هندسه مقاومت در اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی بر اساس سیاست مستقل نه شرقی/نه غربی و تقابل و مبارزه دائمی، بیامان و تمام عیار دوگانههای «حق و باطل»، «فقر و غنا»، «مستضعفین و مستکبرین»، «استقامت و سازش»، «کاخ نشینی و کوخنشینی»، «اسلام ناب محمدی و اسلام امریکایی»، «خائن و خادم» و ... شکل گرفته است. از نگاه امام راحل، مقاومت و مبارزه محدود به زمان و مکان نبوده و فراتر از شرایط جنگ ترسیم میشود. بنابراین ایشان پس از پایان جنگ نیز تصریح میکنند که ادامه مسیر انقلاب با راحتطلبی ممکن نیست: «تکلیف این است که حالا ما رها کنیم آن طریقه اسلام را و آن طریقه انبیا را و راحتطلبى را انتخاب کنیم و چند روز ادامه زندگى حیوانى بدهیم؟! و با حیوانات فرق نداشته باشیم؟!»
آنان که میخواهند با منطق مقاومت در اندیشه سیاسی و سیره امام آشنا شوند فقط کافی است پیامها و نامههای سال پایانی زندگی آن عزیز را با دقت بخوانند. مروری اجمالی بر پیامهای سال آخر زندگی حضرت امام، به ویژه سه پیام و نامه ایشان پس از پذیرش قطعنامه، نشان میدهد که شور انقلابی و خوی مبارزهجویی حضرت امام در مقابل مستکبران، که ناشی از دیدگاه اسلامیشان بود، به هیچ وجه کم نشده و اصول آن پابرجا مانده است.
از نظر امام و پس از پذیرش قطعنامه تازه مقاومت آغاز شده است «جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار و جنگ پابرهنهها و مرفهین بى درد شروع شده است و من دست و بازوى همه عزیزانى که در سراسر جهان کولهبار مبارزه را بر دوش گرفتهاند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلاى عزت مسلمین را نمودهاند مى بوسم.» نظر مبارک حضرت روحالله دقیقاً منطبق با سیره حضرت سیدالشهدا علیهالسلام است: «ما مىخواهیم زندگى فقیرانه داشته باشیم، ولى آزاد و مستقل باشیم.
ما این پیشرفت و تمدنى که دستمان پیش اجانب دراز باشد را نمىخواهیم. ما تمدنى را مىخواهیم که بر پایه شرافت و انسانیت استوار باشد و بر این پایه، صلح را حفظ نماید. ابرقدرتها مىخواهند انسانیت انسانها را تحت سلطه قرار دهند و ما و شما و هر مسلمانى مکلف است در مقابل آنها بایستد و سازش نکند».
منطق مقاومت در اندیشه سیاسی آن عزیز سفر کرده بر بیزاری و تنفر از سستکمربندها، دلبستههای به غرب و شرق، دلبستههای به دنیا، مقدس نمایان بیبصیرت و راحتطلبان استوار است و در تمام سیره نورانی آن مراد دلها همواره تازیانه کلامش بر گرده این جماعت ضعیفالنفس و عبد دنیا فرود آمده و خواب راحت را از این جماعت ملون ربوده بود، همان جماعتی که امروز منافقانه نام پیروان امام را یدک میکشند، اما دائماً در پی تحریف راه و اندیشه آن حضرت بوده و به جفا شمشیر کینه و دشمنی خود را در لباس دوست بر پیکر آن امام سازش ناپذیر وارد میآورند.
خط استقامت یا همان مقاومت فعال و سازشناپذیری با مستکبران در تمام عمر حضرت امام و بهویژه در سال پایانی عمر مبارکشان جاری و ساری است. امامِ سازش ناپذیران، دشمن شماره یک سازش و سازشپذیران بود و قویاً معتقد بود برای حفاظت از دین خدا و حفظ عزت مسلمانان و آزادگان، راهی جز مبارزه و استقامت در برابر زیادهخواهیها و زورگوییهای آنان وجود ندارد و راه و مسیر سازش با دست کشیدن از اصول و هویت اسلامی ایرانیمان مترادف است.
امام راحل به این حقیقت بنیادین و دینی باور داشت که اگر ملتی با ایمان به خدا و درس گرفتن از سیره انبیا و ائمه (ع) قیام کند، تمام سختیها را به جان میخرد، اما رفاه مادی زودگذر را به قیمت ذلت در برابر مستکبران نخواهد پذیرفت. چنین ملتی تلاش میکند تا روی پای خود بایستد و هر چه بیشتر وابستگی خود را به دشمنان خود قطع نماید./908/241/ح