به گزارش خبرنگار وسائل، سومین نشست تخصصی حقیقت مجازی با عنوان«چالش آموزش سواد رسانه ای، همراه با نقد و بررسی کتاب سواد رسانه ای» ۲۷ دی ماه به همت معاونت گروه مطالعات فضای مجازی معاونت پژوهش حوزه علمیه حوزه خراسان پنجشنبه در مدرسه تخصصی قرآن و عترت برگزار شد.
حجت الاسلام محمدی، نویسنده کتاب، حامد امامی پژوهشگر و مدرس سواد رسانه و هادی مسعودی، دکترای فرهنگ و ارتباطات در این نشست حضور داشتند.
حجت الاسلام محمدی، در ابتدای این نشست به بیان و معرفی عناصر اصلی این کتاب پرداخت، گفت: روایت عنصر اصلی رسانه است و به همین دلیل فرزندان ما باید با زبان قصه آشنا شوند و این یک قانون کلی است چراکه قصه زبان رسانه است.
اگر بخواهیم متون رسانهای را به درستی تحلیل کنیم در گام نخست باید با قصه آشنا بود و حتی رسانههای جدید ناگزیر به گفتن قصه برای مخاطب خود هستند؛ یکسری قواعد مشترک و محدود برای همه رسانهها وجود دارد.
این قانونها محدود هستند در عین حال باید با قوانین محدود رسانه آشنا شد و از طرفی این قواعد آموزش داده شود؛ یکی از قواعد بسیار مهم بازنمایی است که همه رسانهها واقعیت را بازنمایی میکنند.
اگرمفهوم بازنمایی روشن شود بسیار تأثیرگذار و ارزشمند است چراکه در تحلیل به افراد کمک میکنند و قانون دیگر این است که رسانه واقعیتها را فقط منتقل نمیکند بلکه سازنده پیام هستند.
بررسی نگرش انتقادی در کتاب «سواد رسانهای»
یکی از موضوعاتی که قابل بررسی است این امر است که جایگاه سواد رسانه در بین علوم کجاست؟ سواد رسانه یک دانش است که ابتدا، انتها، اصول، سبک و سیاقهایی دارد.
مشکلی که امروز وجود دارد این است که وقتی برخی سعی کردند سواد رسانهای را در کشور مطرح کنند، این واژه در گردش زبانی تبدیل به باز برد شد بدان معنا که هرکس به معنای متفاوت از این واژه استفاده کرد و این مسأله همراه با آسیب بود.
به همین دلیل سواد رسانه بی در و پیکر شد؛ همه حرفها درباره رسانه با عنوان سواد رسانه مطرح و ابهام ایجاد شد و مشکلاتی که در عرصه تفهیم موضوع سواد رسانهای افتاد شبیه همان موضوع سبک زندگی است که رهبری بر آن تأکید داشتند، اما نسبت به این امر غفلت صورت گرفت و فقط قبل از عناوین منبرها و سخنرانیها کلمه سبک گذاشته شد که این امر مواجه درستی با این واژه نبود.
سواد رسانه چار چوبهای مشخص و بین المللی دارد
در عین حال سواد رسانه چارچوبهای مشخص دارد که بین المللی است و دانشی که به صورت امروزی وجود دارد به گونه ای است که در کشورهای دیگر بر روی آن کار شده است و به همین دلیل اصول و سرفصلهای خاصی دارد و زیر مجموعه زیر فصلهای آن در همه جای دنیا مشخص است.
سعی شده است که سرفصلها در این کتاب رعایت شود البته از روی تقلید نبوده است و تنظیم آن به شکل منطقی صورت گرفته چراکه سواد رسانه سه فصل کلی متن و تولید کننده و مخاطب دارد که مثلث مطالعات رسانه و مطالب اصلی کتاب حول این سه محور است.
هدف از سواد رسانه تحلیل متن است؛ بنابراین باید با مخاطب و تولید کننده آشنا شد. این سه عنوان سواد رسانه را میسازد و سواد رسانه به عنوان یک دانش مطرح است.
قلب سواد رسانه تحلیل است/ اثرات سواد رسانه
اینجا این پرسش مطرح میشود که سواد رسانه چه جایگاهی دارد؟ و زیر مجموعه کدام دانش است؟ در واقع قلب سواد رسانه تحلیل و قرار است؛ افرادی که تحت آموزش سواد رسانهای قرار میگیرند به توانایی تحلیل برسند و این قدرت ارتقاء یابد.
سواد رسانه روی این موضوع کار میکند تا افراد بتوانند به درستی رسانه را تحلیل و بازبینی کنند و در واقع سواد رسانهای باعث میشود که هر متنی از سوی افراد به آسانی پذیرفته نشود.
سواد رسانه یاد میدهد که به بافت متن توجه شود که در چه فضا و بستری متن بیان شده است که در فهم معنا اثرگذار است چراکه رسانه یک نوع رویکرد است که میخواهد نوع مواجه افراد با متن را انتقادی و در عین حال تغییر دهد.
این جزو فعالیتهای سواد رسانه است که قدرت تحلیل را افزایش میدهد. سواد رسانه به دانش تفکر انتقادی نزدیک است و تفکر انتقادی قدرت افزایش تحلیل افراد است و این دو به هم نزدیک هستند؛ از طرفی مباحث فلسفه برای کودک وجود دارد که موضوع آنها نیز بالا رفتن قدرت تحلیل کودکان است.
سواد رسانه چه چیزهایی را شامل نمیشود؟
حامد امامی، بر اساس گزارش وسائل، در ادامه این نشست گفت: برای نقد یک موضوع و مسأله در گام نخست باید در فضای آن قرار گرفت و برای نقد کتاب سواد رسانهای باید به زمان نگارش این کتاب مراجعه کرد و نویسنده و انگیزههای او را شناخت که اگر با نویسنده صحبت شده باشد راحتتر میتوان به نقد کتاب پرداخت و با موضوع سواد رسانهای ارتباط برقرار کرد.
در بحث چیستی سواد رسانهای و آنچه که در این مجموعه قرار نمیگیرد مناقشات و مناظرات بسیاری وجود دارد و از طرفی باید مشخص کرد که سواد رسانه چه چیزهایی را شامل نمیشود که این نقطه تعیین کننده است.
از آنجا که سواد رسانه موضوع نوظهوری در ایران است و نیاز است تا همه فعالیتهایی که درباره سواد رسانه انجام میشود تقویت شود چراکه نسبتها بین نیاز جامعه به سواد رسانهای و آنچه که در جامعه وجود دارد اندک است و نیاز به حمایت دارد.
سواد رسانهای از میان رشته ایترین موضوعات مورد بحث است
کتاب سواد رسانهای در ظرف زمان خودش حرکت بسیار ارزشمندی است چراکه ما در دورانی بودیم که به شدت به تولید ادبیات در این زمینه نیاز داشتیم و در آن شرایط مبتلا به فقر مکتوب در این موضوع بودیم.
نگارش این کتاب در آن دوران نیاز به جسارت داشت چراکه افراد ارتباطی سعی کرده اند که سواد رسانهای را به صورت کلی مصادره کنند و معتقدند که سواد رسانهای فقط مرتبط با علوم ارتباطات است.
به دلیل وجود کارکردهای وسیعی که رسانهها در زندگی امروز افراد دارند میتوان گفت سواد رسانهای از میان رشته ایترین موضوعات مورد بحث است.
در تک تک واژگان این کتاب دغدغه نویسنده مشهود است و این اثر در واقع یک گردآوری ارزشمند است از مجموعه موضوعاتی که با سواد رسانه مرتبط است؛ از طرفی قلم نویسنده روان است و کتاب از یک روایت نرم و قوی و داستان گونه برخوردار است که خواندن کتاب خواننده را آزار نمیدهد.
این کتاب از لحاظ فنی و تکنیکال در سطح بالایی است که نشان دهنده رگههای علاقه مندی نویسنده به قصه و روایت است و اگر کسی میخواهد در حوزه سواد رسانهای شروع به مطالعه کند این کتاب سودمند و مفید است.
خواننده بعد از مطالعه این کتاب میتواند به تسلط مناسبی در حوزه سواد رسانه دست یابد. برخی از تشخیصهای نویسنده در آن زمان در شرایط فعلی به عنوان ادبیات رسانه استفاده میشود و ورود نویسنده به این مباحث به عنوان ابداع تلقی میشود.
مخاطب کتاب «سواد رسانه ای» مشخص نیست
در این کتاب نویسنده به اصلاح ادبیات دست زده است و در عین حال واژههایی را خلق کرده است که به موضوع سواد رسانهای کمک کرده است و این امر همراه با اشکال است.
مخاطب کتاب مشخص نیست و معلوم نیست این کتاب برای لایههای آکادمیک نوشته شده یا برای افرادی که دغدغه سواد رسانهای دارند و یا برای مادری است که دغدغه آموزش سواد رسانه به فرزند را دارد.
از طرفی قید کلی باعث شده است که کتاب در برخی مباحث تخصصی شود که نیاز نبوده است و یا در برخی مطالب عمومی شده است که نیاز به کار تخصصی داشته است. با عنوان کتاب موافق نیستم چراکه قسمت بیشتر این کتاب درباره سواد رسانهای نیست و بیشتر درباره آگاهی رسانهای و معلومات و دانش آن است.
در زبان فارسی برخی اصطلاحات ساده انگارانه استفاده میشوند. افراد بسیاری در جامعه آگاهی رسانهای دارند، اما سواد رسانهای ندارند و از طرفی برخی اساتید علوم ارتباطات هستند، ولی سواد رسانهای به عنوان یک مهارت را ندارند؛ شبکهای از آگاهیها و معلومات رسانهای ما را در مرتبهای بالاتر از آشنایی با رسانه قرار میدهد، اما الزاما به معنای سواد رسانهای نیست.
این کتاب یک منبر عالمانه است
فهرست بندی این کتاب اشکال دارد؛ در زبان فارسی نسبت به فهرست بندی توجه چندانی نمیشود و در واقع میتوان گفت این کتاب یک منبر عالمانه است بدان معنا که با تحقیق و پژوهش بوده است، اما جایگاه آکادمیک آن در فهرست بندی با اشکالاتی مواجه است.
در واقع دوران کتابهایی که کشکولی از اطلاعات جذاب و یا جزیرهای از اطلاعات سرگرم کننده را به مخاطب منتقل می کردند، گذشته است؛ در نوشتن کتاب باید تولید صورت گرفته باشد که این امر نفی نیاز جامعه ما به این کتاب نیست، اما کتاب شامل گردآوری شبکهای از اطلاعات ارزشمند است که هنوز نیاز به کار دارد.
باید در این حوزهها عمل گرایانه حضور داشت و نباید آیده آلیستی ورود کرد بدان معنا که معتقدم بهترین متنقد کتاب سواد رسانه در حال حاضر نویسنده است چراکه مولف کتاب است و آن را در معرض مخاطبان قرار داده اند و نقد شده است و اگر امروز بخواهد کتاب سواد رسانهای را مجدد بنویسد اتفاقات شگفت انگیزی در این کتاب صورت خواهد گرفت.
شما به عنوان روحانی سعی کرده اید که ادبیات دینی را به کتاب اضافه کنید و این سعی شما گل درشت است؛ در بخشی از کتاب چهار رویکرد به مسأله رسانه بیان شده که رویکرد چهارم توجه به توصیههای اسلامی است و اینگونه به ذهن متبادر میشود که در تقابل با یکدیگر هستند در حالی که اینها نباید در مقابله باهم باشند و در عین حال آموزشهای سواد رسانهای باید باشد.
معادل سازی دینی از مفاهیم وارداتی، استخراج نظریه رسانهای اسلام نیست
برای اینکه بتوانیم نظریه رسانهای اسلام را استخراج کنیم نمیتوان شبکهای از مفاهیم وارداتی را آورد و در مرحله بعدی معادلهای دینی برای آنان پیدا کرد؛ این امر کارآمد نیست. البته جای این کار خالی است که با استفاده از مبانی و شبکه ارزشهای دینی مدل رسانه دینی و تعامل با رسانه را استخراج کنیم.
از طرفی تعریفهایی که از سواد رسانهای در این کتاب آمده است تعریف سواد رسانه نیست؛ اینجا محل مناقشه است و سه تعریف برای سواد رسانه ذکر شده است. در این کتاب بیشتر به اهداف سواد رسانه پرداخته شده است تا اینکه تعریف سواد رسانه بیان شود.
اینجا این پرسش مطرح میشود که رویکرد این کتاب دینی است یا غربی؟ بنده معتقدم که این کتاب غربی است چراکه از پیش زمینه این کتاب تا انتها غربی است و اینکه سخنان رهبری و برخی تعریفهای اسلامی آورده شده است باعث نمیشود که رویکرد کتاب دینی شود.
از طرفی به مبحث سواد رسانهای در ایران پرداخته نشده است و به زمینههای سواد رسانهای در ایران، پیشینه و وضعیت آن پرداخته نشده است.
علاقه مندیهای نویسنده بر ساختار کتاب غلبه کرده است چراکه بیش از ۴۰ صفحه کتاب به مفهوم داستان پرداخته شده است که این تعداد صفحات ضرورتی نداشت؛ به موضوعات بسیار مهمی مثل اندیشه انتقادی در حد چند کلمه به آن پرداخته شده است.
اندیشه انتقادی یکی از پر رنگترین عناوین در سواد رسانه است با این وجود به عنوان یک تیتر در این کتاب آورده نشده است و در عین حال جای بسیاری از تیترها خالی است.
عدم پرداختن به مبحث فضای مجازی، رسانههای نوین و سلبریتیها
به مبحث فضای مجازی به عنوان یک مسأله مهم پرداخته نشده است و وزن رسانههای نوین در این کتاب پایین است؛ انتظار میرفت که در حوزه رسانههای نوین فصل مبسوط تری به آن اختصاص داده میشد.
از طرفی نویسنده به مسأله سواد رسانهای به صورت ایجابی نگاه کرده است، اما بیشتر در این کتاب به دغدغه ها و نگرانیها پرداخته شده و کمتر به فرصتها اشاره شده است در حالی که امروز به گسترش فرصتهای ایجابی در حوزه رسانه نیاز است.
در عین حال نمیتوان درباره اعتیاد به فضای مجازی فقط به توصیه بسنده کرد و این امر منجر به بازدهی نمیشود؛ از طرفی به موضوع سلبریتیها کمرنگ پرداخته شده است در حالی که این مسئله حائز اهمیت است. فصل مخاطب این کتاب نیز ضعیف است.
شباهت اعتیاد به فضای مجازی و مصرف مواد مخدر
به گزارش خبرنگار وسائل، حجت الاسلام محمدی در ادامه نشست در پاسخ به نقدهای مطرح شده گفت: اینکه گفته شد چرا موضوع اعتیاد به فضای مجازی پرداخته ام، باید بگویم که در واقع استفاده از اینترنت و فضای مجازی با مصرف مواد مخدر از جهت تأثیراتی که بر مغز دارند، شباهت دارند.
درست است که در آثار مکتوبی از این دست باید به بحث اعتیاد اینترنتی پرداخته شود و این انتقاد به کتاب سواد رسانهای مورد قبول است چراکه اعتیاد اینترنتی واقعیت دارد.
در عین حال یکی از ویژگیهای فضای مجازی این است که افراد دچار سردرگمی میشوند و به این نتیجه میرسند که زندگی در دنیای واقعی باید مانند الگوهای فانتزی باشد.
فردی مثل جیمز پاتر شروع به نوشتن کتاب سواد رسانهای میکند و تصریح دارد که روح سواد رسانهای تشخیص امور واقعی از غیر واقعی است؛ واژه خطای کمتر به همین دلیل در این کتاب آورده شده است.
کتاب سواد رسانه در واقع جمع آوری و گردآوری است و بخش بسیاری از مطالب کتاب ترویجی است و قرار نبوده است که مطالب جدیدی در این کتاب آورده شود. مطالبی در این کتاب آورده ام که مردم به آن نیاز دارند.
گردآوری این کتاب بر مبنای استانداردهای جهانی است و سعی شده است که کتاب سه فصل اصلی داشته باشد و چینش مطالب درست باشد.
توصیههای قرآنی در این کتاب زیر مجموعه آموزش است و به دلیل اهمیت مطلب اضافه شده است و دنبال این نبوده ام که روایت و آیات در این کتاب آورده شود و این ادعا ایجاد شود که کتاب سواد رسانهای صبغه دینی دارد.
احساس کردم که این آیات و روایت ارزش آن را دارد که جایگاه مستقل در کتاب داشته باشد؛ به عنوان مثال از نگاه قرآن کریم پیام زنده است اما غربی ها درباره این موضوع به این صراحت سخن نگفته اند./503/241/ح
تهیه و تنظیم: فاطمه ترزفان