به گزارش خبرنگار وسائل، آیت الله ابوالقاسم علیدوست، در جلسه هفتم درس خارج فقه سیاسی که در چهارشنبه 30 آبانماه سال 1397 در مدرسه آیت الله العظمی گلپایگانی برگزار شد، به افراط و تفریط برخی از نظریهپردازان در بحث جامعیّت دین اسلام اشاره کرد.
وی اظهار داشت: برخی از روی تفریط، عرصه دخالت دین در زندگی را بسیار حداقلی و فقط در حد قاعده «لا تظلمون ولا تظلمون» در معاملات میدانند و برخی نیز از روی افراط، راه دخالت دین در شیمی، فیزیک، ریاضی و هندسه را باز میدانند؛ هر دو دیدگاه اشتباه است.
استاد درس خارج حوزه علمیه قم در استفاده از «تعاضد حلقوی» برای رسیدن به حکم وجوب تشکیل حکومت در عصر غیبت اشاره داشت و گفت: باید توجه داشته باشیم که یک مجموعه عناصر و مؤلفاتی وجود دارد که شاید قائلین به تشکیل حکومت اسلامی در عصر حکومت امام مدّعی شوند از این مجموعه و در کنار هم قرار دادن آن، میشود استفاده جواز کرد.
آیت الله علیدوست در تشریح مجموعههای کنار هم قرار داده شده در این حلقه تعاضد بیان داشت: اولاً ما شک نداریم بر اینکه شارع مقدّس در بعث رُسل و انزال کتب آسمانی و تشریع مقرّارت، مقاصدی را دنبال میکرده است ثانیاً علم داریم به اینکه شریعت اسلام یک شریعت جامع، جهانی و جاودان است.
وی افزود: ثالثاً دین با چنین مشخصاتی باید اهدافی متناسب با این ویژگیها داشته باشد و نتیجتاً این اهداف فقط در ذیل تشکیل حکومت قابل دستیابی است.
رئیس کرسیهای آزاد اندیشی حوزههای علمیه استدلال فوق را عقلی دانست و عنوان داشت: اگر ما هیچ روایت و نصّی هم نداشته باشیم، با همین استدلال به راحتی به لزوم تشکیل حکومت و دولت مدرن خواهیم رسید که در آن وزارت بهداشت، دفاع، آموزش و پرورش و ... لحاظ شده باشد.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در تبیین آسیبهای بحث جامعیت دین به یک نظریه حداکثری در این باب اشاره و خاطرنشان کرد: در مقابل قائلین به دین حداقلی و سکولار که جامعیّت دین را زیر سؤال میبرند، برخی معتقدند دایره دخالت دین در زندگی آنقدر گسترده است که حتی ما شیمی و فیزیک اسلامی هم داریم، این هم سخن مناسبی نیست چون باید توجه داشته باشیم که جامعیّت دین در مسائلی است که در حیطه شئون شریعت باشد نه خارج از آن.
استاد درس خارج حوزه علمیه قم سپس برخی از ادله قرآنی و روایی دال بر مشروعیّت تشکیل اصل حکومت را مطرح کرد و گفت: مهمترین این ادله روایت امام رضا (ع) در تبیین حکم و رسالت حکومت است که در آن وظائفی مانند صیانت از دین و مذهب، جلوگیری از تغییر احکام و سنت و ممانعت از عرض اندام مبتدعه از رسالتهای حکومت قلمداد شدهاند.
آیت الله علیدوست در جلسه گذشته در بخش تبیین ادلّه فقهی جواز تشکیل حکومت توسّط فقیه به قول آیت الله بروجردی در البدر الظاهر اشاره کرد و گفت: آنچه در متن این کتاب آمده، مُشیر به این مطلب است که پیامبر(ص) حضرت علی (ع) را با حکم حکومتی تعیین کردهاند و عبارت «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» نیز خبر نبوده بلکه انشاء بوده است.
متن تقریر این جلسه را در ادامه میخوانید:
بحث ما بررسی حکم تشکیل حکومت توسّط فقیه در عصر غیبت بود و ابتدائاً به کلام فقها مراجعه کردیم و دیدیم که بسیاری از فضلاء از متون فقهی برداشت درستی نداشتهاند. پس از ادلّه فقهی قرار شد که ادله شرعی بررسی شوند. ما امروز ادلّه اثبات و در جلسات آینده ادلّه نفی را نیز بررسی خواهیم کرد.
ما آیه یا روایتی روشن بر حکم موضوع این درس نداریم، هر چند روایتی که فضل بن شاذان از امام رضا(ع) نقل میکند ممکن است ادّعا کنیم که صراحت دارد ولی از این روایت که بگذریم بقیّه ادله صراحت ندارند.
باید توجه داشته باشیم که یک مجموعه عناصر و مؤلفاتی وجود دارد که شاید قائلین به تشکیل حکومت اسلامی در عصر حکومت امام مدّعی شوند از این مجموعه میشود استفاده جواز کرد.
استفاده از کلمه «مجموعه» در کلام ما از سر اتّفاق نیست؛ بعضی اوقات یک مسئله آیهای روشن دارد که صراحتاً به آن دلالت دارند ولی گاهی هم پیش میآید که یک مسئله مؤلفههایی دارد که اینها در کنار هم و در یک تعاضد حلقوی به هم کمک میکنند؛ از مجموعه آنها ما به یقین میرسیم و حجّیت برای ما به دست میآید.
اولین نکته این است که ما شک نداریم بر اینکه شارع مقدّس در بعث رُسل و انزال کتب آسمانی (انجیل و زبور و تورات و ...) و تشریع مقرّارت، مقاصدی (اعم از علل الشرائع و مقاصد کلان و کلّی) را دنبال میکرده است که تحت عنوان اهداف دین یا مقاصد دین یا مقاصد الشریعه یاد میکنند.
سوره بقره آیات 129، 151 و 213، آل عمران 164، اعراف 157 و آیات سُور دیگری مثل سورههای اعراف، حدید، جمعه و روایات مختلفی که آدرس آنها در کتاب فقه و مصلحت آمده است.
تراثی که ما از قرآن و روایات داریم یک مقدارش مبیّن احکام است و یک سری هم مبین مقاصد است مثل آیه «لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان و الحکمه لیقوم الناس بالقسط» و هر دو نوع از آیات هم جزء دین است.
نکته دوم هم این است که دینی که ما داریم هم جامع است هم جهانی است و هم جاودانه. جامع است به این معنا که همه شئون آدمیان را فراگرفته است. اینطور نیست که دین بگوید من رابطه شما با خدا را فقط منظور داشتهام، امّا رابطه شما با طبیعت، حکومت، مردم و حکومت با مردم و ... را کار ندارم.
متأسفانه امروز برخی قائل به دین حداقلی و سکولار هستند و معتقدند در باب معاملات فقط یک لاتظلمون و تُظلمون دارد و بقیه از حیطه دین خارج است.
بله باید توجه داشته باشیم که جامعیّت دین در مسائلی است که شئون شریعت است. این سخن کنایه به آنهایی است که معتقند ما شیمی و فیزیک اسلامی هم داریم، این هم سخن مناسبی نیست.
در اینکه دین در همه شئونی که مرتبط با شریعت است جامعیّت دارد، ادلّه متفاوتی وجود دارد نظیر روایت ابوحمزه ثمالی که امام باقر(ع) از رسول (ص) خدا نقل میکنند که فرمودند: «یا أَیهَا النَّاسُ وَ اللَّهِ مَا مِنْ شَیءٍ یقَرِّبُکمْ مِنَ الْجَنَّةِ وَ یبَاعِدُکمْ مِنَ النَّارِ إِلَّا وَ قَدْ أَمَرْتُکمْ بِهِ وَ مَا مِنْ شَیءٍ یقَرِّبُکمْ مِنَ النَّارِ وَ یبَاعِدُکمْ مِنَ الْجَنَّةِ إِلَّا وَ قَدْ نَهَیتُکمْ عَنْهُ.»
یا در روایت محمد بن مسلم از امام باقر (ع)که از امیرالمؤمنین(ع) نقل میکند: من آنچه را که امّت احتیاج داشت را بیان کردهام.
گفتیم دین اسلام هم جامع است و هم جهانی و دلیلش هم این است که در روایت آمده است آنچه که امّت احتیاج دارد و امّت یعنی عربستان، مصر، یمن و ... ؛ حال اگر دین اینچنین باشد که هم جامع و هم جهانی و هم جاودان است باید اهدافی متناسب با این ویژگیها داشته باشد.
از اینجا به نقطه سوّم میرسیم که اگر دینی هم جامع و هم جهانی و هم جاودان بود و اهداف متناسب با این ویژگیها داشت، آیا میتواند بدون دولت و حکومت باشد؟ آیا میشود شارع نسبت به دین این ویژگیها را لحاظ کرده باشد ولی نسبت به پیادهسازی آن در جامعه که متلازم با تشکیل حکومت است برنامهای نداشته باشد؟
بنده سخنم این است که اگر ما هیچ روایت و نصّی هم نداشته باشیم و فقط به سیری که در اینجا مطرح شد توجه شود به راحتی به لزوم تشکیل حکومت و دولت مدرن خواهیم رسید که در آن وزارت بهداشت، دفاع، آموزش و پرورش و ... لحاظ شده باشد.
نکته جالب در اینجا این است که استدلال فوق هر چند در بندهایش به آیات و روایت نیز استمساک میشود ولی جنس این استدلال از نوع عقلی است.
بله ممکن است کسی ادّعا کند که اهداف فوق و تحقّق ویژگیها مذکور دین در غیر از تشکیل حکومت هم قابلیّت تحقّق دارد. چنین کسی راهش از ما جدا میشود ولی در عین حال کسانیکه با مسائل عقلی مشکل دارند بنده روایات مؤید دلیل عقلی را نیز آوردهام.
برخی از روایاتی که در ادلّه وجود دارد که میگوید: «لابدّ للناس من أمیر برّ أو فاجر» یا در جای دیگر میگوید «الأماره خیر من الهرج» یا روایت دیگری که میگوید «لا یحل لثلاثة نفر یکونون بارض فلاة الا امروا علیهم احدهم.»
از اینها که بگذریم خود قرآن برای امر به معروف و نهی از منکر پیشنهاد تشکیل نهاد میدهد و میگوید: «وَ لْتَکنْ مِنْکمْ أُمَّةٌ یدْعُونَ إِلَی الْخَیرِ وَ یأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ ینْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکرِ وَ أُولئِک هُمُ الْمُفْلِحُونَ» اگر برای امر به معروف و نهی از منکر باید یک امتی در جامعه اسلامی باشد.
کلمه «امّت» با کلماتی مانند طائفه که در آیه شریفه نفر آمده یا جماعت، متفاوت است و وجه استفاده از امّت در اینجا آنطور که گفتهاند این است که منظور از امت، جماعت مؤتلفه است به طوری که بعضی به بعضی منضم شده و دارای آییننامه هستند.
مقصود از امت در اینجا یک نهاد کوچکی مانند دولت است مثل وزاتخانه و ... که گفته است برای انجام امر به معروف و نهی از منکر چنین نهادی لازم است و در طول تاریخ هم نهادهایی مانند نهاد حسبة، ستاد امر به معروف و نهی از منکر و ... در پیوند با واژه امت تأسیس شده است.
خوارج حکمشان این بود که «لا حکم الا لله» و با این شعار به امیرالمؤمنین(ع) اعتراض کردند که چرا حکومت را به دست گرفته است و اینجا بود که حضرت در برابر خوارج فرمودند: «کلمة حقّ یراد بها الباطل» بعد هم فرمودند دلیل بطلان این است که اینها میخواهند بگویند که دولت و أمارت نباشد در حالیکه أمارت برای انسانها لازم است.
روایتی دیگری که در این بحث ما میتواند فصل الخطاب قرار بگیرد، روایت امام رضا (علیه السلام) است که در بیان جعل وجوب اطاعت از اولوا ألأمر فرمودند: «أَنَّا لَا نَجِدُ فِرْقَةً مِنَ الْفِرَقِ وَ لَا مِلَّةً مِنَ الْمِلَلِ بَقُوا وَ عَاشُوا إِلَّا بِقَیمٍ وَ رَئِیسٍ» تا اینجا روایت بحث وجوب تشکیل حکومت است.
در ادامه میفرمایند: «لِمَا لَا بُدَّ لَهُمْ مِنْهُ فِی أَمْرِ الدِّینِ وَ الدُّنْیا فَلَمْ یجُزْ فِی حِکمَةِ الْحَکیمِ أَنْ یتْرُک الْخَلْقَ مِمَّا یعْلَمُ أَنَّهُ لَا بُدَّ لَهُمْ مِنْهُ وَ لَا قِوَامَ لَهُمْ إِلَّا بِهِ فَیقَاتِلُونَ بِهِ عَدُوَّهُمْ وَ یقْسِمُونَ بِهِ فَیئَهُمْ وَ یقِیمُونَ بِهِ جُمُعَتَهُمْ وَ جَمَاعَتَهُمْ وَ یمْنَعُ ظَالِمَهُمْ مِنْ مَظْلُومِهِمْ. وَ مِنْهَا أَنَّهُ لَوْ لَمْ یجْعَلْ لَهُمْ إِمَاماً قَیماً أَمِیناً حَافِظاً مُسْتَوْدَعاً»
آیا خداوند میتواند ملّتی را بدون قوام و حکومت بگذارد به طوری که اگر لازم شود با دشمنان بجنگند و بیتالمال را تقسیم کنند و ملّت را جمع کند و قوّه قضائیه داشته باشد تا جایی که میفرمایند: «لَدَرَسَتِ الْمِلَّةُ وَ ذَهَبَ الدِّینُ وَ غُیرَتِ السُّنَنُ وَ الْأَحْکامُ وَ لَزَادَ فِیهِ الْمُبْتَدِعُونَ وَ نَقَصَ مِنْهُ الْمُلْحِدُونَ وَ شَبَّهُوا ذَلِک عَلَی الْمُسْلِمِینَ إِذْ قَدْ وَجَدْنَا الْخَلْقَ مَنْقُوصِینَ مُحْتَاجِینَ غَیرَ کامِلِینَ مَعَ اخْتِلَافِهِمْ وَ اخْتِلَافِ أَهْوَائِهِمْ وَ تَشَتُّتِ حَالاتِهِمْ فَلَوْ لَمْ یجْعَلْ فیها قَیماً حَافِظاً لِمَا جَاءَ بِهِ الرَّسُولُ الْأَوَّلُ
در این فراز رسالت دولت هم بیان شده است به اینکه صیانت از دین و مذهب داشته باشند تا زائل نشود، احکام و سنن تغییر نیابد، بدعت و مبتدعه اجازه عرض اندام ندشته باشند.
این روایت دو سند دارد که ان شاء الله میخوانیم و هفته آینده توضیحی پیرامون آن خواهیم داد./904/422/ح
تهیه و تنظیم : محرم آتش افروز