vasael.ir

کد خبر: ۱۲۳۴۱
تاریخ انتشار: ۱۸ آذر ۱۳۹۷ - ۱۶:۳۰ - 09 December 2018
بخش دوم گزارش؛

برخورد تند و شدید؛ نسخه قرآن در مواجهه با دشمنان عهد شکن

وسائل ـ آقای امامی با استناد به آیه 12 سوره توبه گفت: خداوند می‌فرماید اگر ائمه کفر سوگند خود را بعد از عهدی که بسته‌اند، بشکنند و در دین شما تمسخر و طعن زنند، در این صورت با آن پیشوایان کفر و ضلالت کارزار کنید؛ بر این اساس با کفار حربی و آن دسته از اهل کتاب که عهد و پیمان خود با مسلمانان را بشکنند، می‌توان برخورد تند و شدید داشت.

به گزارش خبرنگار وسائل، کرسی آزاداندیشی برخورد تند و شدید؛ نسخه قرآن در مواجهه با دشمنان عهد شکن«شیوه مواجهه با مخالفان اهل کتاب در سبک زندگی اسلامی» روز سه شنبه 13 آذر ماه با همکاری دبیرخانه کرسی‌های آزاداندیشی مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه و کمیسیون حوزوی شورای عالی انقلاب فرهنگی در سالن جلسات پژوهشکده سبک زندگی اسلامی قم برگزار شد.

پیش‌تر بخش نخست این گزارش که مربوط به مطالب ارائه شده از سوی آقای سیدمحمد امام بود، منتشر شد. در این بخش سخنان حجت الاسلام غلامحسن محرمی در نقد نظریه مطرح شده و دفاع ارائه دهنده محترم را تقدیم خوانندگان محترم می‌شود.

حجت الاسلام محرمی در این نشست اظهار داشت: نمی‌توان به صحبت‌های بنده عبارت نقد را اطلاق کرد، چراکه مباحث جدیدی مطرح شده که بیشتر بایستی آن را تکمیل کرد و باید بعد از گذشت زمان در این باره مطالب تکمیلی اضافه شود.

البته ممکن است بنده از جهتی مباحث را در نظر بگیرم و آقای امام مطلب دیگری را در نظر بگیرند، چون ایشان حقوقی هستند و بیشتر این جنبه را در نظر می‌گیرند، اما بنده تاریخی هستم، به نظر آقای امام کمتر به جنبه سلبی پرداخت و بیشتر جنبه اثباتی قضیه را بیان کرد و بُعد مدارای با اهل کتاب و ادیان رسمی گفته شد.

هرچند مدارا امر درستی بوده و ما با پیروان مکاتب رسمی یهود، مسیحیت، زرتشت و اهل‌تسنن مأمور به مدارا هستیم و اساسا نمی‌توان مدارا نکرد، اما در رابطه با نواصب مأمور به مدارا نیستیم، هرچند ممکن است مأمور به تقیه باشیم. از جهتی اهل کتاب بالاخره بهره‌ و حصه‌ای از حق دارند و دارای پیامبر خاصی بوده‌اند، همین‌طور اهل تسنن که مسلمان هستند، البته اسلام آنها حداقلی است نه حداکثری، در واقع اسلام است نه ایمان.

 

تبیین جنبه سلبی مواجه با اهل کتاب

ما در این جامعه به جنبه سلبی قضیه نیازمند هستیم، چراکه ما در ارتباط با اهل کتاب خیلی پیش رفتیم؛ در حال حاضر یکی از مشکلات ما همین است که این ارتباط‌ها چه مقدار به ما ضربه زده است، ارتباط‌های دانشگاهی، مسائل اقتصادی، استفاده از مصنوعات، اسامی، لباس‌ها و غذاهای آنها که اتفاقا این‌ها خلاف مبانی اسلامی است، چراکه عبارت صریح در روایات ما آمده است که «غیروا الشیب و لاتشبهوا بالیهود و النصارى»، یعنی آنگونه که لباس می‌پوشند و آرایش می‌کنند، شما نباید لباس بپوشید و آرایش کنید، ریش خود را رنگ کرده تا مانند یهودی‌ها نشوید.

همچنین مسأله پوشش و لباس که چه آثار فرهنگی فراوانی در فرهنگ ما دارد، در مورد کراوات نیز بحث می‌شود که از نظر علما هم جایز نیست، اهل بیت(ع) هم چقدر به مسأله اثرپذیری از اهل کتاب حساس بوده‌اند.

هرچند در رابطه با طعام، گفته شده از طعام آنها بخورید، اما چقدر روی این مسأله بحث شده است که منظور از این طعام چیست؟ گفته شده که صرفا طعام خشک مورد نظر است نه طعام تر و حتی مشهور فقهای اهل سنت قائل به نجاست اهل کتاب هستند.

این مسأله بسیار مهم است، ما باید با اهل کتاب، فاصله مشخص و لازمی داشته باشیم تا اثرپذیری به حداقل آن برسد، روی این فاصله بسیار تأکید شده است.

عدم رعایت فاصله با اهل‌کتاب، سبب اثرپذیری از فرهنگ غربی

یکی از دلایل اثرپذیری این است که این فاصله‌ها رعایت نشده و برخی فرهنگ‌ها و غذاها به زور به ما تحمیل شده است، بنابراین برای مردم بایستی این مسائل را به خوبی تبیین کرد.

البته آقای امام هم گفتند، همانطور که در آیه 120 سوره بقره بیان شده است « وَ لَنْ تَرْضى عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لاَ النَّصارى حَتّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ» بیگانگان در مسائل سیاسی هرگز از مسلمانان راضی نخواهند شد، مگر این‌که از آنها تبعیت شود؛ در حال حاضر یکی از دو جناح موجود در کشور سماجت و پافشاری می‌کنند که باید غرب و آمریکا را راضی کنیم، در حالی که این امر برخلاف توصیه قرآن است.

اسلام، توصیه به دعوا و جنگ نکرده و جنگ را آخرین چاره می‌داند، پیامبر(ص) هم ابتدا با اینها وارد جنگ نشده و معاهده امضا کرد، اما این‌گونه نیست که اسلام با آنها تا بی نهایت کنار آید و بخواهد آنها را راضی کند، چراکه اهل کتاب به فرموده قرآن هرگز از مسلمانان راضی نخواهند شد، از این رو خطاب به عده‌ای که می‌گویند باید اینها را راضی کرد، می‌فرماید که راضی نخواهند شد مگر اینکه مبانی قرآن و دین اسلامی خود را رها کنیم.

از این رو رابطه خود با جهان غرب و اهل کتاب را بایستی بر مبنای قدرت تعریف کرده و قدرتمدارانه با آنها مقابله کنیم، البته بدون ایجاد حرکات تنش‌زا؛ قرآن در این رابطه می‌فرماید« وَإِن جَنَحُواْ لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ» و اگر دشمنان به صلح و مسالمت تمایل داشتند تو نیز مایل به صلح باش و کار خود به خدا واگذار که خدا شنوا و داناست. اما این‌که با آنها دوست شده و خانه یکی شویم، در اسلام توصیه نشده و سبب رضایت آنها نخواهد شد.

 

رفتار مسالمت‌آمیز با اهل‌کتاب، راه‌های نفوذ آنها را باز نکند

مسأله نفوذ بسیار جدی و مهم است و ما به این مسأله اصلا توجه نداریم و دائما از آنها در زمینه‌های مختلف تقلید می‌کنیم، درحالی که تقلید یکی از مهمترین نشانه‌های نفوذ بیگانگان است، هرچند اسلام به دلیل در نظر گرفتن واقعیت وجودی اهل‌کتاب، دعوت به مدارای با آنها می‌کند، زیرا نمی‌توان واقعیت آنها را انکار کرد، اما نمی‌توان قائل به حقانیت آنها شد، برخی در مسأله تقریب می‌گویند، اهل سنت حق است، نه این درست نیست، ما قائل به حقانیت خود هستیم، اما دعوت به مدارا و وحدت می‌کنیم.

رفتار اسلام با اهل کتابی که در قلمروی مسلمانان هستند، رفتار سیاست نرم فرهنگی به منظور جذب آنها است، قوانینی مانند اخذ جزیه از کفار تحت حمایت حکومت‌های اسلامی به خاطر جذب و ترغیب آنها به سمت امتیازات دین اسلام و در نهایت مسلمان شدن آنها بوده است که این سیاست در قرون گذشته مؤثر بوده و نتیجه هم داده است، همانطور که قلمروهای قدیمی از گذشته مسیحی، زرتشتی و یهودی بوده‌اند، اما اکنون یکپارچه مسلمان شده‌اند.

این‌که گفته می‌شود مردم ایران با زور خلفای اسلامی مسلمان شده اند کاملا دروغ است؛ ایران فتح شد، اما اسلام به ایران نیامد، بلکه مردم در طول قرون متمادی با سیاست‌های قرآن و اسلام مسلمان شده‌اند، وگرنه نه تنها هیچ خلیفه‌ای مسلمان شدن را به ایرانیان اجبار نکرد که مسلمان نشدن را اجبار کردند.

حکومت بنی امیه تا قبل از عمربن عبدالعزیز سعی داشتند که قلمروهای تحت حکومت اسلام مسلمان نشوند، به طوری که حتی از مسلمانان نیز جزیه گرفته می‌شد تا تفاوتی بین اسلام و غیر آن وجود نداشته باشد و سبب جذب پیروان دیگر ادیان به سمت اسلام نشود.

بنابراین مسلمان شدن قلمروهای مختلف به خاطر امتیازات قرآن و اسلام به مسلمانان بوده است، از جمله امتیازات تحقیر اهل‌کتاب است. تحقیر یکی از مسائل بسیار مهمی است که آنها اسلام را اتخاذ کرده و هدایت شوند، البته در دو تا سه قرن اخیر، غربی‌ها این سیاست تحقیر را علیه ما به کار گرفته‌اند.

 

عدم محدودیت در تبادلات علمی با اهل‌کتاب

اما در رابطه با تبادلات علمی، در دین اسلام و سیره اهل بیت(ع) محدودیتی وجود نداشته است، دین اسلام همیشه در برخورد با اهل کتاب دست بالا داشته است، در زمان حضرت امیر(ع) هم محدودیتی برای تبادلات علمی وجود نداشته است و سیاستی در جریان بوده است که مسلمانان علوم آنها از جمله طب را اخذ کنند. اطبا تا اوایل قرن چهارم غالبا مسیحی یا یهودی بوده و تعداد کمی از این قشر مسلمان بودند؛ تا ابتدای زمان رازی، وضعیت به همین شکل بود.

نخستین کتاب طب را نیز امام رضا(ع) به نام رساله ذهبیه نوشته است، به هرجهت سعی می‌شد در توانایی‌های علمی از آنها استفاده شود.

یکی از مصادیق مسأله اثرپذیری که دین اسلام نسبت به آن حساسیت دارد، ازدواج است که زن مسلمان نباید با مرد مسیحی یا اهل کتاب ازدواج کند، چراکه خطر انحراف از دین وجود دارد، در حالی که برعکس آن فی‌الجمله جایز است.

در عین حال اسلام درباره اهل کتاب عدالت را اجرا و رعایت می‌کرده است، یعنی اجازه هرگونه برخوردی با اهل‌کتاب را به مسلمانان نداده است، همان‌گونه که حضرت امیر(ع) درباره شریح قاضی به عدالت رفتار کرده و او نیز مسلمان شد.

در مسأله اجرای عدالت اسلام اجازه تحقیر را نداده است و تحقیر موجود، از نوع قانونی است، چراکه تحقیر قانونی قابل پذیرش نبوده و تنش‌زا نیست، به همین دلیل اسلام با این‌ها برخورد عادلانه دارد، اما امتیازاتی نیز به نفع مسلمانان وضع و حقوقی را از اهل‌کتاب با هدف هدایت آنها سلب کرده است.

در بخش پایانی این جلسه سیدمحمد امام به دفاع از مدعای خود پرداخت و در پاسخ به اشکالات مطرح شده، گفت: آیاتی در قرآن وجود دارد که به منظور وارد کردن اتهام خشونت و کشتار اهل‌کتاب به دین اسلام از سوی مخالفان مورد استناد قرار می‌گیرد، از جمله آیه 4 سوره محمد(ص) « فَإِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ»، پس چون با كسانى كه كفر ورزيده‏ اند برخورد كنيد گردن ها[يشان] را بزنيد تا چون آنان را [در كشتار] از پاى درآورديد پس [اسيران را] استوار در بند كشيد، سپس يا بر آنان منت گذاشته و آزادشان كنيد، يا فديه و عوض از ايشان بگيريد، تا در جنگ اسلحه بر زمين گذاشته شود.

این آیه مورد استناد برخی برای وارد کردن اتهام خشونت علیه اهل‌کتاب به دین اسلام قرار گرفته است، در حالی که با اندکی تأمل در خود آیه، انسان درمی‌یابد که منظور آیه دیدار عادی با اهل‌کتاب نیست، بلکه از قرائنی مانند اسارت و اسلحه دریافت می‌شود که منظور جنگ با کفار حربی مدنظر است.

کفار حربی هم ممکن است از اهل کتاب باشند یا غیر اهل‌کتاب، چه بسا از کفار صهیونیستی باشد یا از کفار میانمار که دست به نسل‌کشی مسلمانان میانمار زده‌اند؛ بنابراین منظور آیه، کفار حربی‌ و جنگ طلب است. در تفسیر نمونه هم توضیح داده شده که خود لفظ «لقیتم» از ماده «لقا» معمولا مربوط به جنگ است.

پیامبر اکرم(ص) هر زمان که نمایندگان خود را به سوی دشمنان می‌فرستادند، همیشه این تأکیدات را داشتند که آنها را دعوت کنید و اگر درخواست اسلام یا صلح را پذیرفتند، هیچ‌گاه دنبال جنگ نروید.

خداوند در سوره توبه 12 می فرماید« وَإِنْ نَكَثُوا أَيْمَانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِي دِينِكُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ ۙ إِنَّهُمْ لَا أَيْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ» و اگر آنها سوگند خود را بعد از عهدی که بسته‌اند، بشکنند و در دین شما تمسخر و طعن زنند، در این صورت با آن پیشوایان کفر و ضلالت کارزار کنید که آنها را عهد و سوگند استواری نیست، باشد که بس کنند.

 

برخورد شدید با کفار حربی و عهدشکن

بنابراین با کفار حربی و آن دسته از اهل کتاب که عهد و پیمان خود با مسلمانان را بشکنند، می‌توان برخورد تند و شدید داشت. نکته دیگری که می‌توان به آن اشاره کرد، بحث اقلیت‌های مسلمان در سرزمین‌های کافر است که برخورد آنها با کفار آن سرزمین چگونه باید باشد، اینجا مسأله درباره غرب‌نشینی یا کسانی که باید در کشورهای اهل کتاب زندگی کنند، است.

روایتی در این باره وجود دارد؛ حماد به امام صادق(ع) عرض می‌کند که من به کشورهای کافر می‌روم و برخی از دوستان به من می‌گویند که اگر در آنجا بمیری با اهل کفر محشور خواهی شد، حضرت در پاسخ می‌فرمایند، ای حماد؛ اگر در آنجا زندگی می‌کنی، مرام ما را رواج می‌دهی و مردم را به سوی حق و حقیقت فرامی‌خوانی و در آنجا بمیری به تنهایی یک امت محشور می‌شوی و در روز قیامت، پیشاپیش تو نور تو می‌درخشد.

این روایت نشان‌دهنده میزان مطلوبیت و فضیلت جذب دیگر انسان‌ها به سوی حق و حقیقت است، اما افراد مسلمانی که در اقلیت هستند و مواجه آنها با اکثریت کفار اهل کتاب است، چگونه باید با اهل‌کتاب برخورد کنند؟

کتاب استفتائات حضرت آیت الله سیستانی که با عنوان الفقه للمغتربين [فقه برای غرب‌نشین‌ها] چاپ شده و به زبان فارسی نیز ترجمه شده است، نکته جالبی در این کتاب مشاهده می‌شود، این است که اگر کسی به کشورهای اهل کتاب مراجعه کرده و به تعهدی که هنگام اخذ ویزا مبنی بر پایبندی به قوانین آن کشور گرفته می‌شود، متعهد شد، بایستی به تمام قوانین آن کشور پایبند باشد، چراکه عهد و پیمان است و عهد و پیمان با مشرک هم واجب الوفا و لازم الاجرا است.

اما در عین حال ما نسبت به مقدسات و عقاید خود محکم ایستاده و از آن به هیج وجه کوتاه نمی‌آییم، بنابراین باید توجه داشت که در اثنای کار، خلط مبحث پیش نیاید و افراد به اشتباه نیفتند.

 

ضرورت حفظ خطوط قرمز اسلام

در یکی از استفتائات از حضرت آیت الله سیستانی، سؤالی به این مضمون آمده است که در دفتر روزنامه‌ای از کشورهای اهل‌کتاب کار می‌کند که شراب و گوشت خوک را تبلیغ می‌کنند، ایشان در پاسخ بیان می‌کنند که کار کردن در آن‌جا جایز نیست، حتی اگر منجر به تعطیلی کار فرد شود.

گاهی برخی از خطوط قرمزها هیچ راه گریزی ندارد، ما به هیچ عنوان از عقاید حقه خود کوتاه نیامده و نمی‌توانیم در این راه حرمتی مرتکب شویم.

ما عبادت اهل‌کتاب ذمی را به رسمیت شناخته‌ایم، اینها مانند بودایی‌ها نیستند که مورد قبول نباشند، تاجایی که تبلیغ به دین نکرده و مسلمانان را به سوی دین خود نکشانند، در عبادت خود آزاد هستند.

مرحوم صاحب جواهر هم بحثی دارد که اگر کلیسای آنها خراب شد، مسلمانان می‌توانند از مسیحیت هزینه ساخت و تعمیر آن را دریافت کرده و در ساخت آن کمک کنند، این بحثی است که مورد اتفاق همه علما است، اما طبق نظر همه علما ساخت کلیسای جدید در دولت اسلامی جایز نیست، اما برخی افراد مانند محقق کرکی و صاحب جواهر با این استدلال که اگر حکومت اسلامی به اینها اجازه زندگی داده است، پس چگونه اجازه ساخت کلیسا را نداده باشد، مگر بدون عبادت می‌توان زندگی کرد، بنابراین احتمال اجازه ساخت کلیسای جدید نیز داده شده است.

 

در پایان حجت الاسلام محرمی در پاسخ به پرسشی پیرامون ثمرات تبیین شیوه مواجه با مخالفان در سبک زندگی اسلامی، گفت: این بحث یکی از ضروریات حال و حاضر جامعه و کشور است که تعامل ما با اهل‌کتاب باید چگونه باشد.

اصولا وقتی لفظ تعامل به کار برده می‌شود، این تصور پیش می‌آید که چگونه با اهل کتاب مدارا و نشست و برخاست شود، درحالی که همه بحث مدارا نیست و باید توجه داشت که ما مجاز به تحت تأثیر قرار گرفتن و تبعیت از آنها و اقتدای به آنها نیستیم.

مشکل جوانان ما این است که هر مد و الگویی که از کشورهای خارجی در ایران وارد می‌شود، به راحتی می گیرند و مورد استفاده قرار می‌دهند، در حالی که شباهت به یهود و نصارا به صراحت مورد نهی روایات قرار گرفته است، بنابراین در لباس و شکل ظاهر نباید شبیه اهل کتاب شویم.

بسیاری از اهل سنت در محدوده مصر و مانند آن به خاطر اختلافات سیاسی با دولت صفوی که میانه خوبی با آن نداشتند طرز پیچیدن عمامه خود را تغییر داده‌اند.

از سوی دیگر ما مشکلات شدیدی در حوزه معماری داریم. به عنوان نمونه نرده کشی در اطراف ساختمان به جای دیوار حیاط، برگرفته از معماری غربی است، در حالی که اسلام به دیوار، پوشیده بودن و ایجاد امنیت روانی در محدوده خانه اهمیت می‌دهد.

اگر مسلمانان به درستی بدانند که اسلام با این موارد مخالف است، الگوی خود را تغییر می‌دهند؛ استفاده از غذاهای اهل‌کتاب و غربی‌ها هم به همین صورت دارای آثار فرهنگی برای مسلمانان خواهد بود، به طوری که خود به خود حب و علاقه به غربی‌ها در انسان تقویت می‌شود./504/241/ح



تهیه و تنظیم: مهدی شاهی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
نظرسنجی
مهمترین راهکار تقویت فقه حکومتی در حوزه علمیه چیست؟
سیاست گذاری کلان مسئولان حوزه علمیه
راه اندازی کرسی های درس و بحث از سوی اساتید و فضلا
تقویت پژوهشگاه ها و مراکز علمی
آموزش مبانی و اصول فقه حکومتی در سطوح مختلف حوزه
اوقات شرعی
۰۴ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۵۳:۳۳
طلوع افتاب
۰۶:۲۴:۲۵
اذان ظهر
۱۳:۰۵:۱۳
غروب آفتاب
۱۹:۴۵:۲۲
اذان مغرب
۲۰:۰۳:۰۴