vasael.ir

کد خبر: ۱۳۷۹۳
تاریخ انتشار: ۱۶ تير ۱۳۹۸ - ۱۲:۰۵ - 07 July 2019
آیت الله کعبی / ۱۳۲

فقه جهاد | اسلام پیام تمدنی برای جهانیان دارد

وسائل ـ آیت الله کعبی گفت: از نظر روابط بين الملل، امروز در جهان دو جبهه داريم. يک جبهه استکبار به سرکردگي امريکا و صهيونيست بين الملل، و يک جبهه مقاومت اسلامي به رهبري نظام مقدس جمهوري اسلامي و مکتب حيات بخش امام راحل(ره) و پرچمداري رهبر معظم انقلاب است. از نظر جبهه بندي امروز چنين است که بعد از پيروزي انقلاب اسلامي به وجود آمده است. در اين صف آرايي، جبهه مقاومت اسلامي، پيام تمدني براي بشريت امروز دارد.

به گزارش خبرنگار وسائل، آیت الله عباس کعبیفقه جهاد| اسلام پیام تمدنی برای جهانیان دارد استاد درس خارج فقه جهاد حوزه علمیه قم 14 آذر ماه سال 1396 در صد و سی و دومین جلسه درس خارج فقه جهاد که در موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) برگزار شد، گفت: انواع شبهات در زمان رسول گرامي اسلام(ص) نيز وجود داشت. هم شبهه بود، هم افتراء و بدگويي. امروزه نيز اين اتفاقات وجود دارد ساحر و مجنون به پيامبر نسبت مي‌دهند. قرآن مي فرمايد اينان به يکديگر سفارش مي‌کردند چنين بگوييد و اين ريشه در طغيان آنها دارد. اين مساله وجود داشته که همواره تلاش مي‌کردند رهبراي الهي را بدنام کنند.

وی افزود: گاه نسبت افساد به داعيان الي الله مي‌دهند و مي‌گويند مي‌خواهند بر ما مسلط شوند و افساد کنند و دين ما را از بين ببرند. البته کلمه افساد در زمان ما، مي‌گويند تروريست و مبارزه با تمدن و ... يعني مي‌خواهند تمدن را از بين ببرند و به عصر حجر برگرداندند.

استاد درس خارج حوزه علمیه قم بیان داشت: امروز روش استکبار با جريان اسلام گرايي در جهان همين است که رسما تهديد مي‌کنند. از نظر روابط بين الملل، امروز در جهان دو جبهه داريم. يک جبهه استکبار به سرکردگي امريکا و صهيونيست بين الملل، و يک جبهه مقاومت اسلامي به رهبري نظام مقدس جمهوري اسلامي و مکتب حيات بخش امام راحل(ره) و پرچمداري رهبر معظم انقلاب است. از نظر جبهه بندي امروز چنين است که بعد از پيروزي انقلاب اسلامي به وجود آمده است. در اين صف آرايي، جبهه مقاومت اسلامي، پيام تمدني براي بشريت امروز دارد. اين پيام تمدني، چند عنصر دارد.

 

خلاصه جلسه گذشته

آیت الله کعبی در جلسه گذشته گفت: در جاهايی که اصلا زمينه دعوت وجود ندارد، تبليغ و دعوت معقول نيست. بلکه بايد قبل از دعوت، زمينه سازي کرد. تبليغ يا دعوت الي الله بايد معقول و زمينه داشته باشد. وگرنه دعوت معنا ندارد. اين زمينه سازي، گاه واجب مي شود. در شرايط حاضر، و در مثل اروپا و امريکا، شايد دو نامه‌اي که رهبري معظم انقلاب به جوانان اروپا نوشتند، در واقع براي ايجاد زمينه دعوت الي الله در اروپاست. باید زمينه هايي را که در ذهن اين جوان اروپايي و امريکايي عليه اسلام به وجود آمده بايد زدوده شود.

استاد درس خارج حوزه علمیه قم با بیان اینکه دعوت نظم و سازمان مي‌طلبد، گفت: در دعوت هرج و مرج جايز نيست. اينکه به شيوه هاي مختلفي دعوت کنيم، يکي تند باشد ديگري کند، يکي به فروع و ديگري به اصول، جايز نيست. اين دعوت الي الله نقشه جامعي مي‌خواهد که به ضرر اسلام تمام نشود. يعني در دعوت به اسلام بايد به نفع اسلام تمام شود. يا باعث گسترش کمي و کيفي اسلام يا بعث عزت مسلمانان شود.

آیت الله کعبی اظهار داشت: اگر ما ابزار دعوت را نداشته باشيم، يا داعي به قدر کافي نداشته باشيم، يا علم لازم را کسب نکرده باشيم و حوزه‌هاي علميه ضعيف باشد، يا دشمن قوي باشد و بر ما مسلط باشد، اين دعوت نتيجه بخش نخواهد بود. تشخيص همه اين موارد به عهده حاکم است.

 

مشروح مطالب مطرح شده در این جلسه را در ادامه می خوانید:

 

دعوت الی الله ـ 13

بحث درباره دعوت الي الله بود. اشاره به مباحث دعوت معاصر شد. مورد بحث ما، دو نامه مقام معظم رهبري به جوانان اروپا بود. به تناسب اشاره کرديم که اگر هجوم به اسلام به گونه‌اي باشد که شبهات کفار به اسلام فوق العاده زياد باشد، عقل اقتضا مي کند در مرحله اول، شبهه‌زدايي کنيم. امروز نيز در عصر شبهات به سر مي‌بريم. تحت عناوين اسلام‌زدايي، اسلام‌ستيزي و اسلام‌هراسي و.... خلاف عقل است که در چنين شرايطي، و کسي که ذهنش آکنده از شبهات است، به جاي ازاله شبهات، به اسلام دعوت کنيم. در صدر اسلام نيز چنين نمي کردند. يا به خاطر شبهات، از اصول و مباني دست برداريم و کوتاه بياييم.

 

انواع شبهات در زمان انبياء الهی

انواع شبهات در زمان رسول گرامي اسلام(ص) نيز وجود داشت. هم شبهه بود، هم افتراء و بدگويي. امروزه نيز اين اتفاقات وجود دارد. قرآن شريف مي‌فرمايد: «كَذلِكَ ما أَتَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ قالُوا ساحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ أَ تَواصَوْا بِهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ طاغُونَ»[1] ساحر و مجنون به پيامبر نسبت مي‌دهند. قرآن مي‌فرمايد اينان به يکديگر سفارش مي‌کردند چنين بگوييد و اين ريشه در طغيان آنها دارد.

        در مورد پيامبر(ص) مي‌فرمايد: «وَ عَجِبُوا أَنْ جاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ وَ قالَ الْكافِرُونَ هذا ساحِرٌ كَذَّابٌ» (ص/ 4) يا مي‌فرمايد: «قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَراكَ في‏ ضَلالٍ مُبينٍ قالَ يا قَوْمِ لَيْسَ بي‏ ضَلالَةٌ وَ لكِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمينَ أُبَلِّغُكُمْ رِسالاتِ رَبِّي وَ أَنْصَحُ لَكُمْ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَأَ وَ عَجِبْتُمْ أَنْ جاءَكُمْ ذِكْرٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَلى‏ رَجُلٍ مِنْكُمْ لِيُنْذِرَكُمْ وَ لِتَتَّقُوا وَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ»[2] اين مساله وجود داشته که همواره تلاش مي کردند رهبراي الهي را بدنام کنند. نمونه ديگر: «وَ إِلى‏ عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ أَ فَلا تَتَّقُونَ قالَ الْمَلَأُ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَراكَ في‏ سَفاهَةٍ وَ إِنَّا لَنَظُنُّكَ مِنَ الْكاذِبينَأُبَلِّغُكُمْ رِسالاتِ رَبِّي وَ أَنَا لَكُمْ ناصِحٌ أَمينٌ أَ وَ عَجِبْتُمْ أَنْ جاءَكُمْ ذِكْرٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَلى‏ رَجُلٍ مِنْكُمْ لِيُنْذِرَكُمْ وَ اذْكُرُوا إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَ زادَكُمْ فِي الْخَلْقِ بَصْطَةً فَاذْكُرُوا آلاءَ اللَّهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»[3] بنابراين يکي از نسبت هايي که داده مي‌شود اين است که اين افراد انسان‌هاي کم‌ارزشي هستند؛ ساحر، کذاب، بيهوده و... مي‌خواهند ما را هدايت کنند! با سبکسري و طغيان برخورد مي‌کنند.

        گاه نسبت افساد به داعيان الي الله مي‌دهند و مي‌گويند مي‌خواهند بر ما مسلط شوند و افساد کنند و دين ما را از بين ببرند. البته کلمه افساد در زمان ما، مي‌گويند تروريست و مبارزه با تمدن و ... يعني مي‌خواهند تمدن را از بين ببرند و به عصر حجر برگرداندند. اين مطالب در مورد دعوت کنندگان به حق گفته مي‌شود. در قرآن درباره اين روش نيز سخن گفته شده است: «قالَتْ رُسُلُهُمْ أَ فِي اللَّهِ شَكٌّ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَ يُؤَخِّرَكُمْ إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى قالُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُنا تُريدُونَ أَنْ تَصُدُّونا عَمَّا كانَ يَعْبُدُ آباؤُنا فَأْتُونا بِسُلْطانٍ مُبينٍ قالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِنْ نَحْنُ إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُكُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَمُنُّ عَلى‏ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ ما كانَ لَنا أَنْ نَأْتِيَكُمْ بِسُلْطانٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ»[4] يا مي فرمايد: «وَ إِذا تُتْلى‏ عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ قالُوا ما هذا إِلاَّ رَجُلٌ يُريدُ أَنْ يَصُدَّكُمْ عَمَّا كانَ يَعْبُدُ آباؤُكُمْ وَ قالُوا ما هذا إِلاَّ إِفْكٌ مُفْتَرىً وَ قالَ الَّذينَ كَفَروا لِلْحَقِّ لَمَّا جاءَهُمْ إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبينٌ».[5]

يا مي‌فرمايد: «فَقالَ الْمَلَأُ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ ما هذا إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُريدُ أَنْ يَتَفَضَّلَ عَلَيْكُمْ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَأَنْزَلَ مَلائِكَةً ما سَمِعْنا بِهذا في‏ آبائِنَا الْأَوَّلينَ»[6] يا مي گويند: «قالُوا أَ جِئْتَنا لِتَلْفِتَنا عَمَّا وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا وَ تَكُونَ لَكُمَا الْكِبْرِياءُ فِي الْأَرْضِ وَ ما نَحْنُ لَكُما بِمُؤْمِنينَ»[7] يعني قصد داريد از دين اجداد خود دست برداريم و شما به قدرت و عظمت برسيد.

روش ديگر: «وَ قالُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ مَلَكٌ وَ لَوْ أَنْزَلْنا مَلَكاً لَقُضِيَ الْأَمْرُ ثُمَّ لا يُنْظَرُونَ وَ لَوْ جَعَلْناهُ مَلَكاً لَجَعَلْناهُ رَجُلاً وَ لَلَبَسْنا عَلَيْهِمْ ما يَلْبِسُونَ  وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَحاقَ بِالَّذينَ سَخِرُوا مِنْهُمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ قُلْ سيرُوا فِي الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبينَ»[8]

اما در مورد افساد، فرعونيان بودند که اين واژه را در مورد حضرت موسي(ع) به کار بردند: «وَ قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَ تَذَرُ مُوسى‏ وَ قَوْمَهُ لِيُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَ يَذَرَكَ وَ آلِهَتَكَ قالَ سَنُقَتِّلُ أَبْناءَهُمْ وَ نَسْتَحْيي‏ نِساءَهُمْ وَ إِنَّا فَوْقَهُمْ قاهِرُونَ»[9] امروز روش استکبار با جريان اسلام‌گرايي در جهان همين است که رسما تهديد مي‌کنند. حوادثي اتفاق مي‌افتد و کسي کاري به آن ندارد. ديروز اشاره که مشاور امنيتي ترامپ رئيس جمهوري آمريکا رسما مي‌گويد يک ميلياد و سيصد و پنجاه هزار مسلمان بي‌جهت زنده‌اند و ريشه تروريسم اسلام و بايد آن را نابود کنيم و گرنه تمدن غرب و زندگي در غرب همچنان رو به تهديد است.

اين شعار، فرعوني است. مشاور امنيتي ترامپ، همان ملائي است که در آيه آمده است. مي گويند: آيا اجازه مي‌دهيد جمهوري اسلامي و مسلمان‌ها تمدن را از بين ببرند؟ فضاي اسلام هراسي چنين است. مي‌گويند ما قدرتمان بيشتر است و از قدرت خدا غافلند. موسي چه گفت؟ «قالَ مُوسى‏ لِقَوْمِهِ اسْتَعينُوا بِاللَّهِ وَ اصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُها مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقينَ»[10] هم از خدا کمک بخواهيد  هم استقامت نشان دهيد. خدا هر کس را بخواهد وارث زمين مي‌کند و عاقبت از آن اهل تقواست.

 

پيام تمدنی انقلاب اسلامی برای جهان

از نظر روابط بين‌الملل، امروز در جهان دو جبهه داريم. يک جبهه استکبار به سرکردگي امريکا و صهيونيست بين‌الملل، و يک جبهه مقاومت اسلامي به رهبري نظام مقدس جمهوري اسلامي و مکتب حيات بخش امام راحل(ره) و پرچمداري رهبر معظم انقلاب است. از نظر جبهه‌بندي امروز چنين است که بعد از پيروزي انقلاب اسلامي به وجود آمده است. در اين صف‌آرايي، جبهه مقاومت اسلامي، پيام تمدني براي بشريت امروز دارد.

اين پيام تمدني، چند عنصر دارد: عنصر اول، اين است که جهان هستي و آفرينش ماهيت الهي و هويت الهي، حرکت الهي، حضور الهي و پايان الهي دارد: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ»[11] يا مي‌فرمايد: «وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ»[12] يا «إِلَى اللَّهِ تَصيرُ الْأُمُورُ»[13] خداوند نيز مدير جهان هستي است: «وَ هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ ما كُنْتُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصيرٌ»[14]  يا «وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَليمٌ»[15] عالم محضر خداست. اين يک نوع نگاه نسبت به وجود خداست.

اين عنصر اول اين پيام ماست که توحيد و خدا هست؛ انسان چه بخواهند چه نخواهند؛ چه بدانند و چه ندانند. چه معتقد باشند چه نباشند. ويژگي‌هاي اين خدا در آيات بسياري ذکر شده است از جمله سوره توحيد و آيت الکرسي.

ويژگي دوم اين پيام، اينکه انسان بنده خداست و بايد بندگي کند: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ»[16] ارتباط و وابستگي انسان به خدا دو وجه دارد: يک وجه ايجابي و يک وجه سلبي. وجه ايجابي، اين است که انسان به عنوان مکلف بايد بندگي خدا کند. نماز بخواند، روزه بگيرد، حج برود، و هر چه خدا خواسته انجام دهد. اما وجه سلبي، اين است که از غير خدا منقطع شود. انقطاع الي الله است که باعث بندگي خدا مي شود. و يک انقطاع از غير خدا هم وجود دارد که موجب مي شود انقلاب در انسان ها به وجود بيايد.

انقلاب در اثر زهد و عدم‌وابستگي. اين انقلاب دروني، انقلاب بر عليه هواي نفس و پول پرستي و تجمل، انقلاب بر عليه شهوت‌پرستي و لذت جويي، انقلاب بر عليه شهرت و قدرت و ....انقلاب بر عليه طغيان و فساد و ظلم و طاغوت: « فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى‏ لاَ انْفِصامَ لَها»[17]  يا مي‌فرمايد: «وَ لَقَدْ بَعَثْنا في‏ كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوت‏»[18] اين اجتناب از طاغوت، پيام سلبي توحيد است. ايجابي نيز همان اعبدوا الله است.

بنابراين توحيد، بندگي و آزادي و انقلاب دروني و بيروني، که نتيجه آن در انسان ها، همان مفهوم آزادي و کرامت و عزت و شخصيت انساني است. اين ها محقق خواهد شد. انساني که احساس مسئوليت مي‌کند و موحد است، بايد به سمت ايجاد جامعه توحيدي حرکت کند. اين جامعه در لسان قرآن، امت است که ساخت آن واجب است: «إِنَّ هذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ»[19] ساخت امت چگونه است؟ بر پايه برادري. برادري ذات امت اسلامي است. يعني همه انسان‌هاي موحد و معتقد به خدا و بنده او، و نيز آزاد از بندگي انسان هاي ديگر و شهوات و پول پرستي و شهرت و مقام و... برادر انسان هاي ديگر هستند.اينان نيز تلاش مي کنند امتي شکل دهند.

پس پيام بعدي، شکل‌دهي امت است. اين امت که بر پايه برادري شکل مي‌گيرد، بايد امت قوي و نمونه و عادل باشد. امتي که براي تحقق حيات طليبه در زندگي تلاش مي کند. اين پيام هاي جبهه ايمان و اسلامي است.

جبهه مقاومت اسلامي در دوران ما، داراي اين محتواست: توحيد و بندگي خدا و آزادي از طاغوت و تعلقات مادي است. تلاش براي ساخت امت اسلامي بر پايه برادري، عدالت ، پيشرفت و اقتدار و در نهايت تحقق حيات طيبه و معنا بخشي به زندگي. اين پيام تمدني به شکل معاصر، امروزه در پيام انقلاب اسلامي تبلور پيدا مي‌کند که البته بايد به شکل فرهنگ و علم و با ابزار تکنولوِژي و فناوري نوين، به بشريت عرضه شود.

 

راهکار مقابله با جبهه کفر و تمدن غرب

در مقابل اين جبهه، ما با تمدني رو به رو هستيم که غربي و مادي است. سردمدار اين تمدن، آمريکا و رژيم صهيونيستي است. مقابله اينان با انقلاب اسلامي در دوران معاصر، مقابله تمدني است. اينان نمي‌خواهند توحيد و حاکميت آن شکل بگيرد. نمي‌خواهند بشريت از نظام سرمايه‌داري نجات يابد. نمي‌خواهند بشريت از دست طواغيت که با چرخه قدرت و ثروت حاکم مي‌شوند، رهايي يابند. مقابله‌شان براي از بين بردن انقلاب اسلامي است. جريان‌هاي ديگر مانند چين و ژاپن و کره و امثال آن، پيامي ندارند. تابع همين بلوک مادي و تمدني مادي به پرچمداري آمريکا و رژيم صهيونيستي در عمل است.

در اين مقابله، جبهه کفر و صهيونيستم، از حربه‌هايي استفاده کرده است.از جمله حربه ها،‌ تروريسم بين الملل است. مي گويند اسلام ذاتا به دنبال فساد و ترور است و داعش و امثال آن را طراحي مي‌کنند. حربه دوم، ايجاد يک اسلام ليبرالي است که به عنوان اسلام اصلي عرضه مي شود و حضرت امام آن را اسلام امريکايي ناميد. اينان روح اسلام و مبارزه را مسخ مي کنند.

از جمله سخن‌هاي جديد اينان، اين است که ايدئولوژي اسلام را رها کنيد و به مسائل معنوي و تفسير معنوي و عرفاني از جهان هستي بپردازيد. اين مطلب خطرناکي است. اگر فقط به تفسير عرفاني جهان بپردازيم و پيام ايدئولوژيک براي انسان معاصر نداشته باشيم، اسلام عملياتي نخواهد شد. عمل کردن به اسلام در صحنه زندگي، نياز به ايدئولوژي دارد. لذا مي‌خواهند اسلام منهاي  ايدئولوژي را جا بيندازند. منظور ما از ايدئولوژي ، ايدئولوژي برخاسته از دين است، نه از بشر.

لذا بايد متناسب با شرايط روز، دعوت الي الله را صورت دهيم. ابتدا بايد تمدن مادي غرب را درک کنيم و با سلاح و ابزار روز براي دعوت به خدا اقدام کنيم. ابتدا شبهات اين تمدن مادي را پاسخ دهيم. شاهد ما در مورد اين ايه شريفه است: «وَ قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَ تَذَرُ مُوسى‏ وَ قَوْمَهُ لِيُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَ يَذَرَكَ وَ آلِهَتَكَ قالَ سَنُقَتِّلُ أَبْناءَهُمْ وَ نَسْتَحْيي‏ نِساءَهُمْ وَ إِنَّا فَوْقَهُمْ قاهِرُونَ»[20] آيا اجازه مي دهيد موسي و پيروانش فساد في الارض کنند و خدايان شما را رها کنند؟ فرعون مي گويد قدرت ما برتر  و فوق آنها هستيم.

جبهه مقاومت از زبان حضرت موسي(ع) چه پاسخي مي‌دهد؟ «قالَ مُوسى‏ لِقَوْمِهِ اسْتَعينُوا بِاللَّهِ وَ اصْبِرُوا»[21] دو کار را بايد انجام دهيد:‌ اتکاء به قدرت لايزال الهي و دوم، صبر و مقاومت: « قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ في‏ خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ»[22] اين پيام اسلام است: «إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُها مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقينَ»[23] همچنين موسي(ع) فرمود: «وَ قالَ مُوسى‏ يا فِرْعَوْنُ إِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمينَ حَقيقٌ عَلى‏ أَنْ لا أَقُولَ عَلَى اللَّهِ إِلاَّ الْحَقَّ قَدْ جِئْتُكُمْ بِبَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَرْسِلْ مَعِيَ بَني‏ إِسْرائيلَ»[24] يعني جبهه حق و مقاومت اسلامي در دوران معاصر، فقط بايد حق را تبليغ کند و از ابزارهاي دشمن براي از بين بردن دشمن ، به ويژه ابزارهاي مکر و فريب نبايد استفاده کند. سلاح حق مي تواند پيش برنده باشد.

قاعده اي وجود دارد که بايد در جاي خود استفاده شود: «الحرب خدعه» يعني ميدان جنگ، ميدان فريب است. در اين زمينه روايت نيز وجود دارد. استفاده از اين اصل، يعني اصل غافلگيري در ميدان جنگ نبايد فراموش شود. غافلگيري، يک تاکتيک جنگي است. اصل خدعه در ميدان جنگ، به معناي مکر و فريب و فساد و حيله نيست. اصلا ما ابزار دعوتمان، ابزار حق است. محتواي دعوت ما حق است؛ وگرنه ما هم مثل آنها خواهيم شد.و ممکن است پيروزي مقطعي به دست آوريم، اما همين که از حق فاصله مي گيريم شکست مي خوريم.

لذا انبياء در دعوت به خدا از ابزارهاي حق مدارانه استفاده کردند. سياست ماکياولي امروز که هدف وسيله را توجيه مي‌کند، جزو روش‌هاي دعوت به خدا نيست.  در دعوت به خدا هم هدف بايد حق باشد، هم ابزار و روش دعوت به خدا. در عين حال، بهره‌مندي از اصل غافلگيري ، اصل تقيه، اصل خدعه در ميدان جنگ، که شما به دشمن بزنيد و دشمن شما را نزند، يک اصل عقلايي است.

 

مقابله با مَلاء

آيه ديگر در اين خصوص: « وَ كَذلِكَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ في‏ قَرْيَةٍ مِنْ نَذيرٍ إِلاَّ قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى‏ أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلى‏ آثارِهِمْ مُقْتَدُونَ قالَ أَ وَ لَوْ جِئْتُكُمْ بِأَهْدى‏ مِمَّا وَجَدْتُمْ عَلَيْهِ آباءَكُمْ قالُوا إِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُونَ»[25] يکي از ميدان هاي مقابله جبهه حق و باطل، مقابله با «مَلاء» است؛ ملا يعني افراد چشم پر کن، خواص، بهره مندان از امتيازات ويژه جبهه کفر. ملاء در زمان ما، کارتل ها و تراست ها و سرمايه داران بزرگ حاکم بر جهان يعني سيزده خانواده يهودي مانند راکفلر و امثال آن است. همچنين نخبگان ويژه سياسي که در انديشکده ها هستند و بر عليه اسلام طراحي مي‌کنند. ملاء به دين آباء و اجداد دلخوشند. ملاء معاصر به تمدن مادي دلخوشند و مي‌گويند اين تمدن برتر است و شما مي خواهيد اين تمدن را از بين ببريد.

پاسخ ما اين است که تمدن اسلام که بر پايه توحيد است، تمدن حق و تمدن برتر است. شما عليرغم اينکه علم و آگاهي، تن نمي‌دهيد: « أَ وَ لَوْ جِئْتُكُمْ بِأَهْدى‏ مِمَّا وَجَدْتُمْ عَلَيْهِ آباءَكُمْ»؛ هميشه پيام دين بايد برتر و غالب باشد؛ لذا هميشه از آن به دين غالب و رتبر ياد مي شود: « هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ»[26] وجه اظهار بر همه دين ها و تمدن ها، اهدي بودن است.

از جمله تهمت‌هاي ديگري که به پيام حق زده‌اند، اين است که افسانه گذشتگان و اسطوره است: «وَ قالَ الَّذينَ كَفَرُوا إِنْ هَذا إِلاَّ إِفْكٌ افْتَراهُ وَ أَعانَهُ عَلَيْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ فَقَدْ جاؤُ ظُلْماً وَ زُوراً»[27] يعني جماعتي به پيامبر کمک کرده‌اند که اين افک و افتراها را بيان کند. قرآن چنين جواب مي‌دهد که اين سخن ظالمانه و بدون دليل است و مي‌فرمايد:«وَ قالُوا أَساطيرُ الْأَوَّلينَ اكْتَتَبَها فَهِيَ تُمْلى‏ عَلَيْهِ بُكْرَةً وَ أَصيلاً»[28] يعني اين افسانه‌هاي پيشينيان است که آنها را نوشته است؛ صبح و عصر به او املاء مي‌شود و مي‌نويسد و به نام وحي به ما مي‌دهد. در حالي که پيامبر خواندن و نوشتن نمي‌دانست: « قُلْ أَنْزَلَهُ الَّذي يَعْلَمُ السِّرَّ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ كانَ غَفُوراً رَحيماً».[29]

شاهد اين است که دشمن انواع و اقسام شبهات را آماده مي‌کند و در مقابله با شبهات آنها، قبل از دعوت صريح به اسلام و دين، بايد شبهات را پاسخ دهيم. بدون ايجاد بستر و زمينه لازم براي دعوت به خدا، دعوت به نتيجه نمي‌رسد. از جمله کساني که مانع پايه‌اي دعوت در هر زمان هستند، ملاء هستند. ملائي که تجمل پرست و امتياز طلب‌اند. اهل فساد و فسقند. مقابله با اين ملاء و شبهات آنها، اين روش قرآني است.

 

لزوم تشکيل جبهه مستضعفين

يکي از روش‌ها، صبر تحمل است. از جمله همراهي با مستضعفين و محرمين است. در دعوت به خدا جبهه مستضعفان جهاني بايد تشکيل داد. امام راحل(ره) مکرر از «حزب مستضعفين جهاني»[30] نام مي‌برد. خاستگاه حرکت انقلاب اسلامي، در اصل حرکت محروميت و مستضعفين بود. انقلاب و جبهه مقاومت، قدرت بسيج محرومين و مستضعفين را در سطح جهان بايد به دست بياورد و اگر به جاي گفتگو با ملت ها و سرباز‌گيري از جبهه محرومين، با دولت ها و نخبگان و سرمايه داران و ملاء گفتگو کنيم، در دعوت به خدا شکست مي‌خوريم.

يکي از سازوکارهاي دعوت به خدا، ارتباط با مستضعفين و همراهي با محرومان است. آيه مي فرمايد: « وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ يُريدُونَ وَجْهَهُ وَ لا تَعْدُ عَيْناكَ عَنْهُمْ تُريدُ زينَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا» [31] مصداق اين افراد، مستضعفين هستند. خداوند مي‌فرمايد: از اينها اصلا فاصله نگير که به نفع سرمايه داران تمام شود. روايت داريم: « من تواضع لغني طلبا لما عنده ذهب ثلثا دينه‏»[32] اگر کسي براي سرمايه دار تواضع به خرج دهد به خاطر اينکه سرمايه دار است، دو سوم دينش را از دست مي دهد.

يکي از ابزارهاي دعوت به خدا، همراهي با جبهه مستضعفين جهاني است. يعني سرباز‌گيري از مستضعفين نه از سرمايه‌داران. در ادامه آيه نيز مي فرمايد: « وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً»، يعني همان سرمايه‌داراني که امام راحل در منشور روحانيت لقب زالو‌صفت را به کار برد.[33] خداوند نيز مي فرمايد از اينان پيروي نکن900/241/ح

 

مقرر: هادی قطبی

 

[1] . ذاريات/ 52 و 53.

[2] . اعراف / 60 – 63.

[3] . اعراف/ 65 – 69.

[4] . ابراهيم / 10 و 11.

[5] . سبا / 43.

[6] . مومنون / 24.

[7] . يونس/ 78.

[8] . انعام/ 8-11.

[9] . اعراف/ 127.

[10] . اعراف/ 128.

[11] . بقره / 156.

[12] . بقره/ 210.

[13] . شوري/ 53.

[14] . حديد / 4.

[15] . بقره / 115.

[16] . ذاريات  / 56.

[17] . بقره/ 256.

[18] . نحل 36.

[19] . انبياء / 92.

[20] . اعراف/  127.

[21] . اعراف/ 128.

[22] . انعام / 91

[23] . اعراف/ 128.

[24] . اعراف/ 104 و 105.

[25] . زخرف / 23 و 24.

[26] . توبه / 33.

[27] . فرقان / 4

[28] . فرقان / 5.

[29] . فرقان / 6.

[30] . صحيفه امام، ج‏9 ،‌  ص281 ؛ 26 /5/ 1358: «من اميدوارم كه يك حزب به اسم «حزب مستضعفين» در تمام دنيا به وجود بيايد، و همه مستضعفين با هم در اين حزب شركت كنند، و مشكلاتى كه سر راه مستضعفين است از ميان بردارند، و قيام در مقابل مستكبرين و چپاولگران شرق و غرب كنند و ديگر اجازه ندهند كه مستكبرين بر مستضعفين عالَم ظلم كنند، و نداى اسلام را و وعده اسلام را- كه حكومت مستضعفين بر مستكبرين است و «وراثت ارض» براى مستضعفين است- متحقق كنند. تا كنون مستضعفين متفرق بودند، و با تفرقه، كارى انجام نمى‏گيرد. اكنون كه نمونه‏اى از پيوند مستضعفين در بلاد مسلمين تحقق پيدا كرد، اين نمونه بايد به يك سطح وسيعترى، در تمام قشرهاى انسانهاى تاريخ، تحقق پيدا كند به اسم «حزب مستضعفين»، كه همان «حزب اللَّه» است و موافق اراده خداى تبارك و تعالى است كه مستضعفين، وارث ارض‏ بايد بشوند. ما از جميع مستضعفين عالَم دعوت مى‏كنيم كه با هم در «حزب مستضعفين» وارد بشوند، و مشكلات خودشان را با دست جمع و اراده مصمم عمومى رفع كنند؛ و هر مسئله‏اى كه در هر جا و در هر ملتى پيش مى‏آيد به وسيله «حزب مستضعفين» رفع بشود».

[31] . کهف/ 28.

[32] . تحف‏العقول، ص217.

[33] . صحيفه امام، ج‏21،‌ ص 276 ؛‌3/12/1367: «علماى اصيل اسلام هر گز زير بار سرمايه داران و پول‏پرستان و خوانين نرفته‏اند و همواره اين شرافت را براى خود حفظ كرده‏اند و اين ظلم فاحشى است كه كسى بگويد دست روحانيت اصيل طرفدار اسلام ناب محمدى با سرمايه داران در يك كاسه است. و خداوند كسانى را كه اين گونه تبليغ كرده و يا چنين فكر مى‏كنند، نمى‏بخشد. روحانيت متعهد، به خون سرمايه داران زالو صفت تشنه است و هر گز با آنان سر آشتى نداشته و نخواهد داشت. آنها با زهد و تقوا و رياضت درس خوانده‏اند و پس از كسب مقامات علمى و معنوى نيز به همان شيوه زاهدانه و با فقر و تهيدستى و عدم تعلق به تجملات دنيا زندگى كرده‏اند و هر گز زير بار منت و ذلت نرفته ‏اند».

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۳۱ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۵۹:۲۸
طلوع افتاب
۰۶:۲۹:۱۰
اذان ظهر
۱۳:۰۶:۰۰
غروب آفتاب
۱۹:۴۲:۱۰
اذان مغرب
۱۹:۵۹:۴۳