vasael.ir

کد خبر: ۱۲۴۰۷
تاریخ انتشار: ۲۶ آذر ۱۳۹۷ - ۱۷:۰۸ - 17 December 2018
بخش اول/ نشست «چالش‌های حقوق زنان در فقه»؛

تحلیل و بررسی تفاسیر مختلف پیرامون واژه «وضربوهن»

وسائل ـ پژوهشگر حوزه زنان با تأکید بر اینکه قرآن خشونت بر زنان را بر نمی‌تابد به بررسی معانی و تفاسیر چندگاه متفکران مسلمان در این زمینه پرداخت، گفت: در فرهنگ جامعه عصر نبوی، زدن نرم خشونت تلقی نشده و با کرامت انسانی مغایرت نداشته است؛ در فرهنگ اجتماعی زمان پیامبر(ص) این نوع خشونت امر وحشتناکی نبود و امری تلطیف شده بود. ما نمی‌توانیم در فهم دین به عقلانیت و روح زمان خود بی‌توجه باشیم.
به گزارش خبرنگار وسائل، دومین نشست از سلسله نشست های فقه پژوهی با موضوعتحلیل و بررسی تفاسیر مختلف پیرامون واژه «وضربوهن» «چالش های حقوقی زنان در فقه» 22 آذر به همت مرکز فرهنگی فقه الثقلین و با حضور علما، فضلا و اندیشوران حوزه و دانشگاه و جمعی از اعضای شورای اسلامی مشهد در سالن تالار شهر برگزار شد.
 
حجت الاسلام مهدی مهریزی، استادیار دانشکده علوم حدیث و زهرا شجاعی، فعال حوزه زنان و عباس شیخ الاسلامی، رئیس سابق دانشگاه آزاد اسلامی مشهد سخنرانان این نشست بودند.

همچنین حجت الاسلام علی شفیعی، عضو پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در این نشست به ارائه مقاله خود با موضوع « نگاه انتقادی به رویکرد فقه سنتی در حقوق زنان» پرداخت و صدیقه شکوری راد نیز خلاصه‌ای از مقاله خود با عنوان «آیا قرآن خشونت علیه زن را برمی تابد؟» را ارائه کرد.


تعاریف گذشته و معاصر درباره خشونت

شکوری راد، در ارائه مطالب خود ابتدا به تبیین معنای خشونت پرداخت، گفت: مفهوم خشونت به معنای هراقدام عمدی است که با اعمال، امیال، حیثیت و آبروی فرد مغایرت داشته باشد و سبب رنج، ترس و اضطراب دیگران بشود.
 
امروزه خشونت، فقط خشونت فیزیکی تلقی نمی شود اما در گذشته خشونت به معنای فیزیکی بود ولی امروز خشونت روانی و کلامی را نیز شامل می شود و هر نوع تبعیضی که علیه هر فردی، هر بخشی و هر جنسی در جامعه اعمال بشود و این تبعیض باعث آزار و هتک حرمت فرد بشود نیز به معنای خشونت است.

شاید برخی تعریف خشونت به معنای امروزی را نپذیرند و اینگونه استدلال کنند که اینها مفاهیمی خارج از دین، عقل انسانی و عقل خود بنیان هستند که براساس اومانیسم شکل گرفته است.

اما می دانیم که این منطق در شرایط فعلی کار نمی کند نه تنها برای افرادی که خارج از دین ما هستند بلکه برای مسلمانان و مؤمنان نیز این منطق کارآمد نیست؛ آنان اینگونه موارد تبعیض آلود را نمونه خشونت علیه زن می دانند و این موضوع یک چالش جدی در پیش روی متفکران و عالمان مسلمان است تا این برداشت های متفاوت دین را به نوعی به سمت چالش بکشند.
 

خداوند مردان نسبت به زنان برتری داده است

طبق تفسیر رایج و غالب آیه 34 سوره نساء و 70 ترجمه و تفسیری که به زبان فارسی، عربی و انگلیسی وجود دارد مردان حق یا مسؤولیت حکومت یا قیومیت بر زنان را دارند «الرجال قوامون علی النساء».

به این دولیل است که مردان به طور طبیعی و بنا به خواست خداوند از نظر جسمی و عقلانی بر زنان برتری دارند؛ یکی اینکه مردان از قبال خود زنان و خانواده را تأمین می کنند چراکه این ویژگی ها برای مردان طبیعی و عمومی است پس این حق برای مردان شامل خانواده و جامعه می شود و در خانواده ریاست حق یا وظیفه یا مسؤولیت مرد است؛ در جامعه قضاوت و جهاد حق یا وظیفه مردان است.

از نتایج ریاست مرد بر خانواده این است که زن باید از شوهر اطاعت و یا تمکین کند و در ارتباط جنسی و خروج از منزل و در هر درخواستی که با دستورات الهی مغایر نباشد اینگونه است. از طرفی زن باید در غیاب شوهر از مال، آبرو و فرزندان او محافظت کند و هیچ مرد نامحرمی را به داخل خانه راه ندهد اگر شوهر بترسد یا بداند و احتمال بدهد که زن از او اطاعت نمی کند از آنجا که شوهر حق یا مسؤولیت ریاست خانواده را دارد باید زن را تأدیب یا اصلاح کند.
 
برخی می گویند نهی از منکر کند و برای تأدیب و اصلاح زن به انجام وظائف شوهر می تواند سه مرحله را یکی پس از دیگری طی کند و در صورت عدم تأثیر، مجاز است که به کار بندد؛ یعنی اول مرد باید زن را پند دهد، از آمیزش با او بپرهیزد تا نارضایتی خودش را به او نشان دهد و او را نرم و آرام بزند به طوری که آثاری برجای نگذارد«وضربوهن».
 
اگر زن پذیرفت شوهر مجاز به ادامه روش خودش نیست در تفاسیر متقدم و متأخر دو راه پیش رفته است که اکثر افراد به این مسأله توجه داشتند که این امر ناخوشایند، سند و ناگوار است و نمی توان به راحتی پذیرفت که خداوند به مرد اجازه داده است که زن را بزند.

تفسیر اول این است که مفهوم زدن را همه می پذیرند اما این مفهوم را محدود می کنند و در تفسیر غالب سنتی از این قرار است که شوهر نمی تواند همسر خود را بزند مگر وقتی که او به وظایف زناشویی عمل نکند؛ در این قسمت هم اختلاف نظرهایی وجود دارد.
 
زدن آخرین مرحله است و نباید زدن سخت باشد یعنی به گونه ای نباشد که منجر به کبودی، قرمزی، جراحت، شکستگی استخوان، خونریزی و موجب دیه شود. هدف مرد باید هشدار دادن به زن باشد و زدن از روی عصبانیت، کینه و نفرت حرام است که البته این موضوع به وجدان مردان واگذار شده است.
 
 
تحلیل و بررسی تفاسیر مختلف پیرامون واژه «وضربوهن»
 

دیدگاه آیت الله جوادی آملی در تفسیر«وضربوهن»

آن بخشی که می گوید مرد نمی تواند زن را بزند و آخرین مرحله زدن است در آیات وجود دارد و مابقی موارد در احادیث آمده است و یا براساس استنباط علما است.

تفسیر دوم درباره زدن که محدود کننده است از آیت الله جوادی آملی است؛ اشاره شده است جواز زدن زن ثابت وغیرقابل نسخ است و در شرایط مناسب می تواند اجرا شود و در نظام قبیلگی شیوه آن طور بوده است که مغایرتی با مودت و رحمت مغایرتی نداشته است اما با درنظر گرفتن زمان و مکان در اجتهاد اگر در جامعه تأثیر منفی دارد می توانیم بگوییم که اجرا نشود با توجه به اینکه امر مباح است از آن صرف نظر می شود.

معنای دیگر کلمه «وضربوهن» از سوی موسوی بجنوردی مطرح شده که هضم آن دشوار است؛ او زدن را به معنای تعزیر گرفته است؛ بنابراین از آنجا که تعزیر به دست حاکم است، شوهر نباید این کار را انجام دهد و دادگاه باید در این زمینه ورود پیدا کند.
 
عزیزه الحبری که وکیل، حقوقدان و استاد دانشگاه در آمریکا است با وجود اینکه جزو فمنیست های مسلمان است مسئله زدن را پذیرفته است و گفته است که این زدن فقط مربوط به خطای آشکار و قصد زنا است و آیه در واقع استراتژی تدریجی مدیریت خشونت را در خانواده و به مرد آموزش می دهد و هدف آن مهارکردن خشونت مردان است تا اینکه به صورت کامل رفع شود.


زدن حکم موقت بوده و در اصل منع زدن زنان مورد نظر شارع است

محمد طالبی می گوید که این حکم از اول موقت بوده است و باتوجه به شرایط زمان و مکان و احادیثی که از پیامبر(ص) آمده به این نتیجه می رسیم که قرار نبوده است که مردان اجازه زدن داشته باشند اما از آن جهت که زنی مسئله ای در جامعه ایجاد کرد به صورت موقت به مردان اجازه زدن داده شد و در اصل مورد نظر شارع، منع زدن زنان بوده است.

ودود محسن، نویسنده کتاب حقوق زن در اسلام می گوید که زدن زن در آن زمان توسط شوهران معمول بوده است و آیه این گونه نیست که برای مردان جواز صادر شده باشد بلکه آن جواز را محدود می کند.
 
ابن عاشور و عایشه هدایت الله که از متفکران هستند می گویند زدن برای قومی اجازه داده شده است که آنان این کار را هتک حرمت زنان نمی دانستند و زنان از این امر مثل امروز آزرده نمی شدند و در آن زمان اجازه داده شد اما امروز اجازه زدن زنان جایز نیست.

دیگرانی تلاش کرده اند که برای زدن به غیر از معنای زدن معانی دیگری را در نظر بگیرند البته کسانی که معنای زدن را در نظر گرفته اند بیشترین دلیل آنها این است که ظاهر آیه و معنای غالب کلمه «ضرب» زدن است؛ آنها آیه 44 را شاهد مدعای خود می دانند و  داستان ایوب پیامبر(ص) و همسرش است را از مصادیق این جواز بر می شمرند. احادیث و روایات بی‌شمار وجود دارد که زدن را پذیرفته اند و سعی می کنند که آن را محدود کنند.

اما از جمله کسانی که معانی متفاوتی از «ضرب» بیان کرده اند می توان به لاله بختیار اشاره کرد که قرآن را به صورت کامل ترجمه کرده است؛ او این واژه را به معنای جدا کردن و ایزوله کردن گرفته است؛ احمد شفاعت نیز همین معنی را به کار برده است. خانم گرجی و قائنی معنای ضرب را نوازش کردن و برخی به معنای دورشدن گرفته اند.
 
خانم رفعت حسن به معنای زندانی کردن و محدود کردن زن گرفته است؛ تفسیر آیه از ایشان متفاوت است و آیه را محدود به خانه نمی کند و به حوزه اجتماع می برد و می گوید اگر مجموعه زنان به این نتیجه برسند که از وظیفه اصلی آنها که باروری و فرزندآوری است ممانعت کنند و باعث مشکل در جامعه شوند، حکومت می تواند آنها را زندانی کند؛ پذیرفتن این تفسیر دشوار است. از طرفی یک کارشناس پاکستانی نیز معنی «وضربوهن» را به معنی نزدیک شدن گرفته است.
 
 
ارائه قرائت غیر مردسالار از قرآن
 
اسماء بارلاس که قرائت غیر مردسالار از قرآن را پیشنهاد می کند و می گوید که ضرب ممکن است نماد سمبلیک داشته باشد. دیگرانی گفته اند که به معنای جدا کردن و جلوگیری کردن برای بیرون رفتن زن از خانه است؛ این افراد تلاش کرده اند معانی مختلفی از قرآن استخراج کنند دلایل آنها برای این بوده است که مصداق خشونت و زدن زنان را ناپسند می دانند که با عقل، عرف و عدالت مغایرت دارد بنابراین نتوانسته اند زدن را بپذیرند.

از طرفی ابهامی که در کلمه «ضرب» وجود دارد؛ هیچ قرینه دیگری برای این کلمه در این آیه وجود ندارد و این آیه مغایرت با آیاتی دارد که برابری جنسی را در قرآن مطرح می کند. سایر آموزه های قرآن به مودت، محبت، سکون و معاشرت به معروف تأکید دارند و  همچنین چنین برداشتی با سنت پیامبر(ص) نیز مغایرت دارد.
 
 
تحلیل و بررسی تفاسیر مختلف پیرامون واژه «وضربوهن»
 

ضرورت بازنگری در برخی از رویکردهای تفسیری موجود

راهکار عام وجود دارد که به معنای خاص آیه برنمی گردد چراکه مشکلی که ما اینجا داریم مربوط به فهم و اختصاص این آیه نیست؛ ما در جاهای دیگری از قرآن با این مشکل مواجه هستیم که با عقل، فهم و درک ما از رحمت الهی، عدالت الهی و با عقلانیت و روح جامعه معاصر و دیندار ما همخوانی ندارد. ما باید بازنگردی انتقادی در رویکردهای فعلی و پیش فرض های پذیرفته شده از فهم قرآن و فقه داشته باشیم.
 
دیگری رویکرد خاص است؛ باید در ارتباط با مسئله زنان این رویکرد را داشته باشیم و باید رویکردها و پیش فرض های نوینی که در فهم دین وجود دارد توجه کنیم چراکه آموزه ها و ارزش های قرآن دو دسته اند برخی ارزش ها و آموزهای پایدار و ثابت جهانی است و برخی دیگر متغیر به زمان و شرایط خاص است.
 
دیدگاه‌ها و رویکردهای متفاوتی در ارتباط با تشخیص امور زنان وجود دارد که مربوط به تفکیک آیات مدنی و مکی است و همچنین برآمده از تفکیک ذاتیات و عرضیات است؛ افراد مختلفی چنین رویکردهایی را مطرح کرده اند.


تفسیری که با ارزش و کرامت انسانی مغایرت دارد پذیرفته نیست

اصولی وجود دارد که برخی این اصول را پیشنهاد کرده اند و به نظر می رسد که باید به این اصول توجه شود. تفاسیر و فهم ما از دین با یافته های عقلانی بشر نمی تواند ناسازگار باشد و این مورد به عنوان حجت ظاهری و باطنی از پیامبر(ص) آمده است. عدالت یک ارزش برون دینی، پیشا دینی و عقلانی است و یافته های دینی نمی توانند مغایر با عدالت باشند؛ هیچ تفسیر دینی ای که با ارزش و کرامت انسانی مغایرت داشته باشد، پذیرفته شده نیست.

اصلاحات اجتماعی یک امر تدریجی است و نمی توان توقع داشت که در مدت کوتاه 23 سال حضور پیامبر اسلام(ص) در جامعه مسلمانان، تمام اصلاحاتی که مورد نظر شارع بوده را از ابتدا تا انتها عملی شده باشد. ما باید جهت این حرکت را بپذیریم و مسیر را ادامه دهیم.

احکام و قوانین ماهیت اعتباری دارند و محدود به شرایط جامعه خودشان و متغیر هستند؛ این امر با اصل کلی که علما می گویند احکام قرآن ثابت، دائمی و کاشف از مسائل واقعی هستند، تعارض دارد.
 
به نظر می رسد که این مسأله نیاز به بازنگری دارد. احکام معطوف به هدف و مقصد خاص هستند و با توجه به شرایط خاص شکل می گیرند و دانستن فلسفه احکام برای الزامی کردن آنها نیاز است. گاه فهم های نادرستی از قرآن می شود؛ از طرفی اعتبار احادیث مهم است که باید آنها را با قرآن سنجید و نگاه انتقادی به آنها داشت.


«وضربوهن» حاکی از پذیرش نظر عرف در شرایط اجتماعی نزول وحی است

«ضرب» به معنای زدن است و علی رغم همه تلاش هایی که شده است که معانی دیگری برای آن تعریف شود، نمی توان معانی دیگری را برای آن قبول کرد. این طور می توان گفت که زدن در آیه دستور دینی نیست بلکه پذیرش عرف در شرایط اجتماعی نزول وحی است و ما نمی توانیم بگوییم که دین در فضای خنثی آمده است بلکه در فضای اجتماعی خاص آمده است.
 
بنابراین زدن دستور الهی نیست بلکه محدود کردن به زدن است؛ این یک امر عرفی بوده و فقط مربوط به نشوز است که در زمان خودش پذیرفته شده است.


نمی توانیم در فهم دین نسبت به عقلانیت و روح زمان خود بی‌تفاوت باشیم
 
در فرهنگ جامعه عصر نبوی، زدن نرم خشونت تلقی نشده و با کرامت انسانی مغایرت نداشته است. در فرهنگ اجتماعی زمان پیامبر(ص) این نوع خشونت امر وحشتناکی نبود بلکه امری تلطیف شده بود؛ ما نمی توانیم بی توجه به عقلانیت و روح زمان خودمان در فهم دین باشیم.
 
آیات قرآنی که درباره زنان مطرح شده است برابری زن و مرد را می رساند و ما باید به سمت رفع خشونت و عدالت حرکت کنیم و نباید به آن حدودی که در زمان پیامبر(ص) به آن رسیده اند اکتفا کنیم.

مومنان باید روش و منش پیامبر(ص) را ادامه دهند. این یک حکم موقت مربوط به شرایط مکانی و زمانی بوده است و نباید آن را به صورت عام برای همه زمان ها و مکان ها دید به این دلیل که کاشف از یک امر واقعی است و احکام فی نفسه قداست ندارند بلکه بستگی به این دارد که به چه میزان ما را به اهدافی که مدنظر شارع بوده برساند./200/241/ح

ادامه دارد...
 


تهیه و تنظیم: فاطمه ترزفان



انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
میامی
Iran, Islamic Republic of
12:13 - 1397/10/06
پوشش نشست های علمی مشهد ارزنده است.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۹ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۵:۳۳:۱۱
طلوع افتاب
۰۶:۵۸:۱۴
اذان ظهر
۱۳:۱۱:۵۳
غروب آفتاب
۱۹:۲۴:۵۴
اذان مغرب
۱۹:۴۱:۵۲