vasael.ir

کد خبر: ۱۲۵۹۸
تاریخ انتشار: ۲۶ دی ۱۳۹۷ - ۱۵:۵۰ - 16 January 2019
در نشست «سبک زندگی در گفتمان انقلاب اسلامی» مطرح شد؛/ ۱

گفتمان انقلاب انحصار سبک زندگی غربی و شرقی را شکست

وسائل ـ عضو هیأت علمی دانشگاه سمنان با اشاره به اینکه نگاه مدرنیته، یک نگاه تک خطی است، گفت: در این دیدگاه برای پیشرفت چاره‌ای جز پیمودن مسیر غرب نداریم؛ اما انقلاب اسلامی این نگاه را نفی کرد؛ حضرت امام(ره) گفتمان جدیدی در بحث سبک زندگی مطرح کرد که همان گفتمان انقلاب اسلامی که نه راه غرب و نه راه شرق را می‌رود.

به گزارش خبرنگار وسائل، چهارمین میزگرد علمی «سبک زندگی در گفتمان انقلاب اسلامی»، پنج شنبه 20 دی به همت پژوهشکده سبک زندگی اسلامی و کمیته کرسی‌های آزاداندیشی حوزه علمیه استان قم در سالن اجتماعات پژوهشکده سبک زندگی اسلامی برگزار شد.

در این نشست حجت الاسلام حسین رضاپور عضو هیأت علمی دانشگاه سمنان و سیدحسین شرف الدین عضو هیأت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، امیر سیاهپوش عضو هیأت علمی مرکز پژوهش‌های فرهنگی و اجتماعی صدرا و علی اخترشهر، معاون پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به عنوان ارائه دهندگان بحث و سیدامیر سخاوتیان به عنوان داور حضور داشتند.

 

گفتمان انقلاب انحصار سبک زندگی غربی و شرقی را شکست

 

انقلاب اسلامی، یک انقلاب فرهنگی بود

دکتر شرف الدین در ابتدای این نشست به بیان نظرات خود درباره تأثیر انقلاب اسلامی در سبک زندگی اسلامی پرداخت و اظهار داشت: انقلاب اسلامی یک انقلاب فرهنگی بود که برجسته ترین بُعد انقلاب اسلامی نیز محسوب می‌شود.

فرهنگ جامع ترین نظام معنایی است که هر ملتی در طول تاریخ حیات اجتماعی خود کسب کرده و از نسلی به نسل دیگر انتقال می‌دهد، تمام هویت آن در سایه آن فرهنگ شکل می گیرد و فرهنگ هم به شخصیت شکوفایی می‌دهد و در قالب نهادهای اجتماعی مسیر زندگی را در بستر جمع و حیات جمعی تعیین می‌کند.

انقلاب اسلامی با این هدف اتفاق افتاد که فرهنگ ایرانی را بازخوانی کند و براساس ارزش‌های اسلامی پالایش و ویرایش جدی در این فرهنگ اعمال کند.

از دیدگاه فرهنگ شناسان، فرهنگ ایرانی سه لایه در هم آمیخته دارد، بخشی از آن را نماینده ایران باستان، بخش دیگر را فرهنگ اسلامی و بخش آخر را فرهنگ مدرنیسیم و غرب نمایندگی می‌کند که همه آنها به گونه‌ای در هم آمیخته شده‌اند.

البته لایه مدرنیته آن جدید است و عمر آن به 100 تا 150 سال از ابتدای آشنایی ما با غرب، از دوران مشروطه یا اواخر قاجار برمی گردد، اما فرهنگ ایرانی آن کهن است و فرهنگ اسلامی آن هم سابقه بیشتری دارد، اما حتی بخش فرهنگی اسلامی آن هم به مرور زمان دستخوش تحریفاتی شده است.

از انقلاب اسلامی انتظار می‌رفت که برای نخستین مرتبه ما را از این اختلاط فرهنگی نجات دهد، چراکه هیچ‌گاه ما چنین تحولی در تاریخ خود نداشته‌ایم.

 

فرهنگ تمام عرصه‌های زندگی را پوشش می‌دهد

نکته دوم این است که فرهنگ، تمام عرصه های زندگی اعم از فردی، اجتماعی، مادی، معنوی، قدسی و عرفی را پوشش می‌دهد و تقریبا هیچ ساحتی از زندگی را نمی‌توان یافت که تحت تأثیر فرهنگ نباشد، زیرا فرهنگ روحی است که در کالبد جامعه دمیده شده و همه پدیده‌های انسانی آکنده و سرشار از روح فرهنگ هستند.

فرهنگ معنا و یک پدیده مجرد است، همیشه در قالب امور مادی تجسم پیدا می‌کند و کل زندگی ما تجسد آن روح و معنویت فرهنگی است، بر این اساس فرهنگ به همه عرصه‌های زندگی چنگ می‌اندازد و صرفا محدود به ساحت خاصی نیست.

مسأله بعدی این است که فرهنگ یک گوهر و هسته دارد، اگر فرهنگ را به مثابه پیاز فرض کنید یک هسته و یکسری عناصر پیرامونی دارد، هسته و گوهر اصلی و بنیادین فرهنگ که تمام لایه‌های فرهنگ پیرامون آن شکل گرفته‌اند، جهانبینی و نظام ارزشی است.

به تعبیر شهید مطهری در جلد دوم مجموعه آثار ایشان، در بحث نقش‌های ذکر شده برای مکتب، بیان می‌کند که بزرگترین هنر ادیان، ارائه دادن مکتب است و هیچ چیز دیگری جز دین توانایی ارائه مکتب ندارد.

دین جهانبینی و نظام ارزشی را اصلاح می‌کند و در این صورت یعنی تغییر توأمان حکمت نظری و عملی، کل لایه‌های فرهنگی نیز تغییر پیدا می‌کند، بنابراین انقلاب اسلامی آن اثر را داشت که گوهر بنیادین فرهنگ ما را بر اساس اسلام بازخوانی کند و به تبع آن سایر لایه‌ها هم دستخوش تغییر خواهد شد.

 

سبک زندگی جلوه و ترجمان عینی فرهنگ در جهان روزمره است

سبک زندگی جلوه و ترجمان عینی فرهنگ، ظهور و شکل تبلور و تجسد یافته فرهنگ در جهان روزمره است، از این رو انتظار می‌رفت که انقلاب اسلامی به اعتبار رسالت فرهنگی خود، سبک زندگی را هم تغییر دهد. این‌که انقلاب اسلامی در عمل موفق به انجام این مهم شده است یا خیر، بحث دیگری است که در جای خود باید مورد بررسی قرار گیرد.

نکته بعد این که انقلاب اسلامی متعاقب وضعیتی در جامعه ایران اتفاق افتاد که آن وضعیت سبب تغییرات فرهنگی در جامعه شد و آن تغییرات فرهنگی می‌طلبید که انقلاب اسلامی راجع به سبک زندگی جامعه ایران اعمال حساسیت کند.

یکی از این تغییر وضعیت‌ها مهاجرت گسترده روستاییان به شهرها بعد از انقلاب اسلامی است، به طوری که قبل از انقلاب حدود 22 درصد از جمعیت ایران شهری هستند، اما بعد از انقلاب اسلامی با انبوه جمعیت شهرنشین مواجه می‌شویم که آمار آن به 76 درصد هم رسیده است.

انقلاب اسلامی زمینه را ایجاد کرد و جمعیت فراوانی از شهر به روستا مهاجرت کردند؛ مردم در روستاها بر اساس سنت‌ها و خرده فرهنگ‌ها زندگی می‌کردند، اما یکی از ویژگی‌های شهر درآمیختن تمام خرده فرهنگ‌ها و تبدیل آنها به فرهنگ واحد و غالب کردن یک گفتمان فرهنگی است.

نخستین چالش روستاییان بعد از مهاجرت به شهر، در حوزه فرهنگ و سبک زندگی است، یعنی تا دیروز بر اساس سنت‌ها در قومی زندگی کرده و امروز در محیط شهری دستخوش یک بحران فرهنگی جدید شده است و نمی‌داند چگونه و با چه قاعده‌ و رفتاری زندگی کند، به همین خاطر تمام زندگی چنین افرادی دستخوش تغییر شد، بنابراین مسأله مهاجرت یکی از ضرورت‌ها توجه به سبک زندگی در جامعه بوده است.

 

جهان متعاقب انقلاب اسلامی، دستخوش وضعیت رسانه ای شده است

جهان متعاقب انقلاب اسلامی، یعنی دهه دوم انقلاب، دستخوش وضعیتی به نام «رسانه‌ای شدن» شد، یعنی جهان به سمتی حرکت کرد که رسانه‌ها میدان دار شده و دنیای بشری به شدت تحت تأثیر رسانه‌ها به هم نزدیک شدند.

جوامع به سوی هم پنجره باز کردند، فرهنگ‌ها وارد حوزه جغرافیایی هم شده و حریم‌های فرهنگی یکی پس از دیگری درنوردیده شد و جهان دچار پدیده‌ای به نام التقاط، اختلاط و چند فرهنگی شدن و به تبع آن گمشدگی هویت شد.

یکی از سؤالات مهمی که در دستور کار قرار گرفت، بازخوانی فرهنگ‌ها است، که فرهنگ خودی و غیر خودی چیست تا در این دعواها و آشفته بازار بتوان مرز خودی و بیگانه را از هم تشخیص دهد.

انقلاب اسلامی هم به اعتبار اسلامی بودن خود و اهمیت برای استقلال فرهنگی و نمایندگی فرهنگ دینی، در این دعوا بایستی تبدیل به بازیگر حرفه‌ای می‌شد، علاوه بر این که مقابل امواج بیرونی قرار داشتیم و آن امواج از دید ما تهاجمی بود، یعنی از دید ما در یک جنگ به سر می‌بردیم.

از این رو بحث از فرهنگ خودی و مرزبندی با فرهنگ بیگانه هم جزء مسائل اصلی نظام اسلامی شد و در گفتمان رهبر معظم انقلاب اسلامی فراوان دیده می‌شود، به طوری که با جست وجوی کلیدواژه‌های تهاجم فرهنگی و نفوذ فرهنگی در کلمات رهبر انقلاب، متجاوز از ده‌ها مورد در این باره یافت می‌شود که رهبر معظم انقلاب به اعتبار همین حساسیت به کار برده‌اند.

 

امکان اعمال نظر و طراحی سبک وجود دارد

نکته بعدی این است که متعاقب انقلاب اسلامی، در جامعه ایران وضعیتی مشابه همین وضعیت غرب را تجربه کرده‌ایم، همان‌طور که می‌دانید سبک زندگی در غرب از دیدگاه جامعه شناسانی همچون «Anthony Giddens» آنتونی گیدِنز جامعه شناس انگلیسی یک پدیده جدیدی است.

البته منظور او این نیست که قبلی ها سبک زندگی نداشتند، خیر؛ بلکه سبک زندگی قبلی‌ها تعین یافته بود، یعنی زندگی آنها به طور طبیعی سبکینه می‌شد و مهندسی نبود و کسی در سبک زندگی دخالت نمی‌کرد.

اما در عصر ما، به یمن برخی تحولات و دستیابی به بعضی امکانات، امکان اعمال نظر و طراحی سبک دارد، به طوری که با جست‌وجوی «American Life Style» در اینترنت به تعداد فراوان الگوی زندگی برای شما ارائه می‌شود، یعنی دوره مهندسی سبک‌ها فرا رسیده است، دوره‌ای که بشر به طور طبیعی زندگی‌اش را طراحی نمی‌کند و پشت صحنه معمارانی نشسته و به شما می‌گویند چه بخور و چگونه زندگی کن.

انقلاب اسلامی در دوره‌ای اتفاق افتاد که خود، همین وضعیت را داشت؛ اولا بیشتر جمعیت آن جوان بودند و خود جوان جولانگاه سبک زندگی است، مهاجرت روستاها به شهر، دستیابی به امکانات و رفاه در شهر، اتمام جنگ، توقع از انقلاب برای ساخت دوباره زندگی جامعه ایران، میل به رفاه طلبی، تجمل گرایی و لوکس گرایی و مانند آن سبک زندگی ما را دستخوش تغییر و دچار خلاء کرد، الان در دنیای زیستی مردم میزان بالای آشفتگی مشاهده می‌شود.

 

گفتمان انقلاب انحصار سبک زندگی غربی و شرقی را شکست

 

تاریخچه شروع سبک زندگی توسط روانشناسان و جامعه شناسان

بر اساس گزارش خبرنگار وسائل، در ادامه این نشست حجت الاسلام رضاپور نیز به تبیین دیدگاه خود در زمینه نقش انقلاب اسلامی در حوزه سبک زندگی اسلامی پرداخت و با اشاره به مفهوم و تاریخچه سبک زندگی، بیان داشت: روانشناسان نخستین کسانی بودند که بحث سبک زندگی را مطرح کردند.

افرادی مانند آلفرد آدلر «Alfred Adler» روانشناس اتریشی در سال 1922 نظرات خود را در این زمینه ارائه دادند که تفاوت‌هایی با برداشت‌های جامعه شناسان دارد. بعد از این قضیه، در سال 1961 اندیشمندان و به ویژه جامعه شناسان دوباره بحث سبک زندگی را احیا کرده و به آن پرداختند و نظریه پردازی در این حوزه تا زمان کنونی ادامه پیدا کرد.

از جمله تفاوت‌هایی که بین روانشناسان و جامعه شناسان می توان بیان کرد، این است که روانشناسان در این حوزه، فقط الگوهای رفتار ذهنی را ملاک سبک زندگی می‌دانند، در حالی که جامعه شناسان این حوزه را به الگوها و رفتار‌ها عینی و ذهنی گسترش دادند.

همچنین روانشناسان، سبک زندگی را الگوی رفتار فردی دانسته و معتقدند که هیچ ارتباطی به جامعه ندارد و اصیل است، در حالی که جامعه‌شناسان، آن را الگوی رفتار جمعی و نماد می‌دانند.

 

سبک زندگی، شیوه زندگی یا سبک زیستن است

در مجموع، سبک زندگی، شیوه زندگی یا سبک زیستن است که منعکس کننده گرایش‌ها و ارزش‌های یک فرد یا گروه بوده و شامل عادات، نگرش‌ها، سلایق، معیارهای اخلاقی و سطح اقتصادی می‌شود که طرز زندگی فرد یا گروهی را تشکیل می‌دهد و این سبک زندگی در برگیرنده نظرات و مفهوم جامعه شناسان است.

به چند نمونه اشاره می‌کنم تا روشن شود که جامعه شناسان چگونه سبک زندگی را تعریف کرده‌اند؛ آقای وبلن در بحث سبک زندگی، مبنای افتخار، منزلت و جایگاه اجتماعی را ثروت می‌داند که به صورت خود نمایانه به نمایش گذاشته می‌شود و یقینا ناشی از تولید نبوده و بیشتر در وادی دلالی شکل می‌گیرد.

مد در سطح جامعه توسعه پیدا می‌کند که از سوی طبقات پایین‌تر مورد تقلید قرار می‌گیرد که اصطلاحا الگوهای مصرفی، جدیدتر و باعث تقلید بیشتر هم می‌شود یا آقای زیمل بحث فردگرایی شدید را در بحث سبک زندگی مطرح می‌کند، از این رو می‌توان گفت که جامعه شناسان سبک زندگی را به طبقه تقلیل داده‌اند.

اما نقش سبک زندگی در گفتمان انقلاب اسلامی به بحث گفتمان برمی‌گردد، گفتمان در حقیقت هژمونی و مسلح شدن مفهوم است که دارای عناصری همچون هسته مرکزی، دال شناور و غیریت سازی است.

اساسا گفتمان در صورتی شکل می‌گیرد که غیریت سازی باشد و انقلاب اسلامی دقیقا در غیریت شرقی و غربی شکل گرفت، یعنی زمانی که اندیشه‌های غرب و شرق را نفی کرد، گفتمان آن هم شکل گرفت و توانست خود را در جامعه مطرح کرده و هژمونی شود و در افکار عمومی مورد پذیرش قرار گیرد.

 

دوران تحول سبک زندگی و نه گفتن به سنت

اگر بخواهیم بحث سبک زندگی را در گفتمان انقلاب اسلامی مطرح کنیم، باید ببینیم که دوران تحول سبک زندگی و نه گفتن به سنت از چه زمانی مطرح و آغاز شده است.

به طور مختصر از زمان دو جنگ ایران و روس و پذیرش دو عهدنامه و قرارداد ظالمانه، ایران متوجه شد که دچار عقب‌ماندگی شدیدی است و این عقب افتادگی شدید، عدم اعتماد به نفس در مسئولین و مردم را در پی داشت، از این رو به فکر جبران و نجات از این عقب ماندگی افتاد.

به همین خاطر افرادی را به غرب فرستادند تا از طریق تحصیل علم در آن فضا، مشکلات کشور شناسایی شود و با آموزش علوم جدید و غربی به جامعه این عقب افتادگی رفع شود.

افرادی که به غرب مهاجرت کردند، با تفکر مدرنیته و تجدد گرایانه برگشتند، افرادی همچون آخوندی‌زاده که معتقد بود، لازمه تحقق پیشرفت در ایران، غربی شدن از فرق سر تا نوک پا است. یک دوره شیفتگی به غرب اتفاق افتاد تا به کودتای 28 مرداد رسیدیم.

اصولا سبک زندگی ای که بر اساس پیشرفت شکل می‌گیرد، مبتنی بر مدل غربی یا رویکرد تک خطی هگلی است، چراکه هگل در بحث پیشرفت می‌گوید، جهان به سمت تکامل است و در این مسیر چاره ای جز عبور از سنت و مراجعه به جاده مدرنیته‌ای که غرب پیموده است، ندارید و باید از این طریق به پیشرفت برسید.

جالب است که این نظریه را همه دانشمندان و روشنفکران غرب‌گرا پذیرفته اند، به همین جهت، به ناچار سبک زندگی را بر اساس مدرنیته تغییر می‌دهند.

اگر می‌بینید که رضاخان، مسأله کشف حجاب را مطرح می‌کند، ناشی از تفکرات روشنفکران و غرب‌زده‌ها است، یعنی کاملا هدایت شده از سوی روشنفکران است. تفکر رضاخان هم این است که در حال کمک کردن به مسأله مدرن کردن و هویت دادن به کشور است، به همین خاطر کشف حجاب را مطرح می‌کند، در واقع سبک زندگی را تغییر می‌دهد.

 

اشتباه تاکتیکی رضاخان در تغییرات فرهنگی

اما اشتباه محض و تاکتیکی آنها این است که از ابزارها و نمادهای ظاهری استفاده کردند تا سبک زندگی را تغییر دهند، در حالی که سبک زندگی لایه‌های متفاوتی همچون اعتقاد، اندیشه و تفکر، باور، رفتار و در آخر لایه نماد را دارد، در حالی که اینها ابتدا از نماد استفاده کردند.

بنابراین خط و سیر فکری که توسط غربی‌ها یا هگل مطرح شده که نگاه مدرنیته است، یک نگاه تک خطی است، یعنی برای پیشرفت چاره‌ای جز پیمودن مسیر غرب نداریم.

اما انقلاب اسلامی این نگاه را نفی کرد و گفت چنین چیزی نیست که فقط دو راه غرب و کمونیست برای پیشرفت وجود داشته و راه سومی وجود نداشته باشد، بلکه مسیر سوم «نه شرقی و نه غربی» یعنی گفتمان انقلاب اسلامی وجود دارد، یعنی حضرت امام(ره) گفتمان جدیدی در بحث سبک زندگی مطرح کرد که همان گفتمان انقلاب اسلامی که نه راه غرب برویم و نه راه شرق را.

متأسفانه بعد از دهه 60 با توجه به تغییراتی که در دولت‌ها شکل گرفت، به ویژه تغییرات دولت آقای هاشمی، به خاطر طرح مسأله نوسازی و بازسازی کشور، از بانک جهانی درخواست وام کردند و از جمله شرایط بانک جهانی برای اعطای وام، حرکت ایران بر اساس الگوی مدرنیسم غربی بود.

جالب است که غرب برای جهانی کردن، دو فاکتور و رکن دارد، بُعد اقتصادی که بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول است و بُعد رسانه، که هر دو در اختیار غرب است و حتی سعی دارند که جهانی سازی را بر اساس مدرنیته در جهان حاکم کنند که بحث تک فرهنگی و تک بعدی را بتوانند به سرانجام برسانند./504/241/ح

 

تهیه و تنظیم: مهدی شاهی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۶ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۵۰:۳۹
طلوع افتاب
۰۶:۲۲:۰۷
اذان ظهر
۱۳:۰۴:۵۲
غروب آفتاب
۱۹:۴۶:۵۸
اذان مغرب
۲۰:۰۴:۴۵