به گزارش خبرنگار وسائل، نشست «نظریه نفوذ اجتماعی دین در قرآن مجید» با ارائه محمد باقر آخوندی، عضو هیئت علمی دانشگاه بیرجند و به همت گروه قرآن و مطالعات اجتماعی پژوهشکده اسلام تمدنی دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی چهارشنبه ۲۴ مهر برگزار شد که مشروح سخنان وی در ذیل تقدیم خوانندگان محترم میشود:
ابتدا باید این پرسشها توجه کنیم که با وجود حضور دین در جامعه چرا برخی انحرافات اجتماعی از جمله اختلاسها و انحرافات در کشور رو به افزایش است؟ چرا راه رسیدن به هدف پیاده کردن قرآن در جامعه محقق نشد؟ آیا راهها و روشهایی که ما برای نفوذ انتخاب کردیم ناکارآمد بودند؟ یا اینکه شرایط توسط افراد زمینه سازی و فراهم نشد؟
در واقع براساس سوالات مطرح شده اگر بخواهیم در شرایط فعلی راهکاری ارائه دهیم نیاز است به قرآن مراجعه کنیم باید راههای نفوذی را که قرآن نشان داده است کشف کرد تا دین ترویج شود و مشکلات و آسیبهای اجتماعی کاهش یابد؛ درهمین راستا چهار سؤال فرعی دیگر قابل طرح است که شرایط اجتماعی و فرهنگی چه تأثیری بر نفوذ اجتماعی دین دارد؟ شرایط مخاطبین چه تأثیری در این موضوع دارد؟ کارگزاران نفوذ چه تأثیری بر دین دارند؟ راهبردهای نفوذ در آموزههای قرآن کدامند؟ و چه راهبردهائی را میتوان در قرآن پیدا کرد و به کار گرفت.
چارچوب مفهومی به جای چارچوب نظری
ما به دنبال آن هستیم که نظریهای از قرآن با روشهای موجود استخراج کنیم؛ به جای چارچوب نظری یک چارچوب مفهومی داریم که یکسری از مفاهیم را به صورت استاندارد شده تعریف میکنیم و براساس آن تعاریف وارد مباحث قرآن میشویم.
یکی از مباحث خود دین است که دین در جامعه شناسی چگونه تعریف میشود در عین حال دین تعاریف مختلفی دارد که این تعاریف چند ویژگی دارند. برخی دین را وحیانی نمیدانند و معتقدند دین برساخت جامعه است و گروه دوم دین را کنترل کننده میدانند و معتقدند که دین میتواند رفتار انسان را کنترل کند و گروه سوم بیان میکنند که دین میتواند انسجام به وجود آورد و روابط اجتماعی را تنظیم کند در عین حال با این تعاریف نمیتوان مبنائی برای این نظریه قرار داد به همین دلیل نیاز شد که تعریفی جدید از درون قرآن استخراج کنیم تا مبنا قرار بگیرد.
مفهوم دین براساس نظریه مفسران برگرفته از قرآن
بر اساس نظریه مفسرانی مانند ابن عربی، علامه طباطبائی، علامه حسن زاده آملی و فارابی اینگونه گفته شده است که دین دستورالعملی واقعی، حقیقی و منطبق با ابعاد وجودی انسان است که به منظور تعالی انسان وحی شده است و پس از تحقق در جامعه به الگویی اجتماعی پایدار و منطبق با وحی تبدیل شده است و همه جوانب زندگی انسان را کنترل و او را از انحراف و کژیها مصون میدارد؛ این تعریف براساس آیات قرآن ارائه شده است.
بیان مفهوم نفوذ اجتماعی در آیات ۱۰۷ تا ۱۲۴ سوره اعراف
در حوزه نفوذ اجتماعی فعالیت هائی که به صورت نظری انجام شده است فراوان نیست و در حاضر نظریاتی که وجود دارد را نمیتوان به عنوان یک نظریه مدون و دقیق ارائه کرد؛ این مبحث حتی در بین جامعه شناسان به صورت پراکنده مطرح شده است.
در مجموع نفوذ اجتماعی از طرف جامعه شناسان اینگونه تعریف شده است که کسی میخواهد پیامی را برساند باید به گونهای ارسال کند که دیگران را تحت تأثیر قرار دهد و دیگران نظر او را بپذیرند؛ به عبارت دیگر نفوذ شامل قبول سخنان فرستنده پیام میشود. ما نمیتوانیم این تعریف را مبنای ورود به قرآن قرار دهیم چراکه ما در قرآن آیاتی داریم که بحث جدیدی را مطرح میکند؛ این آیات شامل، آیات ۱۰۷ تا ۱۲۴ سوره اعراف هستند که جریان حضرت موسی(ع) را تشریح میکند.
مقایسه چند گانه نفوذ اجتماعی در قرآن
موسی(ع) عصای خود را انداخت و همه چیز را بلعید بلافاصله آنان به سجده افتادند و چنان تأثیرعمیقی ایجاد کرد که حاضر نشدند از حرف خود برگردند و این افراد منقلب شدند و انقلاب درونی در آنها ایجاد شد. این یک نوع نفوذ است و نفوذ دیگر در آیات سوره نوح(ع) است که جریان حضرت را بیان میکند.
حضرت نوح ۹۵۰ سال تبلیغ داشت، اما به تعداد انگشتان دست کسی تحت تأثیر ایشان قرار نگرفت و با اینکه هر دو پیامبر الهی بودند، اما موفقیتهای آنان در تبلیغ متفاوت بود و نمیتوان گفت که این موضوع مربوط به راههای نفوذ است یا مربوط به کارگزاران نفوذ است و در واقع به شرایط مخاطب وابسته است چراکه مخاطب نیز باید شرایطی داشته باشد تا تحت تأثیر قرار بگیرد.
مقایسه نفوذ اجتماعی در قرآن و جامعه شناسی
تعریفی را که در نظریات جامعه شناسی وجود دارد را نمیتوان پذیرفت و نیاز به یک تعریف جدید است؛ در این تعریف چند نکته اساسی وجود دارد که انسان دارای اختیار است و با اجبار نمیتوان او را تحت تأثیر قرار داد. نکته دیگر اینکه نفوذ در آیات قرآن یک فرآیند چند جانبه است و عوامل مختلفی دخالت دارند در حالی که در نظریات جامعه شناسانه نفوذ یک فرآیند یکطرفه و یا دو طرفه بین مخاطب و فرستنده پیام است.
ما به این نتیجه رسیدیم که نفوذ در آیات قرآن در یک پیوستار قرار دارد در عین اینکه میتواند در لحظه انجام شود؛ این پیوستارهمواره ادامه دارد، نفوذ در یک پیوستار دو طرفه میتواند قرار بگیرد. نکته دیگر اینکه شخصیت و رفتار فرستنده پیام در میزان و نوع نفوذ اثرگذار است. در بحث تعریف نفوذ شرایط مخاطب در نظر گرفته میشود و مخاطب باید دارای شرایط خاص باشد که اگر آن شرایط به لحاظ شخصیتی و اجتماعی وجود نداشته باشد نفوذ انجام نمیشود.
تأثیرگذاری زمینههای اجتماعی و فرهنگی در فرآیند نفوذ اجتماعی
در فرآیند نفوذ زمینههای اجتماعی و فرهنگی تأثیرگذار هستند بدان معنا که در جامعه باید شرایطی باشد که اگر آن شرایط وجود نداشته باشد فرآیند نفوذ امکانپذیر نیست و یا نفوذ به صورت کامل صورت نمیگیرد و گاه افراد خاص راهبردهای ویژهای را برای نفوذ میطلبند و اینگونه نیست که برای همه افراد از یک روش نفوذ بتوان استفاده کرد. سن و جنس افراد، زمان و مکان در راهبردهای نفوذ تعیین کننده هستند و گاه با یک روش و راهبرد نمیتوان به نفوذ موفقیت آمیز دست یافت و نیاز است تا از چند روش استفاده کرد.
با روشهای معمول رسیدن به این امر امکانپذیر نیست و باید روشی را انتخاب کرد که در مدت زمان کوتاه کل قرآن را مشاهده کرد و نظریه را استخراج کرد. روشی که در این راستا کشف شد روش«Grounded theory» یا داده بنیاد است که این روش مبتنی بر کشف مفهوم و سپس دسته بندی و مقوله بندی مفاهیم است و مفاهیم را کشف میکند و بعد از کشف آنها را محوربندی و مقوله بندی میکند و در نهایت به یک نظریه میرسد.
روش تحلیل محتوای کیفی پنهان و تحلیل گفتمان انتقادی
اشکالی که این روش داشت این بود که از هر آیه 10 تا 20 برداشت ثبت میشود که حجم این کار بسیار است. در مجموع وقتی برای دسته بندی اقدام میشود این فعالیت جنبه آماری پیدا میکرد و فقط میتوان به تعداد مفاهیم کشف شده در این حوزه اکتفا کرد که نسبت به محتوا توجهی صورت نمیگرفت.
برای پوشاندن این اشکال از دو روش دیگر استفاده شد که شامل روش تحلیل محتوای کیفی پنهان و تحلیل گفتمان انتقادی بود که این دو روش وقتی مفهومی را پیدا میکنند معنای آن را کشف میکنند؛ در این متن بحث آماری یا دیده نمیشود و یا به ندرت است و مقوله بندی صورت گرفته و محوربندی انجام شده و نظریه از درون آنها استخراج شده است، اما در این مفاهیم بیشتر محتوا دیده میشود و این حاصل دو روش است.
یافتههای تحقیق / ملاکهای نفوذ
بر مبنای چهار سوال اصلی که در ابتدای ارائه عنوان شد، پاسخ آنها اشاره به کارگزاران نفوذ است که آنان چه شرایطی را باید داشته باشند تا در جامعه موثر باشند. شرایط کارگزاران در دو بعد نظری و عملی خلاصه شده است که این دو بعد از دو ابعاد انسانی و ذات انسانی نشأت گرفته اند و در قرآن بعد شناختی و عملی وجود دارد.
درباره ملاکهای نفوذ میتوان به انطباق در گفتار و عمل اشاره کرد بدان معنا که اگر کارگزار نفوذ و مبلغ، عملش با رفتارش دوگانگی داشته باشد سخنان او در دیگران نافذ نخواهد بود و نکته دیگر اینکه کارگزار نفوذ باید امانتدار و مورد اعتماد باشد و این امر را به مخاطب خود اعلام کند. در هیچ شرایطی نباید کارگزار نفوذ منافع خودش را در نظر بگیرد و باید منافع مخاطب را مد نظر قرار داد.
از طرفی شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه در نفوذ، به تناسب فرهنگی وابسته است و تناسب فرهنگی بین مخاطب و کارگزار نیاز است؛ دنیاگرائی مخاطب در نفوذ تأثیرعکس دارد و به هر میزان که فرد دنیاگرائی بیشتر داشته باشد از نفوذ فاصله میگیرد. زمان و مکان در امر نفوذ تأثیرگذار است و نکته بعدی تناسب روشی است چراکه روشهای دانشگاهی و مساجد متفاوت است.
در قرآن آمده است که با برخی از مردم به صورت استدلالی میتوان حرف زد و با برخی دیگر موعظه و برخی دیگر را میتوان با مجادله و گفتوگو قانع کرد. کسی که با استدلال قانع میشود موعظه بردار نیست و برعکس. به تنوع روشی نیز میتوان اشاره کرد که یکسری ویژگیهای شخصی و شخصیتی مخاطب در نوع و میزان نفوذ تأثیرگذار است.
لجاجت، اصرار مخاطب، حسادت و قوم گرائی نفوذ را کاهش میدهد و برخی مخاطبین نفوذ ناپذیر یا دیر نفوذ هستند. تمایلات، تعلقات و آرزوهای مخاطب در نفوذ تأثیرگذار است و میزان آگاهی و دانش مخاطب ومیزان صبر و استقامت مخاطب از دیگر عوامل اثرگذار در نفوذ هستند.
راهبردهای نفوذ
بعضی از راهبردها به راهبردهای روشی مربوط میشوند که از چه روش هائی استفاده شده است و برخی راهبردها شکلی هستند که باید مطلب قابل فهم برای مخاطب باشد. میزان فصاحت و صراحت دارای اهمیت است بدان معنا که برای برخی باید صریح صحبت کرد و برای بعضی دیگر باید در لفافه صحبت کرد و کارگزار نفوذ باید متوجه شود که در چه مکانهایی از فصاحت و صراحت و یا لفافه استفاده کند.
هر کس به زبان قوم خود تأثیر بیشتری دارد؛ حساسیت زدائی باید کاهش یابد و به حداقل برسد. کارگزار نفوذ باید بداند که دین با اجبار به قلب کسی وارد نمیشود و با هیچ جنبهای از جبر امکان نفوذ نیست.
روش نقطه آغاز برای نفوذ حائز اهمیت است. برای آغاز و شروع نفوذ بهتر است با مخاطب رابطه دوستی و صمیمانه برقرار شود و شرایط مخاطب بررسی شود؛ نباید بدون شناخت وارد شد در این راستا حساسیتهای ارزشی و فرهنگی از اهمیت بیشتری برخوردار هستند و باید جلب اعتماد صورت بگیرد.
در این راستا ابتدا باید بر روی مسائل عمومی صحبت شود و با طرح سوال شروع شود؛ طرح پرسش هنر است. در قرآن این طرح پرسش به گونهای است که باید مخاطب را به صورت ملایم در مسیر تغییر باورها و رفتار قرار داد و میتوان درباره آن باور، پرسشی را طراحی کرد که به گونهای ملایم مخاطب را برای داشتن آن باور بتوان ملامت کرد.
شروع باید به صورت ایجابی باشد و نباید در پرسشها از کلمات منفی استفاده کرد. بخش دیگری از راهبردها، راهبردهای مرتبط با ذات انسان است؛ می توان از غرایز افراد به عنوان یک راهبرد استفاده کرد. انگیزشهای افراد به عنوان یک راهبرد محسوب میشوند و در این مسیر تشویق و تنبیه نیاز است.
راهبردهای فرهنگی
اگر قرار است در مخاطب نفوذ شود، برای این کار فرهنگ به عنوان یک ابزار تلقی میشود و در این مسیر تمثیل راهبرد دیگر است و اگر قرار است از طریق موعظه تحت تأثیر قرار بگیرد باید با مثالها این کار انجام شود. نکته بعدی پیامهای کوتاه است؛ آیات قرآن به ما نشان میدهند که به صورت پیام کوتاه میتوان اثرگذاری کرد. ارائه الگو، راهکار دیگر است که باید عینی و تجربی باشد؛ الگوی فضائی قابل نفوذ نیست. سیر، سفر، تاریخ، تدریج، استمرار، گفتوگو و مناظره از جمله راههای دیگر نفوذ است.
راهبردها از طریق سرمایه اجتماعی
این موضوع دارای اهمیت است که بخشی از نفوذ از طریق ایجاد علاقه صورت میگیرد. احساسات و عواطف اثرگذار هستند؛ تأثیرگذاری سریع و دوام کم دارند. وابستگیهای دوستی و عاطفی تاثیرگذاری مضاعفی را به همراه دارد که در این راستا روابط اجتماعی از دیگر مباحث عمده است که آیه ۳۴ سوره فصلت به آن اشاره دارد و میفرماید «وَلَا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَلَا السَّیِّئَةُ ۚ. ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَبَیْنَهُ عَدَاوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ». اعتماد و تعهد اجتماعی از دیگر راهبردها در این مسیر هستند.
گفتنی است، از جمله مهمترین نقدهائی که در این نشست از سوی اساتید مطرح شد میتوان به نامگذاری نشست به عنوان نظریه ارتباط به جای نظریه نفوذ اشاره کرد چراکه نفوذ امری پنهان است و آنچه که در این ارائه عنوان شد بیشتر به ارتباط مربوط بود.
همچنین استفاده از عناوین دستورالعملها و ویژگیهای خاص به جای راهبرد، نقد دیگری بود که وارد شد؛ نقد سوم این بود که ابتدا باور است که تبدیل به رفتار میشود؛ پاسخ آخوندی نسبت به نقد سوم این بود که همه امور از کنش اجتماعی شروع میشود و سپس تبدیل به یک باور و الگو میشود چراکه باور یک بحث انتزاعی است./502/241/ح
تهیه و تنظیم: فاطمه ترزفان