vasael.ir

کد خبر: ۱۲۲۶۵
تاریخ انتشار: ۱۰ آذر ۱۳۹۷ - ۱۵:۳۵ - 01 December 2018
پای سخن استاد اکبری معلم/ بخش پایانی

گفت‌وگو| بررسی حکمرانی حزبی در نظام ولایی

وسائل ـ دکتر اکبری معلم با اشاره به حکمرانی ولایی گفت: احزاب در نظام ولایی اصل نیست بلکه ابزاری برای تحقق اهداف اسلامی است لذا احزاب در صورتی که برای جامعه مفید باشند و ابزاری برای تقویت وحدت، تقویت حضور مردم در عرصه سیاسی، برای جمع کردن مردم یا ترقیب مردم به سرنوشت و مشارکت در سرنوشت خودشان باشند می‌توانند در ذیل حاکم اسلامی، فعالیت داشته باشند و این هیچ‌گاه به معنای حکمرانی حزبی در عرض حکمرانی ولایی نیست.

به گزارش خبرنگار وسائل، دكتر علی اكبری معلم؛ عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی گفت‌وگوييگفتگو| بررسي حكمراني حزبي در نظام ولايي درباره حزب با خبرنگار اين پايگاه داشته كه بخش نخست آن را از اينجا مي توانيد مشاهده نماييد و بخش دوم و پاياني آن در ادامه تقديم مي شود:

 

وسائل ـ از آنجايي كه می‌خواهیم ایده‌ای را در مقابل غرب ایجاد کنیم، آن‌ها حزب دارند، معلوم است که با حزب‌هایشان چه کار می‌کنند، تصاحب قدرت شان هم معلوم است، ما می‌خواهیم بگوییم که مبانی دینی ما می‌گوید که حزب درست است؛ این همان حزب است یا شاخصه‌هایی باید داشته باشد؟ شاخصه‌های حزب در اندیشه سیاسی اسلام چیست؟

یکی از شاخصه‌های مهمی که احزاب سیاسی در نظام سیاسی اسلامی باید از آن برخوردار باشند، رعایت مصالح اسلام و مسلمین است؛ شاید مصلحت حزبی شما ایجاب کند که این حرف را بزنید، اما مصلحت اعم، آن چیزی که برای مثال اگر نظام اسلامی تشخیص داده است، یا اکثر عقلا تشخیص داده‌اند ما بایستی تربیت کنیم، یعنی از بابی که حزب هستیم هر حرفی که یادمان آمد بزنیم، نه؛ رعایت مصالح اسلام و مسلمین، یا یک کمی جلوتر اگر بگیریم، عدم دشمنی با اسلام، حزب سیاسی می‌توانید باشید، اما با مبانی دینی ما و اسلام ما نباید دشمنی کنید، این یکی از مهم‌ترین شاخص‌های حزب در نظام سیاسی اسلام می‌تواند باشد، یعنی ما حزب اسلامی داریم، می‌توانیم حزب غیر اسلامی هم داشته باشیم، ولی شاخصه ما این است که شما با اسلام دشمنی نکنید، با مصالح اسلام و مسلمین ما مخالفت نکنید،

یکی هم رقابت سالم است، این هم از شاخص‌های ما باید باشد؛ بعضی وقت‌ها می‌بینید که احزاب به گونه‌ای رفتار می‌کنند، یعنی در حد نابودی حزب مخالف جلو می‌آیند، این در اسلام مشروعیت ندارد؛ ما باید این را رعایت کنیم، یعنی چه حزب اسلامی باشیم یا گرایش‌های دیگری داشته باشیم که در جامعه اسلامی داریم زندگی می‌کنیم، این هم هست؛ یکی دیگر، داشتن ایده خیرخواهانه است؛ یعنی من به عنوان بلندگو یا صدای بیگانه تلقی نشوم، من صدای درون باشم.

 

وسائل ـ چون حزب حلقه واصل بین مردم و دولت هستند لذا نبايد در پازل دشمن حركت كنند.

فرمایش خوبی است که حزب واسط بین مردم و نظام حاکم یا دولت است؛ خیرخواه بايد باشد. اگر می‌گویند که فلان رئیس جمهور آدم خوبی است و باید رئیس جمهور شود باید خیرخواهی داشته باشد، نه اینکه پشت صحنه با آن تبانی کرده باشم که امتیازاتی از آن بگیرم، این خیرخواهی یکی است.

یک نکته ای که به نظر مهم است، این است که چطور می‌گوییم که با اسلام و حکومت اسلامی دشمنی نکند، همان طور با دشمنان خدا و پیامبر(ص) و حکومت اسلامی دوستی نکند؛ یعنی دستش را در دست کسانی نگذارد که مخالف نظام اسلامی یا اسلام هستند، کمر به نابودی اسلام بسته‌اند. این هم یکی از ویژگی‌هایی است که احزاب سیاسی در جامعه اسلامی باید رعایت کنند، چون اگر این اتفاق نیفتد، یعنی در واقع ما اجازه می‌دهیم که ریشه‌مان را یک تعدادی بیایند و شخم بزنند یا بکنند.

یکی از ویژگی‌هایی که می‌شود ذکر کرد، این است که این‌ها ملتزم به قانون باشند؛ بالاخره در جامعه قوانینی وجود دارد؛ در نظام سیاسی اسلام هم قانون وجود دارد؛ در حکومت اسلامی هم قانون وجود دارد؛ یعنی حرکت در راستای قانون باشد؛ فرا قانونی راه نروند، اگر این اتفاق بیافتد دیگر سنگ روی سنگ بند نمی‌شود.

یکی از حکمت‌هایی که مقام معظم رهبری توهین و لعن صحابه را منع کرده است به همین دلیل است؛ یعنی با اصل تقریب و وحدت ما نمی‌سازد؛ تو اگر فحش دادی، او هم به تو بد و بیراه می‌گوید، شیرازه را به هم میزنی و از هم می‌پاشد؛ این‌ها یکی از شاخص‌های مهم حزب می‌تواند در نظام سیاسی اسلام تلقی شود.

اگر بخواهیم حزب داشته باشیم مجبور هستیم که با اصل اسلام دشمنی نکنیم، ما مجبور هستیم که در لوای قانون حرکت کنیم، ما مجبور هستیم به رقیب‌مان احترام بگذاریم، با زبان اسلحه صحبت نکنیم، رقیب ما هست عیبی ندارد اما با کرامت و زبان احترام صحبت کنیم؛ خیرخواه باشیم و اینکه رفتارهای جمعی داشته باشیم و آن را رعایت کنیم.

بعضی‌ها حزب دارند ولی یک نفر است یعنی یک نفر حرف‌هایش غالب می‌شود، این چه جور حزبی می‌شود؟ اصلاً اصالت حزب به رفتار جمعی و عقل جمعی است؛ شخص محور نباشند.

 

وسائل ـ حال اگر حزبی را تأسیس کردیم که همه این شاخصه‌ها و مؤلفه‌های اسلامی بودن را دارد، آیا با مبانی کلامی ما که بحث حکمرانی ولایی است که ولایت برای خدا، رسول، اهل بیت، ولی فقیه است؛ از آن طرف گفتیم که یکی از شاخص‌ها و مؤلفه‌های حزب این است که دنبال تصاحب قدرت است؛ ولو آن تصاحب قدرت نه به معنای غربی بلکه به معنای اسلامی باشد؛ حالا این با حکمرانی الهی که یکی از مبانی کلامی ما است، چطور با هم سازگار است؟ یا با هم سازگاری ندارد؛ یا حزب فقط در حدی است که شما بیا و مطالبات مردم را از ما بخواه، ولی نه اینکه وارد شو و بخواهی یک دستگاهی را بگیری، دولت را بگیری و غيره.

در نظام اسلامی یا ولایی که ما می‌گوییم؛ ظاهراً منظورتان این است که پیامبر اکرم(ص) رئیس جامعه می‌شود، ‌جانشینانش رئیس جامعه می‌شوند که الان در زمان غیبت می‌گوییم ولی فقیه.

حالا من اگر آمدم حزب تشکیل دادم، به نظرم اینطور می‌آید که من نمی‌توانم بیایم و یک آدمی که مکلای تحصیل نکرده علوم حوزوی و متخصص علوم اسلامی را به عنوان رهبر جامعه دینی معرفی کنم، چون بر اساس مبانی دینی ما و اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)، رهبر جامعه اسلامی باید فقیه جامع شرایط باشد.

حضرت امام در کتاب ولایت فقیه و در آن کتاب البیع استدلال و تحلیل عقلی کرده است که اگر رهبر جامعه اسلامی فقیه جامع شرایط، اسلام‌شناس، عالم و دانشمند علوم اسلامی نباشد، مجبور می‌شود تقلید کند، وقتی از یک آدم بالاتر تقلید کرد، در پایه پایین‌تری قرار می‌گیرد و دچار ضعف می‌شود، و این به مصلحت نیست، آنکه می‌خواهد مجری احکام الهی باشد باید احکام الهی را بشناسد.

من که در جامعه اسلامی و یا در جامعه ولایی اگر آمدم و حزبی را تأسیس کردم با توجه به آن مبانی بایستی راه بروم؛ مثلاً اگر با گرایشات فکری من یک مرجع تقلیدی، یا یک مجتهد جامع الشرایطی را پیدا کردم که آن شأنیت ولایت را در جامعه دینی دارد؛ من تلاش می‌کنم که او به قدرت برسد؛ ولی اگر آن شأنیت را ندارد، آن وقت کار بیهوده‌ای انجام می‌دهم و کار خلاف قاعده انجام می‌دهم که با آن ویژگی‌های حزب در نظام دینی ما سازگاری پیدا نمی‌کند، تشتت ایجاد می‌کنم، با مبانی دینی مجبور هستم که در بیافتم، آب به آسیاب دشمن بریزم و امثال این‌ها.

 

وسائل ـ بحث این است که ما اصلاً بیاییم و حکمرانی حزبی را در عرض حکمرانی ولایی بدانیم، این یک بحث است؛ یک بحث دیگر که ما می‌خواهیم طولی نگاه کنیم، این اول مشخص شود، بعد حالا بحث می‌کنیم که اگر عرضی باشد چه تالی فاسدهایی دارد و یا اگر طولی باشد چه مزایایی دارد.

حاکم یا دولت در اسلام می‌گوییم که در طول هم هستند، خدا و پیامبر(ص) و معصومان و نایبان معصومان در طول هم هستند؛ مثال می‌گویم که امام خمینی(ره) اگر حزبی داشت، یعنی مبنا حزب نیست، حزب یک ابزار است؛ مبنای ما آن نیست.

حزب ابزاری است مانند تفکیک قوا، تفکیک قوا برای ما اصالت دارد؟ یا شورای نگهبان برای ما اصالت دارد؟ یعنی حکومت دینی در هر صورتی، در هر وجهی باید شورای نگهبان داشته باشد؟ یا باید قوه مقننه، قوه مجریه یا قوه قضائیه داشته باشد؟ می‌گوییم که این‌ها ابزار هستند.

حزب هم یک ابزار است که در جامعه دینی با رعایت آن مصالح و مفاسدی که برای مسلمین هست، با رعایت ‌آن‌ها، رعایت قوانین و حفظ وحدت، این می‌تواند فعالیت کند، نه اینکه ولی فقیه یک حاکم و حزب هم یک حاکم دیگر است.

ما در اسلام، حاکم حزبی نداریم، مگر عبارتی که در قرآن است، آن طور تعبیر کنیم؛ مثلاً حزب دموکرات، حزب جمهوری‌خواه، یا در ایران بگوییم که حزب مؤتلفه، حزب جمهوری اسلامی یا حزب سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی یا احزابی که بودند، حزب توده؛ بگوییم که این‌ها هم ولایت خواهند داشت؛ به نظرم اینطور نیست؛ این‌ها در کنار آن حاکم اسلامی، در صورت مصلحت می‌توانند برای جامعه نافع باشند، ابزاری هستند برای تقویت وحدت، برای تقویت حضور مردم در عرصه سیاسی، برای جمع کردن مردم یا ترقیب مردم به سرنوشت و مشارکت در سرنوشت خودشان.

 

وسائل ـ آيا حزب با دموكراسي منافات دارد؟

مستحضر هستید که امام خمینی(ص) در عبارت خود دارد که ما دموکراسی اسلامی داریم؛ اسلام ما با دموکراسی مخالف نیست؛ بعد می‌گویند که دموکراسی که شما می‌گویید معنایش چیست؟ می‌گوید که همین، ما می‌آییم احکام الهی را با رضایت مردم اجرا می‌کنیم، به زور که نمی‌توانیم، اگر مردم یک مسئولی را نخواستند، او شرعاً نمی‌تواند در مسئولیت خود باقی بماند، نگاهش این گونه هست.

ولی آن دموکراسی که منظور غربی‌ها هست با ما متفاوت است؛ ما می‌گوییم که ما طبق نظر مردم را با رضایت آنها، احکام اسلامی را اجرا می‌کنیم، اگر مردم اکثراً در یک جامعه‌ای گفتند که ما رضایت نداریم که این احکام را برای ما اجرا کنید، ما دیگر مسئولیتی نداریم، مانند امام علی(ع) که سکوت کرده است و خانه‌نشینی کرده است و می‌گوید که بر من تکلیفی نیست، اگر در خانه من آمدید، من اجرای احکام الهی می‌کنم.

اگر مردم امام خمینی(ره) را حمایت کردند، او وظیفه دارد که احکام الهی را اجرا کند، در واقع این همان دموکراسی است، تفاوت مهمی که بین دموکراسی مد نظر ما و لیبرالیسم و غربی‌ها است، یکی همین است که آنجا حکومت مردم هست، یعنی هرچه که مردم می‌گویند را آن‌ها گوش می‌دهند و اجرا می‌کنند، ولی اینجا هرچه خدا می‌گوید محور است ولی با رضایت مردم.

یعنی ما می‌گوییم که مردم با محوریت دین سالار هستند؛ اگر همین مردم من را نخواستند، این ابزار قدرت از دست من می‌رود؛ حکومت در نظر ما ابزار و وسیله است، ابزاری برای اجرای احکام الهی داشتم که این ابزار را از دست من گرفتید بنابراین من هم کاری نمی‌کنم./402/229/ح

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۳۰ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۵:۰۰:۵۸
طلوع افتاب
۰۶:۳۰:۲۴
اذان ظهر
۱۳:۰۶:۱۳
غروب آفتاب
۱۹:۴۱:۲۳
اذان مغرب
۱۹:۵۸:۵۳