به گزارش خبرنگار وسائل، نشست تخصصی «گامهای تولید علم دینی» از سلسله نشستهای مطالعات اسلامی علوم انسانی روز پنج ششنبه ۱۵ آذر در مرکز تخصصی طوبی وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی برگزار شد.
حجت الاسلام علیرضا پیروزمند، قائم مقام فرهنگستان علوم و معارف اسلامی در ابتدا با طرح پرسشهایی به طرح موضوع پرداخت که گزیدهای از مطالب مقدماتی مطرح شده از سوی ایشان در ذیل تقدیم خوانندگان محترم میشود:
نقش و جایگاه علوم انسانی در موضوع پیشرفت و توسعه چیست و چرا این امر حائز اهمیت است؟ پیشرفت یا تمدن حداقل از یک زاویه سه رکن دارد که یکی تولید دانشهای متناسب برای دست یابی به تمدن اسلامی و دوم ساختارسازیها و نهادسازیهای متناسب با دست یابی به تمدن اسلام و سوم تولید محصولات متناسب با فرهنگ اسلامی است.
توسعه فرهنگ مادی در سه رکن از سوی غرب
اگر تمدن غرب در شرایط فعلی به توفیقی دست پیدا کرده و توانسته است خود را جهانی کند به این دلیل است که توانسته فرهنگ مادی را بیشتر در این سه رکن جریان دهد و این مسأله را نهادینه کرده و برای آن دانش بسازد، انسان تربیت کند، ابزار درست کند و در عین حال قوانین و ساختارهای جهانی برای آن وضع و ضمانتهای اجرایی برای آن ایجاد کند و قدرتهای رسانهای در پشت این مسأله دارد که براساس آن گفتمان سازی میکند و به طور نسبی توانسته است در جغرافیای وسیعی تأثیرگذار باشد.
در مسیر دست یابی به تمدن اسلامی باید بتوان این سه گام مهم را مبتنی بر فرهنگ اسلامی برداشت که شامل تولید دانشهای متناسب و بازمهندسی ساختارها و روابط اجتماعی و تولید محصولات است. اما موضوع سخن ما بحث دانش است که بخشی از این بسته دانشی به عنوان علوم انسانی یاد میشود، اما در یک دسته بندی متناوب علوم را به علوم پایه، هندسی، انسانی و علوم اجتماعی و هنر تفکیک میکنند و البته علوم انسانی، اجتماعی، ادبیات و هنر را در یک دامنه تعریف میکنند که گاهی با اصطلاحات مجزا از یکدیگر و گاه با اصطلاحات فراگیر است.
وقتی علوم انسانی گفته میشود در واقع هنر را در برمی گیرد و علوم اجتماعی را هم شامل میشود و برخی در تفکیک علوم انسانی را از علوم اجتماعی جدا میکنند، اما در اصطلاحی که امروز صحبت میشود از یکدیگر جدا نمیکنیم و نیاز است تا جایگاه نظام علمی را در تمدن سازی شناخت.
برای رسیدن به این هدف ارتباط بین این سه رکن و ارتباط نظام علوم را باید بیشترتوجه کرد چراکه محصولات در گرو ساختارها و و روابط هستند و از طرفی طراحی ساختارها و روابط در گرو دانشها هستند و هر جامعهای نه فقط جامعه اسلامی میزان سرعت و پیشرفت و توسعه آن بستگی به میزان توانمندی در تولید دانش دارد چراکه دانش قدرت بازمهندسی ساختارها و تولید قوانین را میدهد و به همین دلیل علم و فناوری مهم میشود.
در نظام علمی علوم انسانی در جوامع دیگر و جوامع ما پیشران بقیه علوم هستند ولو اینکه تعبیر علوم پایه و زیربنایی را به فیزیک و شیمی و امثال اینها دارند چراکه سایر علوم مانند علوم طبیعی و مهندسی در خدمت انسان هستند؛ اینجا این پرسش مطرح میشود که انسان مطالبه و ایده آل او چیست؟
این موضوع را علوم انسانی تعیین میکند و این علم معین میکند که انسان چه چیزی میخواهد و چه باید باشد؟ آسیبها و مطلوبهای علوم انسانی چیست؟ دانشهای دیگر به واسطه ابزار و فناوری زمینهای را فراهم میکنند که نیازی که علوم انسانی تعریف کرده است، برآورده شود.
نباید تصور کرد که اسلامی سازی علوم انسانی وظیفه دانشگاه است
در علوم انسانی که از آن صحبت میکنیم آیا علوم حوزوی جزو علوم انسانی قلمداد میشود؟ در معنای عام علوم انسانی، ما باید فقه، فلسفه، اصول تفسیر را جزو علوم انسانی قلمداد کنیم و از این موضوع هم ابائی نداریم، اما در اصطلاح خاص تری که در حال حاضر در کشور مطرح است و از آن به عنوان اسلامی سازی علوم انسانی و برخی بومی سازی نام میبرند در این استعمال مخاطب و جامعه هدف علوم حوزوی نیستند و این مسأله ثانوی است.
وقتی صحبت از اسلامی سازی میشود صحبت از اسلامی سازی فقه و تفسیر نیست بنابراین آنها اسلامی هستند البته صحبت از تغییر و تکامل آن علوم است، اما منظور از فرآیند تحول علوم انسانی همان علوم انسانی وارداتی شامل علوم اجتماعی و انسانی است که خاستگاه آن دانشگاه است چراکه علم در تمدن ساز یپیشران و شتاب دهنده است و در این بین مجموعه علوم انسانی و به باور ما علوم حوزوی و دینی باید پیشران علوم انسانی باشند و نباید تصور کرد که اسلامی سازی علوم انسانی وظیفه دانشگاه است.
گفتنی است، مشروح این نشست به زودی در پایگاه اطلاع رسانی فقه حکومتی وسائل منتشر خواهد شد./201/241/ح