vasael.ir

کد خبر: ۱۴۴۹۲
تاریخ انتشار: ۰۹ شهريور ۱۳۹۸ - ۲۳:۰۸ - 31 August 2019
گزارش جلسه نقد کتاب «رفتارشناسی اقتصادی از دیدگاه قرآن کریم» / بخش دوم

تنها اقتصاد رفتاری یارای مقابله با اقتصاد سرمایه‌گذاری را دارد

وسائل ـ حجت الاسلام دکتر پناهی گفت: بحث اقتصاد رفتاری که از دهه هشتاد آغاز شده است، خاکریزهای خوب را دارد طی می‌کند. اقتصاد اسلامی هم در مواجهه با اقتصاد سرمایه گذاری قفل شده است و اقتصاد رفتاری می‌تواند راهگشا باشد.

به گزارش خبرنگار وسائل، نشست علمی نقد کتاب عدم تبعیت ادبیات کتاب از ادبیات اقتصاد رفتاری«رفتارشناسی اقتصادی از دیدگاه قرآن کریم» با ارائه حجت الاسلام دکتر علی اصغر هادوی نیا عضو هیئت علمی گروه اقتصاد پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و با حضور دکتر محمد جواد توکلی عضو هیئت علمی موسسه امام خمینی(ره) و حجت الاسلام دکتر محمد سعید پناهی عضو هیئت علمی جامعة المصطفی العالمیة به عنوان ناقدین و به همت انجمن اقتصاد اسلامی حوزه علمیه، عصر چهارشنبه 6 شهریور، در سالن کنفرانس ساختمان انجمن های علمی حوزه در قم برگزار شد.

گزارش بخش نخست این نشست پیش‌تر منتشر شد آنچه در ادامه می‌خوانید بخش پایانی این گزارش است.

حجت الاسلام دکتر پناهی ناقد دوم این نشست، گفت: در حال حاضر بحث اقتصاد رفتاری در لبه های علم اقتصاد دارد جلو می رود. در اقتصاد بحث های علمی خوبی آمده است و خوب بحث شده است و مباحث جدیدی نمی آید و گویا قفل شده است.

اقتصاد نهادی به گونه آمد و این فضا را باز کرد. اما این بحث اقتصاد رفتاری که از دهه هشتاد آغاز شده است، خاکریزهای خوب را دارد طی می کند. اقتصاد اسلامی هم در مواجهه با اقتصاد سرمایه گذاری قفل شده است و اقتصاد رفتاری می تواند راهگشا باشد.

 

موضوع کتاب، نقطه قوت آن است

علی رغم اینکه خاستگاه اقتصاد رفتاری از غرب بوده است ولی غربی ها و سرمایه داری علاقه ای به توسعه این اقتصاد ندارند زیرا هسته سخت آنها را مورد هجمه قرار داده است و آن هسته سخت انتخاب عقلائی بود. به نظر بنده آقای دکتر هادوی نیا روی خوب موضوعی دست گذاشته اند.

در اقتصاد سرمایه داری و کلاسیک یک اقتصاد قیاسی است، در اقتصاد قیاسی هر چیزی که من عقلم به آن می رسد همان هم اتفاق می افتد. حلقه بین عقل و آن چیزی که در خارج هست را با انسان عقلائی بر قرار کردند. می گویند هر آنچه که عقل من بگوید در خارج هم همان می شود زیرا انسان عقلائی است و انسان عقلائی رفتار عقلائی دارد.

 

امر عدمی در رفتار شناسی غرب مورد تحلیل قرار نمی‌گیرد

در رفتارشناسی و اقتصاد یک مغلطه ای وجود دارد و آن این است که می گویند در حوزه رفتارشناسی باید رفتار بیرونی را مطالعه کرد، رفتار بیرونی یعنی چی؟ یعنی رفتاری که در خارج از انسان سر می زند مورد تحلیل قرار می گیرد. در واقع رفتار وجودی مورد تحلیل قرار می گیرد و رفتار عدمی طبق مبانی قابل تحلیل نیست. مثلا کسی که در خانه خود نشسته و غذا می خورد در حالی که همسایه او گرسنه است، در اینجا کمک نکردن یک امر عدمی است که مورد تحلیل قرار نمی گیرد.

اگر ما در بحث رفتار شناسی اقتصادی اسلامی وارد شدیم باید یک چیزی به آن اضافه کنیم. آنها می گویند به همسایه کمک نکرد، من می گویم خود خواهی کرد. خودخواهی کردن یک رفتار هست یا نه؟ این صفاتی که می خواهد اتفاق بیفتد رفتار هستند یا نه؟ درست است که کمک نکردن عدمی است، ولی از جنبه دیگر وجودی هستند ولی در اقتصاد رفتاری متاسفانه مورد تحلیل قرار نمی گیرد.

 

بخش مبانی، بسیار مغلق و پیچیده است

خود عنوان کتاب و این موضوع یک نقطه قوت بزرگ است و قابل تقدیر است و طبیعتا یک سری اشکالاتی هم هست. این کتاب دو قسمت اصلی دارد یکی مبانی و دیگری مباحث اقتصاد رفتاری است. قسمت مبانی بسیار سنگین، پیچیده، مغلق و در بعضی موارد غیر منسجم است. اشکال آقای دکتر توکلی هم وارد است که در بعضی موارد وارد اقتصاد هنجاری شده اند.

اشکالات اساسی من در همین مبانی است لذا باید در حوزه مبانی دقت بسیاری داشته باشیم چون اگر درست تنقیح نشود هم مخاطب سردرگم می شود و هم اینکه مباحث بعدی دچار اشکال می شود.

یکی از اشکالات این کتاب این است که واژگانی تعریف می شود اما در مباحث بعدی از این تعاریف تبعیت نمی شود. همین بحث مادی و معنوی یک گونه تعریف می شود ولی در برخی موارد بعد از این تعریف تبعیت نمی شود.

 

عدم تبعیت از ادبیات اقتصاد رفتاری

اشکال دیگر عدم تبعیت از ادبیات اقتصاد رفتاری است. تحلیل هایی از آثار کانمن، تورسکی، الو و سولو نیامده است در حالی که به شدت می تواند به ما کمک کند. من این کتاب را چهار دور خواندم، اما نوآوری در این کتاب کم بود شاید فقط رویکرد و نوع نگاه ذره ای متفاوت بود. مولف وارد حوزه هایی شدند که هربرت سایمون بسیار بحث های عمیقی در آن حوزه ها دارند ولی ایشان از سایمون اصلا استفاده نکردند.

 

عدم ورود قوی به تحلیل رفتاری

در بررسی صفاتی نظیر کم فروشی، اسراف، تبذیر، بخل اطلاعات خاصی برداشت نمی شود. یک عنوان تحلیل رفتاری در انتهاء این صفات دارید که بعضا 10 خط است و من انتظارم همین بعد تحلیل رفتاری است نه آن تفاسیری که آورده اید. در بعضی موارد خوب وارد شده اید ولی در بسیاری از موارد قوی وارد نشدید.

ادبیات قسمت مبانی نشان می دهد که مطالعات مولف، در مقالات انگلیسی بسیار بالا بوده است زیرا ادبیات و نوع پیچیدگی و انسجام هم منعکس شده است.

 

استخدام روایات در بحث، ضعیف است

یک اشکال مهم دیگر این که استخدام روایات در تحلیل محتوا به شدت ضعیف است. با اینکه خوب آیاتی را انتخاب کردند مثلا در حوزه اسراف 10 آیه است و ایشان دو آیه خوب را انتخاب کردند ولی استناد به احادیث بسیار ضعیف بوده است.

در روش تحقیقی که شما نوشتید مباحث معرفت شناختی و بحث شهود را مطرح کردید؛ در حالی که این روش تحقیق نیست بلکه روش شناسی تحقیق است. در مورد تعریف فطرت با آقای دکتر توکلی موافق هستم زیرا فطرت درست تبیین نشده است. در صفحه 23 در حد دو صفحه بحث کردید در حالی که عنوان شما انسان فطرت گرا است.

 

عدم تبعیت ادبیات کتاب از ادبیات اقتصاد رفتاری

 

فراگرد از نوآوری‌های این کتاب است

بعد از اظهارات ناقدین، حجت الاسلام دکتر هادوی نیا به دفاع از کتاب پرداخت و در صدد پاسخ به اشکالات بر آمد و گفت: از نقد آقایان استفاده کامل بردم و برخی اشکالات را اختصارا پاسخ می دهم و در ضمن ادامه توضیح کتاب، برخی نقدها را پاسخ می دهم.

بحث اقتصاد رفتاری از اوایل قرن 20 شروع شد مبتنی بر مکتب رفتارگرایان روانشناسی هم بود و تا سال 1970 که سایمون ظهور کرد و بحث اقتصاد شناختی را مطرح کرد اساسا کار او با رفتارگرایان متفاوت بود. سایمون و تورسکی و کانمن در بحث اقتصاد شناختی وارد شدند. لذا من اصلا در این کتاب به آنها نپرداختم.

فرمودید که من از بحث فراگرد استفاده نکردم، اما کلمه فراگرد 135 مرتبه در کتاب من استفاده شده است و در یک جا هم آن را معرفی کردم. فراگردی که من معرفی کردم از نوآوری های کتاب است از دو جهت، یکی در روانشناسی بحث فرآیند انگیزش مطرح شده است و فراگرد مطرح نشده ولی من فراگرد کردم بعد آمدم در اقتصاد هم تطبیق دادم.

 

اقتصاد هنجاری و اقتصاد اثباتی، قابل تفکیک نیست

اقتصاد هنجاری و اقتصاد اثباتی را در کل کار، تفکیک نکردم و قائل به تفکیک هم نیستم. لذا اساسا در بحث خود از توزیع شروع کردم و از تولید شروع نکردم. تقسیم کار توزیع بوده است و حتی مصرف را هم بر مبنای توزیع آورده ام.

فرود من به لحاظی مناسب بوده است زیرا من در بخش اول کلیات، بخش دوم مادی گرا، بخش سوم فطرت گرا و در بخش چهارم قصد داشتم حرف جدیدی را مطرح کنم و به همین جهت بحث توزیع را آوردم. این بحث های رفتاری که مطرح کردم یک الگویی برای توزیع می تواند باشد.

 

اصحاب اعراف مصداق انسان فطرت گرا

بعد مادی و معنوی را در هر جای کتاب استفاده کردم، با اصطلاح خودم بوده است و آن این بود که اولا غربی ها بعد آخرتی را مطرح نمی کنند ثانیا من همان تعریف معنوی spiritual را گرفتم و قبول کردم. بحث after the death پس از مرگ را اسمش آخرت گذاشتم و به آن پایبند بودم. انسان فطرت گرا انسانی است که این طور نیست که بعد مادی آن همه وجودش شده باشد. نه، بعد آخرتی و بعد معنوی هم در وجودش نهادینه شده است. اصحاب اعراف هم همین هستند.

اشکال آقای دکتر توکلی درست است ولی من محدودیت دارم چون در بحث اقتصاد قلم زده ام و در این بحث نمی توانم کلام را بیاورم. ولی در بحث فطرت تصریح کردم که 3 اصطلاح دارد و من اصطلاح عام را در نظر می گیرم.

 

تفاوت فرآیند و فراگرد

بحث فرآیند و فراگرد انگیزش را بیان کردم و مفاهیم روانشناسی را باید بیان می کردم. تفاوت فرآیند و فراگرد این است که فرآیند به یک حالتی است که از a به b و در نهایت به c می رسیم. یعنی رفتار در آخر c است، از a شروع می شود، b یک سری مقدماتی را طی می کند و در c نتیجه است که رفتار شکل می گیرد.

اما در فراگرد که نوآوری خودم است، از نیاز شروع می شود؛ اکثر روانشناسان نیاز را به درون نسبت می دهند، صرف کمبودی جواب نمی دهد و رتبه بندی می شوند، یکی از کمبودها در رتبه اول قرار می گیرد. بعد شرایط اطراف خود را بررسی می کند. بعد به مرحله انتخاب و تصمیم گیری می رسد و در آخر به رفتار می رسد.

 

رفتار گرایان کاری به درون ندارند

رفتارگرایان به برون کار دارند و کاری به درون ندارند. لذا یکی از اختلافات اقتصاد رفتاری با اقتصاد شناختی همین است، می گوید تو به رفتار کار داری و من به منشا رفتار کار دارم. وقتی رفتار شکل می گیرد، ثمره ای می دهد، یا به سود می رسد و یا به ضرر، اگر به ضرر برسد هنوز آن کمبود وجود دارد و این فراگرد همین طور می گردد تا کمبود بر طرف شود. چرا من این فراگرد را مطرح کردم؟ چون در تحلیل هایم به آن نیاز داشتم.

اکثر این بحث ها را از گذشتگان گرفتم و لیکن تحلیل های رفتاری حداقل یک صفحه و بعضی از آنها 5 صفحه است و بیشتر از آن نمی توانستیم بنویسیم چون محدودیت نوشتن داریم و بیشتر از 250 صفحه مجاز نیستیم.

 

ساختار کتاب بر اساس توزیع است

ساختار بحث من بر اساس توزیع است و مراحل آن را مطرح کردم و گفتم که توزیع مراحلی دارد؛ در یک مرحله توزیع اولیه است، در مرحله بعد توزیع درآمد است. و وقتی هم خواستم فرود بیایم نظریه توزیع و نظر قرآن را مطرح کردم.

 

عدم تبعیت ادبیات کتاب از ادبیات اقتصاد رفتاری

 

دکتر توکلی در پاسخ به مطالب حجت الاسلام دکتر هادوی نیا، تصریح کرد: شما فرمودید من تفکیک اثباتی و هنجاری را قبول ندارم و به همین جهت اینجا نیاوردم. خود این بحث مفصل است ولی به نظر می آید که سطوح تحلیل را می شود این گونه تفکیک کرد. چرا مثلا فلان فرد دارد اختلاس می کند؟ چرا دارد تولید می کند؟ چرا دارد مصرف می کند؟ چرا انفاق می کند؟

 

تحلیل رفتاری در کتاب گم شده است

به خاطر اینکه علاقه داشته است و احساس نیاز کرده و به دنبال این است که توان شغلی پیدا کند و لازمه اش هم همین رفتار است، این تحلیل اثباتی است. یک بار هم من درگیر قضاوت هستم و می گویم اینجا آمده است و خیلی خوب کاری کرده است. اینجا دارم رفتار و انتخاب ایشان را قضاوت می کنم.

تفکیک میان این دو این گونه است که یک وقت من دارم در مورد هست و نیست کار ایشان صحبت می کنم و یک وقتی هم با عینک ارزش داوری و قضاوت به آن نگاه می کنم. اشکالی که من داشتم این بود که این تحلیل رفتاری در کتاب گم شده است.

یک اشکالی که ما در مباحث انسان شناسی داریم این است که عمدتا بحث های انسان شناسی ما عقلی است و نهایتا انسان شناسی دینی است ولی ادبیات اقتصاد رفتاری یا اقتصاد شناختی، عمدتا انسان شناسی تجربی است. و ما مشوش هستیم.

 

نقض تعریف میل و اشکالات آن

در انتها حجت الاسلام دکتر پناهی به برخی اشکالات دیگر کتاب پرداخت و گفت: بحث شما سه بخش دارد، یکی میل است که به نظر من بسیار قابل بحث است. مولف در صفحه 29 می گوید میل یا انگیزه، استعدادی است که انسان یا حیوان را به جست‌وجوی احوالی خاص و فرار از دسته ای حالات دیگر وا می دارد. یکی هم نیاز است و یکی دیگر هم فراگردی است.

چه کسی گفته است که میل چنین تعریفی دارد؟ هیچ استنادی نداده اید حتی از خود رفتار گراها هم مطلبی نیاورده اید. ضمن اینکه در صفحه 37 همین تعریف را نقض می کنید، چون میل و انگیزه را یکی می دانید، آیا میل و انگیزه یکی است؟

 

اشکالات تعریف نیاز

شما در صفحه 37 می گویید «به عبارت دیگر انگیزه نیازی است که به مرحله ای رسیده است که شخص را وارد به ارضاء آن نیاز می کند». اینجا انگیزه را می گویید نیاز و اما اینجا بالقوه استعداد می دانید.

بحث اصلی من با شما بر سر نیاز است. تعریف شما از نیاز غلط است. می گویید به نظر می رسد نیاز یک نوع احساس کمبود است و اصرار فراوانی دارید که احساس نقش اصلی را ایفاء می کند. مثلا اگر ویتامین D بدن شما ضعیف است، آیا این نیاز است!؟ اینطور اگر جلو برویم کاملا در دام سرمایه گذاری می فتیم.

یکی از مباحث مهم در نیاز علم است. علم باید محور نیاز قرار بگیرد. شما همین را قبول ندارید. صفحه 38 در پاراگراف دوم می گویید فرآیند شکل گیری یک انگیزش معمولا این گونه است که ابتدا فرد احساس نیاز می کند. نیاز که خودش احساس کمبود است. موارد دیگری هم از این تعارضات موجود است./504/241/ح

 

تهیه و تنظیم: محمد حائری شیرازی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۳۰ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۵:۰۰:۵۸
طلوع افتاب
۰۶:۳۰:۲۴
اذان ظهر
۱۳:۰۶:۱۳
غروب آفتاب
۱۹:۴۱:۲۳
اذان مغرب
۱۹:۵۸:۵۳