به گزارش وسائل، مباحث تبلیغی امروزه با مسأله مستحدثهای روبرو شده که عبارت است از «رسانه» که این امر مبانی تبلیغ سنتی را به چالش کشیده، تحت عنوان فضایی مدرن، اَشکال جدیدی را مطالبه میکند.
آنچه در اینجا حائز اهمیت است، این است که «گستردگی فضای ارتباطی مدرن در جامعه امروزی» از یکسو و «اثرگذاری کلان آن از حیث شکلی» و نیز «ارتباط تنگاتنگ آن با مسأله تبادل فرهنگ» از سویی دیگر، نه تنها انتفاء آن از مجموعه برنامههای تبلیغی را غیرممکن کرده، بلکه ضرورت و اهمیتی غیرقابل اغماض بدان بخشیده که میبایست در رأس اَشکال تبلیغی قرار گیرد و در غیر این صورت، اسلوبهای تبلیغی توانایی غلبه و اثرگذاری بر مخاطبین را از دست داده، منفعل و ناکارآمد خواهد شد! لذا، اهمیت مسأله رسانه در نشر و بازتاب شعائر ارزشی و نوع انعکاس آن در تبلیغ فراگیر مبانی دینی با عنایت به عمق اثرگذاری روانی گستردهای که خطدهی متحدانه جوامع را رقم میزند، از واجبترین زوایای شکلی امر تبلیغ است. لکن، اگرچه این امر در برخی رسانههای یکسویه همچون صدا و سیما جای خود را پیدا کرده، اما در رسانههای دوسویه همچون فضای مجازی، گرفتار بحران و التهاب است!
منبر و جماعت
نکته قابل تأمل این است که دو امر «منبر» و «جماعت» که در رأس برنامههای تبلیغی و از اساسیترین و اصولیترین قالبهای تبلیغ سنتی است، جایگاهی متزلزل و یا ناممکن در فضای مجازی دارد. چرا که فضای مدرن رسانه فضایی غیرحضوری و الکترونیکی است و احکام جماعت را برنمیتابد و حتی اگر هم صرف جوانب آرمانی و تشویقی آن در این فضا مورد تأکید قرار گیرد، مسأله تفاوت افقها خود نوعی معضل در همراهی و هماهنگی جمعهای مرتبط در فضای مجازی است؛ اگرچه این مسأله در رسانههای یکسویه نقش خود را تعریف کرده و این معادله را به طور نسبی حل نموده است.
منبر و خطابه
مسأله دیگر «منبر و خطابه» است. حال آنکه خطابه نیز در رسانههای یکسویه جایگاه خود را تثبیت نموده، اما دوسویه بودن فضای مجازی، در صدد اشکال بر این شیوه تبلیغی و به انفعال کشاندن آن است. لذا، آنچه پیرامون این چالش طرح بحث میکند، رجحان بین دو امر «تحمیل و تحکیم منبر در فضای مجازی» و یا «انزوای آن و جایگزینی این امر با روشهای مدرن» است. آیا میتوان از جایگاه نفوذ کلام و اثرگذاری معجزهآسای وعظ که به عنوان شیوه اساسی، همیشه در رأس برنامههای تبلیغی بوده، در این فضای مدرن صرفنظر کرد؟! در این نوشتار با عنایت به قابلیتهای مدرن این رسانه دوسویه، فضای حاکم بر آن را مورد بررسی قرار داده و مواردی را در این باره به بحث میگذاریم تا شاید بتوان راهکارهای کارآمدی برای خطابههای مجازی بیابیم.
قالبهای ارائه منبر
قالبهای ارائه منبر در فضای مجازی بر دو نوع است. گاهی خطابه در فضای حقیقی صورت میگیرد و به صورت زنده از طریق ویدئو کنفرانس در فضای مجازی منعکس میشود و گاهی خود محفل سخنرانی در فضای مجازی تشکیل شده، شخص خطیب در فضای مجازی به منبر میرود. این در حالی است که نفس گوینده و انتفاء نگاه چشم در چشم خطیب به مخاطبین، در مسأله روح دادن به فضای مجلس و ایجاد فضای معنوی لازم، خود از لحاظ فنی محل بحث است.
هویت خطیب فضای مجازی
از جمله موضوعات بسیار مهم خطابه در فضای مجازی، ابهام یا شفافیت شخصیت منبری در میدان مجازی است و اینکه منبری با شخصیت مجازی به این فضا ورود کند یا با شخصیت حقیقی، خود مسألهای است که باید به تناسب شرایط و موقعیت، کارشناسی گردد. «اعتبار محتوای وعظ»، «ذبح شخصیت منبری در قالب جنگ روانی»، و «نوع و میزان اثرگذاری وعظ به تناسب ظرفیت جمعیت»، از جمله مواردی هستند که در این باره حائز اهمیتاند؛ ضمن اینکه منبری باید با استعانت از روشهای شکلی طرح مباحث تخصصی، مراقب باشد سنتگذاری خطابه مجازی به گونهای صورت نگیرد که این امر دکانی برای غیرمتخصصین گردد! بخصوص در شرایطی که پیادهنظام دشمن با شخصیتهای جعلی خود را روحانی معرفی کرده، اینچنین برای ضربه زدن جلب اعتماد میکنند و مبانی دینی را در لباس منبری تحریف مینمایند!
اثرگذاری بر روی مخاطبین و یا داشتن مخاطب خاص و یا عام، خود از اموری است که میبایست در انتخاب شخصیت گمنام از حیث شخصیت حقوقی و یا شخصیت شناخته شده، بررسی گردد. البته در برخی موارد، در صورت خروج از مجازیت و معرفی شخصیت حقیقی یا حقوقی، ملاحظات امنیتی نیز باید در نظر گرفته شود.
جبران محرومیت از محافل وعظ در خارج از کشور
فضای مجازی یک فضای جهانی است و یک خطابه میتواند در اقصی نقاط دنیا منعکس گردد. این در حالی است که روح معنوی حاکم بر کشور ما و نیز دسترسی به محافل وعظ، در بسیاری از کشورها چندان ممکن نیست. از سویی ایرانیان مقیم کشورهای خارجی و از سویی دیگر مسلمانان و انسانهای آزادهای در بیرون مرزها وجود دارند که تشنه و مشتاق حضور در محافل وعظ و سخنرانی هستند و مع الأسف به آن دسترسی ندارند. فضای مجازی این فرصت را فراهم کرده تا منبرها و مجالس وعظ چه زنده و چه غیرمستقیم، با سهولت در دسترس این افراد قرار گیرد و لهذا برگزاری منبر و مجالس وعظ در فضای مجازی، اهمیت وافر دارد که میبایست بدان توجه کرد. ضمن اینکه چنین ابزاری در فضای داخلی کشور نیز حائز اهمیت بوده، کار مبلغان و منبریان را در جمع منبر و دیگر برنامههایشان در یک زمان تسهیل مینماید.
فضای حاکم بر محیط مجازی
فضای مجازی فضایی تأسیس شده توسط جوامع غربی است. جوامعی که هیچگونه آشنایی و یا سنخیتی با مبانی سنتی ما نداشته و تحت تفکر لیبرالی تدبیر شده است. لذا شاید دوسویه بودن آن هم بیارتباط با این موضوع نباشد. به این معنا که از نظر تفکر غربی، دوسویه بودن مکالمات، روح مباحثات کمالگرا جهت رسیدن به نظریه صحیحتر و دقیقتر نداشته و با محترم شماردن همه تفکرات بدون هیچ خط قرمزی، صرفاً مجالی برای هفترنگ کردن آسمان مجازی با هویتبخشی کاذب به تمامی تفکرات است؛ غافل از اینکه آسمان خدا یک رنگ بیشتر نیست؛ اگرچه این امر فریبکارانه و به نفع اندیشه پشت پرده جریان لیبرال است. از اینرو، روح وعظ و خطابه را برنمیتابد و صدارت و مافوق بودن برای یک تفکر خاص قائل نیست؛ ولو آن تفکر مبنا و معیاری کارشناسانه در بر داشته باشد! با این توصیف قالب «منبر» در روح حاکم بر فضای مجازی مرسوم نیست. البته اینکه روح حاکم بر فضای مجازی منبر را برنمیتابد، تنها به خاطر عدم مرسوم بودن این قالب سنتی نیست؛ بلکه عامل سیاسی نیز دارد. چرا که عوامل دشمن در این فضای باز جهانی، مأمور به مبارزه با این امر از طرق جنگ روانی هستند که به این موضوع در بندهای بعد پرداخته خواهد شد.
لازم به ذکر است اگرچه جو حاکم بر این فضا در صدد متناقض جلوه دادن «منبر» با این محیط مدرن است؛ اما فعالیتهای مبلغین و افسران جنگ نرم در سالهای اخیر توانسته این طلسم را بشکند و با برگزاری برنامههای اینچنینی، این فرهنگ سنتی را از محیط جامعه به فضای مجازی منتقل کند. لکن این کفایت نمیکند و آنچه میبایست در دستور کار قرار گیرد، بازخوانی مبانی سنتی مربوطه در رویارویی با فضای مجازی و اتخاذ تدابیر لازم جهت انتقال کارشناسانه این فرهنگ به فضای مجازی است تا ابعاد مختلف فنی در اثرگذاری به تناسب محیط و ممانعت از دستاندازهای پیشرو در آن لحاظ گردد.
قالب پنتاگونی
از جمله موارد قابل تأمل در فضای مجازی، قالب پنتاگونی آن است. چرا که فضای مجازی موجود با قالبهای فعلی که دارد، بر خلاف تصور خیلیها که گمان میکنند صرفاً یک فضای ارتباطی است، در واقع توسط «پنتاگون» و تحت سیطره وزارت جنگ آمریکا تعبیه شده و غرض از آن اجرای تکنیکهای جنگ نرم بوده، قالبی تخریبی دارد. حال آنکه این جنبه تخریبی، نقطه معکوس اهداف «منبر» است. این موضوع میطلبد بصیرت لازم در اتخاذ شگردهای اثرگذاری در برابر شرایط حاکم مدنظر قرار گیرد تا منبری بتواند قالبهای موجود را جهت تولی و تبرای محتوای خود مصادره کند و نیز مراقب باشد اثرگذاری خطابه او، توسط قالبهای تخریبی این فضا خنثی نشده و استحاله نگردد که این خود بحثی مفصل و دارای ابعاد متعدد کارشناسی بوده، مجالی مجزا از این نوشتار میطلبد.
بازتاب روانی غیرمستقیم
ابعاد اثرگذاری منبر در فضای سنتی محدود نیست؛ به گونهای که آثاری معجزهآسا در تحول مخاطبین را میتوان از آن انتظار داشت. حال آنکه در فضای پیشرفته مجازی، قابلیتهایی نرمافزاری تعبیه شده که میتواند اینگونه اثرگذاری معجزهوار را چندین برابر کند. «در دسترس مستقیم قرار گرفتن اصنافی که سر و کاری با مسجد و منبر ندارند»، «فراگیری انعکاس محتوا و جهانی بودن آستانه آن»، «سهولت ذخیره و انتشار محتوا» و مهمتر از همه «شگردهای نفوذ روانی در ماهیت رسانههای نوین»، از جمله اینگونه قابلیتها است که میبایست با زاویه نگاه تبلیغ و خطابه بازخوانی شده، به صورت کاربردی مورد استفاده قرار گیرد. نکته قابل توجه این است که این گونه قابلیتها هم اکنون توسط دشمن در فضای مجازی بر علیه ما قرار گرفته که از جمله آن همین شگردهای نفوذ روانی است که نمونهای از آن، مشغول کردن مخاطب به مرکزیت محتوا و تأثیرگذاری در حاشیه امر و تأثیر بر روی ناخودآگاه مخاطبین از این طریق است. کما اینکه نیروهای دشمن با نفوذ در سامانههای پاسخگویی به عنوان پرسشگر، با طرح سؤالاتی تاکتیکی پاسخگویان را به حکم مشغول و به این صورت با طرح موضوعات خاص آمارسازی کاذب میکنند تا فرهنگسازان دینی را گرفتار اشتباهات محاسباتی و تدابیر آنها را ناکارآمد نمایند! بنابراین، مبلغین و منبریان میبایست ضمن اینکه با هوشیاری و اعمال بصیرت نسبت به این موضوع این گونه فعالیتهای دشمن را خنثی میکنند، خود با به کارگیری صحیح چنین قابلیتهایی جهت اثرگذاری فراتر، از فرصت استفاده نمایند.
نکته قابل تأمل دیگر درباره قابلیتهای روانی این فضا این است که بسیاری از مردم و حتی اقشار تحصیل کرده با تصوری که از فضای مجازی دارند، آن را از حیث محتوایی گیرنده میپندارند؛ حال آنکه چنین نیست و فضای مجازی از این نظر در واقع فرستنده است! به تعبیر دیگر بر خلاف کسانی که فضای مجازی را رسانهای میدانند که شرح حال جامعه را در خود منعکس میکند، واقعیت معکوس این تصور است و فضای مجازی آنچه در بر دارد و توسط جریانات خاص در آن طرح میشود را به جامعه تزریق میکند! لذا عنایت به این نکته نیز ضرورت دارد تا مبادا با اشتباه گرفتن جای علت و معلول در این امر، از این حیث ضربهپذیر گردیم! بلکه میبایست شناخت صحیح مبنی بر فرستنده بودن فضای مجازی را داشته باشیم تا اولاً هنگام ارائه آمار، پازل دشمن را کامل نکنیم و ثانیاً با استفاده از فضای مجازی به عنوان فرستنده، خود بر آن مسلط شده، محتوایی سازنده از آن به جامعه تزریق نماییم؛ بلکه از انفعال در فضای مجازی خارج گردیم که توجه به این دو نکته برای منبری، جهت موفقیت در هدف از خطابه بسیار ضروری است.
مجازیت مخاطب
از جمله لوازم منبر، مخاطب شناسی است. تسلط بر مخاطبین و شناخت مقاطع آنها، اثرگذاری چشم در چشم، کنترل روح معنوی مجلس در قالب یک فضای زنده، احاطه بر غرض شنونده و پیشبینی عکسالعملها و رساندن پیام با ایماء و اشاره متکی بر حرکت دستها، از جمله اموری است که یک منبری میبایست جهت موفقیت عمل خود بدان التزام داشته باشد. این در حالی است که مخاطبین فضای مجازی شخصیتهای مجازی و به عبارتی شخصیتهای مبهم و ناشناخته هستند و این ابهام که ناشی از غیرحضوری بودن ارتباط در فضای مجازی است، بر همه مواردی که ذکر شد سایه افکنده، فنون یک منبر فنی و سنتی را تحتالشعاع قرار داده است.
مسأله مخاطبشناسی در همه ابعاد بخصوص از حیث میزان درک مطلب مخاطب و مقطع سنی و هویت اجتماعی او، از لوازم ضروری منبر است که میبایست برای تحقق آن در فضای مجازی تدبیر شود. این امر منبری را بر آن میدارد که حداقلِ مهارت شناخت اجمالی مخاطبین را به واسطه روانشناسی نوع مجازیت آنها فرا گیرد و از سویی شگردهای لازم برای یک منبر عامالمنفعه در مجلس مختلط را دانسته و از همه اینها مهمتر با شناخت فنی فضای موجود، عکسالعملهای محتمل را پیشبینی و خود را برای رویارویی با آن آماده کند. چرا که نیت شنونده از جمله جوانب مهمی است که یک منبری در هرجا باید به آن توجه داشته باشد. نکته دیگر در این باره اغراض و جبههگیریهای محتمل برخی افراد شرکتکننده در این جلسات به اقتضای فضای حاکم است که در بندهای بعدی بدان پرداخته خواهد شد.
قابلیتهای آماری فضای مجازی
از جمله نکاتی که خطیب فضای مجازی باید حواسش بدان باشد، آمار مخاطبین است. چرا که هر کاربر فضای مجازی میتواند با چندین شناسه در یک محیط وارد شود و نقش شخصیتهای متعددی را اجرا نماید. میتواند رباتهای گفتگو ایجاد کرده، آنها را به عنوان شخصیتهایی وارد جمع نماید و این خود میتواند تکنیکی باشد برای اجرای بسیاری از تاکتیکهای جنگ روانی که مهمترین آن به اقتضای فضای منبر و خطابه، «تأیید و تکذیب روانی مطالب و یا شخصیتها به صورت آماری» است. کافی است شخصی معاند بخواهد اعتبار یک واعظ را خدشهدار نماید و به این منظور با چندین شناسه یا ربات وارد شده، همان یک نفر در پوشش چندین شخصیت متفاوت، مقبولیت وی را زیر سؤال ببرد و یا چنانچه آماری از سوی منبری پیرامون مقبولیت دین یا نظام ارائه شد، با همین شگرد تکذیب نماید!
آنچه یک منبری در هر شرایطی باید بدان ملتزم باشد، این است که در محافلی که ادوات مدیریتی در اختیار جریان معاند است، منبر نرود؛ مگر در موارد استثنائی مرتبط با ضرورت عملیاتهای جنگ نرم که پیرامون آن نیز باید تدابیر کارشناسانه اندیشیده شود.
خطیب فضای مجازی باید آمادگی رویارویی با چنین صحنههایی را داشته باشد تا مبادا با چنین شگردهایی ضربه روحی به او وارد گردد و یا اعتماد به نفس و جرأت خطابه او را تحتالشعاع قرار دهد. همچنین یک خطیب باید ضمن ملاحظه فضا در تدبیر شکلی محتوای خود، تسلط لازم برای استدلال جهت نقض چنین تکنیکهایی را نیز داشته باشد. البته در این میان مسئولیت فقط متوجه منبری نیست و افسران جنگ نرم شرکتکننده در این گونه محافل نیز وظائف خود را در پاتک به چنین اقداماتی دارند./908/241/ح
منبع: مباحثات با تصحیح