به گزارش خبرنگار وسائل، واژه «تربیت جنسی» نیز چون «آموزش جنسی» در جامعه ما تا حدودی ناشناخته است و به همین دلیل حساسیـتهایی درباره آن وجود دارد، اما باید توجه داشت که صاحبنظران تعلیم و تربیت از دیرباز در کنار دیگر حوزههای تربیـت؛ چون تربیـت اخلاقی و عقلی؛ به این موضوع نیز توجه داشته و بهویژه با آغاز تغییرات بلوغ در نوجوانان آن را ضروری دانستهاند.
فیض کاشانی(ره)، فقیه، فیلسوف، عارف، محدث و استاد برجسته اخلاق و تربیت اسلامی در قرن یازدهم هجری، در کتاب الحقایق فی محاسن الاخلاق درباره ضرورت تربیت جنسی مینویسد:
شهوت و تمایل جنسی، برای ایفای لذت جنسی و بقای نسل در آدمی به ودیعت نهاده شده است، اما بدون تردید این تمایل نیرومند و سرکش، به تعدیل و هدایت نیاز دارد و در صورتی که مهار نگردد و به افراط و تفریط گراید و به اعتدال نباشد، دین و دنیای آدمی را تباه میسازد؛ زیرا در صورت افراط، پیامد خطرناک در پی دارد.
یکی اینکه غریزه جنسی بر عقل چیره میگردد و آن را اسیر خود میسازد. در این صورت، هوس بازی و شهوت رانی به عنوان اساسیترین هدف زندگی شخص رقم میخورد و از کمال و سعادت باز میماند.
خطر دوم این است که تمایل جنسی، دین و دین داری را مقهور خود میسازد. در این صورت، حلال و حرام برای آدم شهوت ران بی معنا خواهد بود و رفته رفته به انحراف جنسی تن میدهد.
اما سومین آسیبی که تمایل جنسی هدایت ناشده به بار میآورد، شهوت پرستی است؛ یعنی شهوت جنسی ممکن است آدمی را به عشق بازی حیوانی بکشاند. در آن صورت، از عقل و دین به طور کلی برکنار خواهد ماند و غلام حلقه به گوش شهوت جنسی خواهد شد؛ بنابراین، اگر تمایل جنسی به افراط باشد آدمی را به سقوط حتمی میرساند.
البته چنانکه افراط زیان بار است، تفریط نیز مشکل ساز است و اختلال ها، ناهنجاریها و بیماریهای جسمانی و روانی پدید میآورد؛ بنابراین، باید ارضای تمایل جنسی با هدایت و تعدیل همراه گردد و به دور از افراط و تفریط، غریزه جنسی از تسهیلات ارضای معقول و مشروع بهرهمند گردد.
فیض در جای دیگر چنین آورده است: امام، اسوه و الگو در زمینه تربیت و عفاف جنسی، حضرت یوسف علیه السلام است. او امام کسانی است که میخواهند تمایل جنسی خود را مهار سازند و با انحرافها و ناهنجاریهای جنسی مبارزه کنند.
موریس دُبِس روانشناس و صاحبنظر برجسته علوم تربیتی، در این زمینه مینویسد: تغییرات بلوغ به معنی اخص کلمه، مستلزم تربیـت جنسی است، ولی هنوز نه در خانواده به این تربیت اهمیت کافی داده میشود نه در مدرسه. اغلب اوقات پدر و مادر از به جا آوردن وظیفه خود شانه خالی میکنند و دبیران نیز خود را به کری میزنند درصورتیکه باید این نکته را خوب به خاطر داشت که تربیـت جنسی جزو لاینفک وظایف مربیان است.
اگر ما مسئله جنسی را از لحاظ اهمیـت در ردیف دیگر فعالیـتهای انسانی قرار دهیم و آن را موضوع جداگانه و امری نشماریم که گفتوگو از آن گناه است، بسیاری از مشکلاتی که امروز ظاهراً وجود دارد از میان خواهد رفت.
این صاحبنظر، در ادامه دو وظیفه مربیان، در زمینه تربیـت جنسی را چنین برمیشمارد: مربی در اینجا دو وظیفه دارد. اول اینکه باید نوجوانان را از وقوع این تغییرات که آنان را غافلگیر و غالباً نگران میکند آگاه سازد؛ دوم اینکه باید از ظهور برخی از انحرافهای معمول غریزه جنسی در نوجوانان جلوگیری کند و هرگاه به چنین انحرافهایی برخورد، آنها را به راه راست بازآورد. جهالت و شتابزدگی جنسی در واقع دو خطر بسیار بزرگ در این مرحله از رشد آدمی است.
تعریف تربیت جنسی
تربیت به مجموعه تدابیر و روشهایی گفته میشود که برای به فعلیت درآوردن ابعاد گوناگون انسان به کار گرفته میشود. افزون بر این، شکوفا کردن ابعاد انسان نمیتواند دفعی باشد و باید به تدریج انجام پذیرد. تربیت در مفهوم کاربردی و اصطلاحی خود با عبارات گوناگون تبیین شده است.
به نظر میرسد تعریف زیر کامل و جامع باشد: «تربیت یعنی فراهم نمودن زمینهها و عوامل به فعلیت رساندن یا شکوفا کردن استعدادهای شخصی انسان در جهت رشد و تکامل اختیاری او به سوی هدفهای مطلوب و بر اساس برنامههای منسجم». «آیت الله مصباح یزدی، به نقل از حافظ ثابت، اصول و روشهای تربیت جنسی در اسلام، ص 19».
یکی از صاحبنظران حوزه تربیت جنسی پس از نقل تعریفهای موجود در این زمینه چنین مینویسد: تربیت جنسی عبارت است از اینکه فرد در دورههای رشد کودکی، نوجوانی و جوانی بهگونهای پرورده شود و آموزش ببیند که با جنسیت خود آشنا گردد و آن را بپذیرد؛ قدردان وجود خویش باشد و به آن افتخار کند؛ نقش مذکر یا مؤنث بودن از لحاظ اجتماعی را یاد بگیرد و احکام و آداب دینی در ارتباط با مسائل جنسی مربوط به خود و روابط با همجنس و جنس مخالف را فراگیرد؛ آمادگی روانی برای ازدواج و تشکیل خانواده را پیدا کند؛ با مسائل مربوط به زندگی خانوادگی و روابط همسر آشنا گردد و در سایه آن به آرامش برسد؛ بهگونهای توانمند شود که عواطف و فعالیتهای جنسی خویش را در جهت قرب الی الله و جلب خشنودی خداوند، به کار گیرد.
با توجه به این تعریف، تربیت جنسی، حوزه وسیعی را در برمیگیرد و شامل فعالیتهای تربیتی است که از آغاز زندگی، مرحله به مرحله در جهت رشد متعادل و متناسب غریزه جنسی صورت میگیرد تا فرد، با وظایف و رفتارهای جنسی آشنا شود و به اهداف تربیتی جنسی از قبیل مودّت و رحمت و آرامش در زندگی و سلامت روان برسد و نسل هم تداوم پیدا کند.
ممکن است برخی افراد آموزش و تربیت را به یک معنی بدانند و به تبع آن آموزش جنسی و تربیت جنسی نیز در نظر آنان به یک معنی باشد در حالی این دو دارای دو معنی متفاوت میباشند.
تربیت جنسی به معنی آموزش جنسی نیست
از آنچه بیان شد، معلوم گردید که تربیت جنسی، تنها آموزش جنسی یا انتقال دانستنیهای جنسی یا پروردن و اوج دادن غریزه جنسی نیست. پس نمیتوان تربیت جنسی را تنها به انتقال اطلاعات و آگاهیها در ساحت مسائل جنسی یا فراهم آوردن زمینه رشد غریزه جنسی تعریف کرد، بلکه مقصود از تربیت جنسی، تربیت بر محور اخلاق جنسی است.
بنابراین، مجموعه آموزشها، ایجاد موقعیتها و زمینهسازیهایی که متربی را با ارضا، هدایت و تعدیل غریزه جنسی آشنا میسازد و زمینه رشد شخصیت اجتماعی، اخلاقی و فرهنگی او را فراهم میآورد و او را از انحراف و لغزش جنسی مصون میدارد و سعادت و کامیابی دنیوی و اخرویاش را رقم میزند، تربیت جنسی نام دارد.
مهارت مهار جنسی از از پیامدهای مثبت تربیت جنسی است
یکی از ساحتهای مهم تربیت فرزندان، تربیت جنسی آنان است. تربیت جنسی را نمیتوان تنها به انتقال دانستنیهای جنسی یا بیان فرآیند آمیزش جنسی و یا تبیین و تشریح علل و عوامل ناتوانیهای جنسی تعریف کرد بلکه مقصود از آن ایجاد زمینههایی است که جوان را با چگونگی ارضاء و هدایت غریزه و رفتار جنسی متعادل و هماهنگ با هدف آفرینش آشنا سازد و همچنین بهداشت و سلامت جسمی و روحی او را تأمین کند و زمینه رشد شخصیت فردی و اجتماعی و اخلاقی و فرهنگی وی را به وجود آورد و افزون برآن، جوان را از انحراف و لغزش جنسی باز دارد و سعادت و کامیابی دنیوی و اخرویاش را فراهم سازد.
با وجود اهمیت تربیت جنسی در دوران خردسالی این مقوله در هر خانوادهای جزو مرزهای ممنوع گفت و گو به شمار میآید و کودکان به محض رسیدن به نوجوانی آن را به شیوه نادرست از همسالان خود یا منابعی مانند پایگاههای اینترنتی غیر اخلاقی فرا میگیرند.
تربیت جنسی در سنین پیش دبستانی، دبستان نوجوانی و بلوغ باهم کاملاً متفاوت است. والدین باید دقت کنند که راهکارهای ارائه شده در هر سن را در زمان خود به کار گیرند. ممکن است برخی از راهکارها و قید و شرطهای آن برای دیگر گروههای سنی متفاوت باشد.
غرض از تربیت جنسی
غرض از تربیت جنسی، تشریح دستگاه تناسلی، چگونگی استفاده از اعضای آن و دست یابی به لذت آمیزش و اطلاعاتی از این دست نیست بلکه دادن اطلاعاتی دقیق و روشن به فرزندان است تا به یاری آن، مسائل مربوط به جنسیت خود را تشخیص دهند و بدانند درباره آن چه وظایف و مسئولیت هایی دارند. خوب است والدین با در نظر داشتن سطح شناختی فرزندان، اطلاعات را به زبان آنها در اختیارشان بگذارند.
آگاهیهایی که در این زمینه عرضه میشود می تواند شامل مسئله عفت و اهمیت آن، نداشتن شرم از جنسیت خود، آگاهی از قواعد بهداشت، پیامدهای نامطلوب انحرافات جنسی، خبر دادن دادن از وجود شیّادان و آلودگان که به دنبال شکارهایی ناآگاهند، لزوم پوشش و حجاب، معاشرت با دیگران، کنترل نگاه و غیره باشد.
آنچه در مدارس غرب آموزش داده میشود، آموزش جنسی است نه تربیت جنسی
آموزش جنسی، عبارت است از تدریس در مورد کالبد شناسی و فیزیولوزی جنسیت و دادن اطلاعات پایه پزشکی در مورد جلوگیری از بارداری و بیماریهای مقاربتی، توالد و مراقبت از کودک و بحث در مورد موضوعات عاطفی و اخلاقی در روابط بین اشخاص. حسین محمدی و دیگران، تربیت جنسی، ص 30.
آموزش جنسی در جوامع سکولار با جوامع مذهبی، چه در هدف آموزش چه در مضمون و محتوای آموزش و چه در نحوه آموزش تفاوت زیادی دارد.
همان طور که تربیت به معنای عام نیاز به آموزش دارد، تربیت جنسی نیز بدون آموزش تحقق نمییابد؛ بنابراین، آموزش جنسی زمینهای است برای تربیت جنسی و عبارت است از: «ارائه اطلاعات کلی صحیح راجع به وقایع و تغییرات جسمی و روانی بلوغ و راهنمایی نوجوانان در مورد رفتار و کردار آنها نسبت به خود و دیگران و نحوه ابراز علاقه و محبت به شیوه درست و معقول و جلوگیری از انحرافات جنسی». محمد رضا شرفی، مراحل رشد و تحول به ضمیمه مقدمهای بر دیدگاه اسلام در مورد رشد، ص 223.
اما بحث تربیت جنسی که بخشی از تربیت به معنی عام است، سبقه ای بس دیرینه دارد به هر اندازه تغییر و تحولاتی در باب تربیت صورت گرفته، تربیت جنسی نیز دستخوش تغییر و تحولاتی شده است. این موضوع از گذشته مورد توجه بوده و فکر بشر را به خود مشغول داشته است؛ اما اینکه چگونه و با چه شیوهای با این غرایز برخورد شود در مکاتب غکری و دینی هر کدام به تناسب اهداف و ارزش های حاکم، مبانی، اصول و شیوهای را برگزیدهاند.
تربیت جنسی در یک معنای فراتر از آموزش جنسی عبارت است از به کارگیری شیوههایی برای ایجاد صفات و رفتارهای جنسی سالم، و زدودن صفات و رفتارهای جنسی ناشایست در انسان. «محمد باقر پور امینی، تربیت جنسی در سیره نبوی ص 199».
به هر حال تربیت جنسی معنایی وسیعتر از آموزش جنسی دارد، بنابراین تربیت جنسی عبارت است از مجموعه اقدامات و تدابیر تربیتی شامل آموزش آداب و ضوابط، هدایت، مراقبت و به کارگیری اصول و روشهای درست که موجبات رشد غریزه جنسی در جهت تعالی و تکامل شخصیت جنسی کودک فراهم گردد به نحوی که در سنین بالاتر دچار انحطاط و لغزش نگردد و بتواند از این غریزه به نحومطلوب برای اجرای وظیفه زناشویی و همچنین رشد فردی و اجتماعی استفاده کند. «کریستال دفریتاس، کلیدهای آموزش و مراقبت از سلامت جنسی در کودکان ونوجوانان ص 5».
اهداف تربیت جنسی بر مبنای مرحوم فیض
برخی از صاحبنظران، بر مبنای دیدگاههای فیض کاشانی(ره) اهداف تربیت جنسی را پاسخ متعادل به غریزه جنسی، تکمیل و تکامل انسان، بقا و حفاظت نسل، آسایش و صفای زندگی و ایجاد جامعه سالم برمیشمارد.
یکی دیگر از صاحبنظران، هدفهای تربیت جنسی از دیدگاه اسلام را به دو دسته هدف نهایی و اهداف واسطهای تقسیم کرده و درباره هدف نهایی تربیت جنسی مینویسد:
هدف نهایی تربیت جنسی، همان هدف نهایی تعلیم و تربیت دینی یعنی قرب الی الله و وصول به کمالات شایسته و رضوان الهی است. تربیت جنسی، زیرمجموعه نظام تعلیم و تربیت است، لذا همه مبانی، اصول، روشها و فعالیتهای مربوط به جنسیت زن و مرد، باید در راستای وضع مطلوبی باشند که همان خشنودی خداوند است.
منظور از هدفهای واسطهای، وضعیتهای مطلوبی هستند که واسطه و زمینهساز نیل به هدف نهاییاند. این هدفها خود دو دستهاند: هدفهای کلی و هدفهای رفتاری. اهداف رفتاری، خود، زمینه تحقق و دستیابی هدفهای کلی را فراهم و تسهیل میکنند.
اهداف کلی تربیت جنسی
ضرورت توجه به تفاوتهای جنسی دختران و پسران
نکته اساسی در تربیت جنسی، توجه به ویژگیهای جنسی و آثار متفاوت بلوغ بر هر یک از دو جنس است. توجه به این تفاوتها میتواند پاسخگوی بسیاری از پرسشهای ما در مورد تفاوت عملکرد دختر و پسر، از جمله افت تحصیلی پسران نسبت به دختران در مقطع راهنمایی و بالاتر باشد.
ویلیام گاردنر در کتاب خود در این زمینه مینویسد: جرج گیلدر در کتاب بسیار جالب خود با نام انسان و ازدواج، بر اساس مستندهای پژوهشی چنین بیان میکند که مردان و زنان از زمان تولد بسیار با هم متفاوت هستند، ولی مردان در حوالی سن بلوغ، دیگر کاملاً با زنان متفاوت میشوند. از این زمان به بعد مرد فقط پر از انرژی تعریف نشده است و همه این انرژیها نیازمند هدایت فرهنگی هستند. زنان البته با چنین آشفتگیهای بیولوژیکی روبهرو نمیشوند؛ زیرا خیلی زود آگاه میشوند که دارای ظرفیت معجزهآسایی برای به دنیا آوردن انسان زنده دیگری هستند.
بر اساس مطلب یادشده، والدین و نهادهای آموزشی که بار اصلی آموزش و تربیت جنسی کودکان، نوجوانان و جوانان را بر عهده دارند، باید به تفاوتهای جنسی دختران و پسران توجه کنند و متناسب با نیاز آنان، اطلاعات و آموزشهای لازم را در اختیارشان قرار دهند و توانمندیهای لازم برای مهار و استفاده مناسب از غریزه جنسی را در آنها ایجاد کنند./701/422/ح
محرم آتش افروز