به گزارش خبرنگار وسائل، آیت الله ابوالقاسم علیدوست، در جلسه سیزدهم درس خارج فقه سیاسی که چهارشنبه 19 دیماه سال 1397 در مدرسه آیت الله العظمی گلپایگانی برگزار شد، زندگی اجتماعی و مدیریت سیاسی ائمه (علیهم السلام) را از مهمترین کرامات آنها دانست و بیان داشت: اگر کسی رفتار اجتماعی امام صادق (علیه السلام) یا مدیریت اجتماعی و سیاسی امام رضا (علیه السلام) را برای مردم نقل کند محال است کسی نگوید که این نوع رفتار کرامت نیست و با ذکر این نوع از کرامات، نیازی به ذکر خوارق عادت از ایشان نیست هرچند آنها را نیز نباید انکار کرد و اگر سند داشته باشند باید پذیرفت.
استاد درس خارج حوزه علمیه قم در معرفی و بررسی روایات گروه چهارم از روایات مرتبط با تشکیل حکومت قبل از قیام قائم عنوان داشت: در گروه چهارم روایاتی را بررسی میکنیم که از نظر تعداد، زیاد هستند و بسیاری از این روایات هم از جهت رجالی قابل دفاع هستند و از نظر دلالت هم در بین چهار گروه برای اثبات عدم جواز تشکیل حکومت در عصر غیبت، از بقیه گروهها قویتر است.
وی به حضور پررنگ واقفیه در سند این دسته از روایت اشاره کرد و افزود: واقفیه معتقد بودند که امامت در حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) تمام است و لذا هیچ قیامی پس از ایشان مشروع نیست و این اعتقاد واقفیه باعث شده که حضورشان در سند این دسته از روایات مشکوک باشد.
رئیس کرسیهای آزاداندیشی حوزه علمیه قم در بررسی تقدّم و تأخّر اصل عدم زیادة و اصل عدم نقیصة گفت: اصل اینکه راوی بر روایت زیاد نکرده بر اینکه زیاد کرده مقدم است چون زیاد کردن توجّه میخواهد و الّا ناقص کردن بدون توجه نیز اتّفاق میافتد.
وی در نقد جریان احمد بن الحسن به قابلیّت کشور عراق برای گسترش جریانهای انحرافی اشاره کرد و بیان داشت: این جریان با مطالعهای که من در آثارشان داشتهام از سال 1364 به اینطرف به مردم وعده ظهور امروز و فردا میدهند و انسان با مواجهه با این جریانات این سؤال به ذهنش میآید که عقل کجا رفته است؟
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم صیحه آسمانی را یکی از نشانههای ظهور عنوان کرد و خاطرنشان کرد: منظور از آن همان ندایی است که از آسمان در دو نوبت صبح و بعدازظهر میآید. ندا در صبح مبنی بر حقّانیت علی (علیه السلام) و شیعیان اوست و ندای بعدازظهر مبنی بر حقّانیت عثمان و شیعیان اوست.
وی ضمن بررسی برخی از توجیهات علما در معنای صیحه آسمانی بیان داشت: اگر ما این صحیه یا نداء آسمانی را که در روایات متعدد ذکر شده به معنای امواج آسمانی بگیریم، نیاز به این توجیهات نیست و اگر کسی با این نگاه و گفتمان، روایات مهدویت را بررسی کند به نتایج خوبی خواهید رسید و نیازی به سوبسید ندارد.
آیت الله ابوالقاسم علیدوست، جریان سفیانی را نیز یک أمر سمبلیک قلمداد کرد و افزود: اگر سفیانی را شخص حساب کنیم باید برای او لشکر و سلاح و ... تصور کنیم و فرو رفتن او را نیز باید به سبب زلزله یا یکی از بلایای طبیعی بدانیم ولی اگر سفیانی را نیز جریان به حساب آوریم، فرو رفتن آنرا هم شکست جریان تلقّی میکنیم.
خلاصه بحث در جلسه گذشته
آیت الله علیدوست در جلسه گذشته در تبیین و توجیه برخی از نشانههای ظهور گفت: در برخی از روایات آمده است که هنگام ظهور، صبح ندائی از آسمان میآید «ان علیاً و شیعته هم الفائزون»، بعد از ظهر هم در آخر روز ندا میآید «ان عثمان و شیعته هم الفائزون»، شاید بتوان این روایت را اینطور تفسیر و توجیه کرد که مقصود از ندای صبح، تبیین جبهه حق و منظور از ندای بعدازظهر، تبیین جبهه باطل است که توسّط امواج ماهواره و فضای مجازی انجام میشود.
متن تقریر این جلسه را در ادامه میخوانید:
بررسی روایات گروه چهارم؛ حرمت بلند کردن پرچم قبل قیام القائم
در گروه چهارم روایاتی را بررسی میکنیم که از نظر تعداد، زیاد هستند و بسیاری از این روایات هم از جهت رجالی قابل دفاع هستند به این معنا که این گروه از نظر سند محکم هستند. از نظر دلالت هم در بین چهار گروه برای اثبات مدعا (عدم جواز تشکیل حکومت در عصر غیبت) از بقیه گروهها قویتر است.
بررسی سندی روایت ابی بصیر
روایت اول این گروه این است: وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ الْمُخْتَارِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: كُلُّ رَايَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِيَامِ الْقَائِمِ ع- فَصَاحِبُهَا طَاغُوتٌ يُعْبَدُ مَنْ دُونِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.
ضمیر «عنه» در اینجا به محمد بن یحیی عطار بازگشت دارد به این معنا که کلینی از محمد بن یحیی عطار نقل کرد است که او از رجال مشهور شیعه است. أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ هم که از رجال مشهور شیعه است. حسین بن سعید اهوازی هم از رجال مورد توجّه شیعه است. حماد بن عیسی جهمی هم که از اصحاب اجماع است و ثقه است. حسین بن مختار قلانسی هم ثقه است ولی مشکل مذهب دارد و واقفی است. ابوبصیر هم که مشکلی ندارد. پس روایت از نظر موازین رجالی مشهور معتبر است و مشکلی ندارد.
حضور واقفیه در سند روایات گروه چهارم
نکته مهمی که در رابطه با این گروه حائر اهمّیت است این است که این روایات عمدتاً از واقفیه است که این قضیه یک مقداری ما را مشکوک میکند. واقفیه معتقد بودند که امامت در حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) تمام است و لذا هیچ قیامی پس از ایشان مشروع نیست و این اعتقاد واقفیه باعث شده که حضورشان در سند این دسته از روایات مشکوک باشد.
بررسی دلالی روایت ابی بصیر
كُلُّ رَايَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِيَامِ الْقَائِمِ ع- فَصَاحِبُهَا طَاغُوتٌ يُعْبَدُ مَنْ دُونِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ. هر پرچمی که قبل از قیام حضرت شکل بگیرد، صاحب آن طاغوت است و غیر خدای عزوجلّ را میپرستد.
در برخی از روایات این گروه از عبارت یعبد من دون الله نیامده است. آن روایاتی که این قسمت را ندارد سنداً ضعیف هستند و روایاتی که این تکّه را دارد به حسب ظاهر سندش معتبر است و قاعده این است که اگر یک روایت کم داشت و یک روایت اضافه داشت، اصل عدم زیادة مقدم است بر اصل عدم نقیصه.
بررسی تقدّم و تأخّر اصل عدم زیادة و اصل عدم نقیصة
اصل اینکه راوی بر روایت زیاد نکرده بر اینکه زیاد کرده مقدم است چون زیاد کردن توجّه میخواهد و الّا ناقص کردن توجه نمیخواهد و کافی است که از خطّ دوم به خطّ سوم برود و یک متن را ناقص نقل کند. اما اینکه بخواهد به یک حدیث بیفزاید توجّه میخواهد پس اصل اینکه راوی زیاد نکرده مقدّم است بر اینکه راوی ناقص نکرده است.
بنابراین اگر همین روایتی که یعبد من دون الله را دارد با روایتی که این قسمت را ندارد مقایسه شود و ما مردّد باشیم بین اینکه آیا این ابوبصیر زیاد کرده یا اینکه راوی دیگر یادش رفته و کامل نیاورده است، اصل اینکه ابوبصیر زیاد نکرده مقدم است بر اینکه فلان راوی ناقص نکرده است پس ما روایت کاملتر را میگیریم. پس روایاتی که در گروه چهارم عبارت «یعبد من دون الله» را ندارند در حکم روایاتی هستند که این بخش را دارند.
تبیین مراد از «یعبد من دون الله»
یک نکته دیگری که باید دقّت شود این است که اینکه امام گفتهاند صاحب این قیام طاغوت است و صاحب قیام باطناً بتپرست است به این معناست که امام در صدد این هستند که بگویند: کسانیکه این پرچم را برافراشته میکنند انسانهای خوبی نیستند. اگر این مطلب برداشت شود، ما در جواب دادن خیلی راحت میشویم چون بحث ما راجع به رفتن زیرپرچم چنین انسانهایی نیست.
ما در بحثمان از این صحبت میکنیم که تشکیل حکومت اسلامی به دست کسی اتفاق بیفتد که صلاحیت تشکیل حکومت داشته باشد و مردم با او بیعت کنند نه هر طاغوت و هر ستمگری که پرچمی برافراشته میکند و الّا تابع فکر اهل تسنن شدهایم.
احتمال دیگر این است که ما مراد از یعبد من دون الله را بیان حکمی بگیریم به این معنا که هرچند کسی که پرچم برافراشته کرده حقمدار باشد و دغدغه اسلام را هم دارد ولی در حکم کسی است که یعبد من دون الله. به این نوع برداشت از روایت تصرّف حکمی میگویند.
روایت دوم از گروه چهارم؛ روایت عمر بن حنظلة
وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ الْخَزَّازِ عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ خَمْسُ عَلَامَاتٍ قَبْلَ قِيَامِ الْقَائِمِ الصَّيْحَةُ- وَ السُّفْيَانِيُّ وَ الْخَسْفُ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ- وَ الْيَمَانِيُّ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ- إِنْ خَرَجَ أَحَدٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِكَ قَبْلَ هَذِهِ الْعَلَامَاتِ- أَ نَخْرُجُ مَعَهُ قَالَ لَا الْحَدِيثَ.
این روایت از حیث سندی تا احمد بن محمد با روایت قبل یکی بود تا برسیم به علی بن حکم انباری که اهل الانبار عراق بوده، ایشان هم شخصیت شناخته شدهای هست. ابراهیم بن زیاد ابو ایوب خزاز هم راوی دیگر این حدیث است که او هم از نظر رجالی نزد شیعه مورد توجه است. عمر بن حنظله محل بحث است که آیا ثقه است یا نه ولی ما او را تأیید کردیم و البته اختلافی است.
نقد جریان احمد بن الحسن
این جریان منحرف امروز عراق از این احادیث استفاده میکنند و جالب اینجاست که گفته است یمانی که میآید زمان سفیانی میآید و خیلی کوتاه هم هست. این جریان عراق با مطالعهای که من در آثارشان داشتهام دیدهام که از سال 1364 به اینطرف امروز و فردا میکنند و انسان با مواجهه با این جریانات این سؤال به ذهنش میآید که عقل کجا رفته است؟
بررسی دلالی روایت عمر بن حنظلة
عمر بن حنظله میگوید که من از امام صادق شنیدم که میفرمودند: قبل از قیام قائم پنج علامت است که برخی علائم حتمی است مثل صیحه آسمانی و ظهور سفیانی و خسف و قتل نفس زکیّه و خروج یمانی. عمر بن حنظله میگوید پرسیدم اگر یکی از اهل بیت شما قبل از این علائم خارج شد، با او همراه بشویم؛ امام (علیه السلام) فرمودند: نه.
راجع به این صیحه در جلسات قبل صحبت کردیم که منظور از آن همان ندایی است که از آسمان در دو نوبت صبح و بعد از ظهر میآید. ندا در صبح مبنی بر حقّانیت علی (علیه السلام) و شیعیان اوست و ندای بعدازظهر مبنی بر حقّانیت عثمان و شیعیان اوست.
تبیین مقصود از صیحه آسمانی در روایت عمر بن حنظله
من در جلسه گذشته به این مطلب اشاره کردم که مقصود از این ندا، صدای واقعی و خارقالعاده از آسمان نیست هرچند در صدد اثبات محال بودن آن هم نیستم چون فقط غیر ممکن است که از قدرت خدا خارج است به این معنا که اصلاً متعلّق قدرت قرار نمیگیرد و در این صورت عجز هم نیست چون به کسی که نتواند دو دوتا را پنج کند، عاجز نمیگویند، ولی عرضم این است که خدای متعال اینطور کارهایی را که به شکل معجزه هستند را برای ضلالت مردم به کار نمیبرد بلکه اعجازش را به دست پیامبران میدهد و نه به دست شیاطین.
در روایت هست که صدای بعدازظهر از شیطان است. برخی نیز گفتهاند که این نداها از جبرئیل است و به این دلیل است که طبق روایت «تغربلوا ثم تغربلوا ثم تغربلوا» مرد غربال شده و مخلصین مشخص شوند. بله ما هم این را قبول داریم ولی باید این اتّفاق در یک فضای طبیعی بیفتد و اگر در فضای طبیعی باشد دیگر لازم نیست برای توجیه هدایتی بودن معجزه خداوند، دست تصرّف در معنا بزنیم.
توجیهات در معنای صیحه آسمانی در کلام علماء
مرحوم فیض کاشانی معتقد است که منظور از این عثمان، عثمان بن عفوان است و برخی نیز گفتهاند که مراد از عثمان هر سه خلیفه غاصب خلافت هستند و برخی نیز گفتهاند که مراد از عثمان، عثمان بن عنبسه است که همان سفیانی است.
خدا رحمت کند یک شیخی هم گفته بود که من این عثمان بن عنبسه را کشف کردهام و با او ملاقات هم کردهام و او درجهاش را هم تعیین کرده بود و آن عثمان اگر باشد یا باید مرده باشد یا بازنشسته شده باشد و متأسفانه اینطور خدمت به دین، دین را آسیبپذیر میکند که معمولاً این آسیبها از انسانهای بیسلیقه یا بیسواد سر میزند.
اگر ما این صحیه یا نداء آسمانی را که در روایات متعدد ذکر شده به معنای امواج آسمانی بگیریم، نیاز به این توجیهات نیست و اگر کسی با این نگاه و گفتمان، روایات مهدویت را بررسی کند به نتایج خوبی خواهید رسید و نیازی به سوبسید ندارد.
قابل ذکر است که خبرواحد در این مسائل که مسائل اعتقادی هستند کاربرد ندارد و ما نباید از چهارچوب نصوص در تأویل و تفسیر چنین روایاتی خارج شویم ولی اگر به نگاه فوق ملتزم باشیم و برخی از تعابیر در این روایات نظیر همنشینی گرگ و میش باهم، طلوع خورشید از مغرب و ... را بیانات سمبلیک و کنایه از شدت آرامش و قرار بدانیم نیاز به خیلی از توجیهات و تأویلات نداریم.
ضرورت پرداختن به بُعد رفتاری ائمه در مقابل بّعد کرامت و خوارق عادت
بنده معتقدم که زندگی ائمه را هم حتّی باید با این دید و با این نگاه مطالعه کرد. ما وقتی میخواهیم زندگی ائمه را مطالعه کنیم بخشی از مطالعه ما به معجزات این بزرگواران اختصاص دارد و بعد هم یک معجزاتی را نقل میکنیم که عقول ناقصه یارای پذیرش آن را ندارند. ما معتقدیم معجزات ائمه را در رفتار و سیره آنها باید توسعه دهیم و نیازی به ذکر بعضی از خوارق عادت از طرف ایشان نیست.
اگر کسی رفتار امام صادق (علیه السلام) را برای مردم نقل کند محال است کسی نگوید که این نوع رفتار کرامت نیست. یا با مطالعه زندگی امام رضا (علیه السلام) کرامت واقعی را در مدیریت اجتماع و سیاست ایشان میبینیم و نیازی به ذکر خوارق عادت از ایشان نیست.
در عین حال لازم است بُعد کرامتی زندگی ائمه را نیز انکار نکنیم و اگر سند دارد آنرا قبول هم بکنیم ولی با توجه به امتیازاتی که در بخش رفتاری ائمه (علیهم السلام) هست نیازی نیست که به این بخش پرداخته شود.
بررسی جریان سفیانی
نشانه دیگر ظهور حضرت بحث خسف است که میگویند وقتی سفیانی ظهور میکند بعد از مدّت اندکی در سرزمینی به نام بیداء فرو میرود و زمین اینها را میبلعد. اگر سفیانی را شخص حساب کنیم باید برای او لشکر و سلاح و ... تصور کنیم و فرو رفتن او را نیز باید به سبب زلزله یا یکی از بلایای طبیعی بدانیم ولی اگر سفیانی را نیز جریان به حساب آوریم، فرو رفتن آنرا هم شکست جریان تلقّی میکنیم.
بررسی روایت زکریا النقّاض
روایت دیگر حمید بن زیاد است که واقفی است و در روایتش آمده است: حُمَيْدُ بْنُ زِيَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْكِنْدِيِّ عَنْ غَيْرِ وَاحِدٍ مِنْ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الْأَحْوَلِ وَ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ عَنْ زَكَرِيَّا النَّقَّاضِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ النَّاسُ صَارُوا بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص بِمَنْزِلَةِ مَنِ اتَّبَعَ هَارُونَ ع وَ مَنِ اتَّبَعَ الْعِجْلَ وَ إِنَّ أَبَا بَكْرٍ دَعَا فَأَبَى عَلِيٌّ ع إِلَّا الْقُرْآنَ وَ إِنَّ عُمَرَ دَعَا فَأَبَى عَلِيٌّ ع إِلَّا الْقُرْآنَ وَ إِنَّ عُثْمَانَ دَعَا فَأَبَى عَلِيٌّ ع إِلَّا الْقُرْآنَ وَ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَحَدٍ يَدْعُو إِلَى أَنْ يَخْرُجَ الدَّجَّالُ إِلَّا سَيَجِدُ مَنْ يُبَايِعُهُ وَ مَنْ رَفَعَ رَايَةَ ضَلَالَةٍ فَصَاحِبُهَا طَاغُوتٌ.
حمید بن زیاد واقفی است ثقه است، عبیدالله بن احمد الدهقان هم که از واقفیهای دوآتشه هست ولی ثقه است. غیرواحد از اصحاب هم مشکلی ایجاد نمیکند چون در جای خودش توضیح داده شده که منظور از این غیرواحد چه کسانی هستند. شخصیت دیگر ابان بن عثمان احمری است که او هم ثقه است. ابی جعفر احول و فضیل بن یسار هم که هر دو شیعه ثقه هستند و اگر یکی هم بود کافی بود چون اینها در عرض هم هستند و زکریای نقّاض. مشکل این روایت زکریای نقّاض است که مجهول است و لذا روایت از حیث سند ضعیف است و قابل اعتنا نیست.
بررسی دلالی روایت زکریّا النقّاض
در این روایت آمده است: مردم مسلمان بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) همانند مردم بعد از غیبت حضرت موسی (علیه السلام) شدند از جمله اینکه آنجا عدّهای تابع هارون شدند و یک عدّه هم که دنبال سامری راه افتادند و خلیفه اول مردم را دعوت کرد ولی حضرت علی (علیه السلام) قبول نکرد الّا اینکه قرآن محور باشد؛ بعد خلیفه دوم و سپس خلیفه سوم آمد و در ادامه روایت آمده که هر کسی هر پرچمی برافراشته کند، هستند بیعقلهایی که دنبالش راه بیفتند. هر کسی پرچم ضلالتی بلند کند صاحب آن طاغوت است.
این تعبیر «پرچم ضلالت» واضح است که میخواهد بفهماند اینطور نیست که هر پرچمی که برافراشته شود، پرچم ضلالت است بلکه پرچمی که به گمراهی دعوت کند، پرچم ضلالت است و قهراً اگر پرچم حقّ باشد از ذیل این روایت خارج است./904/422/ح
تهیه و تنظیم: محرم آتش افروز