vasael.ir

کد خبر: ۱۵۱۸۶
تاریخ انتشار: ۱۶ آبان ۱۳۹۸ - ۱۱:۱۸ - 07 November 2019
در نشست فلسفه و (اصول) فقه در جهان اسلام تبیین شد؛

شباهت مفهوم «تجری» با نظریه «بخت دینی»

وسائل ـ امامی با تأکید بر اینکه میان تجری و بخت دینی شباهت‌های بسیاری وجود دارد، گفت: هر دو بر این نکته تاکید دارند که یک ارزش دینی مبتنی بر چیزی است که کاملا تحت کنترل فرد نیست و تا حدی خارج از اختیار او است. 

به گزارش خبرنگار وسائل، نشست فلسفه و (اصول) فقه در شباهت مفهوم «تجری» با نظریه «بخت دینی»جهان اسلام روز دوشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۸ در کتابخانه دانشکده الهیات دانشگاه تهران و به همت امور بین‌الملل این دانشکده برگزار شد؛ در این نشست به صورت آنلاین با پیتر آدامسون دانشگاه ل. م مونیخ ارتباط گرفته شد و آقای امیر محمد امامی از دانشگاه تهران نیز حضور داشت.

پیتر آدامسون، به طور خلاصه در مورد ایده کلی کتاب «فلسفه و فقه در جهان اسلام» اشاره کرد و گفت: این کتاب اثر پژوهشی در مورد حقوق اسلامی شیعه و سنی است که به بحث فلسفه اسلامی و فقه اسلامی اشاره دارد.

این کتاب با بررسی دیدگاه های ابونصر فارابی آغاز می شود و به بررسی ماهیت قانون از نظر فارابی می پردازد همچنین سعی شده که به حقوق اسلامی از منظر فلسفه ارسطو و تاثیری که بر جهان اسلام دارد توجه شود.

در این اثر نه تنها به جایگاه حقوق و فلسفه پرداخته شده بلکه به این مسئله نیز پرداخته است که فلاسفه چگونه به سوالات فلسفی پاسخ دهند بدین معنا پرسش هایی که از خود فقه نشات می گیرد و از دل همان دانش  پاسخگو خواهد بود.

 

شباهت مفهوم «تجری» با نظریه «بخت دینی»

 

مقایسه «بخت دینی» با «تجری»

در ادامه این نشست امامی به مقایسه مفهوم «بخت دینی» و مفهوم «تجری» پرداخت و اظهار داشت: اولین بحثی که به آن می پردازیم مبحث بخت اخلاقی است که در فلسفه اخلاق مطرح شده است و اولین رد پای این بحث را در آثار جورج فاینبرگ که در یکی از مقالات خود آورده است می توان مشاهده کرد.

او تفاوت های بین مسئولیت اخلاقی و مسئولیت حقوقی را برمی شمرده است و یکی از تفاوت هایی که به آن توجه دارد این است که در مسئولیت اخلاقی مسئله ای که خیلی اهمیت دارد اختیار و اراده آن فردی است که فاعل اخلاقی است اما در مسئولیت حقوقی بدین شکل نیست.

به عنوان مثال ممکن است کسی تصادف کند یا صدمه ای به کسی بزند که در این ماجرا هیچ تقصیری نداشته باشد اما به سبب این اتفاقی که افتاده است به لحاظ حقوقی و قانونی باید خسارت و مبلغی را هزینه کند پس مسئولیت حقوقی لزوما مبتنی بر اینکه چیزی که فرد اراده داشته نیست اما مسئولیت اخلاقی به نظر می رسد بدین گونه باشد‌.

در مسئله تصادف نمی توانیم فرد را مسئول برای چیزی قرار دهیم که خارج از اختیار او بوده و کنترلی در این زمینه نداشته است؛ بنابراین در ادامه می گوید ما باید مسئولیت اخلاقی را به وضعیت درونی فرد منحصر کنیم یعنی خواست، اراده و قصدی که دارد و کاری که در صدد انجام آن بوده را مدنظر قرار دهیم؛ از این امر تحت عنوان دادگاه درونی نام می بریم.

مورد دیگری که جورج مطرح می‌کند این است که حتی شرایط درونی افراد هم تحت کنترل آنها نیست و عوامل خارج از اختیار می توانند در آن اثر گذار باشند؛ در نهایت نتیجه می گیرد که با تمام این مسائل ما باید به طور کلی مفهوم مسئولیت اخلاقی را کنار بگذاریم و مسئولیت اخلاقی یک توهم است و در واقع چیزی به نام مسئولیت اخلاقی وجود ندارد و ایشان از واژه بخت اخلاقی استفاده نمی کند.

آقای ویلیام نیگل در دو مقاله خود با عنوان بخت اخلاقی به این بحث پرداخته و به بحث توجیه عقلانی و توجیه اخلاقی و تفاوت های آنها می پردازد.

اما او بحث اخلاقی را بدین شکل تعریف می کند«زمانی بحث اخلاقی مطرح می شود که ارزش اخلاقی یک عمل کاملا مبتنی بر آن چیزهایی باشد که تحت کنترل آن فرد نبوده است یعنی خارج از اختیار او بوده است».

دقیقا مشکل از آنجایی به وجود می آید که ما یک نوع شهود ساده در اخلاق داریم که هر کسی نسبت به مسائلی مسئولیت اخلاقی دارد که خودش انجام داده و نسبت به آنها اراده داشته است؛ چیزی که خارج از مسئولیت فرد است و از جهت مسئولیت اخلاقی فرد هم خارج از محدوده مسئولیت اوست. ولی آن چیزی که تحت عنوان Moral luck اتفاق می افتاد با این اصل که control principle یا pc نامیده می شود، تعارض دارد.

 

چهار ویژگی بخت اخلاقی

آقای نیگل چهار مورد بخت اخلاقی را شناسایی کرده و معرفی می کند: نوع اول، بخت در نتیجه کار فرد است، یعنی دو نفر اقدام به قتل فردی می کنند یکی موفق می شود ولی نفر دوم ناکام می ماند هر دو نفر از جهت کار اختیاری که انجام داده اند و تحت کنترل بوده یکسان هستند اما از جهت نتیجه فعل تفاوتی داشتند و این تفاوت هم به خواست آنها برنمی گردد.

نوع دوم، مربوط به ویژگی های شخصیتی افراد می شود مثل اینکه فردی شجاع است، خوش اخلاق است و این ویژگی ها در رفتار فرد اثر گذار است.

نوع سوم، مربوط به شرایط بیرونی است مانند کسی که در جنگ قرار می گیرد باعث می شود ایثار کند یا فرار کند اما کسی که در این فضا وجود ندارد امکان بروز چنین رفتاری را نخواهد داشت پس در نهایت ما در شرایطی این کارها را انجام می دهیم که تحت کنترل خودمان نیست. نوع چهارم، علت هایی هستند که عمل ما را می سازند که از اختیار ما خارج است.

در الهیات مسیحی عناصری وجود دارد که با توجه به آنها مسئله بخت اخلاقی خیلی پررنگ تر می شود زیرا تنها بحث مسئولیت اخلاقی نیست بحث این است که در اثر مسئولیت اخلاقی یک بهشت و جهنم بدون پایان وجود دارد و از سوی دیگر هم بحث رحمت خداست که در الهیات مسیحی خیلی پررنگ است و فیض الهی که همه را در بر می گیرد.

 

واژه تجری

واژه Tajari در منابع فقهی ما آمده است. باید توجه داشته باشیم هدف فقه این است که به فرد حجت ارائه کند اما این حجت به چه معناست؟ از آنجایی که انسان خود را در برابر خداوند مسئول می داند باید در برابر خدا توجیه و دلیل داشته باشد و بدون حجت و دلیل مجاز به انجام کار نیست بنابراین در اصول فقه به شکل مفصل بحث می کنند که چه چیزهایی حجیت دارند.

لذا در تعریف واژه «تجری» می توان گفت «مخالفت با حجتی که خلاف واقع است». در طول تاریخ مباحث مفصلی در این زمینه آمده است به عنوان مثال در بحث نماز، اگر کسی نماز خود را به تاخیر بیندازد تا زمانی که دقیقا نمی داند وقت گذشته است یا خیر و آن هنگام نماز را بخواند و بعد متوجه شود نماز داخل وقت بوده آیا مرتکب گناه شده یا خیر؟ در اینجا اکثریت گفته اند گناه است و برخی همانند علامه حلی گفته اند گناه نیست.

فردی به نام عبدالعزیز بن عبد السلام بسیاری از مباحث فقهی را کنار هم جمع می کند و مسئله را به شکل کلی تری مطرح می کند البته بدون استفاده از واژه «تجری». در نهایت اعلام می کند که گناه متجری کمتر از گناه کبیره ولی بیشتر از گناه صغیره است. هیچ دلیل عقلی و نقلی برای سخن خود مطرح نمی کند.

 

نظر شهید اول درباره تجری

بعد از ایشان، شهید اول این مسئله را بیان می کند و به نوعی پاسخ به عبدالسلام می دهد؛ در ذیل عنوان ارتباط قصد و فعل این مسئله را مطرح می کند، صورت مسئله را بسیار عالی بیان می کند و می گوید: صرفا نیت گناه حرام نیست و عقابی هم ندارد و اخبار مرتبط با این موضوع را می آورد. ایشان دیدگاه عبدالسلام را نقد می کند ولی در نهایت حکمی ارائه نمی دهد.

فاضل مقداد فرد دیگری است که در این زمینه می گوید فردی که تجری می کند، مستحق عذاب است. از همان ابتدا در این بحث اختلاف بوده است تا اینجا از واژه تجری به هیچ عنوان استفاده نشده است اما از زمان آقایان محمد حسین و محمد تقی حائری اصفهانی است که هر دو در آثارشان از واژه تجری استفاده کرده اند البته نه دقیقا به معنای مصطلح امروزی بلکه تا حدودی نزدیک به معنای لغوی و عام تر است.

آقای محمد حسین اصفهانی معتقد بوده که نمی توان حکم و اموری در مورد متجری داشته باشیم با توجه به اینکه وضعیت واقعی متجری چه چیزی باشد حکم نیز متفاوت است. یعنی این فرد کاری که تصور می کرده حرام است انجام داده حال در واقع این کار مباح بوده اگر مباح باشد یک حدی از عقوبت است اگر مکروه باشد حد بیشتری است اگر واجب باشد اصلا گناهی مرتکب نشده و هیچ عقوبتی ندارد.

شیخ انصاری نیز بحث مفصلی در این زمینه در رسائل داشته اند و بعد از ایشان فقهای بعدی این بحث را مفصل پیگیری کرده اند و امروزه هم این بحث در کتب اصولی بحث رایجی است. شیخ انصاری در بین چند چیز درباره فعل تجری تفکیک می کند؛ یک، قبیح بودن عمل و اشتباه بودن آن، استحقاق مذمت فاعل و استحقاق عقاب.

پس از شیخ انصاری، مرحوم آخوند خراسانی این بحث را مطرح می کند و می گوید فعل متجری ممکن است غلط باشد یا نباشد اما این اراده ای که داشته و درصدد عصیان برآمده کافی است که بگوییم استحقاق عقوبت دارد؛ نظیر این دیدگاه را نیز محمد حسین غرویان اصفهانی در شرحی که در کفایه آورده بحث کرده است و بعد از ایشان شیخ انصاری و مرحوم آخوند و اکثر فقها به شکل جزئی پرداخته اند مانند میرزای نائینی، آیت الله خویی، سید باقر صدر و آیت الله سیستانی و بقیه فقها.

در نتیجه بین تجری و بخت دینی شباهت های بسیاری وجود دارد و هر دو بر این نکته تاکید دارند که یک ارزش دینی مبتنی بر چیزی است که کاملا تحت کنترل فرد نیست و تا حدی خارج از اختیار فرد است. بنابراین تجری عبارت است از عمل کردن به نحوی که گویا مخالف عصیان خداوند است پس مبتنی بر یک باور موجه نسبت به امر الهی است./502/241/ح

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۹ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۵:۳۳:۱۱
طلوع افتاب
۰۶:۵۸:۱۴
اذان ظهر
۱۳:۱۱:۵۳
غروب آفتاب
۱۹:۲۴:۵۴
اذان مغرب
۱۹:۴۱:۵۲