به گزارش خبرنگار وسائل، مسئله عزاداری همواره در طول تاریخ توسط برخی روشنفکران و همچنین گروههای افراطی مانند وهابیت که آن را شرک میدانستند، مورد شبهه و حمله قرار گرفته است. قلمها و ذهنهای بیماری هر از چند گاهی به مسئله عزاداری پرداخته و آن را مورد هجمه قرار داده است.
به عنوان مثال یک اندیشمند منتسب به جریان اصلاحات گفته بود: «ما شاد نیستیم چون فقط امام حسین(ع) را محور قرار دادهایم!» یا یکی از روزنامه های این جریان نوشته بود: «سال های فراوان و بلکه قرنها این بزرگداشت (قیام عاشورا) حاصلی جز تأثر، حزن و اشک آوری نداشته.» آنها که معتقد بودند «عاشورا معلول تعارضهای قومی و نتیجه خشونت پیامبر(ص) در بدر و حنین بود.» به طریق اولی در مورد عزاداری هم چنین اعتقادی داشته و عزاداری را علت خشونتهای اجتماعی میدانند.
از سوی دیگر یکی از پرسشهای چالش برانگیز پیرامون مذهب تشیع این است که آیا مذهب شیعه، مذهبی غمبار و اندوهناک است که پیروان خود را به سوگواری دعوت میکند؟ چندی پیش عبدالکریم سروش با تأسی به آموزههای عرفان مولوی بارها بر دینداری شادمانه و پرهیز از غم و اندوه تأکید کرده است.
سروش در یکی از سخنرانیهای خود دینداری شیعیان را دینداری غمگینی معرفی میکند و می گوید: «دینداری مولوی اینگونه نیست. شیعیان هر چیزی را بهانه میگیرند برای غصه و غمناک ساختن حوادث تاریخی؛ مگر عمر و عثمان کشته نشدند؛ چرا اهل سنت اشک نمیریزند؟ اشک نزد مولوی قیمتی است نباید همه جا هزینهاش کرد.»
علت واقعی افسردگیها نداشتن ایمان به خدا است
علت واقعی افسردگیها نداشتن ایمان به خدای متعال است وقتی که کشور پهناور وجود انسان بدون وابستگی به خالق خویش، زندگی را شروع میکند در مقابل حوادث روزگار چون قدرت پاسخگوئی صحیح را به تنهائی ندارد و نمیتواند در برابر سیل مشکلات مقاومت نشان دهد به تدریج زمینه ترس و نگرانیها در وی پدید میآید و بعد از مدت کوتاهی افسردگی و غم و اندوه سراسر وجودش را فرا میگیرد تا جائی که خود را در محاصره کامل حوادث دلخراش زندگی مییابد.
وقتی که در آفرینش انسان جایگاه ایمان به خدای سبحان برای ادامه حیات او، و تنظیم کردن برنامههای زندگیاش، معین شده و برای تحقق این هدف مهم و حیات بخش، نیروی عقل را در وجودش آفرید و کارشناسان معصوم خود را یکی بعد از دیگری مبعوث کرد تا اینکه انسان بیدار شود و با پذیرفتن واقعیات، زندگی خود را به سوی رشد و کمال و آسایشهای لازم رهنمون سازد، انسانی که به حقیقت ایمان به خدای متعال منکر شده است و هیچ توجه و اعتنائی به ضرورت آن در تأمین آسایش و آرامش روحی خویش ندارد چگونه میتواند وجود خود را که به یک کشور بزرگ بی شباهت نیست بدون ترس و نگرانی اداره کند؟
آیا حرکتهای ضد دینی و شکستن حریم معنویت، و آمیختن با مظاهر شرک و بت پرستی در چار چوب اطاعت از هواهای نفسانی و ارضاء غرائز شهوانی، میتواند بشر را از میان امواج خروشان افسردگیهای زندگی به ساحل سعادت و آرامش برساند؟
جهان امروز چه امکاناتی برای نجات نسل بشر فراهم ساخته تا او را از افسردگیهای نابود کننده به آسایش و آرامشهای روحی نائل سازد؟ آیا پیشرفت علم و تکنولوژی و خصوصاً در زمینه پزشکی توانسته این موجود گرفتار شده در میان ناراحتی و افسردگیها را به سوی آرامش و آسایش هدایت نماید؟
در مقابل تمامی سئوالات، او باید، پاسخ دهد و اعتراف کند که عامل اصلی افسردگیهایش چیست؟ به خاطر اینکه جهان هستی نظام دقیق و حساسی دارد کوچکترین، بی اعتنائی و زیر پاگذاشتن نظم موجود، پاسخ مناسبی را در بر دارد، اگر اعضای خانواده، زمینههای لازم را برای اجرای عدالت، فراهم نسازند بی عدالتی، چهره زندگی را، افسرده و غم آلود خواهد کرد همچنان که در عصر حاضر، به طور روشن، مشاهده میکنیم، انسانی که با تمام امکاناتش، در جهت شکستن حریم ایمان، تلاش میکند و از طرق گوناگون محیط کار و زندگی و خانواده را، به دستورات الهی بیگانه کرده است، او چگونه و در چه شرائطی میتواند از افسردگی نجات پیدا کند؟
نکته مهم ارزشمند شدن انسان در صورتی است که بتواند دستورات و قوانین حیات بخش الهی را، از عمق وجودش عبور دهد چون هر کجا رد پای دین و تقوا، پیدا شود با زیبائی های واقعی، خودش را نشان میدهد، در غیر این صورت مزیتی برای انسان متصور نمیباشد.
آئین فطرت مانند کاسه بلوری و آئینه شفاف است که به وسیله رعایت اوامر و نواهی پروردگار متعال، نور الهی را از خودش عبور میدهد و به اندازه دریافت خویش، اطراف و مسیر زندگی خود را، روشن میسازد، و در اثر همین روشنائی، با آرامش خاطر، برنامههایش را در طول زندگی پیاده میکند و با هیچ نگرانی و یا افسردگی مواجهه نمیشود.
اما اگر این چراغ در دلش روشن نشود، او خود را در یک محیط تاریک و ظلمانی میبیند در نتیجه هر قدمی را در زندگانی خویش، با افسردگی خاطر و اضطراب و نگرانی و... بر میدارد در دنیای امروز، چه قدر سرمایه برای روشن ساختن قلبهای افسرده و نگران صرف شده است؟ آیا علت و عوامل افسردگی را، روشن ساختهاند، تا کسی بداند، چه عواملی و با کدام شرائط موجب این بیماری میشود؟
در هر صورت اگر انسان را در جهت ایمان و یقین به خدای متعال و دریافت غذاهای سالم برخوردارش نسازیم هیچ پیشرفتی برایش مفید و آرام بخش نخواهد بود بلکه مانند دانه ای که مغز تلخی دارد هر اندازه که بزرگ گردد و به یک درخت پر میوه ای تبدیل شود این تلخی از آن جدا نخواهد شد.
آئین فطرت مانند کاسه بلوری و آئینه شفاف است که به وسیله رعایت اوامر و نواهی پروردگار متعال، نور الهی را از خودش عبور میدهد و به اندازه دریافت خویش، اطراف و مسیر زندگی خود را، روشن میسازد، و در اثر همین روشنائی، با آرامش خاطر، برنامههایش را در طول زندگی پیاده میکند.
نسخه خداوند برای معالجه افسردگی
شکی نیست که خالق بشر، به طور کامل او را میشناسد و علت افسردگیهای، وی برایش آشکار است و نیازهای ضروری وجود او را مورد عنایت قرار میدهد تا اینکه به بندگانش تفهیم کند حزن و افسردگی شما به خاطر کمبود ایمان و یقین به پروردگارتان است چه اگر این جای خالی را مطابق با راهنمائی های پیشوایان معصوم (علیهم السلام) پُر نماید هیچ وقت ناراحتی و افسردگی به سوی آنها نخواهد آمد در قرآن مجید کلمه [لایحزنون] همیشه با جمله [لاخَوفٌ عَلیهم] آمده است.
یعنی بر مؤمنان هیچ نوع غم و افسردگی و یا ترس و نگرانی وجود ندارد و در آیه دیگر میفرماید بر اولیاء خدا ترس و نگرانی و افسردگی وجود ندارد. این کلمه که عمدهترین موضوع بحث ما را تشکیل میدهد بعد از نقل چند آیه از قرآن، مورد بحث و بررسی واقع میشود.
۱) «یا بَنی آدَمَ اِما یَاءتِینَّکم رُسُلٌ مِنکم یَقُصُّونَ عَلَیکم آیاتی فَمَن اَتَّقی و اَصَلخَ فَلاخَوفٌ عَلَیهِم وَلاهُم یَحزَنُونَ»؛ ای فرزندان آدم آیا انبیائی از جنس شما نیامدند که آیات ما را به شما نقل کنند؟ پس هر کس تقوا و پرهیزکاری را پیشه خود سازد و نفس خویش را اصلاح کند هیچ ترس و افسردگی بر او نخواهد بود.
۲) «وَ ما نُرسِلُ المُرسَلینَ اِلا مُبَشِّرینَ وَ مُتدِرینَ فَمن آمَنَ وَاَصلَحَ فَلاخَوفٌ عَلیهِم وَلاهُم یَحزَنُون»؛ ما پیامبران را جز بشارت به [اهل ایمان] و ترساندن [گناهکاران] نفرستادیم بنابراین هرکسی ایمان آورد و خود را اصلاح نماید [و به اعمال ضد دینی آلوده نشود] هرگز بر آنان ترس و نگرانی، و افسردگی و اندوه نخواهد بود.
از مجموع آیاتی که در این زمینه وارد شده است دو نکته مهم و اساسی استفاده میشود:
۱) ایمان
۲) اصلاح نفس
اگر انسان از امکاناتی که پروردگار متعال برای تحقق این دو اصل مهم، در اختیار آنها قرار داده استفاده مطلوب و صحیحی را به دست آورد به طور یقین از شر بیماری افسردگی نجات مییابد چون زمینه ای برای ابتلاء در وجود وی نخواهد بود آنچه به عنوان علت اصلی این ناراحتی از نظر قرآن، محسوب میشود نداشتن ایمان به پروردگار متعال است به جهت اینکه روح و روان انسان ابتداء باید نیاز و کمبودهای خویش را تأمین نماید تا اینکه از اضطراب و یا ترس و نگرانی خلاص شود.
احتیاجات ضروری او، ایمان و یقین کامل به خدای متعال است چون مسیر ایمان و یقین، حقیقتی را به روی انسان باز میکند که تأمین کننده غذاهای سالم روح و روان اوست مثلاً تلفن به یک شهر دور دست هنگامی ایجاد ارتباط خواهد کرد که شماره با کد آن شهر هماهنگ شود.
کد مخصوص روح و روان، ایمان به خالق متعال است اگر انسان بدون ایمان وارد زندگی بشود هیچ زمینه ای برای جبران خواستههای وی صورت نمیگیرد؛ روانشناسی مذهبی علت اصلی افسردگی انسان را، بی اعتنائی وی به نیازهای عمده روح و روان خویش، میداند چون اگر این کمبودها، مطابق دستورات کارشناسان، الهی جبران شود و او به وسیله ایمان و یقین به پروردگار متعال، گرسنگی و عطش شدید روحی خود را، رفع کند هیچ زمینه ای برای ورود، میکروبهای افسردگی و یا غم و اندوه باقی نمیماند.
به همین جهت پیشوایان معصوم (صلوات الله علیهم اجمعین) با تزکیه و بهداشت روانی، برنامههای تربیتی خودشان را، آغاز کرده و بذر ایمان و یقین را با آموزش و پرورشهای سالم، آبیاری میکنند در این صورت هر مشکل و یا حادثه ناگوار بر ایشان قابل تحمل، و نردبان ترقی خواهد بود وقتی که قرآن مجید میفرماید«فَمَن آمَنَ واَصلَحَ فَلا خَوفٌ عَلیهِم ولاهُم یَحزَنُون»؛ پس اگر کسی به مرحله کامل ایمان صعود کند و روح و قلب خود را، اصلاح نماید در این حال، هیچ ترس و نگرانی، بر آنان نخواهد بود و هیچ وقت حزن و یا افسردگی پیدا نخواهند کرد.
شکی نیست که خالق بشر، به طور کامل او را میشناسد و علت افسردگیهای، وی برایش آشکار است و نیازهای ضروری وجود او را مورد عنایت قرار میدهد تا اینکه به بندگانش تفهیم کند حزن و افسردگی شما به خاطر کمبود ایمان و یقین به پروردگارتان است.
در روانشناسیهای غیر مذهبی، تنها به راهنمائی های روانشناسان، در معالجه بیماران تکیه میشود ولی روانشناسی دینی، بعد از ارشاد و راهنمائی های لازم، انسانها را به قدرت بزرگ الهی متوجه میسازد تا اینکه آنان در معالجه ناراحتی و رفع نگرانی و ریشه کن کردن افسردگیهایشان، از خدای متعال استمداد کنند چون هر راهنمائی و پند و اندرز یا دارو، و درمان با اراده و مشیت الهی مؤثر واقع میشود بنابراین بر همگان لازم است در هر شرائط افکار عمومی را به سوی خالق هستی هدایت کنند.
ایمان به خدای متعال چگونه مانع ترس و نگرانی و یا افسردگی میشود؟
مسئله ایمان به پروردگار متعال باید مانند سایر کلمات کلیدی، و مطابق با معیارهای صحیح تعریف شود چون اگر تفسیر و تعریف درستی از کلمه ایمان در اختیار نباشد هیچکس نمیتواند از آن استفاده کامل ببرد، در آیات قرآن این کلمه خیلی مطرح شده و غالبا از آثار مفید و نجات بخش آن خبر میدهند و در بعضی از آیات ایمان را با صفت فاعلی یعنی [مؤمن] تعریف کرده و میفرماید«ِإِنَّمَا المُؤمِنُونَ الَّذینَ اِذا ذُکرَ اللهُ وَجِلَت قُلُوبُهُم وَ اذا تُلِیَت عَلَیهِم آیاتُهُ زادَتهُم اِیمانا وَ عَلی رَبِّهِم یَتوَکلُونَ» ایمان آورندگان کسانی هستند هر زمان نام خدا مطرح شود دلهایشان [از عظمت و جلال پروردگار] ترسان و لرزان میگردد و هنگامی که آیات الهی بر آنان خوانده شود به رتبه ایمانشان اضافه میگردد و در هر حال به پروردگارشان اعتماد و توکل میکنند.
چه کسانی از گریه بر مظلوم میترسند؟
امام خمینی(ره) معمار کبیر انقلاب اسلامی در پاسخ به این شبهه که عدهای ملت ایران را ملت گریه نامیدهاند، فرمودهاند «این را دیگران القا کردند به شماها که بگویید ملتِ گریه! آنها از همین گریهها میترسند، برای اینکه گریهای است که گریه بر مظلوم است....فریاد مقابل ظالم است اینها میبینند که این مجالس، مجالس روضه، ذکر مصائب مظلوم و ذکر جنایات ظالم، در هر عصری [مظلومان را] مقابل ظالم قرار میدهد.
ملتفت نیستند که اینها خدمت دارند میکنند به این کشور؛ خدمت دارند میکنند به اسلام… اینها خیانتکارند! اینهایی که تزریق میکنند به شما «ملت گریه»، «ملت گریه»، اینها خیانت میکنند. بزرگهایشان و اربابهایشان از این گریهها میترسند».
اینکه گریه، عامل افسردگی میشود یا خیر، هم از منظر روانشناسانه و هم از منظر مبانی دینی میتوان مورد مداقه قرار داد. در ادامه گزارش پیشرو گفتوگویی از یک روانشناس و دو تن از کارشناسان دینی کشور را می خوانید که به بررسی این مسئله پرداختهاند؛
نتایج یک پژوهشی علمی درباره ارتباط افسردگی و عزاداری
سیدعلی مرعشی، متخصص روانشناسی و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز گفت: عدهای مرتباً بر طبل این قضیه میکوبند که عزاداریهای محرم برای سلامت روان مضر بوده سبب افسردگی میشود. در پژوهشی که انجام دادیم (و در مجله دستاوردهای روانشناختی دانشگاه شهید چمران اهواز در سال ۱۳۹۲ چاپ و منتشر شد)، به افرادی که در مراسم عزای امام حسین (ع) شرکت میکردند و کسانی که شرکت نمیکردند به عنوان گروه شاهد - با قید همتاسازی دو گروه پیش از شروع دهه اول محرم پرسشنامه افسردگی «بک» داده شد و پس از پایان دهه اول محرم دوباره هر دو گروه مورد آزمون قرار گرفتند (پیشآزمون پسآزمون). نتایج مقایسه میانگین نمره افسردگی دو گروه در تحلیل واریانس نشان داد که در میان شرکتکنندگان کسانی که افسردگی نداشتند پس از عزاداری هم افسرده نشدند و کسانی که افسرده بودند بعد از عزای امام حسین(ع) نمره افسردگی آنها کاهشیافته و میانگین آن به زیر حد طبیعی رسیده بود.
وی ادامه داد: بنابراین فرض اینکه شرکت در عزاداری محرم سبب افسردگی میشود رد شد و بلکه خلاف آن تأیید شد؛ به این معنی که شرکت در عزاداری برای سلامت روانی مفید است و سبب کاهش افسردگی یا بهبود آن میشود.
وی افزود: اما چگونه شرکت در یک جلسه غم انگیز باعث کاهش افسردگی میشود؟ این جلسات چه فرقی با بقیه جلسات غمانگیز دارند؟ بر اساس مکانیزمهای موردقبول در مکاتب روانشناسی عرفی ۶ مکانیزم پیشنهاد کردیم؛ اول اینکه افراد برونریزی یا تخلیه هیجانی میکنند و این باعث میشود هیجانات منفی باقیمانده تقلیل یابد. دوم اینکه اگر کسی احساس گناه حلنشدهای دارد، ممکن است گرایش به افسردگی پیدا کند، اما وقتی در عزاداری شرکت کرد و امید به رحمت خدا پیدا کرد، این امید احساس گناه را تا حدی خنثی و افسردگی را برطرف میکند.
وی ادامه داد: سوم اینکه یکی از دلایل افسردگی احساس تنهایی است. شرکت در مراسم عزاداری امام حسین (ع) همراه با خیل عظیمی از افراد باعث میشود فرد خودش را تنها نبیند و خود را عضو یک گروه منسجم بزرگی بنام گروه عزاداران امام حسین (ع) تلقی کند و به این ترتیب احساس حمایت اجتماعی میکند.
ضعف سرمایههای معنوی، عامل افزایش آسیبپذیری روانی
وی افزود: نکته چهارم این است که ضعف سرمایههای معنوی سبب افزایش آسیبپذیری روانی از جمله استعداد افسردگی میشود. در عزاداری سیدالشهداء (ع) غلظت بالایی از سرمایههای معنوی قابل اکتساب است.
مرعشی گفت: به عنوان مورد پنجم باید گفت افراد افسرده یا در معرض ابتلاء به افسردگی، در مراسم عزاداری حسینی (ع) این فرصت را مییابند تا مصائب خود را با مصائب امامشان که او را از خود بهتر میدانند مقایسه کرده و از دیدگاه شناختی بزرگنمائی مصائب خود را متوقف کنند. آنها در این روند متوجه میشوند که عزیزتر از آنها در درگاه خداوند تعالی مشکلات بزرگتری داشته است و این تحمل مشکلات را برای عزاداران آسان میکند.
یکی از دلایل افسردگی احساس پوچی، بیهدفی و بی معنایی است
وی در پایان گفت: ششم اینکه یکی از دلایل افسردگی احساس پوچی، بیهدفی و بی معنایی است. در مراسم سوگواری سیدالشهداء (ع) فرد این فرصت را مییابد تا همسو با ایشان زندگی پرمعناتر و هدفمندتری را شروع کند و به این ترتیب از افسردگی فاصله میگیرد.
حجت الاسلام سیدحسین مؤمنی گفت: این مسأله که اشک عامل افسردگی نیست، کاملاً اثبات شده است. نیاز به بحث ندارد. شما کافی است در اینترنت جستوجو کنید، از مجامع مختلف از آمریکا، انگلستان، آلمان و هندوستان و… این مسئله کاملاً اثبات شده است و حتی در مواردی میگویند اگر انسان اشک نداشته باشد در مواردی دچار برخی از عارضهها و مشکلات از جمله مشکلات قلبی میشود. لذا این بحث از جهت علمی کاملاً اثبات شده است.
حجت الاسلام مؤمنی گفت: اما در متون و روایات ما کتابهای متعددی در این زمینه وجود دارد که بکاء و اشک نه تنها برای ما افسردگی به وجود نمیآورد، بلکه گشایش هم به وجود میآید. شما کافی است یک تحقیق میدانی انجام دهید و ببینید که اشخاصی که در مجالس اهل بیت شرکت میکنند آیا این گریه را عامل گشایش و شادی و نشاط حقیقی میدانند یا نه. امثال افرادی مانند وزیر بهداشت، نمیدانند که این حوزهها، حوزههایی تخصصی است و عدهای در این زمینه کار پژوهشی انجام دادهاند.
اشک بر سیدالشهدا عامل نشاط معنوی است
وی ادامه داد: من مستمع داشتهام در هیئت رایة العباس که حدود ۱۰ جوان بودند که دهه اول محرم از آمریکا میآمدند و فقط در این دهه در این جلسه شرکت میکردند و باز میگشتند. شما مخاطبین برون مرزی این جلسات را ملاحظه کنید، اگر چنین بود که عزاداری موجب افسردگی میشود، چنین اقبالی نسبت به این مجالس نمیشد. وقتی با این افراد صحبت میکنید میگویند ما گریه میکنیم اما قلب ما باز میشود و نشاط پیدا میکنیم.
علت افسردگی بی تدبیری مسئولان است
وی در پایان گفت: علت خودکشی و افسردگی جوانان ما بی تدبیری مسئولین است. علت درگیریها و نزاعها، بی تدبیری مدیرانی است که کفایت و صلاحیت لازم را از جهت علمی و تجربه کاری ندارند و بر اساس داد و ستدهای سیاسی، مسندهایی را میگیرند و امثال این تفکر باعث آسیبها در جامعه است.
ابتهاج و انبساط و تحرک، معلول گریه بر سیدالشهداست
حجت الاسلام مصطفی کرمی از وعاظ دینی نیز در این باره گفت: از جمله عنایاتی که خدا به عباد خود کرده این است که هر فیض و خیری بناست به عباد و هر کسی برسد، از راه سیدالشهداست. این قصه گریه بر امام حسین (ع) و اهل بیت به قدری آثار معنوی دارد که اگر کسی در حوزه عواطف خود با این مسائل درگیر باشد، نفس کشیدن او تسبیح میشود. فرمود «نفس المهموم لظلمنا تسبیح». گریه یک آثار وضعی فردی و جمعی دارد که شاید دهها جلسه باید در مورد آن سخن گفت.
وی ادامه داد: یکی از برکات گریه بر اهل بیت، رسیدن به امنیت روانی و سکینه و طمأنینه است. اتفاقاً ابتهاج و انبساط و تحرک، معلول گریه بر سیدالشهداست. این مسائل هم به لحاظ تجربی اثبات شده و هم روایات ما بر آن اشاره داشتهاند. اگر ما یک جامعه آماری داشته باشیم و یک تحقیق میدانی داشته باشیم به این نتیجه خواهیم رسید که بالاترین درجه نشاط، امید به زندگی، تحرک، شادابی و امنیت روانی، نوعاً در حوزهای است که عواطف اشخاص با این موضوع گریه درگیر است.
وی افزود: این مسائل تنها دادهها و تجربیات ما نیست. شما حتی یک نفر منتسب به تشکیلات سیدالشهدا(ع) پیدا کنید که خودکشی یا دیگرکشی کرده باشد یا بزه کلان اجتماعی انجام داده باشد. اگر ما بخواهیم نشاط و ابتهاج را پمپاژ و تزریق کنیم، مظاهر شادی زودگذر در حوزههایی مانند موسیقی، کمدی و… نتیجتاً منتهی به افسردگی و سرخوردگی و انزوا میشود. شما یک تحقیقی در زندگی کسانی بکنید که از این طریق، شادی را تأمین کردهاند، میبینید که نتایج مثبت نیست.
پناه بردن به خیمه امام حسین؛ راه علاج ناامیدی
این کارشناس دینی گفت: در منابع ما به هیچ مستحبی به اندازه گریه و اقامه عزا و تعظیم شعائر حسینی، توصیه نشده است. چون آثار وضعی مانند تحرک و نشاط و امید دارد و انسان را یک انسان مطالبه گر در صحنه نگه میدارد. خودکشی ناشی از یأس و ناامیدی و انباشته شدن استرسها و اضطراب هاست که تنها راه علاج آن و تخلیه آن پناه بردن به خیمه امام حسین (ع) است.
وی افزود: امروز علاج دردهای شرق و غرب عالم، گریه به امام حسین است و اگر این تحقق یابد ما در عالم دیگر بیمار روانی نخواهیم داشت. روان پریشی و مشکلاتی که امروز بشر با آن درگیر است و این افسردگیها و اختلالات خلقی و… تنها نسخه شافی و کافی آن، اتصال به این منبع فیاض و لایزال بکاء و گریه بر اباعبدالله است.
وی ادامه داد: ما یک اکسیر اعظمی داریم که خیلیها که از این چشیدهاند، این غم را با همه سرورها و بهجتهای عالم عوض نمیکنند.
حجت الاسلام کرمی گفت: مشکل ما این است که بحث گریه در عزاداریها کم شده است. ظواهر عزاداری وجود دارد، اما متأسفانه بُعد گریه کمتر است. اگر این آتشفشان خروشان درون انسان تحریک شود نه تنها مشکلات فردی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فساد و… حل میشود بلکه شاهد برکات خواهیم بود.
وی ادامه داد: یکی از راههای حل معضلات فرهنگی و سیاسی ما گریه بر سیدالشهداست. آن نسلی که گرههای بزرگ را باز کردند، نسل متوسل، نسل متوجه و نسل گریه کننده بودند. هر کسی در هر مرتبهای بخواهد رشد کند، چارهای ندارد جز اینکه به خیمه عزای امام حسین (ع) پناه ببرد. اتفاقاً آن کسانی که متولیان امور فرهنگی هستند اگر بخواهند مسائل را سامان و علاج کنند، راهی جز ترویج گریه بر امام حسین (ع) و پیوند احساسی با خیمه عزای سیدالشهدا ندارند. این یک امر قراردادی و اعتباری نیست، بلکه یک مسئله تکوینی است و به تجربه ثابت شده که گریه بر امام حسین (ع) میتواند تأثیراتی داشته باشد که از هیچ چیز دیگری این میزان تأثیر را شاهد نخواهیم بود.
اشک بر اباعبدالله کارخانه تطهیر و تزکیه است
وی افزود: روایات در مورد گریه بسیار است. اینکه روایت میفرماید اگر کسی به اندازه بال مگسی گریه کند، همه گناهانش پاک میشود، نشان میدهد که اشک یک پالایشگاه است. مکانیزم اشک یک کارخانه تطهیر و تزکیه است.
وی در پایان اظهار داشت: در روایات آمده است که انسان گریه کن، حق شفاعت مییابد، گذشتگان او آمرزیده میشوند، عاقبت او به خیر میشود و… من منکر علوم تجربی نیستم اما با اینکه انسان پوزیتیویست و حس گرا و تجربه گرا باشد و همه چیز را بخواهد از طریق حس، فهم کند، هم مخالفم. ما با علوم تجربی مخالف نیستیم اما به نظر من باید بیایند و این پیوند عاطفی با امام حسین(ع) و اشک را تجربه کنند. حرف ما یک حرف احساسی است اما منشأ حقیقی دارد و هر کس این راه را تجربه کند، حتماً به مقصود مطلوب میرسد./500/241/ح