به گزارش وسائل، بر اساس اصل هجدهم قانون اساسی «پرچم رسمی ایران به رنگهای سبز و سفید و سرخ با علامت مخصوص جمهوری اسلامی و شعار «الله اکبر» است». فصل دوم قانون اساسی پس از بیان زبان و خط و تاریخ رسمی کشور، در اصول پانزدهم تا هفدهم، اصل هجدهم قانون اساسی را به موضوع پرچم رسمی ایران اختصاص داده و به توصیف شکلی آن پرداخته است.
مبحث سوم: مبنای فقهی اساسی سازی اصل هجدهم قانون اساسی
اصل هجدهم قانون اساسی به توصیف ظاهر پرچم جمهوری اسلامی ایران پرداخته است و با اساسی سازی آن به پرچم اهمیت ویژه ای داده است. نکته قابل اشاره و مهم در تحلیل فقهی مبانی نظام جمهوری اسلامی ایران بر پایه اصول قانون اساسی، بررسی این نکته است که آیا پرچم و احترام و تکریم و اهمیت آن، از مبانی فقهی برخوردار است؟ به عبارت دیگر آیا قانون اساسی بر پایه یک مبنای فقهی اقدام به اساسی سازی این اصل کرده است؟ و یا این که موضوع پرچم و ابعاد مختلف آن، چنین مبنایی ندارد.
مهمترین پیش فرض لازم برای پاسخ به این سوال، فهم این نکته است که چگونه و در چه صورتی میتوان از ابتنای موضوعی بر مبانی فقهی سخن گفت؟ به عبارت دیگر چگونه میتوان بر اساس مبانی فقهی درباره مسألهای حکم صادر کرد و آن را شرعی یا غیرشرعی دانست؟
در اندیشه دینی هر مسأله شرعی از دو رکن اصلی موضوع و حکم تشکیل مییابد. موضوع بستر صدور حکم شرعی است و حکم به واسطه موضوع به فعلیت میرسد. برای نمونه در حکم وجوب پرداخت خمس بر مکلفین، حکم مسأله «وجوب» و موضوع آن «خمس» میباشد.
بر این اساس در یک گزاره شرعی پیوند میان موضوع و حکم پیوندی ناگسستنی محسوب میگردد. تا جایی که شهید صدر بر خلاف نگاه رایج به قضیه اجتهاد که استنباط مسائل شرعی را در گرو حکم شناسی و علوم مربوط به آن میدانستند، اجتهاد در فقه اسلامی را منوط به دو عامل موضوع شناسی و حکم شناسی در کنار یکدیگر میداند و اجتهاد را فعالیتی مرکب از موضوعشناسی و حکمشناسی معرفی میکند.
در تبیین این عبارت باید گفت از آن جا که فعلیت احکام شرعی مستلزم وجود موضوع است، در ارتباط میان حکم و موضوع، وجود حکم دایر مدار وجود موضوع است و هر گاه حکمی بیان میگردد موضوعی پیش از آن مفروض دانسته شده و رابطه ای علّی و معلولی میان حکم و موضوع برقرار میباشد، به نحوی که موضوع علت صدور حکم است و بر این اساس موضوع شناسی و صدور احکام متناسب با آن موضوع اهمیت فراوانی مییابد.
به زبان ساده تر، در فرآیند استنباط احکام شرعی در علم فقه، مقدمه دسترسی به حکم، شناخت دقیق موضوع قضیه است. فقیه ابتدا باید موضوع قضیه را شناخته و بر اساس مختصات موضوع، بتواند بر اساس شیوههای استنباط موجود در علم اصول فقه، به تفقه و کشف حکم شرعی از منابع فقهی اقدام نماید.
اهمیت موضوع شناسی تا آن جا خواهد بود که چنانچه در شناخت موضوع در این فرآیند اشتباه کوچکی رخ دهد، نتیجه فرآیند صدور حکم کاملاً متناقض خواهد شد و ممکن است میان دو فقیه که در مسأله ای فتوا صادر میکنند، به علت این که در گام موضوع شناسی تفاوتی پیش آمده و یکی از آنها موضوع را به درستی نشناخته باشد، اختلاف در فتوا پیش آید.
پس با توجه به آن چه در ضرورت موضوع شناسی برای فهم حکم و مبانی مسأله بیان شد، ضروری است تا برای روشن شدن مبنای فقهی در اساسی سازی این اصل، ابتدا موضوع پرچم و ابعاد مختلف آن روشن گردد، تا پس از شناخت موضوع پرچم و ابعاد مختلف آن، بتوان از حکم آن سخن گفت.
به نظر میرسد در این خصوص، باید پرچم و ماهیت و جایگاه آن را از دو جنبه مورد بررسی قرار داد. از سویی پرچم، پارچه ای است که از رنگهای خاصی تشکیل شده در نظام جمهوری اسلامی ایران رنگهای سبز و سفید و سرخ و با اشکال یا نوشتههای مختلفی تزیین شده است و از سوی دیگر ماهیت نمادینی است که پرچم برای گروه یا کشور مربوطه داراست.
مبنای فقهی پرچم از بعد شکلی
بررسی سابقه تاریخی و مطالعه علل انتخاب رنگها و طرحهای مختلف در پرچم همه کشورها از جمله در پرچم کشورمان گویای این نکته خواهد بود که اگر چه هر کدام از این رنگها و طرحها بیان گر صفت یا مسأله خاصی هستند و طراحان در انتخاب آنها فلسفهای مدنظر داشتهاند، اما به هیچ عنوان نمیتوان سه رنگ بودن مورد اشاره در اصل هجدهم برای پرچم جمهوری اسلامی ایران را مبتنی بر مبانی فقهی دانست.
یعنی طرح و شکل و رنگ پرچم جمهوری اسلامی ایران بر اساس یک تحول تاریخی و تصمیمی نمادین است که در منابع فقهی نمیتوان برای آن مبنای خاصی یافت و موضوع سه رنگی پرچم جمهوری اسلامی ایران و یا آرم مخصوص و یا تعداد درج واژه «الله اکبر» در آن مبنای فقهی ندارد.
مبنای فقهی پرچم از بعد نمادین
همان گونه که بیان شد از سوی دیگر پرچم در هر گروه و کشوری کاربردی نمادین دارد. در گفتار قبل با بحث درباره سابقه تاریخی پرچم این نتیجه حاصل شد که آن چه از گذشته از پرچم مدنظر بوده و باعث جایگاه ویژه پرچم به خصوص در میدانهای نظامی شده است، ماهیت نمادین این پارچه منقوش به طرح و رنگ مخصوص است؛ چرا که پرچم از دیرباز نماد هویت مستقل و اقتدار یک واحد اجتماعی بوده است.
این ماهیت نمادین در سده اخیر که دولت کشورها در جهان امروزی شکل گرفته همچون گذشته مهم و اساسی بوده و از آن جا که دولت کشورها سعی دارند از استقلال خود در برابر دیگر دولت کشورها محافظت نمایند، پرچم به عنوان محملی برای ابراز این هویت مستقل، جایگاه ویژهای داشته و هر کشور را به تنظیم پروتکلهای خاصی برای حفظ شأن و احترام پرچم در دیدارهای رسمی و مراسمات واداشته است.
از این رو اکنون میتوان پرچم جمهوری اسلامی ایران را به عنوان نماد جمهوری اسلامی ایران دانست که بایستی درباره آن به عنوان نماد نظام اسلامی به بحث نشست. پس با روشن شدن و شناخت موضوع پرچم، به عنوان نماد نظام اسلامی، به نوعی قلب بحث صورت میگیرد و بایستی درباره مبنای فقهی پرچم به عنوان نماد نظام اسلامی بررسی انجام شود.
در منابع فقهی مسائل و موضوعاتی که حالت نمادین پیدا میکنند را از «شعائر» میخوانند. شعائر جمع کلمه شعیره به معنای علامت و نشانه است و از هم خانوادههای کلمه شعار است که به معنای هر چیزی است که نوعی اعلام وابستگی در آن وجود داشته باشد. یعنی هر چیزی که به نوعی وابستگی را به شخص، گروه، دسته و یا آیینی مشخص سازد و نشانه آن به حساب آید، شعار و شعیره آن به حساب میآید.
این اعلام میتواند از طریق یک شیء، عمل، نوع پوشش، نوع معماری، شیوه تکلم، رفتار یا هر چیز دیگری که بیان کننده و نشان دهنده مرام و مسلک و آرمان خاصی باشد، صورت گیرد و از این رو هر چیزی میتواند از شعائر یک آیین یا گروه به حساب آید.
پرچم جمهوری اسلامی ایران را به خاطر ماهیت نمادین خود در اعلام هویت مستقل و مقتدر نظام اسلامی، در ادبیات فقهی باید از «شعائر جمهوری اسلامی ایران» دانست. در هر کشوری، شعائر مخصوص به آن ملت و کشور نه تنها محترم شمرده میشود، بلکه احترام به آنها از دیگران نیز مطالبه میگردد و بعضا برای هتک حرمت شعائر، مجازاتهایی نیز در نظر گرفته میشود.
پس به این معنا احترام به پرچم جمهوری اسلامی ایران، در کشور لازم بوده و همه افراد بایستی نسبت به آن با احترام رفتار نمایند و از توهین به آن بپرهیزند. تا این قسمت بحث که پرچم یک کشور، از شعائر لازم الاحترام آن به حساب میآید و در همه کشورها سعی بر حفظ قداست شعائر لازم به حساب میآید، میان همه کشورها مشترک است و از این جهت تفاوتی میان جمهوری اسلامی ایران و هیچ کشور دیگری وجود ندارد و اقدامی عقلانی مبتنی بر مصالح ملی خواهد بود.
اما در جمهوری اسلامی ایران، علاوه بر این که بر اساس مصالح ملی، پرچم محترم شمرده میشود، به خاطر ماهیت اسلامی نظام، موضوع جنبه دیگری نیز پیدا میکند. از آنجا که نظام جمهوری اسلامی ایران، یک حکومت اسلامی است، بسیاری از شعائر آن، نه تنها از شعائر ملی به حساب میآید، بلکه با گسترش مفهومی در زمره «شعائر اسلامی» به حساب میآید که در منابع فقهی به آن پرداخته شده و حکم آن مشخص شده است.
هر چیزی که نشانه ای بر دین و ایمان باشد جزء شعائر الهی خوانده میشود. از این رو برای مثال در قرآن کریم صفا و مروه را از شعائر الله دانسته شده است و در تعابیر فقها، هر عملی که نشانه ای از دین و ایمان باشد همچون اذان و نماز و روزه و ...، مصداق شعائر الله دانسته شده است. احترام به آن چه که مصداق شعائر الهی و اسلامی به حساب میآید، واجب خواهد بود و در بیان قرآن کریم، از مصادیق تقوای قلوب به شمار میرود و اهانت به این شعائر حرام بوده و در قرآن نیز از آن نهی شده است.
بدین معنا و با توجه به مقدمات گفته شده، پرچم جمهوری اسلامی ایران نیز به عنوان نمادی از استقلال و اقتدار نظام اسلامی، یکی از شعائر الهی و اسلامی بوده که تعظیم و احترام آن لازم به شمار میرود و با توجه به این جایگاه مهم و مقدس، اساسی سازی این نماد ملی و اسلامی در قانون اساسی از مبنای فقهی نیز برخوردار خواهد بود و توجه قانونگذاران اساسی کشورمان به این مسأله را میتوان ناشی از اهمیت نمادین پرچم به عنوان شعار ملی و دینی نظام جمهوری اسلامیدانست که در قالب یک اصل قانون اساسی بروز پیدا کرده است.
جمع بندی
یکی از مباحثی که در تحلیل فقهی مبانی قانون اساسی بر اساس اصول مختلف آن حائز اهمیت است، پرداختن به این امر است که آیا هر کدام از موضوعات مطرح شده در قانون اساسی، بر مبانی فقهی استوار شده است و یا این که چنین مبنایی ندارند؟ در بحث و بررسی پیرامون اصل هجدهم قانون اساسی که به توصیف پرچم جمهوری اسلامی ایران پرداخته است نیز این نکته محل بررسی است که آیا پرچم سه رنگ جمهوری اسلامی ایران و اشکال منقوش در آن مبنایی فقهی دارند و یا خیر؟
بررسی مبنای فقهی و حکم یک موضوع در علم فقه نیازمند موضوع شناسی است و تا زمانی که موضوع آن شناخته نشود، نمیتوان درباره حکم آن سخن گفت. بررسی موضوع پرچم گویای این است که در طول تاریخ پرچم همواره نمادی از استقلال، اقتدار و هویت یک واحد اجتماعی بوده است که برای اعلام آن به دیگران استفاده میشده است.
اگر چه هر گروهی تلاش داشته در طرح و شکل پرچم خود، آرمانهای خود را نمایش دهد، اما مهم تر از اشکال و رنگهای آن، نوعی قرارداد اجتماعی میان مردم آن کشور وجود داشته که پرچم را به عنوان نماد هویت و استقلال ملی خود دانسته و به مرور زمان به عنوان بخشی از هویت آن مجموعه شناخته میشود.
در جمهوری اسلامی ایران نیز بررسی موضوع پرچم و مبانی آن گویای همین نکته خواهد بود که پرچم از دو ساحت مختلف، یعنی بعد شکلی و بعد نمادین آن قابل بررسی است. بعد شکلی یعنی رنگ و طرح و علامتهای آن از مبانی فقهی خاصی برخوردار نیست، هرچند نمادها، آرمانها و نکات متعددی در طراحی آن مدنظر قرار گرفته است.
اما از بعد نمادین، از آنجا که این پرچم نماد استقلال و اقتدار حکومت اسلامی مستقر در ایران به شمار میرود، نه تنها از مظاهر ملی به حساب میآید، بلکه بر اساس ادبیات فقهی از شعائر الهی و اسلامی نیز محسوب شده و احترام و تعظیم آن به عنوان یکی از شعائر الهی الزامی خواهد بود.
از همین رو قانونگذاران اساسی کشورمان، این نماد محترم و مقدس را در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مورد اشاره قرار داده و اصل هجدهم قانون اساسی را به آن اختصاص دادهاند./910/241/ح
منبع: پژوهشکده شورای نگهبان