vasael.ir

کد خبر: ۱۳۵۸۶
تاریخ انتشار: ۲۹ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۴:۵۷ - 19 June 2019
به مناسبت وفات حضرت عبدالعظیم حسنی؛

عبدالعظیم حسنی؛ فقیه و متکلم عصر تفسیر و تبیین فقه شیعه

وسائل ـ عبدالعظیم نسبت به عموزادگانش کمترین بهره را از کارهای سیاسی علویان که آن زمان بیشتر ارتباط های مکرر و البته کم حجم ایشان متجلی می شد، داشت. اما او هرچه از سیاست برکنار بود، دستی در نقل و روایات ائمه(ع) و برقراری میراث فقهی و کلامی ایشان داشت. در این باره نقل اندکی از سخنان بزرگان رجال و انساب، خالی از فائدت نیست.
به گزارش وسائل، یکی از محدثین جلیل القدر و بزرگواری عبدالعظیم حسنی؛ فقیه و متکلم عصر تفسیر و تبیین فقه شیعهکه در خدمت ائمه معصومین(ع) بوده و از محضر ایشان تحدیث می کرده، حضرت «عبدالعظیم بن عبدالله بن علی بن الحسن بن زیدبن الحسن بن علی بن ابیطالب(ع)» است.

این سید شریف و بزرگوار از مشایخ حدیث و از زهاد و عباد زمان خود بود. با مراجعه به کتب رجالی و احادیث نقل شده از ایشان، در می یابیم که وی به محضر سه نفر از ائمه معصومین(ع) رسیده و از آن بزرگرواران نقل حدیث کرده: حضرت امام رضا(ع)، حضرت امام جواد(ع) و حضرت امام هادی(ع). البته در زمان حضرت امام موسی بن جعفر(ع) نیز در قید حیات بوده و با عده کثیری از اصحاب آن حضرت(ع) معاشرت داشته و لکن محضر ایشان را درک نکرده است.

از اخبار منقوله به طور وضوح استفاده می شود که وی مورد مهر و علاقه و محل اطمینان و اعتماد ائمه اطهار(ع) بوده است. برای نمونه صاحب بن عباد در رساله خود بیان کرده: «ابوحامد رازی گوید: خدمت حضرت هادی(ع) رسیدم و از آن جناب مسائلی پرسیدم، هنگامی که اراده کردم از محضر مقد سش بیرون شوم فرمود: هرگاه مشکلاتی برایت پیش آمد کرد آن ها را از عبدالعظیم حسنی بپرس و سلام مرا هم به او برسان.»

در «امالی» شیخ صدوق ضمن حدیث «عرض دین» آمده وقتی که حضرت عبدالعظیم خدمت امام هادی(ع) مشرف شد و عقائد خود را اظهار کرد امام فرمود: «تو از دوستان حقیقی ما هستی.» این حدیث ما را کفایت می کند تا به فضایل و مقامات حضرت عبدالعظیم پی ببریم؛ چرا که شیعه و محب واقعی اهل بیت(ع) بودن مقامی است که هرکس به آن نائل نمی شود.

در حالات عبدالعظیم در «رسالة صاحب بن عباد» این گونه آمده: «عبدالعظیم در امور دین آگاه و مطلع، و به مسائل مذهبی و احکام قرآن به خوبی آشنا بوده و حقائق دینی را درک می کرده و به عقل و توحید که مذهب اهل حق است، اعتقاد داشت.»

عبدالعظیم حسنی کتب و تألیفاتی هم دارد که از آن جمله کتابی است، که به «یوم و لیله» نام گذاری کرده بود. عده ای از بزرگان شیعه و مشایخ حدیث و روایت از وی اخذ حدیث کرده اند.

نمونه ای از اخبار و روایات حضرت عبدالعظیم(ع) به این شکل است، حضرت امام رضا(ع) فرمود: «مؤمن کسی است که هرگاه نیکی کند از عمل خود خوشوقت شود و هرگاه از او عمل بدی سر زد استغفار و بازگشت کند، مسلمان کسی است که مسلمین از دست و زبان او در آسایش به سر برند از ما نیست آن کسی که همسایگان از شرور و فساد آن در امان نباشند.» (عیون الاخبار / باب ما جاء عن الرضا(ع) من الاخبار المجموعه الحدیث)

عبدالعظیم حسنی از حضرت امام جواد(ع) از پدرش و او از جدش روایت کرده که فرمود: «از حضرت امام صادق(ع) شنیدم می فرمود: سرپیچی از فرمان و دستورات و پدر و مادر از گناهان بزرگ است؛ زیرا خداوند «عاق» را ستمگر بدبخت معرفی فرموده و او را به سخت ترین عذاب و شکنجه وعده داده است. (علل الشرایع / الباب 229 / الحدیث 2) برای دستیابی به مجموعه احادیث نقل شده توسط حضرت عبدالعظیم می توان به مسند حضرت عبدالعظیم نوشته آقای عزیزالله عطاردی مراجعه کرد.

هر چند برخی حضور ایشان را به پیش از دوران امامت حضرت علی بن موسی الرضا(ع) می رسانند، اما آن چه قطعی به نظر می آید، معاصرت و صحبت عبدالعظیم با ائمه چهارگانه پیش از دوران غیبت صغری است. عبدالعظیم تلاش شگرفی در جمع آوری و عرضه میراث علمی اهل بیت(ع) از خویش به یادگار نهاده است.

وجود 33 روایت در کتب اربعه و صدها روایت در سایر کتب، نشان از تلاش های بی پایان فقهی و کلامی حضرت عبدالعظیم دارد. از سوی دیگر عبدالعظیم را باید در واقع نخستین نگارنده و یا به سخن دقیق تر اولین گردآورنده باورنامه های شیعی دانست. پس از این به روایتی که شیخ صدوق(ره) در «التوحید» به دست داده است اشارت خواهیم کرد و در آن نحوه عرضه عقاید از سوی عبدالعظیم و تأیید شدن آن از سوی امام(ع) را به نظاره خواهیم نشست.

عبدالعظیم نسبت به عموزادگانش کمترین بهره را از کارهای سیاسی علویان که آن زمان بیشتر ارتباط های مکرر و البته کم حجم ایشان متجلی می شد، داشت. اما او هرچه از سیاست برکنار بود، دستی در نقل و روایات ائمه(ع) و برقراری میراث فقهی و کلامی ایشان داشت. در این باره نقل اندکی از سخنان بزرگان رجال و انساب، خالی از فائدت نیست.

نجاشی در رجال خویش او را صاحب کنیت ابوالقاسم دانسته که از آن اوست. کتاب خطب امیر المؤمنین(ع) شیخ الطائفه، طوسی او را از سادات علوی دانسته که صاحب اصل و کتاب است و مدفنش در ری است. شیخ هم چنین در «الرجال» از او با عنوان مترضی یاد کرده که در اصطلاح رجالیون برابری دارد با واژه «ثقة» و مورد اعتماد. شیخ در «الفهرست» او را در دو موقع یکی در رجال امام هادی(ع) و دیگری در رجال امام عسکری(ع) ذکر کرده است.

هرچند برخی روایات، توثیق و تمجید او که بر زبان امام رضا(ع) جاری شده و به زائران قبر او در ری ثوابی هم چون زائران حضرت امام حسین(ع) در کربلا اعطا کرده است، چندان مورد توجه رجالیونی چون نجاشی و شیخ الطائفه واقع نشده و قدمت او را به پیش از امام هادی(ع) بردن چندان روا ندانسته اند.

گرچه این خود مانع اعجاب و نگریستن و تحسین ناظران در وی نخواهد بود، چنان که شیخ صدوق(ره) از او با عنوان «کان مرضیا» یاد کرده است و این عبارت به سادگی و حتی آسان تر از عبارت شرفی و بر وثاقت وی دلالت می کند. عابد، ورع، جلیل الشأن و معروف المزار (آن که قبر و جایگاه دفنش آشکار است) دیگر عباراتی است که بزرگان حدیث و رجال در مدح وی به کار گرفته اند.

عبدالعظیم در مجموع از 3 شیوه برای انتقال بر جای گذاری میراث دینی اهل بیت(ع) استفاده کرده است؛ نخست آن که او از طریق عضویت در سازمان وکلای امام هادی(ع) سبب انتشار احادیث فقهی، اخلاقی و نیز کلامی ایشان می شد، هرچند عضویت او در این سازمان مخفی بود و در ظاهر از وکلای شناخته شده امام به شمار نمی رفت. دیگر این که سال های متمادی تلمذ وی در محضر امام هادی(ع) را نباید در موقعیت علمی که پس از این برای او حاصل آمد، نادیده گرفت.

دوم آن که اگر به تقریبا اندکی بیش از 33 روایت منقوله او در کتب اربعه؛ یعنی، الکافی، التهذیب، الاستبصار و من لایحضر که توسط محقق برجسته معاصر، حضرت آیت الله خوئی در معجم گران سنگ رجالی؛ یعنی «معجم رجال الحدیث» فراهم آمده، توجه کنیم، درخواهیم یافت که او معمولا در میانه سند روایات قرار دارد، در اصطلاح نه راوی سامع است و نه راوی نهایی، بلکه راوی ناقل است و این از اهمیت زائدالوصف او حکایت دارد؛ چراکه او از این طریق به ذکر روایات صادقین(ع) نیز پرداخته است. از سوی دیگر طریقی که او در آن قرار می گیرد معمولا مورد توجه فقها و اعتماد ایشان است.

سومین روش که در واقع جالب ترین و شاید بتوان آن را ابتکار خود وی به شمار آورد، شیوه عرضه احادیث و عقاید به ائمه اطهار(ع) و گرفتن تثبیت از ایشان است. شیخ بزرگوار، شیخ صدوق در کتاب التوحید که درباره نگاه شیعه به خداوند و صفات وی فراهم آمده است، در باب التوحید و نفی التشبیه، حدیث سی و هفتم، این گونه از علی بن احمد دقاق از هارون صوفی از ابوتراب عبیدالله رویانی از عبدالعظیم حسنی به گزارشگری می پردازد: «عبدالعظیم می گوید: بر مولایم امام نقی(ع) حاضر شدم.

هنگامی که چشم او به من افتاد فرمودند: سلام بر تو ای ابوالقاسم. تو به حقیقت از دوستان ما هستی. من نیز گفتم ای پسر رسول خدا(ص) می خواهم دین خود را به شما عرضه کنم و در صورت تأیید از جانب شما می خواهم تا هنگام ملاقات با پروردگار بر آن ثابت قدم بمانم. فرمودند. ای اباالقاسم آغاز کن. گفتم من بر این باورم که الله تبارک و تعالی واحد است. چیزی چون او نیست.

خارج از دو چیز است. یکی ابطال (یعنی آن که او را از هر چیزی حتی وجود مبرا بدانیم که در واقع منجر به تعطیل شدن عقل می شود) و دیگری تشبیه (او به آفریدگانش). او نه جسم است، نه صورت؛ نه عرض است و نه جوهر بلکه او جسم دهنده به اجسام و شکل دهنده به اشکال است؛ آفریدگار صورت و ماده و جوهر و عرض. پروردگار هر چیزی است و مالک و علت فاعلی و علت غایی(جاعل و محدث) و بر این باورم که محمد(ص)، بنده او و فرستاده او خاتم پیامبران(ص) است. بنابراین پس از او تا روز قیامت پیامبری نیست.

و این که امام، خلیفه و ولی الامر پس از او امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(ع) است سپس حسن(ع) و حسین(ع) سپس علی بن حسین(ع) و محمدبن علی(ع) و جعفربن محمد(ع) و موسی بن جعفر(ع) و علی بن موسی(ع) و محمدبن علی(ع) و سپس شما ای مولای من! امام(ع) فرمودند پس از من حسن فرزندم امام است.

آنگاه پرسیدند: پس از او مردم چگونه اند نسبت به جانشین او؟ گفتم: چگونه ای مولای من. فرمودند: زیرا او شخصاً دیده نمی شود و حلال نیست نام بردن او تا آنگاه که خروج کند و زمین را پر از عدل و داد کند، همان گونه که پر از ظلم و ستم شده است. آنگاه گفتم: ای مولای من اقرار کردم و بر این باورم که دوست ایشان دوست خداست و دشمنان ایشان، دشمنان خدایند.

تبعیت از ایشان تبعیت خداست و نافرمانی ایشان، نافرمانی خداست و نیز بر این باورم که معراج، حق است و سؤال قبر حق است، بهشت حق است، جهنم و آتش حق است، صراط حق است، میزان حق است و قیامت حتماً برپا خواهد شد و شکی در آن نیست و خداوند بی گمان آنان را که در قبرهایند برخواهد انگیخت و نیز بر این باورم که واجبات الهی پس از ولایت، نماز و زکات، روزه، حج، جهاد و امر به معروف و نهی از منکر است.

آنگاه امام هادی(ع) به ایشان فرمودند: ای ابوالقاسم این، به خدا سوگند همان دین الهی است که خداوند نسبت به بندگانش به شرط دینداری به آن راضی شده است. بر آن ثابت بمان که خدا تو را در آن حیات دنیوی و اخروی ثابت نگاه دارد.» (التوحید، ص 80-79)

از جمع بندی این 3 شیوه می توان در واقع علاوه بر وقوف به ویژگی های شخصیت فقهی عبدالعظیم بن عبدالله بن علی حسنی، درک نسبتاً جامعی در مورد این دوران به خصوص از ادوار فقه شیعه که آن را عصر تفسیر و تبیین نام نهاده اند به کف آورد./908/241/ح

منبع: حوزه

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۰ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۵:۳۱:۳۹
طلوع افتاب
۰۶:۵۶:۵۱
اذان ظهر
۱۳:۱۱:۳۵
غروب آفتاب
۱۹:۲۵:۴۱
اذان مغرب
۱۹:۴۲:۳۹