به گزارش خبرنگار وسائل، نشست «جریان نواندیشان دینی در حوزه زنان» با حضور حجت الاسلام مهاجر میلانی، عضو هیأت علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده قم به همت هیأت اندیشه ورز خانواده و تعلیم و تربیت مدرسه علمیه اسلام شناسی حضرت زهرا (س) پنجشنبه ۶ تیرماه در سالن جلسات این مرکز با حضور جمعی از اساتید و نخبگان و پژوهشگران حوزوی برگزار شد.حجت الاسلام مهاجر میلانی، عضو هیأت علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده قم در این نشست به بیان کلیاتی از جریانهای مطالعات زنان در جهان اسلام اشاره کرد، گفت: جهان اسلام مثل دنیای غرب از ۱۷۰ تا ۱۸۰ سال قبل مسئله زنان جزئی از مطالعات و دغدغههای آنان شده است و این امر که مسائل مربوط به حوزه جنسیت و زنان، مسأله و وارد ادبیات علمی بشود و رویکردهای مختلفی در بررسی این مباحث به وجود بیاید تقریبا سابقهای به حدود ۱۸۰ سال به قبل دارد و کسانی که رشتههای مختلف حوزوی را گذرانده باشند میبینند که تقریبا حوزه مباحث جنسیت، زنان و خانواده به عنوان یک موضوع علمی مستقل مورد پژوهش و کاوش قرار نگرفته است. بعد از اینکه در غرب حوزه مباحث زن، جنسیت و خانواده بسیار پررنگ شد و نتایج پژوهشها و دیدگاهها غربی و فعالیت کنشگران حوزه جنسیت و زنان هم به جهان اسلام رسید به مرور اندیشمندان اسلامی به مباحث زنان مجبور شدند که به عنوان یک مسأله علمی نگاه ویژهای داشته باشند و از طرفی از ۱۸۰ سال قبل، حوزه مسائل جنسیتی یک حوزه بسیار پرطرفدار، چالش برانگیز و نشاط آور در حوزه مباحث جهان اسلام شده است.
چه دلایلی باعث شد که حوزه مباحث جنسیت، زنان و خانواده وارد عرصه ادبیات علمی بشود؟
در حقیقت این امر مربوط به تعاملات فرهنگی اجتماعی جهان اسلام میشود که حدود ۲۰۰ سال قبل با جهان غرب داشته است چراکه در غرب مسائل حوزه زنان و جنسیت بسیار دغدغه بوده است و در سایه این تعاملات جهان اسلام و غرب وقتی آنان مظاهر تمدنی غرب را دیدند و جایگاه زنان را در غرب ملاحظه کردند برای اندیشمندان جهان اسلام هم به نوعی الگوسازی شده است که زن غربی به عنوان یک زن نمونه است و خواسته اند که جایگاهی که زن شرقی و اسلامی از دیدگاه آنها جایگاه منحطی داشته است تبدیل به جایگاه متعالی کنند لذا مباحث مربوط به جنسیت، زنان و خانواده در ۱۸۰ سال قبل از طریق کشور مصر به دیگر کشورهای سوریه، لبنان و آفریقا و ایران آمد و اندیشمندان اسلامی وارد حوزه مباحث زنان و جنسیت شدند.
بررسی دیدگاههای محمد عبده درباره زنان
نکتهای که باید تلقی شود نقش کشور مصر است چراکه دروازه تمدنی جهان اسلام به غرب از کشور مصر بوده است و محمد عبده شخصیتی است که نماد روشنگری در جهان عرب بوده است و وقتی ایشان جایگاه منحط زن مصری در آن زمان را در کشور خود ملاحظه میکند و مظاهر تمدنی غرب را میبیند به نوعی به فکر احیای فکر اصیل اسلامی میافتد و عبده شخصیتی جریان ساز است که دیدگاهی دارد که تأثیرات دیدگاه او بر دیگر اندیشمندان سوریه و لبنان و ایران، تونس و آفریقا حائز اهمیت است و خواهید دید که عبده نقطه عطفی در جهان اسلام بوده است.
جریان سنت گرا و سنتی در مواجه با موضوعات زنان
وقتی کشورها و اندیشمندان اسلامی وارد پالایش مسئله جنسیت، زنان و خانواده شدند میتوان گفت که ما چهار یا پنج جریان مهم داریم که طبقه بندی این دیدگاهها و جریانها تقریبا آسان است که دیدگاهی وجود دارد که متوجه نبوده است که مسائل جدیدی در حوزه مسائل جنسیت، زن و خانواده در حال شکل گیری است و مدرنیته و تمدن جدید غربی سوالات جدیدی را ایجاد کرده بود که پاسخهای جدیدی به این سوالات مورد نیاز بود و پاسخهای کلیشهای سابق خاصیت اغناگری قبل را از دست داده بوند.
برخی اندیشمندان در مواجه با این سوالات اصلا متوجه نبودند که سوالات و دیدگاهها و سلیقه و ذائقه مخاطب عوض شده است و ارزشهای اخلاقی جامعه کهن عوض شده است و بی توجه به چنین تحولاتی به سوالات نوین، پاسخهای قبلی را ارائه دادند که به چنین رویکردی در اصلاح مطالعات زنان جریان سنتی گفته میشود و از طرفی جریان سنت گرا هم داریم که با جریان سنتی متفاوت است.
رویکرد سنت گرا
جریان و رویکرد دوم همین جریان سنت گرا است که این گروه متوجه بودند که سوالات جدیدی آمده است و نکات جدیدی در حوزه مباحث جنسیتی مطرح شده است که پاسخهای جدیدی را هم میطلبد، اما این گروه در پاسخ دادن به سوالات جدید پایگاه سنت خودشان را فراموش نکرده اند و از پایگاه سنت به مباحث جدید با رویکرد نوین توجه داشته اند که این رویکرد سنت گرا به جریانهای مختلف طبقه بندی میشوند که جریان اجتهادگرایان، جریان نوسلفیها و سلفیها است که سنت گرا هستند و متوجه هستند که سوالات جدیدی را از متن مدرنیته باید فهمید و باید پاسخهای جدیدی را ارائه کرد، اما نقطه عزیمت این افراد سنت است و سنت برای اینها ارزش دارد و اگر بخواهیم از اشخاص مهم این رویکرد نام ببریم به عنوان نمونه آنهائی که رویکرد اجتهادگرایانه دارند مثل شهید مطهری و علامه طباطبائی هستند که اینها نیز دارای طبقه بندی مختلفی هستند.
جریان عرف گرا تعلق خاطری به سنت و دین ندارند
جریان دیگر جریان عرف گرا قابل طرح است که تعلق خاطری به سنت و دین ندارند و وقتی خواستند سوالات جدید پاسخ داده شود الزاما رویکردهای دینی و الهی برای آنها مد نظر نیست و اگر هم دنبال متون دینی بروند به این دلیل نیست که دین برای آنها مهم است بلکه بیشتر از این لحاظ مراجعه به متون دینی برایشان مهم است چرا که در فرهنگ جامعه اسلامی دین نقش مهمی دارد.
از طرفی اینها میخواهند بگویند که آموزههای فمنیستی هم از متون دینی قابل استفاده است و وقتی میبینند دین قابلیت کنش گری بالائی در سطح جامعه دارد اینها هم به عنوان اشخاصی که میخواهند در سطح جامعه تأثیر حداکثری را داشته باشند مراجعه به متون دینی دارند، اما دین برای آنها موضوعیت ندارد بلکه میخواهند بگویند از دین هم حرف و موضوعات فمنیستی قابل مشاهده است.
در واقع آنها میخواهند بیشتر مباحث را با فرهنگ و آموزههای خودشان و قطع نظر از دیدگاههای دین پاسخهای جدیدی به مباحث حوزه زنان و جنسیت و زنان بدهند که این دیدگاه عرف گرا هم طبقه بندی هائی دارد که عرف گراهائی که از رویکرد معرفت شناسانه به مباحث نگاه میکنند و نصر حامد ابوزید یک دانشمند مصری بسیار پرتلاش در حوزه مباحث جنسی است و رویکرد عرفی به مباحث دارد و خاستگاه او مباحث معرفت شناسانه است و این دیدگاههای کلان مطالعات و مباحث در حوزه زنان و جنسیت در جهان اسلام است.
از اندیشمندان معاصر میتوان به دکتر سروش در دیدگاه عرف گرا اشاره کرد که نوع نگرش او به مباحث فلسفی و معرفت شناسانه است و صانعی در حوزه سنت گرائی که رویکرد اجتهادی دارد و نص محور است و مثل شیخ فضل الله لبنانی که ایشان در سنت گرای اجتهادگرای نص گرا طبقه بندی میشود که اینها آموزهها و تعالیم متعددی دارند.
شهید مطهری در حوزه اجتهاد گرایانه با رویکرد عقلی است و آیت الله جوادی آملی در اجتهاد گرایان عقل محور قرار میگیرند و علامه طهرانی برای سنت گراها مثال زده شده است که بسیاری که تحصیلات آنها مطالعات زنان نیست اگر وارد عرصه مطالعات زنان میشود بیشتر رویکرد آنها سنتی است و این اصول جریانهای جهان اسلام درباره مطالعات زنان، جنسیت و خانواده است.
همه این جریانها به نوعی وابسته به مصر میشود چراکه مصر خاستگاه مباحث جنسیت و زنان در جهان اسلام بوده است و نخستین مباحث در مصر بوده است و از مصر به تونس و سوریه و لبنان و ایران وارد شده است و فهم محمد عبده به عنوان شخص بسیار اثرگذار دارای اهمیت است.
عبده دو شاگرد بسیار مهم سید جمال الدین اسدآبادی و قاسم امین دارد که در ایران توانسته است کنش گری بسیار بالائی داشته باشد تحت تأثیر محمد عبده بوده است و سید جمال الدین اسدآبادی توانسته است به شدت مرحوم نجم آبادی را تحت تأثیر قرار دهد و مرحوم نجم آبادی از اشخاص جریان ساز در مشروطیت در ایران است که رویکرد قرآنیون که اشخاصی هستند که معتقدند ما فقط به قرآن کار داریم و در شالوده معرفت دینی آنها سنت در قبال قرآن تعریف نمیشود و این رویکرد قرآنیون شیعی تحت تأثیر مرحوم نجم آبادی است و بسیاری ازحرف هائی که شهید مطهری استفاده میکند سخنان عبده است و عبده تأثیرات بزرگی در جهان اسلام داده است.
مخالفت محمد عبده با چند همسری
عبده در سال ۱۸۸۱ میلادی در مقالهای در روزنامه مصری مسأله چند همسری را امیری نامیمون میداند و با اینکه مبلغ و عالم دینی بوده است، اما باورش این بوده است که چند همسری نه براساس آموزههای قرآنی بلکه بر اساس آداب و سوم عربی و جاهلی در جهان اسلام اجرا میشود.
ایشان با مقوله چند همسری موافق نبوده است و این مخالفت در همه شاگردان ایشان قابل رصد است و معتقد است که کشوری که میخواهد الگوی دینی داشته باشد نباید اجازه تعدد زوجات را بدهد و بر این اساس اعتقاد داشت در شرایطی که هنوز جامعه اسلامی به آن تربیت مطلوب نرسیده است نباید کشور اسلامی اجازه قانون چند همسری را به رسمیت بشناسد.
یا درباره حق طلاق اینها مسائل مورد مناقشه جریانهای رقیب بوده است که میگفتند زن در جهان اسلام در حال پایمال است چراکه مدت فراوانی در منزل همسر کار میکند و زحمت میکشد و مرد به راحتی بدون اینکه حق و حقوق زن را استیفا کند زن طلاق داده میشود و این اجحاف در حق زن است و عبده متوجه این نکته بوده است و معتقد بوده که طلاق باید ضوابطی داشته باشد و نباید طلاق در دست مرد باشد و اگر مرد بخواهد طلاق بدهد باید تحت ضوابطی این امر صورت بگیرد.
از طرفی در تفکر حنفی گفته شده است که زن میتواند در هنگام ازدواج از همسر خود وکالت طلاق بگیرد و استفاده از این الگو را جایز میدانست و الان در ایران قانون شده است و ایشان در حوزه آموزش زنان که رویکردهای سنتی با مسأله آموزش زنان چندان همسو همنوا و همدل نبوده است.
حتی در متون دینی در برخی روایات که که به لحاظ سندی قابل اطمینان نیست توصیه هائی به مردان داده شده است که به زنان اجازه داده نشود که خواندن و نوشتن یاد بگیرد که اینها تبدیل به نرمهایی شده بود برای جامعه اسلامی که دینی و اخلاقی زیستن است که به اصطلاح توصیههای اخلاقی دین به مردان اینگونه است.
از طرفی توصیههای اخلاقی بود که که شوهر به همسر خود علاقهمند نشود و اظهار محبت نداشته باشد و درباره توانمندی و آموزش زنان در آن زمان مطرح بوده است و برخی میگفتند که باید کاری انجام دهیم که زنان هم توانمند شوند و جریان هائی مخالف بوده اند و مسأله آموزش زنان در مدل امروزی در صد سال قبل قابل حل برای جامعه نبوده است چراکه حتی حق رأی زنان هم مسأله بوده است.
دیدگاه عبده درباره نظر اسلام در آموزش زنان
نهایت آموزشی که مردان برای زنان قبول میکردند مسائل مربوط به خانه داری و فرزندپروری و همسرداری بوده است و مباحثی که متناسب با طبیعت زن است و دیدگاه آنها این بود که طبیعت زن، به گونهای خاص است و آموزشها باید متناسب با طبیعت او باشد و برای رسیدن به نقطه فعلی زمان بر بوده است که همین نقطه فعلی هم به لحاظ رویکرد عرف گرا نقطه مطلوب نیست.
عبده درباره آموزش زنان و مردان شدیدا اعتقاد داشته است که اسلام از لحاظ آموزش، احساس، شعور و خرد از حیث زن و مرد تفاوتی قائل نیست، اما در جریانهای سنتی تأکید است که زنان به لحاظ تعقل نسبت به مرد از توانائی کمتری برخوردارند چراکه حیات زن، حیاتی عاطفی و حیات مرد عقلانی است و این در سنت غرب بسیار پر رنگ است و از طرفی ارسطو و افلاطون حرف هائی دارند که زن را به مثابه یک انسان تلقی نمیکند.
نظام مرد سالار و زن ستیز در غرب
تا ۱۸۷۰ میلادی غربیهای به شدت زن ستیز بوده اند و آنها نگاه مثبتی به زن نداشتند و جریانهای غرب به شدت جریان ستیزتر از جهان اسلام بوده است و حق و حقوق اندکی که در جهان اسلام برای زنان به رسمیت شناخته شده در جهان غرب در آن زمان وجود نداشته است.
به لحاظ فکر اسلامی زن حق استقلال مالی او محفوظ است و تا همین اواخر حق استقلال مالی زن در غرب به رسمیت شناخته نشده بود و اشخاص تأثیر گذاری در غرب به این نظام غربیان ایراد گرفته اند که نظام شکل گرفته یک نظام مردسالار زن ستیز است که نظیری در نظامهای انسانی پیدا نمیشود.
شباهتهای دیدگاههای غربی و جهان اسلام درباره زنان
در عین حال مردان در طول هزاران سال نظامی ساخته اند که چشم انداز و رویکرد مردانه داد و علائق مردانه را بازتاب میکند که حتی از نظام برده داری ظالمانهتر است چراکه در نظام برده داری، برده احساس خوشی از بردهای ندارد، اما این نظام مردسالار طوری است که وقتی در تعریف زن بودن او خدمت به مرد عنوان شود از این خدمت به مرد کردن لذت میبرد که در طول تاریخ طوری شسستوشوی ذهنی داده شده است که تعالی و کمال خود را در خدمت به کسی میداند که سبب فرودستی او شده است و نظیر این دیدگاههای غربی در جهان اسلام بوده است و حق آموزش زن چندان به رسمیت شناخه نشده است.
عبده به عنوان شخصی که تحت تأثیر آموزههای قرآن است به شدت و به حق بر این نکته تأکید داشته است که به لحاظ احساس، شخصیت، خرد و شعور تفاوتی بین زن و مرد نیست و معنا ندارد که مرد پلههای تکامل را طی کند و فاصله زیادتر شود و در مسیر رشد و تعالی باشد و زن منحط باشد و بعدها خواهیم دید آنهائی که میگفتند زن در خانه بماند و بچه داری کند به اینها گفته شد که اگر زنان در جامعه فعلی زندگی نکنند و اجتماعی زیستن را بلد نباشد از عهده تربیت متناسب با عصر حاضر بر نخواهد آمد.
باید پای زن به عرصه اجتماع باز شود چراکه اگر عملا در عرصه اجتماعی قرار نگیرد و نحوه تعاملات اجتماعی را با عمق جان یاد نگیرد توانائی انتقال به فرزندان خود را ندارد و از دیدگاه عبده موضوع آموزش زنان بسیار حائز اهمیت بوده است و زنان حتی حق آموزش برابر با مردان را دارد و این بر خلاف رویکرد نوسلفی است.
دیدگاه نیچه درباره زنان
عین این دیدگاهها در غرب هم هست فیلسوف اجتماعی بزرگی به نام نیچه است که شخصیت تأثیرگذار در جهان غرب بوده است و زن ستیز بوده است و فرد شفافی بوده است و معتقد بوده که مسیری که غرب درباره بیداری زنان گرفته است در نهایت به پایمال شدن زن منجر میشود چراکه در حقیقت تأکید بیش از حد بر تفاوت بین زن و مرد به این خواهد انجامید که زن خود را اخته کند به انکار زن و زنانگی خودش و الگویی که فعلا تبلیغ میشود منجر به این پدیده میشود که زن به انکار زن و زنانگی خود میرسد.
در مورد آموزش زنان عبده میگفت: تفاوتی نیست و اگر تفاوتی احساس میشود محصول همین نظامات مردسالار است و در آن سالها زن را از آموزش محروم کردند و محیطهای علمی فقط مردانه است و طبیعی است در این نظام ها، فاصله بین زن و مرد به مرور بیشتر میشود که بگویند زن قدرت تعقل و اندیشیدن ندارد و در بسیاری از فلسفههای غربی و شرقی گفته شده است که زن برای مرد خلق شده است که به صراحت این مطلب گفته شد.
تفاوتهای زن و مرد طبیعی یا برساخته جامعه است؟
ژان ژآک رو سو که فیسلوف روشنگر است که میخواهد انسان امروزی را از بسیاری از مسائلی که او را در بند کشیده است و انسان را برهاند و در کتاب خود درباره آموزش نوشته است که از آنجا که زن برای مرد آفریده شده است آموزش زن هم باید در راستای همان هدف خلقت که برای او در نظر گرفته شده است باشد، اما بعدها قدرت خاستگاه خود را از دست داد و گفته شد که دیده میشود قدرت عقلی زن به اندازه مردان نیست، اما اینها برساختههای جامعه است.
جامعه زن را اینگونه تربیت کرده است و تفاوتها ریشه دار و طبیعی محسوب نمیشود بلکه تفاوتها به نوع برخورد و تعامل با زن برمی گردد و لذا غرب به این امر متمایل شد که اگر ما بتوانیم زن را توانمند کنیم این فاصلهها به مرور کم خواهد شد.
تفاوتهای زن و مرد محصول زیستی است
از اینکه این تفاوتها طبیعی است نه برساخته، تقریبا رویکرد اخیر غرب و خیلی از دانشمندان شرق و دانشمندان ما این اعتقاد را دارند که تفاوتهای امروز، طبیعی و ریشه دار نیست و محصول زیستی است که جامعه برای زن فراهم کرده است.
در واقع قاسم عمین میگوید که شما نظامی را ساختید که محصول آن همین زن خرافی است و محصولی که خودتان ساختید و گفتید توانمند نیست و حق و حقوق مردان را نمیتواند داشته باشد و اکثرا این تفاوتها را منکر شدند چراکه این تفاوتها برساخته و تحت تأثیر عوامل محیطی است و انسانهای متعارف فکر میکنند که زن ضعیف است.
زن بیسواد به هیچ وجه نمیتواند مادر خوبی برای فرزندان باشد
در عین حال گفته شد حالا که تفاوتی نیست پس برابری جنسیتی باید بین آنها برقرار شود و عبده توانست حرف هائی را وارد ادبیات دینی ما وارد کند که سابقه و نظیری نداشته است و معتقد است که زن بی سواد به هیچ وجه نمیتواند مادر خوبی برای فرزندان باشد و وقتی آموزش نبیند و توانمند نباشد نمیتواند مادر خوبی باشد به خصوص در جامعه فعلی که نیازها و مباحث پیچیدگیهای فراوانی دارد که نظیر این مباحث قبلا نبوده است.
برخورد عبده با نگاه پوششی کامل زنان
درباره پوشش تا همین ۱۵۰ سال اخیر دیدگاه ساری و جاری این بوده است که زنان موظف اند حتی صورت و دو دوست را هم بپوشانند که در شیعه و اهل سنت اینگونه اسنت و برخی به شدت با این مطلب مخالفت کرده اند که این به معنای چادرنشینی زن است.
اگر دین حداقل حضور اجتماعی زن را به رسمیت نشناسد معنایش این است که زن پرده نشین شود و تا ۱۵۰ سال اخیر رویکرد بسیاری از اندیشمندان این بوده است که استثنائی در مسأله پوشش نیست و صورت و دو دست استثنا نیست و موظف است اینها را هم بپوشاند و عبده با این انگاره متدینین برخورد کرد و گفت این پوشش به دلیل نگاه مردان به زنان است و به آموزههای دینی ربطی ندارد.
نگاه مردانه مالکیت نسبت به زنان امضای دین نیست
در واقع مردان نوعی احساس مالکیت در قلب خودشان نسبت به زنان دارند و این نگاه مردانه مورد امضای دین نیست و مطالعه دقیق متون دینی ما را به این امر میرساند که زن ممنوعیتی در آشکار شدن صورت و دو دست ندارد و زن با حفظ شرایط میتواند این کار را انجام ندهد و این دیدگاهها حداقلی شده است.
در آن زمان نحوه تعامل جامعه با زن اینگونه بوده که آموزش نباشد و در طلاق و در تعدد زوجات و ارث لحاظ نبوده است و حضور اجتماعی نداشته است و در آن زمان گفتن این حرف بسیار ارزشمند بوده است و گفتن این سخنان سبب امواج و جریانهایی شد که با کمک شاگردان عبده به کشورهای دیگر وارد شد.
جریان تجدد خواه در حوزه مسائل جنسیت در جهان اسلام
جریان تجدد خواه در حوزه مسائل جنسیت در جهان اسلام شکل گرفت که در مقایسه افکار ابوحامد غزالی با عبده که توصیههای اخلاقی دارد که جامعه اخلاقی درباره آموزش میگفت زنان حق آموزش ندارند و به دختران اجازه ندهید که دختران شما سواد خواندن و نوشتن داشته باشید و دستوراتی دارد که فرزند پسر باشد و دختر شدن فرزند را نگاه منفی دارد که عبده در مقایسه غزالی بسیار متفاوت است.
برداشت متفاوت عبده از آیه قوامیت
وقتی جریان روشنگری سایه خود را بر شرق انداخت برخی از افکار تعدیل شد که اگر میگفت آموزش امری مردانه است عبده آمد و گفت که اینطور نیست و به لحاظ خرد و شخصیت و سرشت برتری مردان بر زنان ندارند و وقتی به آیه قوامیت میرسد که الرجال قوامون علی النساء است.
وقتی عبده به برداشت این آیه میرسد برداشتهای زن ستیز مرد محور را کنار میگذارد که طبق برداشت سنتی اینطوری است که مرد مسلط بر زن است، اما عبده گفت کجای قرآن این مطلب را گفته است در حقیقت این آیه مربوط به حوزه خانواده است و مربوط به مباحث کنشهای اجتماعی نیست و براساس این آیه شما نمیتوانید بگویید که زن حق رأی و حق انتخاب کردن و انتخاب شدن را ندارد چراکه استدلال مرحوم مدرس برای اینکه زن حق رأی دادن را ندارد همین آیه بوده است.
ترجمه آیه قوامیت با بینش مردانه
عبده گفت شما آیه را براساس بینش مردانه ترجمه میکنید و آیه میگوید مرد با دو شرط که مرد توانمند باشد و خرد مرد از زن بیشتر باشد و مرد در قدرت تعقل برتری داشته باشد و به شرط اینکه حق نفقه زن را بپردازد با این دو شرط حق تصمیم گیری نهائی با مرد است و شما مقایسه کنید این دیدگاه را با ددیدگاههای مرد محور، انحصار گرای اندیشمندان ماقبل عبده، لذا عبده نقطه عطفی بوده است.
طرفدار پیدا کردن عبده به این دلیل نبود که در زمین خنثی حرف میزد واقعا فشاری که از طرف بدنه روشنفکر جامعه بر اندیشمندان دینی وارد میکرد که اینها چیست و لذا کنشهای و واکنشهای اجتماعی از یک طرف و مراجعات مجدد به متون با ذهن خالی از پیش فرضها از طرف دیگر سبب شکل گیری قرائتهایی شد که توانائی اجرا شدن و مقبولیت پیدا کردن را داشت.
دیدگاههای قاسم امین شاگرد عبده در حوزه زنان
قاسم امین دیدگاههایی رادیکالتر از عبده را انتخاب کرد و قاسم عمین دو تا حیات فکری دارد و سه کتاب مهم نوشته است که کتاب اول «تحریر المراه» است آزادی زن، یعنی زن تا به امروز اسیر دست مردان است و با نوع نگاهی که در این کتاب ارائه میکنم میشود زن را آزاد کرد و رویکرد دینی داشت و نقطه عزیمت متون دینی است و خواسته است که بگوید با رجوع دوباره و نگاه بیطرفانه و خالی از پیش فرضهای مردانه به متون میشود متون دینی را طوری فهمید که زن اسیر دست مرد نشود چراکه به استناد متون دینی جوامع مرد سالار توانسته بودند زن را تحت سیطره خود در بیاورند.
محصول جعلی نظام مردسالار برای تأمین منافع در حوزه زنان
قاسم امین گفت بسیاری از متون به لحاظ سندی قابل استناد نیست در واقع اینها محصول جعلی است که نظام مرد سالار به خاطر تأمین منافع حداکثری جعل کرده است و بسیاری از آنها قابل استناد به دین ندارند و به باور برخی اندیشمندان دینی نقل کردن این مسائل در کتابها چیزی جز خیانت نیست چراکه وقتی همه اینها جمع شوند نوعی عقلانیت به انسان دست میدهد و وقتی بدون پالایش و تمییز کنار هم قرار میگیرند یک ذهنیتی به مخاطب القاء میشود که این ذهنیت در جاهائی که دین به صراحت درباره زن حرف میزند مرد آنها را هم طور دیگری میفهمد.
جمع بندی اندیشمندان غربی به این مطلب رسید که ما باید کمک کنیم زن توانمند شود چراکه حفظ وضع موجود مطلوب نیست، اما در جهان اسلام مسألهای که مطرح شده است فکر میکنند که آن مقدار از آزادی و حقوقی که دین به زن داد تمام شده است و زن بهره کافی را برده است و نیاز به توانمندی بیشتر نیست چراکه دیدگاه دوم که عرف گرا بود دیدگاه اول را پذیرفت و در کتاب دوم پوشش را آداب و رسوم عرب جاهلی عنوان کرد که این پوشش امر فرهنگی است و امور فرهنگی در امور تاریخی متحول میشود و متبدل میشود.
بررسی جریان سازی قاسم امین
کتاب دوم قاسم امین گذر از دین است و انسان عرف گرا روشنفکر است و نقطه اتکا دین نیست و دین به عنوان منبع معرفتی که دفاع از صفر تا صد دارد اینگونه مواجهی ندارد و حرفهای دین متناسب با زمان و مکان و شرایط است که ثابت نیست که تعامل امر ثابت داشته باشند.
زیست در محیط مرد سالار تأثیر خود را از خوانش در متون دارد و دعوت به مطالعه بدون پیش فرض از متون و توجه به ثابتات و متغیرات متون و توجه به عنصر مکان و زمان و تغییر فرهنگها و کارکردها در طول تاریخ از ارکان جریان قاسم عمین است که در زمان رضاخان این کتاب به فارسی ترجمه شد و به مرور بحث حجاب امری شخصی شد و حتی کمتر از آن به یک نوع زیست تاریخی عنوان شد که براساس آداب و رسوم زمان خود این را انتخاب کرده است./501/241/ح
تهیه و تنظیم: فاطمه ترزفان