vasael.ir

کد خبر: ۱۲۵۹۷
تاریخ انتشار: ۲۷ دی ۱۳۹۷ - ۱۴:۵۷ - 17 January 2019
بخش دوم/ «روش شناسی پژوهش در تعلیم و تربیت اسلامی، مبانی و رویکردها»

تعلیم و تربیت اسلامی هویتی انشائی و تجویزی دارد

وسائل ـ عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبائی گفت: برای اینکه بتوانیم با محافل کلامی غیرخودی ارتباط فلسفی برقرار کنیم، روش عقلی، روشی است که می‌توان با عقلای عالم حتی اگر مسلمان نباشند ارتباط برقرار کرد و نمی‌شود قرآن را کنار گذاشت و در قرآن مخاطب را عقل فطری قرار داده است و تعبدی نیست.
به گزارش خبرنگار وسائل، نشست چهارم از سلسله تعلیم و تربیت اسلامی هویتی انشائی و یا تجویزی داردنشست‌های مطالعات اسلامی علوم انسانی با عنوان «مبانی و رویکرد‌ها در تعلیم و تربیت اسلامی، روش شناسی پژوهش در تعلیم و تربیت اسلامی» پنجشنبه ۲۰ دی ماه در سه نوبت از صبح تا بعد از ظهر در مرکز تخصصی طوبی برگزار شد.
 
حجت الاسلام سعید بهشتی، عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبائی در بخش نخست نشست به تبیین روش شناسی پژوهش در تعلیم و تربیت مبتنی برقرآن پرداخت، آنچه در ذیل می‌خوانید ادامه مباحث مطرح شده از سوی ایشان است:


کل تعلیم و تربیت اسلامی هویتی انشائی و یا تجویزی دارد

گزاره‌های تربیتی در قرآن کریم و روایات از نظر زبان و نحوه بیان در قرآن کریم در قالب زبانی انشاء و یا تجویز که در فارسی باید و نباید گفته می‌شود بیان شده است. زبان بیان و اظهار در گزاره‌های تربیتی در متون دینی زبان انشاء است و کل تعلیم و تربیت اسلامی هویتی انشائی و یا تجویزی دارد.
 
از آنجا که اولین فیلسوفی که علوم را طبقه بندی کرد ارسطو بود؛ علوم را به فلسفی و غیر فلسفی طبقه بندی کرد و سپس علوم فلسفی را به علوم نظری و علوم عملی تقسیم کرد و علوم نظری الهیات و ریاضیات و طبیعیات و علوم عملی اخلاقیات و منزلیات و سیاسیات است.

فرض این است که در فلسفه ارسطوئی این دانش نظری پایه و اساس دانش عملی است و در دوره جدید نخستین فیلسوفی که تشکیک جدی داشته و این نظریه را به چالش کشیده است دیوید هیوم فیلسوف اسکاتلندی قرن ۱۷ است.
 
او به صراحت اعلام می‌کند که بین گزاره‌های هست و است و گزاره‌های بایست رابطه منطقی وجود ندارد و تعبیری دارد که عبور از قضایای «است» به سوی قضایای «بایست» یک پرش غیر منطقی و جهش است و این دیدگاه در غرب هم مورد نقد‌های جدی قرار گرفته است.


بررسی نظریات فلسفی غربی‌ها

در دانش فلسفه تعلیم و تربیت غرب هم ردپای تفکر هیومیستی را می‌بینید؛ ریچارد هاردی فیلسوف استرالیایی که تفکر هیومیوپوزیستی دارد معتقد است که فلسفه کارکرد شناختی ندارد و فلسفه از نظر آن‌ها فقط روش است.
 
دیدگاهی که در اندیشه غرب ویتگنشتاین متقدم است و معتقد است که فلسفه یک تئوری و نظریه نیست بلکه یک فعالیت است که ردپای تفکر دیوید هیوم را شما می‌بینید که کارکرد فلسفه نظری را تضعیف می‌کند که فلسفه نظری می‌تواند به ما شناخت درباره هستی و خداوند متعال و جهان بدهد و کانت تحت تأثیر هیوم می‌گوید که فلسفه نظری نمی‌تواند جهان شناس باشد.

ما باید به سراغ شناخت فنومنون‌ها (phainomenon) برویم آن چیزی که از هستی پدیدار می‌شود و در عین حال نمی‌توان خود هستی را شناخت. هیوم تصریح کرده که هیچ رابطه منطقی بین گزاره‌های هست و بایست وجود ندارد و از هست‌ها نمی‌توان به باید‌ها رسید.
 
او می گوید از هست‌های اخلاقی نمی‌توان به توجیهات باید و نباید‌های اخلاقی رسید؛ اخلاقیات و باید‌ها و نباید‌ها و انشائیات جنبه‌های هیجانی و عاطفی است و به فیلسوفان حلقه وین Vienna) Circle) می‌رسد.
 
این‌ها می‌گویند گزاره‌های دینی و گزاره‌های اخلاقی شناختی نیستند و معتقدند که اخلاق بر اساس سلیقه‌ها شکل می‌گیرد و شما نمی‌توانید استدلال منطقی و اخلاقی برای اینکه امانت داری و راست گویی خوب است بیان کنید چراکه پایه و اساس نظری ندارند که اصل این تفکر ریشه اش در اندیشه‌های دیوید هیوم است.

در هر گزاره انشائی و تجویزی، تربیتی قید برای گزاره انشائی یا تجویزی است و آیا در قرآن کریم ما گزاره انشائی غیر تربیتی هم داریم و هر باید و نباید تربیتی در نهایت به یک گزاره اخبار‌ی یا توصیفی بازمی گردد.
 
لذا دانش نقلی و انشائی تعلیم و تربیت نیز بر دانش اخباری انشائی اتکاء دارد و تعلیم و تربیت اسلامی پایه و اساس آن فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی می‌شود و منظور این نیست که فقط مبانی فلسفی تعلیم و تربیت گفته شود بلکه فلسفه تعلیم و تربیت شامل تربیت اسلامی هم می‌شود.

فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی از ساختاری دو وجهی برخوردار است که یک وجه اول آن فلسفه و در کار تأمین گزاره‌های اخباری و وجه دوم تعلیم و تربیت اسلامی عهده دار گزاره‌های انشائی خواهد بود و گزاره‌های نقلی و انشایی است، ولی فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی عقلی، نقلی و اخباری، انشائی است.
 
 
تعلیم و تربیت اسلامی هویتی انشائی و یا تجویزی دارد


آشنایی با روش استنباط و فهم گزاره‌های فلسفی تعلیم و تربیت اسلامی از قرآن کریم

یکی از علوم فلسفی تربیت اسلامی که با دو روش عقلی و نقلی به شناسائی گزاره‌های فلسفی و تربیتی می‌پردازد و وقتی در قرآن کریم سنت معصومین (ع) در اولویت است و مسند و صدر نشین است و بعد فلسفه تربیت اسلامی می‌شود که به ترتیب قرآن، سنت و فلسفه اسلامی است و فلسفه اسلامی کنار گذاشته نمی‌شود و نسبت به قرآن کریم و سنت معصومین در مرتبه دوم قرار دارد.

در تحقیقات کیفی که با متن سر و کار دارد یکی از روش‌هایی که مطرح است روش قیاسی است که قیاس سیر تفکر از کلی به جزئی است و گفته شده است محقق در تحقیقات کیفی معارف در ابتدا تعاریفی را فرض می‌گیرد و با کند و کاو عقلی این تور در متن انداخته می‌شود؛ نمی‌شود پیش فرض نداشته باشیم. روش صید می‌شود که این روش قیاسی است که از مصادیق و جزئیات پیدا می‌شود و سیر از کلی به جزئی است.

خدا انسان را با پیش فرض آفریده و پیش فرض آفرینش انسان فطرت است و نمی‌شود از پیش فرض فرار کرد. پیش فرض‌هایی که براساس تقلید از نسل‌های گذشته باشد، نادرست است و اینکه معصومین خطا ندارند مبتنی بر فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی است.
 
ساختار دو وجهی و زبان دوجهی معطوف به گزار‌های متنی قرآن کریم و با توجه به ساختار دو وجهی دانش تعلیم و تربیت اسلامی که از یک سو جنبه اخباری و از سوی دیگر جنبه انشائی دارد.
 
رویکرد ما در تحلیل فلسفی متون دینی در قرآن کریم به این صورت است که وقتی با یک متن مواجه می‌شویم و در گام اول باید به جنس گزاره دقت کرد که اخبار است یا انشاء و کل گزاره‌های دینی از دو نوع گزاره هستند که یا اخبار و یا انشاء است.

متن مورد نظر از دو حالت خارج نیست به دیگر سخن از بخش هست‌ها و نیست‌ها بهره می‌گیرد و یا از زبان توصیه باید‌ها و نباید‌ها استفاده می‌کند که این رویکرد دوگانگی نیست و دوگرایی و دوگانه پنداری نیست.

گام دوم در روش باید به سراغ پیدا کردن موضوع برویم چه اخباری و چه انشائی باشد بدون موضوع نیست چراکه عقلانی و عقلائی نیست. اخبار فقط مربوط به زمان حال نیست و به زبان قبل برمی گردد و گاه مربوط به زمان حال است.
 
اخباری وجود دارد که مربوط به آینده است که اگر جنبه اخباری دارد خبر از موضوعی واقعی است و اگر توصیه می‌پردازد به موضوعی سفارش می‌کند و یا نهی می‌کند و هم در توصیف ایجاب و سلب ممکن است باشد و هم در توصیه.
 
از طرفی هم در اخبار ایجاب و سلب می‌تواند باشد و هم در توصیه باشد که گاه خبر می‌دهد و گاه نفی می‌کند و وجود خدایان گوناگون را نفی می‌کند و قرآن واقع شناسی را به انسان می‌آموزاند چراکه قرآن رئالیستی است و دروغ‌ها و پنداری و خیالی‌ رد می‌شود.


قرآن کریم در مهم‌ترین مسائل اعتقادی مواجه عقلی دارد

قرآن کریم با روش عقلی در مهم‌ترین مسائل اعتقادی مانند توحید مواجه عقلی دارد و قرآن در مسائل عقلی، نقلی برخورد ندارد و اینجا این پرسش مطرح می‌شود که در مسائل اعتقادی قرآن چه می‌کند؟ فلسفه اسلامی از اینجا طراحی شده است.
 
اصل فلسفه اسلامی توحید است؛ موضوع گزاره‌های توصیفی یا اخباری شامل حقایق نامقدور که بشر ایجاد نکرده است و یا حقایق مقدور است که شامل فعلی می‌شود که انسان انجام داده است که در سه مقیاس فردی و اجتماعی و خانوادگی در حکمت عملی است.
 
این موضوع هم پیش فرض ارسطوئی است؛ موضوع گزاره‌های انشائی و اخباری فقط حقایق مقدوره است و امر به فعلی در سه مقیاس خانوادگی، فردی و اجتماعی می‌شود و یا نهی از فعلی می‌شود.
 
 
تعلیم و تربیت اسلامی هویتی انشائی و یا تجویزی دارد


برای کشف گزاره‌های معرفتی قرآن به موضوع شناسی نیاز است

کار سوم طبقه بندی است که در بخش گزاره‌های اخباری یا فلسفی طبقه بندی بر اساس موضوع است و در بخش طبقه بندی انشائی طبقه بندی بر اساس موضوع داریم و به عنوان نمونه در بخش فلسفی ممکن است موضوع درباره دانش و آگاهی باشد و برای کشف و شناخت گزاره‌های معرفتی قرآن موضوع شناسی نیاز است.

گزاره‌های اخباری و توصیفی فلسفه تعلیم و تربیت در قرآن با توجه به موضوع به گزاره‌های انسان شناسی، انسان شناختی، جهان شناختی، معرفت شناختی، ارزش شناختی و معاد شناختی تقسیم می‌شود. در فلسفه تعلیم و تربیت غرب از معاد خبری نیست و در قرآن تعداد آیات درباره معاد بسیار فراوان است؛ بنابراین طبقه بندی و شناسایی می‌شود.

در عرصه تربیت هدف دارای اهمیت است و اصول و روش‌ها در مرتبه بعدی اهمیت هستند که اصول‌ها سه بخش می‌شوند روش‌های آموزشی که گاه فقط تعلیم و یا تربیتی است و یا روش‌ها ارزشیابی است.
 
از طرفی کل قرآن محتوا است چه در بخش گزاره‌های نظری و چه در بخش گزاره‌های عملی، اخبار و انشاء محتوا است؛ گام چهارم بحث نسبت سنجی است که با شواهد قرآنی قابل مشاهده است و پیش فرض هیوم رد شده است.

کار‌هایی که فیلسوفان انجام داده اند و ادیان کرده اند این است که می‌خواهند پایه‌ها را بر باید‌ها و نباید‌های اخلاقی درست کنند و می‌گویند اخلاقی نیست و ما این را قبول نداریم.
 
گام بعدی تعیین نسبت است و ما نمی‌خواهیم چیزی را به قرآن کریم تحمیل کنیم به نظر ما گزاره‌های اخباری این دانش پایه و اساس انشائیات هستند و نظریات پایه و اساس عملیات هستند و ما معتقدیم نه تنها بین این دو دسته گزاره رابطه و نسبتی وجود دارد بلکه ربط و نسبت آن‌ها از نوع روبنا و زیربنا است.

ما در تولید فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی در ابتدا به سراغ شناسایی گزار‌های اخباری و انشائی فلسفی آن که جنبه زیربنائی دارند می ر ویم و بعد از این مرحله به سراغ گزاره‌های انشائی و توصیه‌ای تربیتی که جنبه روبنائی دارند، می‌رویم.


رویکرد زبانی و قالب‌های زبانی و مسأله نسبت

برای اینکه بتوانیم با محافل کلامی غیرخود‌ی ارتباط فلسفی برقرار کنیم، روش عقلی، روشی است که می‌توان با عقلای عالم حتی اگر مسسلمان نباشند ارتباط برقرار کرد و نمی‌شود قرآن را کنار گذاشت و در قرآن مخاطب را عقل فطری قرار داده است و تعبدی نیست.

ادعای بنده این است که اسلام دینی است که نه تنها برعقل تصریح کرده است که حجت است و به تبیین و معرفی مقام عقل بسنده نکرده است. امام رضا (ع) مناظرات عقلی دارد که طرف مقابل نمی‌تواند آن را نپذیرد و این دلیل پویایی و ماندگاری اسلام ناب شیعی است که از مکتب اهل بیت (ع) گرفته شده است و با اسلام داعشی هیچ سنخیتی ندارد.
 
فلسفه اسلام از قرآن استخراج شده است و این مواجه حکمای اول با میراث یونان در همین فرهنگ اسلامی پرورش یافتند. هشام در دامن امام صادق (ع) تربیت شده است، او یک فیلسوف بود؛ این پیشینه پویایی اسلام را نشان می‌هد و می‌توان با مخالفین در این باره بحث کرد.
 
 
تعلیم و تربیت اسلامی هویتی انشائی و یا تجویزی دارد


نقض نظریه دیوید هیوم 
 
در قرآن کریم از نظر ترتیب و تقدم و تأخر گفته می‌شود یا اخبار یا انشاء و در برخی موارد اخبار قبل از انشاء است. آنجایی که اخبار قبل از انشاء بیاید دلیل می‌شود و این قالب زبانی در چند قالب زبانی فرعی دیگر جلوه گر شده است.
 
به عنوان مثال قرآن در سوره هود آیه ۱۱۵ «وَاصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ» امر به صبر می‌کند که این جمله انشاء است و موضوع آن صبر است؛ ایجاب است و نفی نیست و فأن الله اجر مصبرین و صبر را به خدا متصل می‌کند که یک امر خوب است.
 
خدای متعال عقلائی عمل می‌کند و خداوند اجر و پاداش انسان‌های نیکوکار را از بین نمی‌برد و خداوند قدرشناس و شکور است و پاداش انسان نیکوکار را ضایع نمی‌کند.

گاه إِنَّ می‌آید مانند آیه ۱۳ سوره لقمان که به فرزندش می‌گوید «وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ یَعِظُهُ یَا بُنَیَّ لَا تُشْرِکْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ» که بدترین گناه شرک است و خداوند شرک را نمی‌بخشد.
 
ایجا اخبار بعد از انشاء است و إِنَّ سر آن آمده است و دلیل برای جمله قبل است و ما براساس همین مبنای قرآن نمی‌توانیم مبنای هیوم را بپذیریم و اگر نقلی و تعبدی بحث شود مشکلی نیست.

حالت دیگر این است که نه ان و فان وجود ندارد و جمله خبری محض است مثل آیه ۱۱ سوره حجرات  که می فرماید «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لایَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْم عَسى أَنْ یَکُونُوا خَیْراً مِنْهُمْ وَ لانِساءٌ مِنْ نِساء عَسى أَنْ یَکُنَّ خَیْراً مِنْهُنَّ وَ لاتَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ وَلاتَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الْاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمانِ وَ مَنْ لَمْ یَتُبْ فَأُولئِکَ هُمُ الظّالِمُونَ».
 
قرآن کتابی است که در مسائل اخلاقی و باید‌ها و نباید‌ها عقلی عمل می‌کند و قرآن تعبدی اینجا عمل نمی‌کند بدین معنا که اخلاق عملی را اخلاق نظری تلفیق می‌کند البته این آیه در بعد اجتماعی است.

در سوره مبارکه لقمان آیه ۱۲ آمده است «وَ لَقَدْ آتَیْنا لُقْمانَ الْحِکْمَةَ أَنِ اشْکُرْ لِلّهِ وَ مَنْ یَشْکُرْ فَإِنَّما یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللّهَ غَنِیٌّ حَمِیدٌ» و ما به لقمان حکمت دادیم که شکر خدا می کند و قدرشناس از خدا است.
 
شکر به معنای سپاس است که در آن معرفت و آگاهی وجود دارد؛ این آزادگی است که نه به خاطر رغبت عبادت می‌کند و نه به خاطر ترس بلکه به خدا رسیده است و از عبادات سیر نمی‌شود. کل حکمت در شکر آورده شده است و موضوع شکر است و هرکس شکر کند در واقع قدر خود را دانسته است.
 
آوردن ترکیب مالکم الله در انعام آیه ۱۱۹ «وَمَا لَکُمْ أَلاَّ تَأْکُلُواْ مِمَّا ذُکِرَ اسْمُ اللّهِ عَلَیْهِ وَقَدْ فَصَّلَ لَکُم مَّا حَرَّمَ عَلَیْکُمْ إِلاَّ مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَیْهِ وَإِنَّ کَثِیرًا لَّیُضِلُّونَ بِأَهْوَائِهِم بِغَیْرِ عِلْمٍ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُعْتَدِینَ» و می‌خواهند از خدا مقدس‌تر باشند و «وَقَدْ فَصَّلَ لَکُم مَّا حَرَّمَ عَلَیْکُمْ» دلیل جمله قبل می‌شود و «وَمَا لَکُمْ أَلاَّ تَأْکُلُواْ» پس انشای بایدی است و حرام نیست و این تعابیر در قرآن وجود دارد.

آیه ۱۰ سوره حدید می فرماید «وَمَا لَکُمْ أَلَّا تُنفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلِلَّهِ مِیرَاثُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَا یَسْتَوِی مِنکُم مَّنْ أَنفَقَ مِن قَبْلِ الْفَتْحِ وَقَاتَلَ أُوْلَئِکَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِّنَ الَّذِینَ أَنفَقُوا مِن بَعْدُ وَقَاتَلُوا وَکُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ».
 
چرا انفاق نمی‌کنید؟ مفهومش این است که باید انفاق کرد؛ دلیل عقلی می‌آورد که همه اموال به خدا می‌رسد و گزاره حکمت نظری می‌آورد و این را مبنا و پشتوانه عقلی قرار می‌دهد که برای دستور انفاق است./241/504/ح


تهیه و تنظیم: م. حسینی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۳۰ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۵:۰۰:۵۸
طلوع افتاب
۰۶:۳۰:۲۴
اذان ظهر
۱۳:۰۶:۱۳
غروب آفتاب
۱۹:۴۱:۲۳
اذان مغرب
۱۹:۵۸:۵۳