به گزارش خبرنگار وسائل، بیست و پنجمین پیشنشست علمی در راستای همایش ملّی نقش انقلاب اسلامی در تأسیس و توسعه علوم انسانی با موضوع «توسعه اقتصادی در نظام جمهوری اسلامی ایران»، دوشنبه یکم بهمنماه 1397 به همّت گروه کلام پژوهشکده حکمت و دینپژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در تالار فرهنگ این پژوهشگاه برگزار شد.
در این نشست علمی حجت الاسلام دکتر ناصر جهانیان، به ارائه مقاله خود با عنوان ارائه توسعه اقتصادی در نظام جمهوری اسلامی ایران پرداخت. در ادامه بخش نخست مطالب مطرح شده از سوی ایشان را میخوانید:
توسعه اقتصادی یک تحول بلند مدّت است که در غرب 200 سال، در ژاپن 100 سال و در کره 40 سال طول کشید و هر چه که به دوران جدید نزدیک میشویم این مدّت کمتر میشود.
توسعه اقتصادی عَلَم بالغلبه است به این معنا که مراد از آن حرکتی است که کشورهای جهان سوم بعد از جنگ جهانی دوم برای رسیدن به توسعهیافتگی از طریق یک نظام عقلانی برنامهریزی شده، صورت دادند.
در هر دوره برنامهریزی قرار است تغییر ساختاری (ساختار جمعیت و اقتصاد و ...) انباشته شده و تحوّل توسعهای را پدید بیاورند.
توسعه اقتصادی افزایش رشد بلند مدّت و پایدار است که رفاه اقتصادی و رفع فقه و تکثیر کالاها و خدمات را به وجود خواهد آورد. کشور در قبل از توسعهیافتگی دوران قحطی را داشت ولی پس از آن دوران، وفور و تولید انبوه و بعد هم مصرف انبوه شروع شد.
به تعبیر دیگر توسعه اقتصادی میخواهد با تولید علمی هر چیزی را که نیاز یک کشور است در درون تولید کند به نحوی که اگر مانعی وجود داشت و با تحریم مواجه شد این کشور قابلیّت تولید همه چیز در درون را داشته باشد هر چند استفاده از تجارت آزاد و واردات نیز با این توسعه اقتصادی منافات ندارد.
این تعریف توسعه اقتصادی بود، اما آنچه در عمل در مفهوم توسعه اقتصادی استفاده میشد، ابتدائاً به معنای رشد اقتصادی با تغییرات ساختاری بود مثلاً در بخش کشاورزی سهم خدمات کم شده و بهرهوری افزایش یابد مثلاً در آمریکا فقط دو درصد از مردم در بخش کشاورزی مشغولاند.
این مفهوم با ناکامیهایی مواجه شد و لذا اندیشمندان در تعریف جدید گفتند توسعهای که اقتصاد را افزایش ندهد و همراه با بیکاری باشد و نابرابری را گسترش دهد، این توسعه هر چند که درآمد کشور را افزایش دهد، کارآیی ندارد و به آن توسعه اقتصادی نمیگویند.
برخی دیگر از اندیشمندان هم گفتند توسعه یا باید محرومیّتها را بزداید یا انتخاب انسان را گسترش دهد و در واقع در کشورهای عقب مانده و کمتر توسعه یافته این قدرت انتخاب وجود ندارد که انتخاب اعم از انتخاب کالای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است.
مثلاً در کشورهای کمتر توسعه یافته، استفاده از تلویزیون، یخچال، ماشینهای شویندگی و ... وجود ندارد و هنوز با دوچرخه، گاو، گوسفند و ... حمل و نقل صورت میگیرد. بر اساس این تعریف شاخص توسعه انسانی ایجاد شد.
سخن بنده در این جلسه این است که ما میخواهیم شاخص توسعه اقتصادی در جمهوری اسلامی را بر اساس موارد ذیل بررسی کنیم: 1 ـ مؤلفه رشد اقتصادی (با شاخص افزایش تولید ملّی)، 2 ـ مؤلفه افزایش اشتغال، 3 ـ مؤلفه کاهش فقر و فقرزدایی، 4 ـ مؤلفه کاهش نابرابری.
سند بیست سی که مطرح شد با ابعاد فقرزدایی و کاهش نابرابری و پایداری بود و معلوم است که امروز نسبت به این مؤلفههای یک اجماع وجود دارد.
ما علاوه بر این مؤلفههای شاخصهای توسعه انسانی را هم مطرح کردهایم و همچنین جنگ تحمیلی را هم در مباحث گنجاندیم که یک شوک به کشور وارد کرد و عدم تعادلها در بازار سرمایه و پول و ارز را ایجاد کرد و به نوعی برنامهریزی را در کشور متوقّف کرد.
در جنگ همّ و غمّ مسئولین این بود که فقط کشور حفظ شود و فرصتی برای توسعه اقتصادی و برنامهریزی برای آن نیافت ولی در عین حال در بخش توسعه اقتصادی رشدهایی هم داشتیم که به آن خواهیم پرداخت.
اولین مؤلفه رشد اقتصادی بود؛ برنامه اول توسعه اقتصادی کشور و قصد نظام برای توسعه از سال 68 شروع شد. ما در سال 1388 با تحریم ظالمانه و فلج کننده آمریکا مواجه شدیم و این شوک نیز عملاً برنامهریزیهای کشور را در جهت توسعه اقتصادی متوقف کرد و باز اولویت نظام برای حفظ کشور معطوف شد.
به خاطر اینکه در سالهای 90 تا 97 سیستم برنامهریزی کشور مختّل شد، ما از بررسی توسعه اقتصادی در این سالهای نیز صرف نظر میکنیم. ما در بحث توسعه اقتصادی در نظام جمهوری اسلامی با توجه به اینکه باید جایی را بررسی کنیم که برنامهریزی وجود داشته باشد، از سال 68 تا 90 را بررسی خواهیم کرد.
اقتصاد کشور در طول 23 سال از 68 تا 90 رشدی با میانگین 8/4 درصد داشته است که نسبت به کشورهای خاورمیانه و آفریقای شمالی شش دهم درصد بیشتر بوده که این تفاوت با توجه به مشکلات اقتصادی که ما داشتهایم قابل تحسین است.
این رشد اقتصادی در مقایسه با رشد اقتصادی قبل از انقلاب پنج برابر بود هر چند دوره توسعه اقتصادی سوم زمان شاه یک دوره خوبی از جهت اصلاح ساختار اقتصادی بود و فروش نفت نیز به آن ضمیمه شده بود ولی با این حال رشد اقتصادی پس از انقلاب در مقطع زمانی مذکور پنج برابر از قبل از انقلاب بوده است.
سال 90 سهم نفت در تولید ناخالص ملّی 10 درصد بود ولی قبل از انقلاب 35 درصد بود. قبل از انقلاب سهم کشاورزی به 9/2 درصد رسید ولی بعد از انقلاب این سهم افزایش یافت.
صنعت و معدن در سال 56 سهمش در تولید ناخالص ملّی 17 درصد بود ولی بعد از انقلاب به 25 درصد رسید. بخش نفت هم در سالهای قبل از انقلاب حدود 30 درصد بود ولی پس از انقلاب به 9/9 درصد در سال 93 کاهش یافت.
نقش تحریمهای در توسعه اقتصادی کشور
تحریمها دارد ما را به سمت اقتصاد بدون نفت میبرد و اصلاً معنای توسعه اقتصادی همین است و به معنای صنعتی شدن مبتنی بر تولید علمی و دست برداشتن از خام فروشی است.
به عبارتی از اول انقلاب، جنگ باعث شد که جمهوری اسلامی نگاهش به تولید داخلی باشد و تحریمها هم باعث شد که اقتصاد یک رشد ملایم داشته باشد و به اهداف برنامه که رشد 8 درصد بوده است دست نیابیم ولی در عین حال همان 8/4 درصدی هم که هست، سه برابر به تولید ناخالص ملّی تا سال 90 اضافه کرده است.
ما پس از انقلاب در برخی از مواد خودکفا شدیم؛ اگر دولت صادرات را آزاد کند هر چند قیمت برای مردم زیاد میشود ولی بخش کشاورزی رشد بیشتری خواهد کرد. دیروز اعلام شد که صادرات پتروشیمی فقط به کشور ترکیه 10 میلیارد دلار بوده است.
رشد اقتصادی همراه با تغییر ساختاری در اقتصاد ایران اتفاق افتاد و ساختار اقتصاد نسبتاً نسبت به قبل از انقلاب و نسبت به خیلی از کشورهای دیگر بهتر شده است.
ما در ایران همانطور که میتوانیم هواپیمای هفتاد نفره بسازیم و همانطور که انرژی اتمی داریم و همانطور که در دانشگاه در حال توسعه اقتصاد دانشبنیان هستیم، در حال حاضر به جایی رسیدیم که میتوانیم این علوم را بازاری کنیم./504/422/ح
تهیه و تنظیم: محرم آتش افروز