وسائل ـ مدیر عامل بنیاد امامت در دومین روز از مدرسه زمستانی فلسفه اسلامی گفت: وجود ذهنی در فلسفه از یک تبیین برای مساله معرفت و برای پاسخ به شبهه سوفسطایی و بنا نهادن معرفت بر اساس یقینِ معرفت شناختی آغاز شده است. بالتبع اگر وجودِ ذهنی نتواند خود را از اشکالات برهاند، مساله معرفت را دچار چالش میکند. مشکل اساس هم در علم حصولی است.
به گزارش وسائل، حجت الاسلام والمسلمین محمد تقی سبحانی، مدیر عامل بنیاد امامت در دومین روز از مدرسه زمستانی فلسفه اسلامی که از سوی گروه آموزشی فلسفه و کلام اسلامی مرکز تخصصی آخوند خراسانی برگزار شد، به تبیین موضوع «وجود ذهنی و چالشهای معرفتشناسی در فلسفه اسلامی» پرداخت و گفت: وجود ذهنی در فلسفه از یک تبیین برای مساله معرفت و برای پاسخ به شبهه سوفسطایی و بنا نهادن معرفت بر اساس یقینِ معرفت شناختی آغاز شده است. بالتبع اگر وجودِ ذهنی نتواند خود را از اشکالات برهاند، مساله معرفت را دچار چالش میکند. مشکل اساس هم در علم حصولی است.
وی در ادامه توضیح داد: دو اصطلاح در طولِ هم برای وجود ذهنی مطرح شده است: الف) وجود ذهنی در مقابل وجود خارجی که این اصطلاح وقتی است که فیلسوفان آن را در مقابلِ نظریه فخر رازی یعنی “قول به اضافه” مطرح میکنند. ب) وجود ذهنی به معنای تناظرِ یک به یکِ آن با خارج؛ این معنای حداکثری از وجود ذهنی است که آن را در مقابلِ قولِ به شبح مطرح میکنند. خب در ما نحن فیه مهم اثباتِ معنای دوم است تا بتوانند مساله معرفت را مطرح کنند و تا آنجا که من میدانم ادله فیلسوفان ناظر به اثباتِ معنای اول یعنی وجود واسطه در علم به خارج است و این برای تبیین مساله معرفت کافی نیست.
حجت الاسلام و المسلمین سبحانی اذعان داشت: اگر وجود ذهنی به معنای دوم حل نشود، اساساً پروژه علم را با مشکل مواجهه میکند؛ چه اینکه بحث از مطابقت با واقع حل نمیشود و مساله تطابق حل نمیشود.
وی سپس بیان داشت:خصوصاً اینکه اگر بر اساس اصالت وجود گفتیم که هویت ماهیت در خارج بالعرض است، تمامِ پروژه وجود ذهنی فرو میریزد؛ چه اینکه مساله تطابق با مشکل مواجه میشود و هیچ کدام از راه حلهای سه گانه یعنی توسّل به “حمل اولی ذاتی و شایع صناعی”، و تمسّک به نظریه “وجود ظلّی”، و نیز دیدگاه مبتنی بر “وجودِ برترِ ماهیت” مشکل را حل نمیکند.
دکتر عبدالرسول عبودیت، استاد و پژوهشگر حوزه علمیه قم در دومین روز مدرسه زمستانی فلسفه اسلامی گفت: موجود ذهنی اگرچه دارای آثاری از جمله رفعِ جهل است، اما چون وجود خارجی ندارد، آثار مورد انتظارِ خارجی را هم ندارد. به عبارت دیگر وقتی ماهیتی با وجود ذهنی موجود میشود، آثار مورد انتظار خارجی را ندارد. از اینجا این سوال پیش میآید که پس اگر وجودِ ذهنیِ جسم مثلاً آثارِ خارجیِ جسم را ندارد، خب ملاکِ صدقِ جسمیت بر وجود ذهنی چیست؟
وی بیان داشت: بحثِ حمل شایع و اوّلی را که ملاصدرا در مقامِ جواب مطرح میکند، بر مبنای حکمت مشاء است. اما با توجه به مبانی خاص او از جمله تشکیک وجود، او به نظریه انحاء وجود در ماهیت واحده میپردازد.
استاد و پژوهشگر حوزه علمیه قم اظهار داشت: توضیح اینکه او معتقد است که نفسِ انسان بر اساسِ حرکتی که از جسمانیت دارد، کمالاتِ جسم را هم داراست؛ پس نفسِ انسان جسم است، اما به نحوِ “بشرطِ لا” که برگشتش به همان “حملِ حقیقه و رقیقه” است. هر چه در مراتب تشکیک بالاتر میرویم، ماهیات بیشتری در وجود مطرح است چنانکه ماهیت جسم هم بر نفسِ انسان حمل میشود؛ لذا جسم هم بر نفسِ انسان صدق میکند. در دیدگاه ملاصدرا علم عبارت است از: تحقق وجودِ برترِ یک ماهیت مثل جسم در نفس.
وی اظهار داشت: با این توضیح جسمِ ذهنی همان آثارِ جسمِ خارجی را دارد، اما به نحوِ برتر و نه عینِ آن آثاری را که در جسمِ بشرط لا وجود دارد؛ چه اینکه نفس همان جسم است به نحوِ برتر و لابشرط. با توضیح انحاء وجود برای ماهیتِ واحده و مساله “فردِ برترِ ماهیت” مشکلات وجود ذهنی در دستگاهِ صدرایی حل میشود. تا نظریه “وجودِ برتر” حل و توضیح داده نشود، وجودِ ذهنیِ در دستگاه ملاصدرا حل نمیشود.
آیت الله فیاضی، مدرس سطوح عالی حوزه علمیه قم در دومین روز از مدرسه زمستانی فلسفه اسلامی: ابتدا باید به توضیح سه اصطلاحِ عین و ذهن و مطابقت میپردازم. الف) “ذهن” علم حصولی است، اما نه هر علم حصولیی. بلکه مراد از “ذهن” معنای قضیه ذهنی است. علم حصولی به معنای حکایت وجود عالِم (اعم از نفس و خداوند و عقول) از معلوم است. ب) مراد از “عین” واقع و نفس الامر است که یا حقیقی است و یا اعتباری. واقعِ حقیقی مشتمل است بر موجودات حقیقی و معدومات. ج)، اما مراد از “مطابقت” صدق یعنی مطابقتِ معنای قضیه با واقع است.
وی افزود: نتیجه اینکه مراد از “مطابقت ذهن با عین” عبارت است از: مطابقتِ معنای قضیه ذهنی با واقع.
آیت الله فیاضی اذعان داشت: برخی از قضایای ذهنی بدیهی و یقینی هستند که از نظر ما منحصراً عبارتند از: وجدانیات، اولیات، فطریات و حدسیات. برخی از قضایای یقینی قضایای نظریی هستند که از بدیهیات مزبور به دست میآیند. این دو گونه قضیه یقیناً مطابق با واقع هستند و مطابقت ذهن با عین را تامین میکنند و در آنها وجودِ عالم از معلوم حکایت میکند./909/241/ح
منبع: شبکه معالم