vasael.ir

کد خبر: ۱۵۰۱۹
تاریخ انتشار: ۲۸ مهر ۱۳۹۸ - ۱۷:۳۴ - 20 October 2019
فقه و تسلیحات کشتار جمعی / ۱

تولید و استفاده از سلاح‌های کشتار جمعی از دیدگاه فقه اسلام

وسائل ـ تردیدی نیست که از دیدگاه عقل استفاده از سلاح های کشتار جمعی قبیح اسـت، حتـی در فرضی که دشمنان از این نوع سلاح استفاده نمایند. از نظر قرآن کریم نیز، نه تنها دلیلی برای استفاده از سلاح‌های اتمـی و یـا شـیمیایی نداریم؛ بلکه در قرآن نهی از اعتداء شده است و به خوبی از آن حرمت به کـارگیری از این نوع سلاح‌ها استفاده می‌شود. همچنـین از روایـات اسـتفاده می‌شود که در وسایل جنگی باید از آلات و وسایل متعارف استفاده گردد.
به گزارش خبرنگار وسائل، ۱۷ مهر ماه رهبر معظم انقلاب تولید و استفاده از سلاح‌های کشتار جمعی از دیدگاه فقه اسلاماسلامی در دیدار با جمعی از نخبگان جوان و استعداد‌های برتر علمی، با اشاره به موضع قاطعانه و شجاعانه جمهوری اسلامی درباره حرمت شرعی استفاده از بمب هسته‌ای تأکید کردند: «ما با وجود اینکه می‌توانستیم در این راه قدم برداریم، بر اساس حکم اسلام عزیز کاربرد این سلاح را حرام قطعی شرعی اعلام کردیم، بنابراین هیچ دلیلی ندارد که برای تولید و نگه‌داشت سلاحی که استفاده از آن مطلقاً حرام است، هزینه کنیم».

حضرت آیت الله امام خامنه‌ای پیش از نیز در مواضع متعددی بر حرمت ساخت و استفاده از بمب هسته‌ای (و به طور کلی سلاح‌های کشتار جمعی) اشاره کرده‌اند. اما همانطور که روشن است هر فتوایی باید مستند به ادله قطعی شرعی باشد و این فتوای مهم و تاثیرگذار نیز از این قاعده مستثنا نبوده و بدون تردید بر ادله محکم شرعی استوار است.

به مناسبت فرمایش رهبر معظم انقلاب در خصوص این مهم، پایگاه فقه حکومتی وسائل اقدام به تبیین ادله و چرایی فتوای ایشان کرده است.

می‌توان گفت یکی از جامع‌ترین کتبی که در این زمینه تدوین شده، کتاب «فقه هسته ای» است. این کتاب، مجموعه‌ای از مقالات ارائه شده در همایش ملی «فقه هسته ای» است که در سال ۱۳۹۱ از سوی گروه فقه و حقوق اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در قم و تهران برگزار شد.

از این رو، پایگاه فقه حکومتی وسائل مجموعه مقالات ارائه شده در این کتاب را به طور خلاصه در اختیار اندیشمندان گرامی قرار می‌دهد. آنچه در ادامه می‌خوانید، خلاصه اولین مقاله کتاب مذکور به نام «تولید و استفاده از سلاح‌های کشتار جمعی از دیدگاه فقه اسلام» است که به قلم آیت الله محمدجواد فاضل لنکرانی نگاشته شده است.


مقدمه

جهاد در اسلام هرگز به منظور کشورگشایی و قدرت طلبی نیست؛ بلکه بسط توحید و فتح ابواب هدایت و دعوت نمودن انسان‌ها برای رهنمون شدن به سوی کمال مطلـق است. بنابراین نباید بین این دو موضوع توهم ناسازگاری نمود که از طرفی اسلام دیـن فطرت است و فطرت به دنبال صلح و آرامش و پرهیز از جنگ است و از طرف دیگـر وجوب دفاع و جهاد و تحقق جنگ‌های متعدد در صدر اسلام چگونه بـا فطـری بـودن صلح سازگاری دارد؟

بین این مطلب که از یـک سـو خداونـد رحمـت را بـر خـودش واجب فرموده «کتب علی نفسه الرحمة» و یا اینکه خاتم پیـامبران نبـی اکـرم (ص) رحمـت برای همه عالمیان است و از سوی دیگر جنگ‌هایی که رسول خدا (ص) در ابتدای اسـلام نمودند، ناسازگاری وجود ندارد؛ چرا که جنگ در راه خدا از مصادیق حقیقی رحمت و گستراندن فیض عام حق تعالی برای همه بشر است. جنـگ الهـی، شکسـتن بـتهـا و زدودن شرک‌ها و پاک نمودن همه آلودگی‌ها است، بنابراین نمی‌توان از این اصـل مهـم که اسلام دین صلح و رحمت است، نتیجه گرفت که جنگ حرام است و یا اسـتفاده از سلاح‌های کشتار جمعی ممنوع و حرام است؛ چرا که صلح و جنگ دو موضوع مختلف و هر کدام دارای شرایط خاص خود می‌باشند.


تعریف سلاح‌های کشتار جمعی

موضوع این نوشتار سلاحی است که آثار تخریبی آن مربوط به میدان جنگ و زمان جنگ نمی‌شود و علاوه بر نظامیان، افراد غیرنظـامی را نیـز مـورد تعـرّض قـرار می‌دهد. البته از این جهت اگر از آن به سلاح‌های غیرمتعارف هم تعبیر بنماییم اشـکالی ندارد؛ اما نسبت به آثار تخریبی در نسل‌های آینده نمی‌توان ویژگـی خاصـی را معتبـر بدانیم؛ به عبارت دیگر ممکن است برخی یا تمام سلاح‌های کشتار جمعی دارای چنین ویژگی باشند.
 

بررسی ادله / دلیل اول: عقل

آیا از نگاه عقل چنین عملی یعنی ساخت و تولید و استفاده چنـین سـلاحی قبـیح است یا خیر؟‌
می‌توان اذعان داشت که چنین عملی از دیـدگاه عقـل قطعـاً قبـیح اسـت؛ چـرا کـه اینگونه سلاح‌ها موجب ظلم بر بشر و نیز از بین بردن محیط زیسـت اسـت، بنـابراین عقل هم به ملاک ظلم و هم به ملاک فساد ـ. هر چند که عنوان ظلم بر آن منطبق نباشد، چرا که عقل به ملاک فساد نیز قبح را درک می‌کند ـ. ایـن عمـل را قبـیح می‌داند و چنانچه قاعده ملازمه بین حکم عقل و حکم شرع را بپذیریم، باید معتقد شویم که این عمل در نزد شارع نیز حرام است.

در این استدلال سه نکته را باید مورد توجه قرار داد:
نکته اول: ظاهر آن است که بـه نحـو مطلق نمی‌توان ساخت چنین سلاحی را ظلم دانست و فقط ممکن است در فرضی که سازنده علم دارد که در آینده از آن استفاده می‌شود بگوییم عقـل چنـین امـری را شـراکت در ظلـم و قبـیح می‌داند. البته حق و انصاف آن است که با مجرد احتمال هم عقل چنین ادراکـی را دارد؛ چراکه در چنین مواردی که متعلق احتمال مهم باشد، باید نسبت بـه آن احتمـال توجـه نمود.

نکته دوم: به نظر می‌رسد که اگر ساخت سلاح به منظور اقتدار و یـا دفـاع و بازدارنـدگی باشد، از دیدگاه عقل قبحی نیست و عقـل فقـط صورت تولید برای استفاده را قبیح و ظلم می‌داند.

نکته سوم: در صورتی که دشمن از چنین سلاحی استفاده کند، آیا عقـل اسـتفاده را برای مقابله صحیح می‌داند؟ به نظر می‌رسد که عقل حتی در این صورت هم استفاده را قبیح می‌داند، همانطور که اگر دشمن مسلمانان را مثله نماید، به هیچ وجه نمی‌توان گفت: عقل، مثله نمودن کفار را تجویز می‌نماید. یا اگر دشمن، افراد نظامی را با ارّه برقی به قتل برساند نمی‌توان گفت که عقل هم برای مقابله چنین عملی را تجویز می‌نماید.
 

دلیل دوم: قرآن کریم

در این موضوع، لازم است آیات قرآن را مورد بررسی قرار دهیم. در این رابطه می‌توان آیات شریفه را به دو طائفه تقسیم نمود:

طائفه اول: آیاتی که دلالت بر این معنی دارد که لازم است مسلمانان قدرت دفـاعی و نظامی خود را تقویت نمایند و با تجهیز خود موجب ارهاب و رعب دشمنان شوند.
الف) «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُمْ وَآخَرِینَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یَعْلَمُهُمْ»: (انفال: ۶۰).

از این آیه شریفه و اطلاق آن استفاده می‌شود که تولید سلاح اتمـی بـه جهت تقویت نیروی دفاعی و جنگی مسلمانان جایز و بلکـه لازم اسـت. ایـن وجـوب خصوصاً در این صورت مؤکد می‌شود که این امر موجب ارهاب دشمنان و کسانی کـه قصد مقابله با مسلمانان را دارند، شود. بعداً توضیح خواهیم داد که اگر این کار موجـب فساد در روی زمین و اعتداء شود، به دلیل آیات دالّ بر نهی از فسـاد و حرمـت اعتـدا، جایز نخواهد بود.

ب) «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَکُمْ فَانْفِرُوا ثُبَاتٍ أَوِ انْفِرُوا جَمِیعًا»: (نساء: ۷۱).
خداوند متعال خطاب به مؤمنین فرموده است حـذر را اخـذ نماییـد و بـه صـورت گروه، گروه و یا مجموعی کوچ کنید.

در مورد کلمه «حذر» چند احتمال وجود دارد؛ بنابر برخی احتمالات می‌توان ادعا نمود که اطلاق آیه شریفه دلالت بـر تهیـه هـر نوع سلاحی از جمله سلاح اتمی و شیمیایی دارد نکته قابـل توجـه آن اسـت کـه آیـه شریفه در مقام بیان این مطلب است که مسلمانان باید برای مقابله با کفار خود را مجهز نمایند و این به آن معنی است که مسلمانان باید اسلحه‌ای مناسب برای مقابلـه بـا آنـان داشته باشند و در نتیجه اگر آنان دارای سلاح اتمی و شـیمیایی هسـتند، مسـلمانان هـم چنین سلاحی را دارا باشند.‌

می‌توان در مقابل این اطلاق، ادعا نمود که قرینه بر تقییـد وجـود دارد و آن قرینـه ایـن اسـت کـه از مجمـوع روش و سـیره پیـامبر اکـرم (ص) و امیرالمومنین (ع) در جنگ‌ها استفاده می‌کنیم که اسلام سلاحی را تجویز می‌کند که نوعاً و عادتاً جنگ بر آن متوقف است. به عبارت دیگر اسلام سفارش نموده کـه در جنـگ بـه پیرمردها، زنها، بچه‌ها، دیوانگان، درختان، منازل نباید تعرضی شـود. ایـن امـر، قرینـه روشنی است بر این که سلاح در جنگ نباید طوری باشد که افراد خارج از دایره جنگ را شامل شود و در نتیجه سلاح اتمی یا شیمیایی که از ویژگی‌های آن اینکه غیرنظامیـان را شامل می‌شود، مشمول این آیات نخواهد بود.

ج: «فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکِینَ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُوا لَهُمْ کُلَّ مَرْصَدٍ»: (توبه: ۵۰).
این آیه شریفه دلالت روشن و صریحی دارد بر این که مسلمانان باید دائماً در کمین کفار باشند. می‌توان گفت: اطلاق این تعبیر شامل هر نـوع سـلاحی خواهـد بود.

طائفه دوم: آیاتی که دلالت بر حرمت فساد دارد. به این معنی که فساد امـری اسـت مبغوض خداوند متعال. در این طائفه می‌توان به این آیه شریفه استناد نمود:
«وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِی الْأَرْضِ لِیُفْسِدَ فِیهَا وَیُهْلِکَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَللَّهُ لَا یُحِبُّ الْفَسَادَ»: (بقره: ۲۰۵). از آیـه شـریفه استفاده می‌شود که هر عملی که موجب فساد شـود مبغـوض خداونـد متعـال اسـت و روشن است که سلاح‌های اتمی و شیمایی موجب فساد است؛ چرا که علاوه بـر افـراد جنگجو، دیگران و غیرنظامیان را از بین می‌برد و علاوه در نسـل‌هـای آینـده تأثیرگـذار است و موجب تخریب حرث و محیط زیست است.

اگـر در برخـی از آیـات خداوند متعال فرموده است که فساد را خداوند دوست ندارد، بـدین معنـی نیسـت کـه فساد امری مکروه است؛ چرا که اولاً عدم حب در اصطلاح قـرآن بـه معنـای مبغـوض بودن است و ثانیاً در برخی از آیات مسئله فساد مورد نهی و تحریم قرار گرفتـه اسـت.

بحث مهم فقهی آن است که چه نسبتی میان این طائفه دوم و طائفه اول وجود دارد. به نظر می‌رسد که صناعت علمی و فقهی اقتضا دارد که اساساً مسئله جهاد و دفاع که مستلزم قتل و جرح و نابودی اسـت، هرچنـد بـه حسـب ظاهر فساد است؛ اما هنگامی که عنوان فی سبیل‌الله را پیدا کنـد، دیگـر از عنـوان فسـاد خارج می‌شود و بنابراین چنانچه سلاح اتمی به قصـد دفـاع و احیـای دیـن نباشـد از مصادیق فساد است؛ اما اگر به این عنوان باشد، دیگر از مصادیق فساد نخواهد بود.

نتیجه اینکه، طائفه دوم نمی‌تواند مقید طائفه اول باشد و برای تقیید باید همان نکتـه و قرینه‌ای را که در طائفه اولی ذکر نمودیم مورد توجه قـرار دهـیم. بنـابراین می‌توان گفت: از نظر قرآن کریم دلیلی برای اسـتفاده از سـلاح اتمـی و یـا شـیمیایی نـداریم و چنانچه آیات طائفه دوم را به عنوان تقیید دسته اول قرار دهیم نهایت چیزی که استفاده می‌شود آن است که استفاده از سلاح شیمیایی و اتمی، چون موجب فسـاد اسـت جـائز نیست؛ اما دیگر دلالت بر منع تهیه و ساخت سلاح اتمی و شیمیایی ندارد.

پاسخ به دو سؤال:
در این قسمت نیز لازم است به دو سؤال پاسخ داده شود:
سؤال اول: آیا می‌توان در فرضی کـه دشـمن دارای سـلاح اتمـی اسـت و بـا آن مسلمانان را تهدید می‌کند به آیه شریفه «فَمَنِ اعْتَدَى عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَیْکُمْ»: (بقره: ۱۹۴) تمسک نمود و نتیجه گرفت که بـه مقتضـای آیـه بـرای مقابله به مثل مسلمانان مجاز باشند چنین سلاحی را تهیه نمایند؟ و نیـز در صـورتی که کفار از این وسیله استفاده نمایند آیا به مقتضای آیه می‌توان گفت: مسـلمانان هـم می‌توانند استفاده نمایند؟

جواب: اولاً آیه شریفه بر حسب ظاهر در موردی است که ظلم و اعتدا بر کسی محقق شده باشد، بنابراین مجرد داشتن سلاح‌های اتمی از مصادیق اعتدا نیست. بنابراین فرض اول از مدلول آیه شریفه خارج است؛ اما فرض دوم که کفار از ایـن سـلاح اسـتفاده نماینـد باید گفت: آیه شریفه در مقام دلالت بر مشروعیت اصل مقابله به مثل است؛ اما نمی‌توان از آن اطلاقی را استفاده نمود.
 
از آیه شریفه نمی‌توان استفاده کـرد اگـر دشـمن زن هـای مسلمانان را اسیر کرد و آن‌ها را به قتل رساند، مسلمانان نیز بتواننـد همـین کـار را انجـام دهند همچنان که از آیه شریفه استفاده نمی‌شود که اگر دشمن سـرباز‌های مسـلمانان را مثله کرد، آنان نیز بتوانند سربازان آنان را مثله نمایند و نیز نمی‌توان اسـتفاده نمـود کـه چنانچه کفار، آب مسلمانان را مسموم نمودند، مسلمانان هم بتوانند چنین عملـی را بـه عنوان مقابله به مثل انجام دهند. بنابراین آیه شریفه اطلاقی ندارد و فقـط در مقـام بیـان اصل مشروعیت مقابله به مثل فی الجمله و به صورت اجمال است. ثانیاً بعید نیست بگوییم آیه شریفه ظهور در این دارد که اعتدا باید به گونه‌ای باشـد که مسلمانان زائد بر آنان اعتدا ننمایند یعنی آیه شریفه در مقام نفی اعتدای زائـد اسـت.

قرینه این ادعا آن است که در دنباله، امر به تقوی فرموده است (واتقوالله.) ثالثاً چنانچه از جواب اول و دوم صرفنظر نماییم، باز در مقام پاسخ می‌توانیم بگوییم همین آیه شریفه اعتداء به مثل محکوم ادله حرمت فساد اسـت و بـه وسـیله این ادله تفسیر می‌شود و نتیجه این می‌شود که اعتداء به مثل در صـورتی مشـروع و صحیح است که منجر به فساد در زمین نشود و چنانچه بـه آن منجـر شـود، دیگـر جایز نخواهد بود.

سؤال دوم: خداوند متعال در آیه شریفه ۱۹۰ از سوره مباره بقره می‌فرماید: «وَقَاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَکُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ»: در ایـن آیـه نهی از اعتدا و زیاده از حد عمل نمودن در جنگ با کفار شده است و به صـورت کلـی فرموده است که خداوند معتـدین و تجاوزکـاران را دوسـت نـدارد، بنـابراین می‌توان استفاده نمود که سلاح‌های کشتار جمعی از موارد اعتـداء اسـت و در نتیجـه حرمـت و ممنوعیت آن را استفاده نماییم؟

جواب: مفسران در کلمه «لاتعتدوا» دو احتمال داده اند؛ به نظر می‌رسد که نهـی از اعتدا یک نهی مطلق است و آیه شریفه از هرگونه اعتدا نهی می‌کند، یعنی هر چیزی که بر آن اعتدا صدق کند. به این جهت، این نهی شامل نهی از تخریب ساختمان‌ها و یـا از بین‌بردن درختان و یا مسموم نمودن آن‌ها و یا بستن آب بـه روی کفـار و مشـرکین نیـز می‌شود، و می‌توان گفت: استفاده از سلاح‌های کشتار جمعی از مصادیق بـارز و واضـح اعتدا است که مورد نهی و تحریم قرار گرفته است.

نتیجه آنکه می‌توان گفت: آیه شریفه «واعدو لهم مااستطعتم من قوة» و نظایر آن بـه ایـن آیه شریفه مقید می‌شوند یعنی تا اندازه‌ای مسلمانان لازم است خود را تقویت نمایند که عنوان اعتدا بر آن صدق نکند.

پیشتر روشن ساختیم که آیات حرمت فساد نمی‌توانـد آیـه «واعـدّوا لهـم» را تقییـد نماید؛ اما آیه نهی از اعتداء که در مورد جنگ و جهاد است، بـه خـوبی می‌توانـد آیـه «واعدوا» را تقیید بزند.

تا این قسمت از بحث روشن شد که از نظر عقل و قرآن کریم نه تنها دلیلی بر جواز استفاده از سلاح‌های کشتار جمعی را نداریم، بلکه مقتضای آیات قـرآن، نهـی از اعتـدا است و از آن حرمت استفاده از این سلاح‌ها را می‌توان استفاده نمود.
 

دلیل سوم: روایات

در این بحث لازم است سه دسته از روایات را مورد بحث قرار دهیم:
دسته اول: روایاتی که دلالت بر عدم جواز تعرّض به غیر جنگجویان یعنی کودکـان، زنان، سالخوردگان، حیوانات، دیوانگان را دارد. این امر از امتیازات و ویژگی‌های اسلام است؛ چرا که در فکر یهود و روش آنان خلاف این مطلب آمده است. آنان معتقدند که در هنگام جنگ چنانچه سربازان بر شهری وارد شوند باید ساکنین آن را با لبه تیـغ بـه قتل برسانند و هرچه را که یافتند حتی حیوانات را هم نابود کنند. در اسلام سـربازان و لشکریان حق ندارند افراد غیر جنگجو را از بین ببرند.

امام صادق (ع) فرموده اند:
رسول خدا (ص) به فرمانده‌ای که به عنوان «امیر بـر جنگ» منصوب می‌کردند علاوه بر توصیه به تقوای الهی در جنگ نسبت به خصـوص فرمانده و عموم لشکریان می‌فرمودند: جنگ را با نام خدا و در راه آغاز کنید و فقط بـا کسانی که کفر به خدا دارند مقاتله کنید و نقض عهـد نکنیـد و خیانـت نکنیـد و مثلـه ننمایید، کودکان را نکشید و کسانی که زخمی و مجروح هسـتند را نکشـید و درختـان نخل را آتش نزنید، کفار را در آب غـرق نکنیـد، درختـان ثمـره دار را قطـع نکنیـد و زراعت‌ها را نیز آتش نزنیـد.

نتیجه اینکه چنانچه سلاحی مانند سلاح‌های اتمـی، از نظامیـان و جنگجویـان تعدی کند و شامل غیر آنان شود بر حسب این فرمایش رسـول خـدا (ص) اسـتفاده از آن‌ها جایز نیست.

دسته دوم: روایاتی که مربوط به خود جنگجویان اسـت امـا، از سـوزاندن آنـان بـه وسیله آتش نهی کرده است.
رسول خدا (ص) فرمود: کفار را به آتش نسوزانید؛ چرا که فقط خداوند به وسیله آتش عذاب می‌کند.
از این روایت استفاده می‌شود که مسـلمانان در مقـام غلبـه و از بـین بـردن دشمن، مجاز نیستند که از هر وسیله‌ای استفاده کنند، به عبارت دیگر مجاز نیسـتند کفـار را بسوزانند. روشن است که سلاح‌های کشتار جمعی، به مراتب شدیدتر از سوزاندن است.

از این روایت می‌توانیم ضابطه‌ای را استفاده کنیم و آن اینکـه در اسـتفاده از وسـایل جنگی باید از آلات و وسایل متعارف استفاده نماییم و سلاح‌های کشتار جمعـی عنـوان متعارف را ندارد.

دسته سوم: روایاتی که دلالت بر ممنوعیت و حرمت استفاده سم در بلاد مشرکین دارد.
پیامبر (ص) نهی فرموده اند که مسلمانان بـرای از بین بردن کفار، سم را در بلاد مشرکین قرار دهنـد. از ایـن روایـت بـه طریـق اولـی حرمت استفاده از سلاح‌های کشتار جمعی استفاده می‌شود.
 

تقدیم روایت سکونی بر حکم عقل

این نکته را نیز باید در نظر گرفت که چنانچه کسی معتقد باشد که از نظر عقل در مقام دفاع، استفاده از سلاح‌های کشتار جمعی جایز است، ما در مقابل می‌گوییم بـر فـرض پذیرش چنین مطلبی، روایت سـکونی دلالت بر منع و حرمت دارد و در چنـین مـوردی باید طبق این روایت عمل نماییم. در جای خود در مباحـث اصـولی روشـن اسـت کـه ملاک احکام شرعیه اوسع از ملاکات عقلی است و اگر هم به نظر عقل مباح باشد؛ امـا شارع طبق ملاکات خودش چنین عملی را حرام می‌داند و بدین جهت بیان نمودیم کـه شارع در چنین مواردی قاعده «الاهم فالاهم» را نپذیرفته است.
 

بررسی صورت شک

چنانچه نتوانیم از آیات و روایات حکم این موضوع را استفاده نماییم و به تعبیر دیگـر نسبت به ساخت و تکثیر و استفاده از سلاح‌های کشتار جمعی نتوانیم جواز و یا منع را استفاده نماییم، باید ملاحظه شود که از نظر قواعد اولیه چگونه عمل نماییم؟

در این بحث می‌توان گفت: ما با دو دسته از ادله مواجه هستیم.
دسته اول: ادلّه‌ای که دلالت بر وجوب مقاتله با کفار دارد و یا بـه عبـارت دیگـر ادله‌ای که قتل کافر حربی یا کفاری کـه بـه کشـور اسـلامی هجـوم آورده اسـت را واجب می‌داند.

دسته دوم: ادلّه‌ای که دلالت بر حرمت قتل کودکان و زن‌ها و افـرادی از ایـن قبیـل دارد. در مورد سلاح‌های کشتار جمعی کـه لازمـه اسـتفاده از آن کشـته شـدن زن هـا و عده‌ای بیگناه است، این دو دلیل با یکدیگر تعارض می‌کنند؛ چرا که اطلاق هر کدام از دو دلیل، موجب تنافی در مقام جعل است و شارع مقدس باید در چنین موردی یکی از این دو حکم را جعل نموده باشد. دراین صورت چنانچه ترجیحی در میان نباشد قاعده تساقط و یا تخییر است.

از کلمات صاحب جواهر (نجفی، ۱۴۰۴، ج. ۲۱، ص. ۶۹) استفاده می‌شود که می‌توان خبر حفص بن غیاث را برای دسته اول به عنوان مرجح قـرارداد؛ چـرا که در آن این تعبیر امام (ع) آمده است: «و لا تمسک عنهم لهـولاء»، و مؤیـد ایـن مطلـب را نفس ترجیح دین اسلام بر چنین افرادی قرارداده است، فرموده اسـت: «بـل ربمـا یویـده معلومیة ترجیح الاسلام علی مثل ذلک». صاحب جواهر، نسبت به ترجیح خطاب حرمت بر وجوب فرموده است: از کسی ندیدم الّا از علامه در تحریر و تذکره که تجنب را اولی و قتل این گروه را مکروه دانسته است.

تحقیق آن است که در چنین مواردی چنانچه ضرورتی در میان نباشد و مجرد غلبه اسلام و مسلمین بر کفر باشد باید جنبه رحمانیت و عدم خشونت ظاهری را ملاک قرار داد و به جهت رعایت زنان و کودکان و دیوانگان، از کشتن کفـار خـودداری نمـود. در چنین مواردی نمی‌توان فقط همین دو دسته و تناسب بین آن را ملاحظه نمود؛ بلکه باید سائر ادله را ملاحظه نمود و دید که طریقی که به نظر شارع مقـدس نزدیـک تـر اسـت کدام است. اگر از ادله دیگر استفاده نمودیم که شارع جنبه رحمت و مهربـانی را مقـدم داشته است، ما هم باید همین جهت را در نظر بگیریم و در نتیجه همیشه باید این جنبه را ملاحظه کنیم و این جنبه موجب رشد و توسعه اسلام می‌شود.

از توضیحی که ذکر شد روشن می‌شود که مسئله از قبیل: تزاحم نیست؛ چرا که بـین اطلاق این دو دلیل در مقام جعل، تنافی وجود دارد و مشـکل مربـوط بـه مقـام امتثـال نیست و از این رو حل آن به اختیار شارع اسـت در حالی که در مسـئله تـزاحم، حـل مسئله تزاحم در اختیار عقل است که عمدتاً از راه قاعده «الاهم فالاهم» وارد می‌شود؛ اما در این مورد حل مسئله به دست شارع مقدس است که باید یکی را ترجیح بر دیگـری دهد. بنابراین نمی‌توان گفت: در این فرض مسئله به اختلاف زمان‌ها و شـرایط مختلـف می‌شود و در برخی موارد باید دلیل وجوب قتل و در برخی موارد دلیل حرمت را مقدم کنیم. این نتیجه فقط در صورتی صحیح است که ادله را به باب تزاحم ببریم و بخواهیم قواعد باب تزاحم را جاری کنیم در حالی که باید قواعد باب تعارض را پیاده نماییم.
 

نتیجه

۱. مقصود از سلاح‌های کشـتار جمعـی آن اسـت کـه اولاً قـدرت تخریبـی زیـاد و فوق العاده دارد و ثانیاً هم نظامیان و هم غیرنظامیان را مورد اصـابه قـرار می‌دهد و بـه عبارت دیگر آثار تخریبی آن منحصر به میدان جنگ و یا زمان جنگ نمی‌شود. از ایـن تعریف معلوم می‌شود که این عنوان یک عنوان نسبی نیست؛ بلکه سلاح کشتار جمعـی همیشه همین عنوان را با خود دارد.

۲. تردیدی نیست که از دیدگاه عقل استفاده از چنین سلاحی قبیح اسـت، حتـی در فرضی که دشمنان از این نوع سلاح استفاده نمایند.

۳. از نظر قرآن کریم نه تنها دلیلی برای استفاده از سلاح‌های اتمـی و یـا شـیمیایی نداریم؛ بلکه در قرآن نهی از اعتداء شده است و به خوبی از آن حرمت به کـارگیری از این نوع سلاح‌ها استفاده می‌شود و به طور کلی آیات قرآن کریم بر دو طائفه‌اند که باید مجموع آن‌ها را ملاحظه نمود و ممکن است یک طائفه مقید طائفه دیگر باشـد و نتیجـه این شود که مسلمانان موظفند خود را مجهز به سلاحی کنند که موجب فساد نباشد و یا ممکن است نتیجه آیات این باشد که سلاح اتمی، چون موجب فساد است استفاده از آن جایز نیست.

۴. آیه شریفه «فمن اعتدی علیکم» دلالت بر این ندارد کـه کفـار و دشـمنان هـر نـوع عملی را با مسلمانان انجام دهند، آنان نیز بتوانند با همان نوع عمل مقابله به مثل کنند و به عبارت دیگر در مقام بیان نوع اعتداء نیست و فقط در مقام نفی زیادتی اعتداء اسـت. علاوه این آیه خود محکوم ادله حرمت افساد در روی زمین است.

۵. از آیه ۱۹۰ بقره «و لا تعتدوا» یک نهی عام و مطلق اسـتفاده می‌شود، یعنـی هـر چیزی که در جنگ صدق اعتداء کند مورد نهی واقع شده است و این آیه می‌تواند مقید آیه «واعدوا لهم مااستطعتم» باشد، یعنی تقویت مسلمانان تا انداز‌های لازم است کـه عنـوان اعتداء بر آن صدق نکند.

۶. از دستوراتی که در مورد جنگ در اسلام داده شده استفاده می‌کنیم کـه در جنـگ کشتن زنان و کودکان حتی در دارالحرب جـایز نیسـت، همچنـین از روایـات اسـتفاده می‌شود که در وسایل جنگی باید از آلات و وسایل متعارف استفاده گردد.

۷. از روایت معتبر سکونی در مورد حرمـت القـای سـم در بـلاد مشـرکین اسـتفاده می‌شود که چنین عملی هرچند منجر به پیروزی مسلمانان می‌شود؛ اما جایز نیست.

۸. در میان ادله قاعده‌ای که دلالت کند بر این که هر عملی که موجب غلبـه و فـتح مسلمانان باشد جایز است، وجود ندارد. آری این قاعده فقـط در کلمـات برخـی فقهـا آمده است.

۹. روایاتی را که دلالت دارد بر نهی از مثله نمودن و یا کشتن فرزند تازه متولد شده یا مجروحی که در خون می‌غلطد، باید بر همان معنای ظاهری خود کـه حرمـت اسـت حمل نماییم و نمی‌توان بر کراهت حمل نمود.

۱۰. در صورت شک، به جهت وجود تعارض بین ادله باید قواعد تعارض را جاری نمود و با توجه به جواز تعدی از مرجحات منصوصه، قاعده تقدیم جنبه رحمانیـت بـر غلظت و شدت اقتضا می‌کند که این جنبه رعایت شود و استفاده از سلاح‌های کشـتار جمعی جایز نباشد.

برای مشاهد اصل مقاله اینجا را کلیک کنید./204/241/ح
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۶ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۵۰:۳۹
طلوع افتاب
۰۶:۲۲:۰۷
اذان ظهر
۱۳:۰۴:۵۲
غروب آفتاب
۱۹:۴۶:۵۸
اذان مغرب
۲۰:۰۴:۴۵