vasael.ir

کد خبر: ۱۲۸۷۲
تاریخ انتشار: ۱۷ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۵:۲۶ - 08 March 2019
نشست «عدالت فرهنگی» / ۳

حکومت اگر از اسلام پاسداری نکند به مردم ظلم کرده است

وسائل ـ حجت الاسلام پیروزمند با اشاره به جایگاه حکومت اسلامی در برقراری عدالت اجتماعی، گفت: در شرایطی که خواسته مردم جمهوری اسلامی است و 98 درصد هم به آن رأی دادند، اگر حکومت از فرهنگ اسلام پاسداری نکند، به این مردم ظلم کرده است.

به گزارش خبرنگار وسائل، کرسی آزاد اندیشی و نشست علمی حکومت اگر از اسلام پاسداری نکند به مردم ظلم کرده استترویجی زندگی شهری؛ زمینه‌سازی برای نابرابری اجتماعی با موضوع «عدالت فرهنگی» و با حضور نظریه پردازان این عرصه، حجت الاسلام دکتر پیروزمند و دکتر نعمت الله فاضلی و روز پنجشنبه نهم اسفند 1397 به همت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد؛ احمد اولیایی دبیر علمی این نشست بود.

بخش اول و دوم گزارش این نشست پیش‌تر منتشر شد؛ آنچه در ذیل می‌خوانید بخش سوم این گزارش و ادامه مطالب ارائه شده از سوی حجت الاسلام دکتر پیروزمند است: 

 

تبیین مبانی در بحث عدالت

دو مبنای مشخص مقابل هم وجود دارد. تعارف هم ندارد و قابل جمع هم نیست، یک مبنا این است که معیار و نسبت عدالت را خدا و رسولش معین می کنند، یک مبنا هم این است که مردم خودشان معین می کنند. خیلی واضح است، اگر ما گفتیم که تناسب با خدای متعال است می بینیم که او می فرماید «انما خلقت الجن والانس الا لیعبدون» عبادت را گذاشت مرکز و مدار عالم، این «با» معلوم شد، یعنی هرچه که «با» عبادت خدای متعال تناسب دارد عادلانه است، هر چه که تناسب ندارد ظالمانه است.

کل شریعت، با همه عرض و طولش، با همه اعتقادات و اخلاقیاتش آمده این تناسب را به ما یاد بدهد، تعلیم بدهد، بنابراین من فارغ از شرع مقدس، می توانم اینجا تیغ را بردارم و رگ خودم را بزنم، ولی در آن تناسب می گوید شما ظلم به خودت کردی، و من به عنوان شارع مقدس حق دارم که حکم کنم این گناه است، این حرام است؛ حرام است یعنی چه؟ با توجه به بحث ما یعنی بی عدالتی است، واجب هم یعنی عادلانه، یعنی تناسب دارد. واجب یعنی با عبادت و کمال تناسب دارد.

اینکه عدالت یعنی تناسب، نه تساوی؛ تناسب هم «با» می خواهد، انسان در تعیین این «با» عاجز است؛ عقل انسان حکم می کند که من عاجزم. وقتی این مبنا را ما پذیرفتیم، این می شود عدالت معیار، پس قبل اینکه ما عدالت را با ناعدالتی تحلیل اجتماعی کنیم، باید یک عیاری دستمان باشد که بتوانیم با آن تأیید یا رد کنیم. وقتی من معیار را داشتم تلاش می کنم که واقعیت عدالت را بر این اساس تحقق ببخشم، ممکن هم هست نتوانم و یا این کار را نکنم.

پس برای درک مفهوم عدالت، مرجع تعیین عدالت مهم است. مرجع تعیین عدالت را به اعتبار حسن و قبح ذاتی نمی توانیم مشخص کنیم، همچنین به اعتبار نظام های سکولار و به اصطلاح مردم سالار نیز نمی توانیم ملاک به دست مردم بدهیم؛ مرجع آن را خدا معین می کند، این را هم عقل حکم می کند. مردم ممکن است بپذیرند، ممکن است نپذیرند، با نپذیرفتن مردم عدالت جریان پیدا نمی کند، پس تحلیل و تبیین نسبت دین و عدالت مهم است.

 

چیستی فرهنگ معیار و فرهنگ محقق

در فرهنگ نیز یک فرهنگ معیار داریم و یک فرهنگ نظام باورها، ارزش ها، رفتارها و نمادها؛ وقتی که فرهنگ پذیرش اجتماعی کرد و تبدیل به هنجار شد، فرهنگ محقق می شود. این همان چیزی است که ما در جامعه شناسی و تحلیل ایران معاصر با ایران غیر معاصر با  آن سر و کار داریم. درسته که تابع نسبت و تابع روابط است، فقط در روابط نظام های فرهنگی به معنای خاص کلمه تولید نمی شود در نظام های سیاسی، اقتصادی و غیر ذالک هم تولید می شود.

اینها حرفای درستی است، فقط حکومت نیست که دارد فرهنگ زایی می کند؛ ولی، همان حرفی که راجع به عدالت گفتیم درباره فرهنگ نیز صادق است؛ با این وجود ما یک فرهنگ معیار داریم یا نداریم؟ و فرهنگ معیار را چه چیزی معین می کند؟ اینکه در جامعه شناسی  دین را کنار زبان، آداب و رسوم و ... قرار می دهند و می گویند فرهنگ را ترکیب همه اینها می سازد، حتما اشتباه است.

دین فرهنگ معیار می دهد، یعنی آن باورها، ارزش های مطلوب، آرمانی، مناسب و عادلانه، را مشخص می کند و مابقی باید خود را با آن هماهنگ کنند، این نکته ظریفی است.

این هماهنگ کنندگی ابدا به معنای انسداد فرهنگی نیست؛ انسداد فرهنگی به معنای اینکه وقتی ما داریم یک فرهنگ معیار مشخص می کنیم، بر اساس آن همه قرار است یک جور بخورند و بخوابند. هیچ پویایی، رشد و تحولی در انسداد فرهنگی نیست. اسلام را بد فهمیدند، اسلام مناسک تکامل، رشد فردی و فرهنگی جامعه است. اگر فکر کنیم با این کار به دین محوریت داده ایم، غلط است؛ این یعنی انسداد فرهنگی.

 

چگونگی رابطه میان عدالت و فرهنگ

رابطه عدالت و فرهنگ هم به این ترتیب مشخص می شود؛ عدالت محقق یک پدیده فرهنگی است. فرهنگ و عدالت و عدالت فرهنگی هم در سطح فرهنگ و عدالت معیار قابل معنا شدن است و هم در فرهنگ و عدالت محقق قابل معنا شدن است.

در تعیین معیار، می گوییم عدالت فرهنگی، یعنی اون نظام ارزشی باوری ـ اعتقادی که شارع مقدس به ما تعلیم می دهد؛ عدالت فرهنگی یعنی آن نظام ارزشی، باوری، اعتقادی، که شارع مقدس به ما تعلیم کرد. وقتی که در مقیاس اجتماعی و درون جامعه راجع به آن صحبت می کنیم، به میزانی است که ما در واقعیت رفتار خودمان چه حکومت و چه مردم، آن تناسبات کمال را رعایت کرده اند، پس معیار از بالا می آید و این معیار برای مردم و مقصدش رشد مردم است.

 

نقد نظر دکتر فاضلی در باب نابرابری در ایران معاصر

آقای دکتر فاضلی گفتند ما در ایران معاصر، به واسطه ساختارهایی که خودمان ساختیم، نابرابری پراکنی کردیم؛ می گویند قبل از انقلاب و بعد از انقلاب، همه اش دوران معاصر است. با حفظ ادب و احترام، اجازه می خواهم کمی صریح تر صحبت کنم؛ به نظر بنده این تساوی قبل و بعد انقلاب، عین بی عدالتی است. معلوم می شود که شما چشمان خود را روی تحول بسته اید.

اگر درست فهمیده باشم، آقای فاضلی از این دریچه نگاه می کنند که، حکومت ها، فرقی ندارند؛ حکومت اسلامی باشد یا حکومت شاهی. حکومت ها با یک نگاه از بالا به پایین، به مردم نگاه می کنند و این یعنی بی عدالتی، یعنی جلوی تنوع را می گیرد؛ بنابراین با خواست مردم خودش را تطبیق نمی دهند؛ فرقی هم ندارد، که این حکومت اسمش چیست، سلطنتی، دموکراسی یا جمهوری اسلامی.

بنده عرض می کنم این تساوی انگاری، ریشه در کم توجهی به همان مبنا دارد. یک پله عقب تر برگردیم، ببینیم اصلا خدا حق دارد که هنجارها را تعیین کند؟ با همین منطق، شما امر و نهی خدا هم بی عدالتی است اما از آنجا که ما مسلمانیم، این را قبول داریم.

حکومت، یا اسم اسلام را، یدک می کشد، که مشروعیت ندارد، یا نه واقعا یک عزمی در جریان است برای حرکت به سوی اسلام، آن وقت می گوییم، اگر مردم، خواست‌شان این بود که، ما جمهوری اسلامی می خواهیم، 98 درصد هم به آن رأی دادند، و حکومت از فرهنگ اسلام پاسداری نکرد، به این مردم ظلم کرده است.

روشن فکر ما، وقتی که نسبت به فرهنگ انقلابی، بی اعتنایی می کند، و آن را عامل عقب ماندگی، القا می کند، دارد به خودش، مردمش و جامعه روشن فکری ظلم می کند، چطور من با این قطعیت می گویم دارد ظلم می کند؟ به خاطر اینکه من با یک معیاری می گویم، جمهوری اسلامی شرایط عمومی را، برای دین دار بودن مناسب تر کرده، پس عادلاته تر است، چون قرار شد عدالت تناسب داشته باشد، نظام مبتنی بر ولایت فقیه، نیز تناسبش با، الهی بودن و مردمی بودن، بیشتر است؛ این یعنی نظام دموکراسی.

این عین عدالت است؛ یعنی هیچ چیز در آن کم و زیاد نیست؟ نه، حتما یک چیزهایی کم دارد. بنابراین، حکومت مسئولیت دارد که از فرهنگ اسلام پاسداری کند، ولی مسئولیت ندارد که  تحمیل کند، این دو تا یکی نیست؛ تحمیل کند بی عدالتی است از سوی دیگر اگر بسترسازی هم نکند بی عدالتی است.

 

تحلیل از موقعیت ایران معاصر نیازمند نظریه بنیادین در نسبت عدالت و فرهنگ

پس تحلیل از موقعیت ایران معاصر در نسبت بین دین، عدالت و فرهنگ احتیاج به یک نظریه بنیادین دارد؛ بر اساس این نظریه، مشروعیت درستی که ایشان فرمودند به مردم برنمی گردد، به تناسبش با بندگی خدا برمی گردد، بنابراین اگر مردم هم انتخاب بکنند که ما می خواهیم اهل رذیلت باشیم، دارند به خودشان ظلم می کنند. ممکن هم هست نشود مقاومت کرد یک زمانی، مجبور بشوید به آن تن بدهید، ولی عادلانه نیست، فرقش اینجاست.

براساس این نظریه آمدیم سراغ ایران معاصر، به این نتیجه رسیدیم که ایران معاصر قبل و بعد از انقلاب را قطعا باید از هم تفکیک کرد؛ انقلاب اسلامی یک نقطه عطف تاریخ تحول ایران معاصر است؛ حالا که انقلاب اسلامی است، همه چیز خوب است؟ همه چیز سر جای خودش است؟ حکومت درست عمل کرده است؟ و هر گیر و گوری هم باشد برای مردم است؟

خیر اتفاقا مرکز اصلی بی عدالتی و نهادینه شدن بی عدالتی و ناعدالتی در جامعه ما، قبل از انقلاب و حتی بعد از انقلاب، رسوخ معیارهای غلط، در ذهن روشن فکران و مدیران است. معیار نابرابری چیست؟ مردم چه می پسندند؟ این یک پدیده اجتماعی است؛ باید ببینیم که مردم چه می پسندند؟ رسیدگی کنید، امر به معروف، نهی از منکر، فریضه الهی است. برخی مدیران می گویند مردم را به حال خود واگذاریم؛ آیا این عدالت است؟ و حق مردم را دارد ادا می کند؟/201/241/ح

 

ادامه دارد...

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۵ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۵۲:۰۶
طلوع افتاب
۰۶:۲۳:۱۵
اذان ظهر
۱۳:۰۵:۰۲
غروب آفتاب
۱۹:۴۶:۱۰
اذان مغرب
۲۰:۰۳:۵۴