به گزارش خبرنگار وسائل، نشست علمی «مبانی و چالشهای فلسفی تحقق علم دینی» از سلسله نشستهای مطالعات اسلامی علوم انسانی به همت مرکز تخصصی طوبی وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی در روز پنجشنبه ۸ آذر برگزار شد.
حجت الاسلام حسین سوزنچی، دانشیار دانشکده باقرالعلوم(ع) در این نشست به تعریف علم دینی و مشکلات پیش روی تحقق این علم پرداخت. در ادامه مشروح سخنان ایشان تقدیم خوانندگان محترم میشود:
علم دینی به معنایی از علم گفته میشود که حتی شامل فیزیک هم باشد، اما دغدغه علوم دینی، علوم انسانی است؛ حساسیتهایی که در این علم است در دیگرعلوم وجود ندارد و در شرایطی که بین علم جدید و دین اسلام ناسازگارهایی احساس میشود این پرسش پیش میآید که حال باید چه باید کرد؟
از طرفی باید جلوی تلقی نادرست از علم دینی را گرفت و در عین حال این برداشت که همه علوم غربی جدید باطل، کفر و دور ریختنی است و فقط باید به قرآن و روایت مراجعه شود و از دل آن علم دینی استخراج شود، صحیح نیست؛ اگرچه این نظر هم مدافعانی دارد و در عین حال انتقادهایی هم به فضای غربی وجود دارد.
نیاز نیست که همه چیز را از نو تولید کنیم چراکه در فضاهای غربی نیز عدهای بر دین مسیحیت و یهودیت هستند که مثل ما دغدغه دین و انسان متعالی دارند و در مقابل جریانهای ضد دینی و ضد خدایی ایستاده اند. به عنوان نمونه موج سوم فمنیست یک جریان خانواده گرا است که آراء و کتابهای آنان شبیه ما است و آنها در این موضوع با ما قرابت دارند و از طرفی در غرب جریانهایی هستند که استدلالهای همجنس گرایان را به خوبی نابود میکنند و با این امر مخالف هستند؛ بنابراین در این زمینهها دیگر نیاز به تولید نیست.
نسبت صحیح علم و دین
مسئله اصلی در علم دینی اینست که نسبت صحیح علم و دین را بشناسیم که علم چه جایگاهی در زندگی دارد؟ چرا به علم جدید نیاز است؟ چه نیازی به علم دینی است؟ در واقع مجموعه اینها میخواهد درک بهتری از واقعیت به ما بدهد که کار دین و علم مدرن هدفشان یکی است و میخواهند زندگی بهتر را ارائه داشته دهند؛ در اینجا این پرسش پیش میآید که آیا با توجه به اهداف مشترک علم و دین با یکدیگر این دو باید باهم رقابت یا رفاقت داشته باشند؟
پرسش دیگری که مطرح میشود اینست که این تلقی که بین دین و علم ناسازگاری وجود دارد مسئله ما است یا غربی ها؟ متأسفانه در بحث علم دینی، برخی در میدان بازی غربیها بازی میکنند چراکه میدان بازی ما در تمدن اسلامی نسبت علم و دین به گونهای بوده است که این دو به عنوان دو نهاد جداگانه در مقابل یکدیگر نبوده اند، اما در شرایط فعلی افتراق علم و دین به عنوان دو نهاد در جامعه ما تثبیت شده است.
علم تجربی ابعاد غیر تجربی و دین ابعاد غیر نقلی دارد
تلقی از علم، علم تجربی و تلقی از دین، متون نقلی است که در این فضاها علم دینی نامعقول است چراکه هم علم تجربی ابعاد غیر تجربی دارد و هم دین ابعاد غیر نقلی دارد و دین مساوی با نقل نیست؛ در بسیاری از موارد از عقل استفاده میشود. از طرفی علم ابعاد متنوع دارد که یکی از این ابعاد تجربی است و راه شناخت واقعیت فقط تجربی نیست.
ملاک علم روش تجربی نیست و در عین حال گفته اند که تجربه ناب وجود ندارد و به همین دلیل نسبی گرایی را نتیجه گرفتند و میگویند روش عامل انحطاط علم است.
آیا تفکیک روشی علوم تجربی قابل قبول است؟ در واقع این روش پذیرفته نمیشود و ما تمایز روشی را قبول نداریم؛ از طرفی انحصارعلم به روش تجربی به نسبی گرایی منجر شد.
جایگاه ارزشها در علم
درباره جایگاه ارزشها در علم میتوان گفت که تجربه به شما ارزشها را نمیدهد و باید و نبایدها را بیان نمیکند و به همین دلیل ارزشها از فضای علم کنار رفت و مبنای واقعیت فقط تجربه شد.
از سوی دیگر دین مکتب ارزشها را بیان میکند و در همین راستا ارزشها را از دین، و علم را از علم گرفتند؛ وقتی ارزشها کنار گذاشته شد ارزشهای دلبخواه در علم درآمد که استاندارد سازی و اخلاق حرفهای که از دل این ارزشهای دلبخواهی بیرون آمد معلوم نیست که برای علم کارآمدی داشته باشد.
در موضوع واحد از همه منابع و ابزارهای شناخت(حس و برهان و شهود) به تناسب موضوع میتوان استفاده کرد. پیش فرضها و ارزشها قابلیت بحث معرفتی دارند و علم نسبت وجودی با عالم دارد و عالم در پیشبرد علم موثر است و تقلای اخلاق عالم در رشد خود او موثر است./504/241/ح
تهیه و تنظیم: فاطمه ترزفان