به گزارش خبرنگار وسائل، کرسی علمی - ترویجی تفاوت انسانها در انسانشناسی دینی، سهشنبه 18 دی ماه 1397 به همّت گروه کلام پژوهشکده حکمت و دین پژوهی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در تالار فرهنگ این پژوهشگاه برگزار شد.
در این نشست علمی حجت الاسلام دکتر محمد تقی سهرابی، به عنوان ارائه دهنده و دکتر غلامحسین گرامی و حسین رمضانی به عنوان ناقد حضور داشتند و دبیری این جلسه به عهده حجت الاسلام دکتر محمدباقر پورامینی بود.
در ابتدای این جلسه دبیر جلسه، دکتر پور امینی در تشریح اهمّیت بحث انسانشناسی دینی گفت: بحث انسانشناسی دینی یکی از مهمترین دانشهای الهی و بشری است که در حوزه معارف دینی کاربرد دارد و به نوعی انسانشناسی از مهمترین دانشهای زیربنایی در علوم انسانی است که در شاخههای اخلاقی و دینی و فلسفی کاربرد دارد و انسانشناسی دینی در همه این گرایشها کاربرد دارد.
متأسفانه در گرایشهای مذکور انسانشناسی با بحرانهایی روبرو است ولی انسانشناسی دینی به علّت مبدأ و معادی که برای انسان تعریف کرده است از این بحرانها مبرّا است.
یکی از مسائلی که در انسانشناسی دینی مطرح است تفاوت انسانها در انسانشناسی دینی است که در این حوزه دکتر محمد تقی سهرابی این کرسی را پیشنهاد دادند و ما در خدمتشان هستیم. ایشان بیش از 10 سال است که در حوزه انسانشناسی دینی تحقیق دارند و آثار مختلفی از خود به یادگار گذاشتهاند.
بر اساس گزارش وسائل، در ادامه حجت الاسلام دکتر محمدتقی سهرابیفر به تبیین مطالب خود پرداخت و گفت: بنده یک توضیح اجمالی عرض کنم در رابطه با بحث انسانشناسی دینی که دوستان مستحضر هستند، این علم شاخهای از علم کلام است که تقریباً قبل از انقلاب اسلامی توسط بعضی از بزرگان استارتش زده شد و به شکل برجستهای نیز مطرح شد.
تألیفاتی مثل کتب شهید مطهری از جمله انسان در قرآن انجام شد و بعد از انقلاب احساس بیشتری شد که این شاخه از علم کلام باید برجسته شود و تحقیقات مختلفی نوشته شد که دکتر گرامی هم در این زمینه کارهایی انجام دادهاند و این نشان دهنده این است که ما نیاز داریم به این علم یک توجه ویژهای داشته باشیم.
انسانشناسی دینی یک ویژگی که دارد مبنا بودن آن در بسیاری از مباحث است که ما به آن نیاز داریم. مثلا بحث الگوی پیشرفت و اسلامی کردن علوم انسانی همه متوقف بر این است که ما یک تعریف روشن و شفاف از انسان از منظر اسلام داشته باشیم.
یکی از گلههای من بر الگوی پیشرفت و علوم اسلامی انسانی این است که ما هنوز در انسانشناسی دینی به آنجایی که باید نرسیدیم و بحثهای مذکور از حیث مبنا ناقصاند.
نکته دیگر این است که راجع به انسانشناسی دینی تألیفاتی شده ولی بسیاری از این کتابها عمدتا تکیه بر فطرت الهی دارند که انسان دارای فطرت الهی است و مسائلی مبتنی بر فطرت الهی نوشته شده است. متاسفانه بحث تفاوتها از منظر دین آنطور که باید و شاید مطرح نشده و تألیفاتی که بنده عرض کردم بسیاری از آنها نگاه به تفاوتها نداشتهاند.
البته این را هم بگویم که بحث فطرت الهی حتما لازم است و باید انسان را متوجه بُعد الهی و فطرت بکنیم ولی اکتفا کردن به فطرت الهی در ارائه یک بحث جامع، کافی نیست و لازمه تعریف و بحث جامع این است که به ابعاد دیگر انسان هم از منظر دین پرداخته شود.
انسانشناسی دینی در دیگر علوم هم قابل توجه است چون انسان با ابزار دیگری هم مورد مطالعه است و آنها هم تفاوت انسان را مطرح کردهاند ولی آنچه که من در این مقاله مطرح کردهام بحث از تفاوتهایی است که در دیگر دانشها مطرح شده و ما در نگاه دینی و اسلامی میتوانیم یک نگاه گستردهتری به تفاوت انسانها داشته باشیم.
عمدتا کتابهای روانشناسی به تفاوتهای انسان از حیث وراثت و محیط و ژن پرداختهاند در حالی که ما در نگاه به منابع دینی علل و منشأ تفاوتها را خیلی بیشتر از این میبینیم.
نکتهای که باید به آن توجه داشته باشیم این است که در انسانشناسی دینی کم پرداختن به بحث تفاوتها نتیجه بحث را مخدوش و اعتبار آن را کم میکند.
تا تفاوتها لحاظ نشود نمیشود احکام کلی بر همه انسانها صادر شود پس در انسانشناسی دینی یکی از بحثهای مهم این است که تفاوتها دیده شود و لحاظ شود و به فطرت اکتفا نشود.
بنده در متن مقاله تفاوتها را به دو قسم تقسیم کردهام: یک سری از تفاوتها با عوامل پیشینی محقّق میشوند؛ یعنی انسان قبل از اینکه وارد دنیا شود عوالمی را گذرانده است که باعث شده انسان متفاوت از انسانهای دیگر باشد. در این باره من چهار مورد را استقراء کردهام که یک مورد بحث فطرت است.
جالب است که فطرت از نگاه انسانشناسی دینی همانطور که عامل وحدت است عامل تفاوت هم هست. مثلا فطرت توحیدی عامل وحدت همه انسانها است و درجات آن باعث تفاوت است و ما از منابع دینی برداشت میکنیم که درجه توحید در همه انسانها در بدو خلقت یکی نیست.
عامل دوم پیشینی طینت است که طینت (گِل) انسانها متفاوت است و مثل هم نیست و روایتهای آن بسیار است. مثلا در برخی از روایات آمده که طینت برخی از انسانها متمایل به بدی و طینت برخی متمایل به خوبی است و این روایات در اهل سنت به قدری بسیار است که گاهاً منتهی به جبر شده است.
یکی دیگر از عوامل اختلاف بحث وراثت است که فرزند از مادر و پدرش نکاتی را به ارث میبرد و این وراثت هرچند شباهاتی را به دنبال دارد ولی همین وراثت موجب تفاوت هم هست.
چهارمین عامل پیشینی تفاوت بحث جنسیّت است که علوم تجربی هم به این نتیجه رسیده که تفاوت جنیّست یک تفاوت ذاتی بین زن و مرد است و صرفاً محیطی نیست بلکه بازگشت به تفاوتهای پیشینی دارد.
بخش دوم عوامل پسینی تفاوت است که اولین مورد آن فعّالیتهای فرد است به این معنا که انسان موجودی مختار است و نحوه فعالیت انسان در شکلگیری شخصیت او و در شکلگیری ماهیت او نقش دارد. برخی از مفسّرین مثل صدرالمتألهین میگویند: انسان بعد از به دنیا آمدن ماهیتهای مختلفی در نتیجه فعالیتهایی که از خود نشان میدهند پیدا میکنند.
در تفسیر آیه «اذا الوحوش حشرت»، ملاصدرا میگوید: این وحوش همان انسانها هستند که در دنیا انساناند ولی در آخرت که ظرف وقوع حقائق است، در ماهیتهای واقعی بروز و ظهور میکنند.
عامل بعدی محیط و موقعیتهای زندگی است و قرآن این عامل را به رسمیت میشناسد و لذا برای افرادی که در محیط فاسد زندگی میکند پیشنهاد مهاجرت میکند و نشان دهنده این است که محیط تأثیرگذار است. تعلیم و تربیت نیز عامل دیگر متفاوت بودن انسانها است.
آخرین عاملی که در منابع دینی به دست میآید بحث ارتباط انسان با جهان دیگر است و در برخی از آیات به انسان گوشزد میشود که انسان یک موجود دائم الارتباط با موجودات ماورایی است که همه این موجودات ماورایی خیر نیستند و میتوانند شیطانی و یا الهی باشند.
این ارتباطات در انسان تأثیرگذار است و جالب اینجاست که این ارتباطات در اختیار ما نیست مثلا من نمیدانم که یک ساعت بعد چه تفکراتی به من القاء خواهد شد. بعضی وقتها قابل کنترل است ولی همیشه به این منوال نیست.
مثلا ممکن است به کسی انگیزه به دزدی القاء شود و از طرفی نیز ممکن هست که خواندن نماز به کسی القاء شود و ما در کل نمیدانیم هفته آتی و در ساعات آینده با چه القائاتی روبرو خواهیم شد. این القائات تفاوت در ماهیت انسانها را به دنبال خواهد داشت.
نتیجهگیری بنده در این مقاله از این تفاوتها این است که اولا انسان واقعاً قابل پیشبینی نیست و ما نمیتوانیم در رابطه با انسان پیشبینی قطعی کنیم چون عوامل تأثیرگذار بر روی انسان همیشه در اختیار ما نیست.
نکته دوم این است که ما در کنار فطرت مشترک بین انسانها حتما باید عوامل تفاوت را لحاظ کنیم تا بتوانیم راجع به انسان اظهار نظر داشته باشیم.
ما در اظهار نظر نمیتوانیم به صرف فطرت انسان اکتفا کنیم بلکه باید ماهیات او را از طریق تفاوتها لحاظ کنیم تا بتوانیم اظهار نظر خوبی از هر جهت داشته باشیم./504/422/ح
تهیه و تنظیم: محرم آتش افروز