های کشتار جمعی که ماهیّت غیر اخلاقی، غیر انسانی و ظالمانه دارد، توصیه نشود و نهی گردد. برخی از این موازین به اختصار از قرار ذیل اند:
 

رعایت رفتار انسانی و مراعات افراد غیر مسلّح

قرآن مبارزه و جنگ (به مانند همة مکاتب که جنگ را در مواردی جایز می‌شمارند) را توصیه می‌کند و بر این اساس هر رزمنده مسلمان دشمن متخاصم را باید از پای درآورد و در پیروزی سپاه سهیم باشد، اما این قضیه موجب نمی‌شود برای پیروزی در جنگ به هر عملی دست زد؛ خداوند به همان میزان که به جنگ توصیه می‌کند، تجاوز را ناپسند می‌شمرد و از آن نهی می‌کند: «و در راه خدا، با کسانى که با شما می‌جنگند نبرد کنید و از حدّ تجاوز نکنید که خدا تجاوزکاران را دوست نمى دارد».

علامه طباطبایی ذیل این آیه می‌نویسد حرمت گسترش جنگ وکشتار غیر جنگجویان دشمن از باب تخصیص نیست، بلکه زنان وکودکان و پیران و همانند آن‌ها تخصّصاً خارج‌اند. آیه الله مکارم شیرازی نیز باور دارد که: افزون برحرمت کشاندن جنگ به غیر نظامیان تعدی به باغستانها، گیاهان و زراعت‌ها و نیز استفاده از مواد سمّی برای زهرآلودکردن آب‌های آشامیدنی دشمن یعنی جنگ شیمیایی و میکروبی جایز نیست.

اهمیت حفظ جان غیر نظامیان به ویژه زنان و کودکان به حدی است که مشاور فقهیان شیعه بر این باورند که زنان و کودکان، حتی در صورت حضور در نبرد از تعرض مصون اند. این امر، بنا بر سخن برخی فقیهان، سالخوردگان را نیز شامل می‌شود؛ بر این اساس پیرمردها، مگر زمانی که در جنگ حضور یابند از قتل مصون اند. این قضیه با توسعی در عبارات برخی دیگر از فقهیان معلولان جسمی، مجانین، بیماران، تجّار و زارعان و روحانیان را در بر می‌گیرد و مصونیّت‌هایی برای آن‌ها قائل می‌شود.

روایات صادره از پیامبر اسلام (ص) و اهل بیت نیز مفید حجم بسیاری از آموزه‌های اخلاقی است که حیلة جنگی را به عنوان یک تاکتیک پذیرفت اند؛ ولی اخلاق‌گریزی از آن بر نمی‌آید؛ لذا در آغاز جنگ به سربازان توصیه می‌شد به پیمان جنگی وفادار بمانند، از قتل زنان، پیرمردان، بچه‌ها و افراد زمینگیر خودداری نمایند، از قطعه قطعه کردن بدن کشته شدگان بپرهیزند، اگر امان خواستند، بپذیرند، از ناجوانمردی کناره گیرند و از کشتن فراریان و اسیران خودداری کنند.
 
از باب نمونه پیامبر اکرم (ص) در مقام فرمانده جنگ، هرگاه قصد اعزام لشکری را داشت، سپاهیان مسلمان را در مقابل خود می‌نشاند و می‌فرمود: با نام خدا و در راه خدا و دین رسول خدا حرکت کنید، به یکدیگر خیانت نورزید و کسى را مثله نکنید و پیمان نشکنید، پیرمردان و پیرزنان و اطفال و زنان را نکشید، تا ناگزیر نشده‌اید درختان را قطع نکنید و اگر مسلمانى (خواه از فرومایه‌ترین یا شریفترین) به یکى از کفار امان می‌دهد تا کلام خدا را بشنود، او در امان است تا کلام خدا را بشنود، پس اگر اسلام را پذیرفت برادر دینى شماست، وگرنه او را به محل خود بازگردانید و از خداوند یاری بجویید.
 

حفظ حقوق حیوانات و محیط زیست

دین اسلام علاوه بر اینکه بر کرامت انسانی تأکید کرده برای افراد ضعیف و غیر نظامی در زمان جنگ، مصونیّت‌هایی قائل شده است، برای حیوانات نیز حقوقی برشمرده و انسان‌ها را به مراعات آن‌ها توصیه کرده است؛ از جمله آمده:

هرگاه فردی حیوان تشنه‌ای داشته باشد و وی مقداری آب داشته باشد که فقط برای وضویش کفایت می‌کند، باید آب را به حیوان بدهد و خود تیمم کند.
اگر جاندار بچه شیر خوار داشته باشد، باید به اندازه کفایت تغذیه بچه شیر در پستان مادر بماند؛ لذا اگر شیر مادر فقط به اندازه تغذیه بچه اش باشد، دوشیدن شیر مادر حرام است.
سزاوار است کسى که شیر می‌دوشد ناخن‌ها انگشتانش را بگیرد تا حیوان اذیت نشود.
آزار رساندن به حیوان ممنوع است، مانند گذاشتن بار سنگین بر پشت حیوان، اجبار حیوان به حرکت سریع و زدن بیش از اندازه حیوان.
زدن در موقع رام کردن حیوان به اندازه احتیاج جایز است، ولى زدن در موقع لغزیدن ممنوع است.
شکار حیوانات برای تفریح و بدون احتیاج حرام است. به همین جهت سفر برای شکار، از سر تفریح، معصیت است و باید نماز را تمام بخواند.

به موازات احترام به حقوق حیوانات، دسته‌ای از روایات اهتمام به محیط زیست و گیاهان و طبیعت را مورد عنایت قرار داده و ازبین بردن آن‌ها را نکوهش کرده اند. پیامبر (ص) در آغاز جنگ مراعات محیط زیست را در مجموعه توصیه‌های خود گنجانده و از تخریب گیاهان و درختان منع کرده است: «پیامبر (ص) هنگامی که سرداری را به جنگ اعزام می‌کرد وی را به تقوا امر کرده می‌فرمود: ... نخل را به آتش نکشید و آن را در آب غرق نکنید، درخت دارای میوه را قطع نکنید و زراعت را به آتش نکشید».

با توجه به این مطالب آیا می‌توان باور کرد اسلام، با استفاده از سلاح کشتار جمعی، حکم به مرگ بسیاری از مردم بی‌گناه و غیر مسلّح (اعم از زن و بچه و پیرمرد) بدهد، به تخریب محیط زیست (برای زمان‌های طولانی) حکم کند و حیوانات را بدون هیچ علّتی به مرگی سخت محکوم نماید؟ طبیعی است منطق اخلاق‌مدار دین اسلام قادر نخواهد بود چنین حکمی صادر نماید.
 

حقوق بشر دوستانه

علاوه بر مواردی که در قالب محوریّت اخلاق در جنگ مطرح شد، به توصیه‌های اخلاقی‌ای می‌توان اشاره کرد که عمدتاً به رعایت امور انسانی، اخلاقی و عادلانه اشاره دارد. این امور که به حقوق بشردوستان مشاور شده است، سطح وسیعی از امور اخلاقی را در برمی‌گیرد که انجام آن عملی قبیح و نکوهش‌شده به حساب می‌آید.
 
بخشی از این امور به قرار ذیل است:
به زنجیر کشیدن افراد (در زمان جنگ یا صلح).
قتل بدون سند و مدرک و به خاطر گمان یا تهمت؛
اعمال مجازات قبل از ارتکاب جرم با وجود علم به ارتکاب پسینی؛
شکنجه دشمن؛
تعرض به اماکن مذهبی مانند کلیسا‌ها و معابد؛
اقدام به جنگ پیش‌دستانه به قصد انتقام جویی و غارت؛
قتل سربازان دشمن، با وجود امکان اسارت آنان؛
نبرد با کفار اهل کتاب با وجود آمادگی برای انعقاد قرارداد ذمه؛
جنگ با وجود پیشنهاد صلح از جانب دشمن؛
کشتن افراد غیر نظامی مانند راهبان و روحانیان، پرستاران، مجروحان و بیماران، سفیران جنگی، بچه ها، زنان و پیران؛
تکه تکه کردن اعضای بدن دشمن.

کسی که این قوانین را وضع کرده است، حکم به جواز استفاده از بمب هسته‌ای نمی‌دهد؛ زیرا استفاده از این بمب عملاً نقض غالب بلکه همه دستور‌ها و توصیه‌های اخلاقی لازم الاجرا در زمان جنگ و صلح است. بنابراین به نظر می‌رسد با وجود این مبانی نوبت به ادله حرمت استفاده از سلاح‌های هسته‌ای نخواهد رسید؛ زیرا این مبانی به خوبی حکم به عدم جواز و حرمت می‌دهند.
 

ادلّه خاص حرمت سلاح هسته‌ای
ادله عقلی

از جمله ادله حرمت استفاده از سلاح کشتار جمعی دلیل عقل است. به دو گونه ادلة عقلی (مستقل و غیر مستقل) می‌توان در عرصة استنباط استناد کرد.

عقل مستقل (فارغ از شرع) حکم به قبیح بودن این نوع سلاح‌ها می‌کند و آن را مستوجب عقاب می‌داند. بر این اساس، اگر نتوان ادّعا کرد که عقل دلیل مستقلی در عرصه استنباط است، لااقل می‌توان به کمک قاعده ملازمه که بر اساس آن، اگر عقل حکم به چیزی نمود، شرع حکم به مفاد آن می‌دهد) حکمی شرعی استنباط کرد که حرمت استفاده از سلاح هسته‌ای را شدت می‌بخشد.

همچنین می‌توان به عقل غیر مستقل در این خصوص استدلال کرد که بر اساس آن، مبانی چندگانه (اخلاق جنگی، اصل دعوت، اصالت حیات و آرامش، حقوق حیوانات و محیط زیست) بخش اوّل و مقدمه استدلال را تشکیل می‌دهد و با مفروض گرفتن آن می‌توان به دلیل عقلی استناد کرد.

عقل بر اساس اولویّت قطعی حکم می‌کند که اگر شارع آن مقدّمات را خواستار است و طلب می‌کند، طبیعتاً حکم به حرمت سلاح کشتار جمعی خواهد کرد؛ زیرا معنا ندارد شارع از یک طرف اموری، چون حقوق حیوانات و محیط زیست، حق حیات بشری، حقوق بشر دوستانه را به رسمیّت بشناسد و ضمن تأکید بر آن‌ها مؤمنان را از پیمودن طریق مخالف منع و نهی نماید، از سوی دیگر استفاده از سلاح اتمی را که در تضاد با همة آن موارد است، به رسمیّت بشناسد و حکم به جواز استفاده از این گونه سلاح‌ها بدهد.
 

ادله نقلی (کتاب و سنّت)
الف) قرآن

۱. «مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا؛ هر کس انسانی را بدون ارتکاب قتل نفس (به قصد قصاص) یا فساد در زمین (به قصد مجازات مفسد فی الارض) بکشد، چنان است که گویی همة انسان‌ها را کشته است و هر کس انسانی را از مرگ رهایی بخشد (او را زنده کند) چنان است که گویی هم مردم را زنده کرده است».

از محوری‌ترین اصول مورد تأکید اسلام حق حیات انسان‌هاست. بر اساس این اصل، اسلام در برابر قتل یک انسان بی‌گناه چنان موضع سختی اتخاذ می‌نماید که گویا همه انسان‌ها کشته شده‌اند. آیه شریفه با مفروض انگاشتن قبح قتل گروهی و جمعی مردم، قتل یک فرد را نیز تقبیح کرده و مستوجب عقاب برشمرده است. تأکید بر حق حیات انسانی و ضرورت آن موجب شده است به قصاص، یکی از راهکار‌های اسلام برای تضمین حقّ حیات، توصیه شود و مجازات قتل در برابر قتل منطقی مفهوم برای صاحبان خرد باشد.

۲. «وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاة یا أُولِی الْأَلْبابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ؛‌ای صاحبان خرد، برای شما در قصاص زندگی است».

بدیهی است جدا از منطق جنگ که مقتضی رویارویی نیرو‌های مسلّح است و در عرصه نظامی، توجیه پذیر است، منطق حفظ جان افراد بی‌گناه و قراردادن تضمین جدّی برای حفظ آن موجب می‌شود توجیهی برای به خطرانداختن جان افراد بی گناه (آن هم به طور گسترده و بدون توجه به نظامی و غیر نظامی بودن، از زن و مرد، کودک و پیر) وجود نداشت باشد، مضافاً آیه شریفه ضمن اینکه به صراحت «قتل گروهی و جمعی» را محکوم می‌نماید، آن را بدیهی و مفروض تلقّی می‌کند و نیازی به استدلال برای اثبات آن نمی‌بیند.

«وَإِذا تَوَلّى سَعى فِی الأَرضِ لِیُفسِدَ فی‌ها وَیُهلِکَ الحَرثَ وَالنَّسلَ؛ هنگامى که به مرحله‌ای از حکومت و سلطه برسند، در راه فساد در زمین، کوشش مى کنند و زراعت‌ها و چهارپایان را نابود می‌سازند، (با اینکه می‌دانند) خدا فساد را دوست نمی‌دارد.

در این آیه شریفه خداوند برخی از ویژگی‌های مردمانی (منافقین) را برمی‌شمرد که به تعبیر قرآن، در آیه قبل، «ألد الخصام» (سرسخت‌ترین دشمنان اند). قرآن در آیات بعدی جایگاه آنان را جهنم می‌داند؛ ازاین‌روی جدا از اینکه مفاد این آیه ازبین‌بردن گیاهان و چهارپایان را از مصادیق فساد در زمین می‌داند و از اسباب ناخشنودی خداوند بر می‌شمرد، از صدر و ذیل آن برمی‌آید افرادی که دست به این عمل می‌زنند، از مصادیق مفسد فی الارض اند و عمل آنان دشمنی با اسلام تلقی می‌شود و موجب عقاب آنان در دوزخ می‌گردد.

ازاین‌رو باید گفت: سلاح کشتار جمعی به ویژه سلاح هسته‌ای که از مصادیق «هلاک حرث و نسل» است و حرث (به معنى گیاهان) و نسل (به معنای اولاد که بر اولاد انسان و غیر انسان قابل اطلاق است) در سطح فراگیر از بین می‌برد، نه تنها مطلوب و مورد خشنودی خداوند نیست، بلکه عملی منکر و مستوجب عقوبت خواهد بود.
 

ب) روایت

«نَهَی رَسُولُ اللَّهِ صلی الله و علیه وآله أَنْ یُلْقَی السَّمُّ فِی بِلَادِ الْمُشْرِکِینَ؛ پیامبر (ص) نهی فرمود که سم در سرزمین مشرکان پخش شود».

این روایت از حیث دلالت اطلاق دارد و نهی از القای سم به سرزمین کفار به شرایط خاصی (مانند توقف پیروزی در جنگ) مقید نشده است؛ نه فقط حرمت القای سم از این حکم بر می‌آید، بلکه حرمت در شرایط اضطراری نیز از آن استنباط می‌شود، بر خلاف مواردی مانند القای آتش یا ارسال سیل که حرمت آن‌ها در شرایط اضطرار و منوط بودن پیروزی به اعمال آن‌ها نقض پذیر است. حکم به حرمت القای سم مطلق است و در صورت اضطرار هم محفوظ می‌باشد. این استدلال به عبارات فقهیان بزرگ شیعه مانند شهید ثانی مستند است.
 

پایبندی به تعهدات بین المللی

الزام و پایبندی به تعهدات و قرارداد‌های بین‌المللی از جمله ادله‌ای است که می‌تواند حرمت استعمال سلاح هسته‌ای را قوت بخشد؛ زیرا قرارداد، تعهدآور است و هم نظام‌های حقوقی و اخلاقی بر لزوم مراعات آن تأکید کرده‌اند، در ضمن اسلام بر التزام و پایبندی به پیمان‌ها تأکید ویژه‌ای دارد و وفای به عهد را واجب می‌داند و خیانت و پیمان‌شکنى را (ولو در برابرکفار و دشمنان) حرام می‌شمرد و استفاده ابزاری از پیمان و قرارداد را رد می‌نماید.

اسلام به حیله در جنگ توصیه کرده است، اما از غدر به معنای نقض عهد و پیمان شکنی منع کرده است؛ لذا اگر فرد مؤمن یا دولت اسلامی با دشمن از درِ صلح وارد شد و با او پیمان آتش بس امضا نمود، عهد و پیمان را باید محترم بشمرد و آن را زیر پا ننهاد.

حضرت علی (ع) ضمن مقایسه رویکرد خویش با معاویه در عرصه سیاست، پیمان شکنی و غدر را از ویژگی‌های معاویه برشمرده و خود را از آن بری دانسته و می‌فرماید:
به خدا سوگند معاویه از من سیاستمدارتر و زیرک‌تر نیست؛ ولى او نیرنگ می‌زند و مرتکب انواع گناه می‌شود (سیاستش بی‌قید و شرط است و هر کار خلافى را براى پیشبرد اهداف سیاسى خود مجاز می‌شمرد). اگر غدر و خیانت ناپسند نبود من سیاستمدارترین مردمان بودم؛ ولى هر گونه غدر و پیمان‌شکنى منتهى به فجور و گناه می‌شود و هر گناهى سر از کفر در می‌آورد (همان گونه که رسول خدا فرمود): «هر غدّار و پیمان شکنى روز قیام پرچم خاصى دارد که به آن شناخته می‌شود (و در صحنه محشر رسوا می‌گردد).

حضرت علی (ع) در وفای به عهد به مالک اشتر می‌فرماید: «اگر پیمان بین تو و دشمن بسته شد یا تعهد پناه دادن را به او دادی جامة وفا را بر عهد خویش بپوشان و تعهدات خود را محترم بشمار و جان خود را سپر تعهدات خویش قرار ده؛ زیرا هیچ یک از فرایض الهى، چون وفا به عهد و پیمان نیست که مردم جهان با تمام اختلافاتى که دارند درباره آن این چنین اتفاق نظر داشته باشند. حتى مشرکان زمان جاهلیت علاوه بر مسلمانان آن را مراعات می‌کردند، چراکه عواقب پیمان شکنى را آزموده بودند».

بنابراین بر فرض مبانی دین اسلام درباره استفاده از سلاح‌های هسته‌ای جواز و اباحه باشد، اما، چون ایران قرارداد «ان پی تی» را پذیرفت و عملاً التزام داده که از کاربست این سلاح خودداری نماید، مطابق ادله وفای به عهد که درباره معاهدات بین المللی نیز صادق است، موظف است از این قرارداد پیروی کند. همین وفا به تعهد و پیمان بود که امام خمینی پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و با وجود توانایی برای ادامه جنگ و امکان پیروزی در آن، سخن کسانی را که خواهان نقض قرارداد بودند نپذیرفت و وفاداری به پیمان (ولو به منفعت نباشد و طرف پیمان نیز دشمن باشد) را ترجیح داد.
 

نتیجه گیری

با توجه به مبانی و ادله حرمت استفاده از سلاح کشتار جمعی باید گفت: نظام حقوقی و فقهی شیعه، نه تنها هیچ سازگاری با استفاده، تولید و انباشت این گونه سلاح‌ها ندارد، بلکه این اعمال را در مقابل اخلاق، فقه و انسانیّت معنا کرده است.

دیدگاه فقهیانی مانند آیه الله خامنه‌ای در خصوص حرام بودن این گونه سلاح‌ها، مبتنی بر آموزه‌های اخلاقی، فقهی و حقوقی شیعه و در راستای تراث فقیهان صاحب نام شیعه است که از سر صداقت و راستی ارائه شده است؛ ازاین‌روی این دیدگاه می‌تواند الگویی برای اخلاق جنگی و نظام حقوقی جهان محسوب شود.

همچنین گفته شد حتّی در صورت قول به جواز استفاده از این گونه سلاح‌ها، اگر دولت اسلامی خود را به قراردادی مبنی بر استفاده نکردن از آن مقیّد کرده باشد، باید در قالب حکم ثانوی و از باب لزوم وفای عقد به تعهد خود وفادار بماند و از شکستن آن پرهیز نماید.
 
برای مشاهده اصل مقاله اینجا را کلیک کنید./204/241/ح
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۳۱ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۵۹:۲۸
طلوع افتاب
۰۶:۲۹:۱۰
اذان ظهر
۱۳:۰۶:۰۰
غروب آفتاب
۱۹:۴۲:۱۰
اذان مغرب
۱۹:۵۹:۴۳