به گزارش خبرنگار وسائل، رهبر معظم انقلاب در حاشیه خطبه های عقد، توصیه هایی به زوج های داشته اند که منویات ایشان را در مورد ازدواج تقدیم مخاطبان محترم می کنیم:
رهبر معظم انقلاب می فرمایند: بنده راضی نیستم از کسانی که با خرج های سنگین و با اسراف در امر ازدواج، کار را بر دیگران مشکل میکنند. البته با جشن و شادی و مهمانی موافقیم ولی با اسراف مخالفیم.
تجمّلات برای یک جامعه، مضرّ و بد است. آن کسانی که با تجمّلات مخالفت میکنند، معنایش این نیست که از لذّتها و خوشی هایش بیاطلاعند، نه! آن را کاری مضرّ برای جامعه میدانند.
مثل یک دارو یا خوراکی مضرّ. با تجمّلات زیادی، جامعه زیان میکند. البتّه در حد معقول و متداول ایرادی ندارد؛ امّا وقتی که همین طور مرتّب پای رقابت و مسابقه به میان آمد، اصلاً از حدّ خودش تجاوز میکند و به جاهای دیگر میرود.
برخی، اسراف میکنند. میریزند و می پاشند. در این روزگار که فقرایی در جامعه هستند، کسانی هستند که اوّلیّات زندگی هم درست در اختیارشان نیست، این کارها اسراف است، زیادی است، بیخود است. هر کس بکند خلاف است.
بعضی از مردم با این کاری که میشود با آن ثواب برد، گناه میبرند. با اسراف هایی که میکنند، با خلاف هایی که انجام میدهند، با آمیختن این عمل حَسن و حسنه به کارهای حرامی که انجام میدهند.
بنده راضی نیستم از کسانی که با خرج های سنگین و با اسراف در امر ازدواج، کار را بر دیگران مشکل میکنند. البته با جشن و شادی و مهمانی موافقیم ولی با اسراف مخالفیم.
چقدر دخترها و پسرها که اگر ازدواج هم میکنند به خاطر بیبندوباری پولدارها، احساس کمبود میکنند. احساس غُصّه می کنند. فکر میکنند چیزی کم دارند؛ احساس سرکوفت میکنند.
در پاسخ به سئوالی از مقام معظم رهبری درباره معیارهای ازدواج معظم له فرمودند:
چیزی که ما همیشه با آن مواجه بودهایم، این مسئله بوده که معیارهایی که برای ازدواج وجود دارد چیست؟ اصلاً شما چه معیارهایی را برای ازدواج جوانان پیشنهاد میفرمایید؟
بله، معیارهایی که در ذهن من هست، خیلی خارج از آنچه که در ذهن عرفِ متشرّعه ماست، نیست. من اصرار دارم بر نفی بعضی از معیارها؛ یعنی چیزی که من بیشتر روی آن تأکید میکنم، ارائه یک چارچوب معیاری نیست. چون میدانید اسلام، میدان را باز گذاشته، ضمن اینکه ارزشهایی را در درجه اوّل قرار داده است؛ اما مردم را در آن چارچوب، صددرصد محدود نکرده است - که حالا ممکن است مثالی عرض بکنم - بنابراین من در تعیین معیارها خیلی اصراری ندارم، بلکه در نفی بعضی از معیارها اصرار دارم.
یکی از معیارهایی که من بهشدّت مایل به نفی آن هستم، مسئله ثروت است. وقتی جوانی میخواهد ازدواج کند - چه پسر و چه دختر - اصلاً نباید ثروت همسر و نامزد ازدواجش را مورد توجّه قرار دهد. بهنظر من این یک جاذبه گمراهکننده است نه یک جاذبه حقیقی. پس این نباید مورد نظر باشد؛ کما اینکه در مورد خود ما هم همینطور بوده است.
جنبه دیگری که اصلاً نباید مورد نظر باشد، عبارت است از «تشخّص اجتماعی». این هم اصلاً نباید مورد نظر باشد. من شنیدهام - به گوشم خورده - بعضی افراد که میگردند تا پسری را برای دخترشان، یا دختری را برای پسرشان انتخاب کنند - خوشبختانه در خودِ دخترها و پسرها کمتر هست؛ مربوط به پدرها و مادرهاست - میگردند تا عروسی، یا دامادی را انتخاب کنند که حتماً وابسته به بیت و شخصیت شهیر، یا سِمت معروفی باشد. این هم بهنظر من معیار غلطی است و نبایستی مورد نظر باشد.
بعضی از جاذبههایی هم که به شکل صوری جوانان را جذب میکند، بهنظر من برای ازدواج نبایدبه شکل معیار به آنها نگاه کرد. مثلاً پسرها یا دخترها بگردند، هرجا چشمشان را گرفت، آن را معیاری قرار دهند! هر موردی که چشمشان را گرفت و جذب کرد، آن را کافی بدانند! این هم بهشدّت مورد برحذر داشتن و پرهیز دادن ماست؛ که ما میخواهیم دخترها و پسرها در این دامها گرفتار نشوند.
از اینها که بگذریم، ممکن است دختری یا پسری مایل باشد که حتماً همسرش تحصیلات عالی کرده باشد؛ یکی دیگر نه، به این اهمیت نمیدهد. من این مثال را میزنم، برای اینکه معلوم شود معیارهای مثبت و قابل قبول، محدود نیست. التفات میکنید؟ یا فرض کنید کسی اهل منطقهای از کشور است، دوست میدارد که همسرش حتماً وابسته به آن منطقه باشد؛ یعنی راه باز است. بعضی ها حتماً دلشان میخواهد که همسرشان جزو کسانی باشد که در راه خدا حرکتی کرده باشد، تلاشی کرده باشد، جانباز، خانواده شهید و از این قبیل باشد.
بعضی این را جزو معیارهای خودشان نمیدانند. من میخواهم از این جهت، معیار مثبتی گفته نشود، تا اینکه به معنای محدود کردن باشد. فقط میخواهم آن مرزهای منفی را ملاحظه کنم. ما البته در مورد فرزندان خودمان، بیشتر به این چیزها نظر داشتیم.
البته من لازم میدانم که سلیقه و خواستِ دختر و پسر رعایت شود. من حقیقتاً این را شرط میدانم. اگرچه رضای دختر و رضای پسر، شرط صحّتِ عقد است؛ اما آن رضای در عالم مباحث حقوقی، غیراز آن چیزی است که من در شرط تحقّق ازدواجِ دو نفر، دنبالش هستم. من دلم میخواهد شرایط بهنحوی باشد که حتماً محبّتی بهوجود بیاید؛ یعنی اصلاً بدون محبّت انجام نشود. نه اینکه بگویم بایستی قبل از ازدواج، محبّت باشد؛ نه، اینرا نمیگویم. اما در مجموع، پسندی وجود داشته باشد - هم دختر، آن پسر را بپسندد و هم پسر، آن دختر را - که این پسند، زمینه ایجاد محبّت ماندگاری باشد.
البته محبّت، قابل زوال است؛ اما قابل عمق دادن هم هست. این،دست خودِ آدم است. از جمله کارهایی که خداوند متعال با وجود پیچیده بشر انجام داده، این است که تا حدود زیادی اختیار محبّت را به او داده است. حال بگذریم از بعضی از محبّتهای تند که گفته میشود اختیاری نیست و شعرا هم دربارهاش حرفهای زیادی زدهاند - آنها به اصطلاح، استثناهای وجود بشر است - اما قاعده این است که دو نفری که مایهای از محبّت، بینشان باشد، راحت میتوانند این محبّت را آبیاری و بالنده کنند و آن را زیاد نمایند. بههرحال این هم چیزی است که لازم است.
نگذاریم دخترها بدون ازدواج در خانه بمانند
حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظلهالعالی) هم به عنوان رهبر، همواره در سخنرانی ها و مناسبتهای مختلف به آسیبشناسی مشکلات فراروی جوانان برای ازدواج پرداخته اند. ایشان در یکی از صحبتهایشان درباره ی این موضوع در دیدار دانشجویی فرمودند:«بعضى از تصورات و سنتهاى غلط در مورد ازدواج وجود دارد که اینها دست و پاگیر است، مانع از رواج ازدواج جوانها است؛ این سنتها را باید عملاً نقض کرد. شما که جوانید، مطالبهگرید، پرنشاطید، پیشنهادکنندهى نقض خیلى از عادتها و سنتها هستید، به نظر من این سنتهاى غلطى را هم که در زمینهى ازدواج وجود دارد، بایستى شماها نقض کنید.»
بخش هایی از مهم ترین موارد این سنت های غلط را که رهبر در صحبت های خود به آن اشاره کردند میخوانیم:
مهریهی سنگین، سنت جاهلی است
مهریه سنگین مال دوران جاهلیت است. پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله وسلم) آن را منسوخ کرد. پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم) از یک خانواده ی اعیانی است. خانواده ی پیغمبر (صلى الله علیه و آله وسلم)، تقریباً اعیانی ترین خانواده ی قریش بودند.
خود ایشان هم که رئیس و رهبر این جامعه است. چه اشکالی داشت دختر به آن خوبی که بهترین دختران عالم است و خدای متعال او را «سیدة النّساء العالمین» قرار داد «مِن الاَوّلینَ و الآخِرین»، با بهترین پسرهای عالم که مولای متقیان است می خواهند ازدواج کنند، مهریه ی ایشان زیاد باشد؟ چرا ایشان آمدند و این مهریه ی کم را قرار دادند که اسمش «مَهر السّنَّة» است.
(خطبهی عقد 28/ 2/ 1374).
بعضی خیال می کنند مهریه ی سنگین به حفظ پیوند زناشویی کمک می کند. این خطاست. اشتباه است. اگر خدای ناکرده این زن و شوهر نااهل باشند، مهریه ی سنگین هیچ معجزه ای نمی تواند بکند.
(خطبه ی عقد 11/ 5/ 1375).
من از مردم سراسر کشور خواهش می کنم که آن قدر مهریه ها را زیاد نکنند. این سنت جاهلی است. این کاری است که خدا و رسول (صلی الله علیه واله وسلم) در این زمان بهخصوص، از آن راضی نیستند نمیگوییم حرام است. نمی گوییم ازدواج باطل است. اما خلاف سنت پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) و اولاد: ایشان و ائمه ی هدی علیه السلام و بزرگان اسلام است. خلاف روش این هاست و به خصوص در زمان ما که کشور احتیاج دارد به اینکه همه ی کارهای صحیح، آسان شود، هیچ مصلحت نیست که بعضی ازدواج ها را این طور مشکل کنند.
(خطبه ی عقد 4/9/1373).
جهیزیه را سنگین نکنید
من گمان می کنم این که در جهیزیه ی حضرت زهرا (علیهاالسلام) این قدر سادگی رعایت شد... این حد را حفظ کردند. این یک جنبهی نمادین داشت. برای این که بین مردم مبنا و پایه ای باشد برای عمل به آن، تا دچار این مشکلاتی که بر اثر زیاده رویها پیش می آید، نشوند.
(خطبه ی عقد 18/ 4/ 1377).
جهیزیه ی زیاد، هیچ دختری را خوشبخت نمی کند و هیچ خانواده ای را به آن آرامش و سکون و اعتماد لازم نمی رساند. اینها زوایای زندگی است. فضول زندگی است و جز درد سر و اسباب رحمت و اسباب مشکل فایده ای ندارد.
(خطبه ی عقد 18/ 9/ 1375).
بعضی ها، سعی می کنند که برای جهیزیه بزنند روی دست همه ی قوم و خویش ها و همسایه ها و دوست و آشناها که این هم غلط است... باید نگاه کنید ببینید که چه چیزی درست است، چه چیزی حق است آن را انجام بدهید. چه چیزی حق است؟ یک خانواده ی دو نفره یک وسایلی لازم دارند که یک زندگی ساده ای داشته باشند.
(خطبه ی عقد 3/ 8/ 1369).
نگذارید جهیزیه ها را سنگین کنند. دخترها نگذارند. عروس ها شما نگذارید. پدر و مادرها هم اگر میخواهند، شما نگذارید.
(خطبه ی عقد 23/ 9/ 1383).
تجملات را کم کنیم
مگر کسانی که با تجمل عروس و داماد می شوند خوشبخت ترند؟ چه کسی می تواند چنین چیزی را ادعا کند؟ این کارها جز این که یک عده جوان را، یک عده دختر را حسرت به دل کند و زندگی را بر این ها تلخ نماید، اگر نتوانستند آن جور آن ها هم عروسی بگیرند تا ابد حسرت به دل بمانند یا اصلاً نتوانند عروسی بگیرند. چیز دیگری نیست… تا آمدند دخترش را بگیرند، چون دستش خالی است، این دختر بماند توی خانه. این پسر دانشجو یا کارگر یا کاسب ضعیف، همین طور غیر متأهل بماند.
(خطبه عقد 23/ 9/ 1373).
ریخت و پاش حرام است
بعضی از مردم با این کاری که می شود با آن ثواب برد ، گناه می برند . با اسراف هایی که می کنند ، با خلاف هایی که انجام میدهند ، با آمیختن این عمل حَسن و حسنه به کارهای حرامی که انجام می دهند . حرام همه اش هم این نیست که محرم و نامحرم و این چیزها باشد. آنها هم البته حرام است ، اما ریخت و پاش زیادی هم حرام است. اسراف حرام است. سوزاندن دل مردمی که ندارند در مواردی واقعاً حرام است. زیاده روی کردن، حرام و حلال کردن برای اینکه بتواند جهیزیه ی دخترش را فراهم کند، اینها حرام است .
(خطبه ی عقد 9/ 11/ 1376).
بنده راضی نیستم از کسانی که با خرج های سنگین و با اسراف در امر ازدواج کار را بر دیگران مشکل می کنند. البته با جشن و شادی و مهمانی موافقیم ولی با اسراف مخالفیم.
(خطبه ی عقد 24/5/1374).
هتل ها و سالن های پرخرج را رها کنیم
عروسی و عقد و شادی چیز خوبی است. حتی پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله وسلم) هم برای دختر مکرمه ی خودشان مجلس عروسی گرفتند، شادی کردند و مردم شعر خواندند. زن ها دست زدند و خوشی کردند. اما نباید در این مجلسِ عقد و عروسی و اینها اسراف انجام بگیرد. یکی از اسراف ها همین مجالس عقد و عروسی گران قیمت است. در هتل ها، در این سالن های گران قیمت مجالس درست می کنند. مبالغ زیادی شیرینی و میوه و خوراکی حرام می شود، از بین می رود، روی زمین ریخته می شود و ضایع میگردد. برای چه؟ برای چشم و هم چشمی!؟ برای عقب نماندن از قافلهی اسراف!؟
(خطبه ی عقد 5/1/1372).
بعضی خیال می کنند که تشریفات و توی هتل چنین و چنان رفتن، سالن های گران گرفتن، خرج های زیادی کردن، عزت و شرف و سربلندی دختر و پسر را زیاد می کند. نخیر عزت و شرف و سربلندی دختر و پسر به انسانیت و تقوی و پاکدامنی و بلند خطری آنهاست، نه به این چیزها... .
(خطبه ی عقد 11/ 5/ 1375).
لباس عروس گران قیمت، نه
بعضی ها لباس عروس گران قیمت می خرند. نه! چه لزومی دارد. حالا لباس عروس می خواهند، بعضیها لباس عروس را می روند کرایه می کنند. چه مانعی دارد؟ ننگ دارد؟ نه! چه ننگی؟ چه مانعی دارد؟ بعضی ها این را ننگ می دانند. ننگ این است که انسان یک پول گزافی بدهد، یک چیزی بخرد که یک بار آن را مصرف کند، بعد بیندازد دور. یک بار مصرف! آن هم با این وضعی که بعضی مردم دارند.(خطبه عقد 4/ 10/ 1374).
ازدواج را آسان کنید
من به همهی مردم در سراسر کشور توصیه می کنم که ازدواج ها را آسان کنند. بعضی ها ازدواج را مشکل می کنند. مهریه های گران و جهیزیه های سنگین ازدواج را مشکل می کند… خانواده ی پسرها توقع جهیزیه های سنگین بکنند. خانواده ی دخترها برای چشم هم چشمی دیگران جهیزیه ها را و تشریفات را و مجالس عقد و عروسی را رنگین تر بکنند. چرا؟ اثر این را می دانید چیست؟ اثر این کارها این است که دخترها و پسرها بدون ازدواج در خانه ها می مانند، کسی جرئت نمی کند به ازدواج نزدیک شود.(خطبه ی عقد 2/9/1373)./504/422/ح