به گزارش خبرنگار وسائل، دومین نشست از سلسله نشستهای فقه پژوهی ۲۲ آذر با موضوع «چالشهای حقوقی زنان در فقه» به همت مرکز فرهنگی فقه الثقلین سالن تالار شهر برگزار شد.
حجت الاسلام مهدی مهریزی، استادیار دانشکده علوم حدیث و زهرا شجاعی، فعال حوزه زنان و عباس شیخ الاسلامی، رئیس سابق دانشگاه آزاد اسلامی مشهد سخنرانان این نشست بودند.
همچنین حجت الاسلام علی شفیعی، عضو پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در این نشست به ارائه مقاله خود با موضوع « نگاه انتقادی به رویکرد فقه سنتی در حقوق زنان» پرداخت و صدیقه شکوری راد نیز خلاصهای از مقاله خود با عنوان «آیا قرآن خشونت علیه زن را برمی تابد؟» را ارائه کرد.
گزارش بخش اول و دوم این نشست پیشتر منتشر شد؛ آنچه در ادامه میخوانید گزارش بخش پایانی این نشست است.
ریشههای حقوق مدرن در فقه است
شیخ الاسلامی در این نشست با موضوع«درآمدی به حقوق زنان از منظر فقه و حقوق جدید، تعارضات و تقارنات» به ارائه نظرات خود پرداخت، گفت: فقه و حقوق را باید به یکدیگر نزدیک کرد و نزدیک کردن فقه و حقوق به این معنی است که حقوقدانان و فقها در مقابل یکدیگر کوتاه بیایند تا ما بتوانیم از پتانسیل هر دو رشته استفاده کنیم البته برخی معتقدند که ریشههای حقوق مدرن در فقه است و حتی علمای حقوق مدرن اذعان دارند که ریشههای حقوق در قواعد کلیسا است.
تفاوتهای فقه و حقوق
عدالت خواسته یک زمان و دوره خاص نیست؛ بنابراین نیاز است تا دانش فقه و حقوق به یکدیگر نزدیک شوند. از آنجا که دانش حقوق عقل گرا است، محورآن متحول است چراکه هستی خودش را از اجتماع میگیرد. حقوق از عرف مردم ساخته میشود و هدف آن تساوی، عدالت و انصاف است.
فقه از آنجا که قصد استخراج احکام را از منابع، نصوص و قواعد شرعی دارد با حقوق ماهیت آن فرق میکند؛ بنابراین نص محور است، تقدس دارد و در عین حال سنت گرا است و از بالا به پایین نگاه میکند، تکلیفی است و حق محور نیست؛ اما فقه پتانسیلهایی دارد که نباید آن را از صحنه اجتماع حذف کرد چراکه فقه این فایده را دارد که از سوی مردم به راحتی اجرا میشود همانطور که افراد در پرداخت خمس به آسانی اقدام میکند، اما در پرداخت مالیات این مواجه را ندارند.
اگر نتوانیم از ظرفیتهای فقه استفاده کنیم جامعه را محدود کرده ایم
فقه و شرع ظرفیتهایی دارد که اگر نتوانیم از آنها استفاده کنیم جامعه را محدود کرده ایم؛ باید فقه و حقوق را به یکدیگر پیوند زد. از طرفی این دو در حوزه عمومی و خصوصی تفاوتهایی دارند چراکه در فقه خیلی از مسائل در حوزه خصوصی مطرح میشود مانند قصاص که حوزه عمومی نیست، همچنین رابطه کارگر و کارفرما که نباید در آن مداخله کرد، ازدواج و خانواده و معاملات که همه فقه خصوصی هستند و وارد حوزه عمومی میشوند.
فقه باید بپذیرد که این امور حوزههای عمومی است و جامعه میتواند در آنها دخالت کند و نباید فقه خودش را کنار بکشد. در زمان گذشته این روابط خصوصی بوده است، اما در حال حاضر به عنوان نمونه اگر از کارگر دفاع نشود کارفرما او را استثمار میکند.
راه دیگر برای پیوند فقه و حقوق این است که آشتی بین عقل و دین بتواند در جامعه ما جواب دهد؛ در این باره حداقل ۱۵ تئوری بیان شده است. تأثیر مکان و زمان در اجتهاد یک پتانسیل خوبی است که میتوان بر روی آن کار کرد؛ حوزهها و دانشگاهها به این امر نپرداخته اند و به عنوان یک تئوری خام باقی مانده است.
ثابت و متغیر در دین و استفاده از آیات اصولی قرآن متضمن عدالت و برابری است. باید به سراغ آیات اساسی رفت به عنوان مثال در آیه «لقدکرمنا بنی آدم» با یک تفسیر عالمانه و عادلانه میتوان خیلی از مشکلات امروز از جمله بحث دیه را حل کنیم و ادعا داشته باشیم که حقوق بشر واقعی اینها است و آنها به ما فخر حقوق بشر نداشته باشند.
شیوه عقلا باید پررنگ شود؛ اگر عقل و خرد نباشد قرآن برای ما کارآمد نیست بنابراین عقل پایه است. استفاده از مقاصد الشریعة در این زمینه به ما کمک میکند؛ به جای اینکه به ظاهر آیات نگاه کنیم به مقصد آیات توجه کنیم جدایی دین از فهم دینی، نفی قانونگذار بودن قرآن و استفاده از ظرفیت مصلحت از دیگر راهکارها برای پیوند بین فقه و حقوق است.
یکسری مسائل درباره حقوق زنان وجود دارد که ربطی به فقه ندارد
ما یک تحول در تقلید نیاز داریم که اگر معطل شویم این فرصت تاریخی از جمهوری اسلامی و حکومت انقلاب اسلامی گرفته میشود و باید سریع انجام شود.
حوزه های علمیه و دانشگاهها مکلف هستند مردان را به سمت عدالت ببرند و مادران فرزندانی تربیت کنند که عادل باشند تا زن در این جامعه با یک هشتم ارث متضرر نشود. یکسری مسائل درباره حقوق زنان وجود دارد که ربطی به فقه ندارد؛ این موارد راهکارهای اجتماعی دارد و منع قانونی ندارد.
برای جمهوری اسلامی ناپسند است که فقط ۱۵ نفر نماینده زن در مجلس باشند و افغانستان قانون بگذارد که مردم باید ۳۰ درصد از نمایندهها را از زنان انتخاب کنند و این اقتضای عدالت امروز است. اصل وکالت در طلاق، تحصیل و ازدواج راهکارهایی است که امروز پیشنهاد میشود چراکه با مهریه، زنان به جائی نمیرسند.
نقد فقه، نقد فقیهان نیست
در بخش دیگر این نشست حجت الاسلام شفیعی به ارائه مقاله خود با موضوع «نگاه انتقادی به رویکرد فقه سنتی در حقوق زنان» پرداخت و اظهار داشت: نقد فقه، نقد فقیهان نیست و عظمت آنها را مورد خدشه قرار نخواهد داد.
زنان به عنوان نیمی از جامعه در طول تاریخ از کمترین حقوق انسانی و اجتماعی برخوردار بوده اند و همیشه در سایه حقوقی مردان حضوری بسیار کمرنگ در جوامع و فعالیتهای اجتماعی داشته اند این حضور در سایه اگر در جامعه قدیم چالش برانگیز نبود.
چراکه زنان حاضر به پذیرش هزینههای آن بودند، اما در جهان امروز اینگونه نیست و چالشهای آنان فراوان و پرهزینه است و به راحتی نمیتوان از آنها گذشت بنابراین نیاز است تا درباره آنان اتخاذ موضع کرد.
نگاه فقیهان به حقوق زنان گاه تابعی از زمانه بوده است
حقوق زنان در فقه اسلامی و در میان آرای فقیهان مسلمان از آغاز بر یک رویکرد استقرار نداشته است و دچار فراز و فرودهایی بوده است. نگاه فقیهان به حقوق زنان گاه تابعی از زمانه بوده است و گاهی هم بر اندیشههای سخت و غیر قابل نفوذ مستقر بوده است.
فقه اسلامی همواره نقش مهمی در جریانات اجتماعی دارد
فقه اسلامی همیشه نقش مهمی در جریانات اجتماعی داشته است؛ گاه حرکتهای رو به جلو و نواندیشانه را حمایت کرده است و اسباب تسریع در اهداف آن شده است و برخی برههها به مانند دژی نفوذ ناپذیر در برابر پارهای از تحولات ایستاده است و اسباب فراگیر شدن چالشهایی در نهادهای اجتماعی از جمله خانواده را داشته است.
در جهان معاصر ما با رویکردهای متفاوتی درباره حقوق زنان مواجه هستیم که پرداختن به آنها و تبیین مبانی و چالشهای هر یک از آنها میتواند زمینه ساز تحول در فقه شود و فقه را از یک دانش مبتلا به بحران هویت و حیات درباره حقوق زنان نجات دهد.
حقوق زنان به عنوان یک مسأله مهم در جهان شناخته شده است. فقه اسلامی در یک تقسیم کلان سه رویکرد عمده در این زمینه دارد؛ رویکرد اصول گرایی یا سنت گرایانه، رویکرد اصلاحی مبتنی بر مصلحت و رویکرد نواندیشانه مبتنی بر اجتهاد در اصول و مبانی. اگر چه همه این رویکردها در پارهای مشترک هستند، اما تفاوتهایی دارند که حائز اهمیت است.
جهان جدید شیوه مواجه با حقوق زنان و میزان پاسخگویی به این مقوله را به عنوان یک معیار بسیار مهم برای داوری در مورد کارآمدی دستگاههای معرفتی و اندیشههای حقوقی و یا ناکارآمدی آنها میداند؛ به همین جهت فقه اسلامی اگر میخواهد کارآمدی خودش را نشان دهد باید بتواند چالشها و دغدغههای جهان معاصر را در حوزه زنان پاسخ دهد و راهکار ارائه دهد.
رویکردهای سه گانه
رویکرد سنتی گرایی در حوزه زنان اولین گفتمان شکل گرفته در مواجه با حوزههای دینی است؛ این گفتمان به نظریهای خاص منجر شده که به دو صورت اصول گرایی و بنیاد گرایی در جوامع دینی خود را نشان داده است.
مبانی سنتی گرایی بر چند مبنا استوار است؛ اول، نص محوری، حجیت واصالت گرایی است. دوم، تقدس گرایی و به تبع آن وجود رویکرد انتقادی و سوم، اینهمانی دین و معرفت دینی و به تبع آن عدم تفکیک دین از معرفت دینی.
فقه ستنی برای همه تیپهای انسانی فقط یک دستور کار دارند
ویژگیهای این رویکرد را میتوان در این دانست که این گروه با توجه به اعتقاد تقدس گرایانه، به متن بسان جغرافیای مورد خطاب متن اصالت میدهد و تاریخ خاصی از حیات انسانی را که تحت سیطره وحی و حضور نبی بوده را به تمام انسانها و مناطق دیگر تسری میدهد.
با تقلیل سازی انسانها به انسانهای عصر نزول و نادیده انگاری تیپولوژی انسانها و همچنین تقلیل سازی مناطق جغرافیا به یک ام القری که فرا منطقهای است تلاش میکنند تا با به رسمیت شناختن آن جغرافیا به تکثیر محیطی بپردازند و دیگر زیست گاههای انسانی را معادل سازی کنند. همه تلاش آنها این است که همه به عصر نزول برگردند گویا که عصر نزول، عصر طلایی است در فقه موجود و برای همه تیپها فقط یک دستور کار وجود دارد.
مبنای بعدی تقدم عقل بر نقل است که حداقل در حوزه احکام و تکالیف است. از نظر شهید صدر یک قاعده فقهی نمیتوان پیدا کرد که فقط مبنای آن عقل باشد.
آخرین مبنا شکل گیری و یا ابتناء این رویکرد بر انسان شناسی، جهان شناسی و خداشناسی خاص است چراکه انسان و خدای فقه سنتی، انسان ویژه است و جهانی که فقه سنتی دیده است جهانی ویژه است.
در بحث روشها، رویکرد سنتی بهره گیری حداقلی از روشها و متدها دارد، بی اعتنایی به عقل در مواجه با متن که رویکرد اخباری است؛ به اذعان برخی از بزرگان ما هنوز گرفتار رویکردهای اخباری هستیم.
تفکیک حداکثری جنسیتی یکی از مبانی سنتی است و به عنوان یک اصل مفروض پذیرفته شده است. مرد محوری و فقه الذکوری و یا اصلی و تبعی شدن حقوق، گویا مردان اصالة الحقوقی هستند و حقوق زنان تابع است و تأثیر جنسیت گرایی در فهم و تعریف کارکردهای ویژه برای زنان و شیء انگاری زنان در این دیدگاه مطرح شده است.
نگاه مصلحت گرایان به حقوق زنان
گفتمان مصلحت گرایانه که بر همان مبانی و منابع و رویکرد پیشین استوار است محصول تزاحمها و تعارضهای آموزههای دینی، عینیتها و واقعیتهای عصری است؛ تزاحمی بین فقه با برخی از حوزهها اتفاق افتاده است که این رویکرد تلاش کرده است این امر را مدیریت و تدبیر کند.
این رویکرد در مواجه با حقوق زنان مبتلا به نوعی انفعال بوده است و با نگاهی مصلحتی به حقوق زنان تلاش دارد تا به همگام سازی حقوق زنان در جهان معاصر پرداخته و این موضوع را با تقلیل چالشها و یا تقلیل پاسخها مدیرت کند.
به عنوان نمونه در این رویکرد اگر چه حضور زنان در عرصههای اجتماعی فی الجمله پذیرفته شده است، اما همچنان آنها از حقوقی مثل حق حضور در اماکن و مجامع ورزشی بدون اجازه همسران و اولیاء محروم هستند؛ این رویکرد در بنیاد با رویکرد سنتی هم افق و همسو بوده و تفاوتهای آن دو، محصول لایههای دوگانه آنها است.
رویکرد اصلاح طلبی در حقوق زنان
رویکرد اصلاح طلبی برآمده از مصلحت و مبانی آن تقلیل قلمرو انتظار از دین است؛ برخلاف رویکرد اول در این نگاه قلمرو دین تقلیل داده شده است. توجه اجباری به ره آوردهای عقلانی بشر، کارکرد گرایی با توجه به مقاصد الشریعه، به رسمیت شناختن زنان به عنوان نیمی از جامعه بشری از ویژگیهای این رویکرد است.
روشهای پیشنهادی در این رویکرد شامل نگاه نظریه محور به متن، نگاه سیستمی به متن، نگاه اجتماعی به دین و کاهش نگاه جنسیتی به دین است. یکی از ره آوردهای این نظریه تلاش برای ترمیم حقوق زنان و دفاع از اعطای محدود مدیریت سیاسی به زنان بوده است.
نواندیشی در حوزه حقوق زنان
این رویکرد در پاسخ به چالشهای حقوق زنان، نظریه نوگرایی دارد. این رویکرد نیازمند تبیین مبانی است و بر مبانی مهمی استوار است. از جمله این مبانی نگاه انتقادی به آموزههای دینی با هدف کاربردی یا غیرکاربردی بودن آن آموزهها است.
در این نگاه کاربردی بودن مهم است نه اصالت و استناد آن به شریعت. نکته دوم تفکیک دین و معرفت دین باهدف نفی تقدس گرایی، نفی فرا زمانی، فرا مکانی بودن و فرانسلی بودن معرفت دینی است؛ بر این اساس معتقدند که دین بسیاری از ویژگیها را دارد که نباید به معرفت دینی تسری پیدا کند.
در این رویکرد به راحتی نمیتوان هر حکم شرعی را فرا تاریخی عنوان کرد بلکه احکام شرعی را ناظر میدانند. نواندیشان نه تنها متون دینی را متون ارزشی میدانند بلکه معتقدند ارزشهای بنیادین اخلاقی را نیز باید از آنها استخراج کرد و متناسب با شرایط آنها را تدوین و تبدیل به قانون کرد.
اصلاح نگاه انسانی به زنان ره آورد رویکرد نواندیشانه است
مبانی این رویکرد عبارت است از: نگاه به دین به مثابه یک پدیده اجتماعی که توجه به عنصر عصریت در دین دارد، تفکیک دین از معرفت دینی، تقدم عقل بر نقل به ویژه در حوزه احکام غیر عبادی و حقوق انسانها، توجه به ظرفیتهای انسانی، به رسمیت شناختن تیپهای انسانی، گره زدن حقوق به هستی و تکالیف انسانی.
در این نگاه بین حقوق و تکالیف تفکیک میشود. حقوق به هستی انسانها گره میخورد و هر کسی که ملبس به لباس انسانی میشود حقوق را دارد؛ البته تکالیف اینگونه نیست و میتوانند متفاوت باشند. اصلاح نگاه انسانی به زنان در این رویکرد ره آورد است.
بررسی سیر نزول آیات قرآن پیرامون حقوق زنان
حجت الاسلام مهریزی، در ادامه این جلسه موضوع «فقه زنان، چالشها وراه حل ها» را بررسی کرد و گفت: توجه به پشت صحنه آرای فقیهان درباره تفاوتهای فقهی زن و مرد دارای اهمیت است؛ نگاه معرفتی به زنان در گذشته بحث تبعیض جنسیتی را القاء میکند و با این نگاه قدرت تعامل و گفتوگو از دست میرود.
قرآن در سال اول به مذمت نگاه جاهلی به زن میپردازد، در سال دوم به اشتراکات در خلقت میپردازد و در سال سوم به نمونههای تاریخی و اسوهها میپردازد؛ داستانهای گذشته مربوط به زنان برای نشان دادن نوع نگاه قرآن به زن است.
بررسی مضمونهایی قرآن درباره حضرت مریم به کار گرفته است ما را با این نوع نگاه آشنا میکند؛ در جای دیگر قرآن داستان ملکه صبا را به عنوان زنی که در بالاترین جایگاه سیاسی قرار گرفته است را ذکر میکند.
از ویژگیهای رویکرد نواندیشان دینی نگاه انتقادی به حدیث است. این نگاه انتقادی از قبل هم بوده به همین دلیل علم رجال درست شده است، اما کمتر به آن عمل میشود.
باید مطمئن باشیم که احادیث با دسته بندی درست به ما رسیده است چراکه این احادیث توسط افراد مختلف با اغراض مختلف نقل شده و بسیاری از فرهنگها به اسم حدیث به ما رسیده است؛ در احادیث ما وارداتی از فرهنگ یهود، مسیحیت، زرتشت، عرب و دیگر فرهنگها وجود دارد.
در عیون اخبار الرضا یازده گناه نام برده میشود که زنان با آن عذاب میشوند که شش گناه در آن گناهها مشترک و هشت مورد آنها مخصوص زنان است. حال سؤال این است که در آن شش مورد مشترک، آیا یک مرد نبوده که مرتکب آن گناه شده باشد و پیامبر(ص) آن را در معراج دیده باشد؟
در سند این حدیث یک راوی زرتشتی مسلمان شده وجود دارد؛ عین این بحث در آیین زرتشت با تعبیری اینچنین وجود دارد که پیامبر به سروش آسمانی گفته است که چرا زن اینگونه عذاب میشود و سروش اینگونه جواب میدهد.
همچنین این روایت که میگوید خداوند زن را از دنده مرد آفریده از روایات نیز یهود است؛ در روایات ما هم نقل میشود و همین مورد برای موضوعات زنان استفاده میشود.
روشنفکران دینی به شرایط دوران نزول آیه و روایت توجه میکنند به عنوان نمونه اینکه گفته میشود کار در خانه برای زن و کار بیرون خانه برای مرد است را زیاد شنیده اید. این بحث با توجه به روایاتی که میان امیرالمؤمنین (ع) و حضرت زهرا (س) وجود داشته نقل میشود که پیامبر (ص) میفرمایند حضرت علی کمک کند آب و هیزم بیاورد، حضرت زهرا (س) میفرماید الحمد لله که کارهای سنگین از دوشم برداشته شد.
در واقع این حدیث بد تفسیر میشود چراکه آن روز بسیاری از کارها در خانه انجام میشد و این درحالی است که بسیاری از کارهای داخل خانه توسط ماشین انجام میشود.
از دیگر موارد دارای اهمیت توجه به سیره عملی است که در سایر راهکارها کمتر به آن توجه میشود. گفته شده که حضرت فاطمه (س) در موضوع فدک نزد خلیفه میرود که خلیفه شاهد میخواهد و ایشان، حضرت علی (ع) و ام ایمن را میآورد؛ اینجا نه حضرت علی (ع) و نه خلیفه هیچ کدام اعتراض نمیکنند. سیره و عمل معصومین کمتر در فقه آمده و بیشتر در کتب تاریخی قرار گرفته است.
یکی دیگر از ره آوردهای نواندیشی دینی، توجه به واقعیتهای امروز در جهان است. امروز یک زن میتواند رئیس جمهور شود و کشور را موفق اداره کند چراکه آمارها نشان میدهد که معلمان زن وضعیت بهتری دارند؛ در نواندیشی دینی به این نکات توجه میشود./200/241/ح
تهیه و تنظیم: فاطمه ترزفان