به گزارش وسائل، فصل دوم قانون اساسی که در پی بیان بعضی از مسائل شکلی حاکم بر نظام جمهوری اسلامی است، پس از بیان زبان و خط رسمی کشور و جایگاه زبان عربی در اصول پانزدهم و شانزدهم، اصل هفدهم را به تاریخ و تعطیلی رسمی کشور اختصاص داده است.
بررسی مبانی فقهی تعطیلی رسمی روز جمعه
جمله پایانی اصل هفدهم قانون اساسی بیان میکند که تعطیل رسمی هفتگی روز جمعه است. آنچه در این باره محل توجه است از یک سو بررسی این نکته است که آیا در اسلام و در منابع فقهی چیزی تحت عنوان تعطیلی رسمی یکی از روزهای هفته وجود دارد؟
یعنی در سنت پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت، روزی از روزهای هفته تعطیل بوده است؟ و حال به هر دلیلی اگر قرار بر انتخاب روزی به عنوان تعطیل رسمی در هفته وجود داشته باشد، مبنای انتخاب روز جمعه برای این موضوع چیست؟ آیا دلیلی برای این انتخاب وجود دارد و یا این که صرفا یکی از روزهای هفته به این موضوع اختصاص داده شده و تفاوتی میان آنها نیست. در گفتارهای آتی، این دو موضوع به بحث گذاشته خواهد شد.
گفتار اول: مبانی فقهی تعطیلی یک روز در هفته
امروزه در همه کشورهای دنیا این موضوع پذیرفته شده است که حداقل یکی از روزهای هفته در کشور به عنوان تعطیل رسمی شناخته شود. این تعطیل هفتگی در کشورهای گوناگون روزهای متفاوتی است، اما در اکثر کشورهای دنیا که تقویم میلادی تقویم رسمی ایشان بوده و بر همین اساس روز یکشنبه به عنوان تعطیل رسمی شناخته میشود و در بعضی کشورها، این تعطیلی در روز جمعه است.
پیش از بحث درباره این که آیا تعطیلی روز جمعه دارای موضوعیت هست یا خیر باید از علت تعطیلی یک روز در هفته سخن گفت. آیا چنین موضوعی در منابع فقهی و سنت دارای سابقه هست یا خیر؟ بررسی منابع تاریخی مؤید این امر است که در دوران صدر اسلام، چیزی تحت عنوان تعطیل هفتگی اعم از جمعه و یا غیر جمعه وجود نداشته است که در آن دستگاه حکومت همه تعطیل بوده و کار در آن روز در جامعه به حالت تعلیق درآید.
حتی برعکس درباره روز جمعه که به عنوان تعطیلی مسلمانان در افواه عمومی مشهور شده است، قرائنی بر فعالیت و کار و تلاش وجود دارد. مهمترین قرینه در این زمینه در سوره جمعه مشاهده میشود. در آیات پایانی این سوره که به بحث نماز جمعه میپردازد، به عموم مسلمانان امر میشود که هنگامی که ندای نماز جمعه بلند میشود، به سوی نماز بشتابند و تجارت را رها کنند.
صراحت این دستور در این آیه باعث شده است تا برای تجارت در زمان اقامه نماز جمعه عنوان خاص «بیع وقت النداء» را قرار دهند و حکم به حرمت آن در شرایط خاصی نمایند. آیه بعد در همان سوره نیز اجازه ادامه فعالیت تجارت پس از اقامه نماز جماعت را میدهد تا از فضل خداوند در روی زمین استفاده نمایند.
همین نهی از تجارت و اجازه به انجام این فعالیت ها، به نوعی خود قرینهای است بر این که در صدر اسلام، روز جمعه تعطیل نبوده و مثل سایر ایام، در زمره روزهای کار و فعالیت مردم بوده است. پس بررسی منابع تاریخی و روایی گویای این نکته است که هیچ دلیل فقهی برای تعطیلی یک روز در هفته وجود ندارد.
حال سوالی که مطرح میشود این است که آیا با توجه به این عدم وجود مبنای فقهی، حاکم اسلامی میتواند چنین تصمیمی بگیرد و یکی از روزهای هفته را تعطیل رسمی اعلام نماید؟ پاسخ این سوال مثبت است. اگر چه در مطالب قبلی بیان شد که نص شرعی بر تعطیلی یک روز هفته وجود ندارد، اما این بدین معنا هم نیست که حاکم حق چنین کاری ندارد و این کار از نظر شرعی ممنوعیت دارد.
این امر از مسائل اجتماعی است که حاکم جامعه میتواند برای رعایت مصلحت اجتماع و مردم، با دلایلی همچون تحکیم بنیانهای خانواده، افزایش بهرهوری نیروی انسانی جامعه و ... یکی از روزهای هفته را به عنوان تعطیل رسمی برگزیند. پس این اقدام قانون گذار اساسی در قرار دادن یک روز به عنوان تعطیل رسمی، تدبیری از سوی حاکمیت در جهت منافع و مصالح جامعه است و از نص شرعی خاصی استنباط نشده است.
گفتار دوم: مبانی فقهی انتخاب روز جمعه به عنوان تعطیل رسمی
در گفتار قبل گفته شد که حاکم اسلامی طبق مصلحت، تصمیم به تعطیل نمودن یکی از روزهای هفته گرفته است. اما در انتخاب این که کدام روز را به عنوان روز تعطیل قرار دهد، چه باید کرد؟ آیا دلیل فقهی برای آن وجود دارد؟
همان گونه که بیان شد تعطیلی یکی از روزهای هفته برگرفته از شریعت نیست؛ لذا از آنجا که تعطیلی روزی از روزهای هفته منصوص از جانب شارع نیست، حتما درباره روز آن نیز چیزی وجود ندارد. بر این اساس حاکمیت، درباره روز تعطیل هم صاحب تصمیم است؛ اما به دلایلی که از آنها سخن گفته خواهد شد، انتخاب روز جمعه بر سایر روزهای هفته به عنوان روز تعطیل را میتوان اولی دانست.
روز جمعه در دوران قبل از نزول اسلام روز عروبه نامیده میشده است. درباره این که اولین بار در چه زمانی «جمعه» نامیده شده اختلاف وجود دارد. بعضی گفتهاند که انصار پیش از هجرت پیامبر (ص) به مدینه جمع شده و گفتند همانگونه که یهودیان و مسیحیان روزهای شنبه و یکشنبه برای جمع شدن و پرستش خداوند دارند، ما هم روزی را قرار دهیم که در آن جمع شده و ذکر خداوند نماییم.
در روایتی از پیامبر اکرم (ص) روز جمعه به عنوان یکی از چهار عید بزرگ مسلمین و برتر از عید فطر و قربان دانسته شده و سید الایام و سرآمد روزها نام گرفته است که خصلتهای منحصر به فردی دارد. یکی از آنها این است که در آن روز ساعتی است که بنده از خدا چیزی را نمیخواهد مگر این که به او عطا میشود جز آنکه چیز حرامی را درخواست کند.
در منابع فقهی و روایی برای این روز مجموعهای از اعمال و آداب مستحب ذکر شده که مهمترین آنها اقامه نماز جمعه است. به غیر از اعمال و آداب عبادی، بسیاری از اعمال شخصی در این روز مستحب دانسته شده است؛ و به رسیدگی به خانواده و شاد کردن آنها در این روز سفارش شده است.
از این رو با توجه به مجموعه اعمال و آدابی که در روز جمعه وضع شده است، به نظر میرسد چنان چه حاکمیت قصد تعطیل کردن یکی از روزهای هفته را داشته باشد، روز جمعه از اولویت بیشتری برخوردار باشد؛ چرا که روزهای دیگر کمتر از این آداب و سنن برخوردارند و تعطیل کردن یکی از آنها و فعال بودن مردم در روز جمعه، احتمالا باعث ترک این آداب و اعمال و فضیلتها میگردد.
پس نتیجه بحث اینکه اصولاً میان این که چه روزی از روزهای هفته تعطیل باشد، نصی از جانب شارع نرسیده است و تفاوتی میان جمعه و روزهای دیگر وجود ندارد. اگر چه به علل دیگری که بیان شد، انتخاب روز جمعه به نظر اولی میرسد.
اما علیرغم این عدم تفاوت میان روزهای هفته، چنان چه تعطیلی روزهای شنبه یا یکشنبه، به نوعی ذیل مفهوم تشبه به کفار و ترویج فرهنگ غربی قرار گیرد و تعطیل کردن روز یکشنبه هم چنانکه در بعضی از کشورهای اسلامی صورت گرفته، به معنای تغییر در سبک زندگی عمومی جامعه و حرکت به سمت سبک زندگی غربی تلقی گردد، در این صورت حکم مسأله تغییر کرده و به خاطر این دلیل حاکم اسلامی نمیتواند این روزها را به عنوان روز تعطیل در جامعه اسلامی اعلام نماید.
در غیر این صورت چنانچه در بدو امر چنین تصویری رایج نبوده و این فرض کمتر محتمل باشد، انتخاب هر کدام از روزهای هفته تفاوتی نداشته و دست حاکمیت در انتخاب روز تعطیل هفتگی باز است.
جمع بندی
اصل هفدهم قانون اساسی بیان کننده دو موضوع در نظام جمهوری اسلامی ایران است. در صدر اصل، هجرت پیامبر اکرم (ص) به عنوان مبدا تاریخ رسمی کشور معین شده و ضمن مبنا دانستن تقویم هجری شمسی در ادارات دولتی، هر دو تقویم هجری شمسی و قمری را در کشور معتبر دانسته است.
انتخاب هجرت به عنوان مبدا تاریخ در دوران اسلامی، اگر چه مطابق شواهد موجود به احتمال زیاد اولین بار توسط خود پیامبر اکرم (ص) صورت گرفته است، اما از آن برداشت نمیشود که این اقدام تشریعی بوده و برای همه مسلمانان و همه حکومتهای اسلامی در طول تاریخ لازم الاتباع باشد.
اما به دلایلی همچون تأسی به الگوی پیامبر اکرم (ص) و نقشی که تاریخ در هویت یک جامعه دارد و در زمان کنونی تاریخ هجری تبدیل به یکی از شعائر اسلامی شده است، انتخاب این مبدا صحیح و دقیق به نظر میرسد.
حال با توجه به این که درباره اصل مبدا تاریخ، تشریعی صورت نگرفته است، در مورد نوع تقویم مورد استفاده نیز الزام شرعی وجود ندارد و قانونگذار با توجه به سابقه استفاده از تاریخ هجری شمسی از باب مصلحت و تسهیل امور، این تاریخ را به عنوان مبنای کار ادارات دولتی قرار داده است.
همچنین با توجه به نقش تقویم هجری قمری در زندگی روزمره مردم از جمله تعطیلات رسمی و قواعدی نظیر تغلیظ دیه که بر مبنای آن در نظام حقوقی و جزایی کشورمان ایجاد شده است، تقویم هجری قمری را نیز به درستی در کشور معتبر دانستهاند.
ذیل اصل نیز روز جمعه را به عنوان تعطیلی رسمی معرفی نموده است. بررسی سابقه تعطیلی رسمی در منابع فقهی گویای این نکته است که مسألهای تحت عنوان تعطیلی یکی از روزهای هفته به صورت دائمی، در دوران صدر اسلام وجود نداشته است و تشریعی در نفی یا ایجاب آن وجود ندارد. اما امروزه در همه کشورهای دنیا، حکومتها بر اساس مصالحی یکی از روزهای هفته را به عنوان تعطیل هفتگی قرار میدهند.
با این پیش فرض، اگر قرار بر انتخاب یکی از روزها به عنوان روز تعطیل در جامعه اسلامی باشد، روز جمعه به جهت فضیلت خاص خود و همچنین مجموعهای از اعمال و آداب وارد شده در آن دارای اولویت خواهد بود؛ تا بدین ترتیب مردم بتوانند حداکثر استفاده را از فضیلتهای این روز بنمایند./910/241/ح
منبع: پژوهشکده شورای نگهبان