به گزارش خبرنگار وسائل؛ آیت الله محمد مهدی شب زنده دار در کلاس درس خارج فقه امر به معروف و نهی از منکر خود در دارالتلاوه مسجد اعظم قم به تاریخ سه شنبه چهاردهم آذر ماه 1396 در جلسه 222 در ادامه بررسی شروط وجوب امر به معروف و نهی از منکر به تبیین اقوال علماء پیرامون اشتراط بلوغ در مامور و منهی پرداخت.
تقریر درس
عضو شورای نگهبان قانون اساسی در جلسه گذشته عنوان کرد: چنانکه تبیین شد شرط اول راجع به آمر و ناهی بود و حکم به عدم لزوم آن دادیم اما شرط ثانی راجع به مأمور و منهی است که آیا در وجوب امر به معروف و نهی از منکر شرط است که آن مأمور بالغ باشد یا آن منهی بالغ باشد یا نه این شرط نیست؟
مشروح این جلسه را می توانید در ذیل ملاحظه بفرمایید
بسم الله الرحمن الرحیم
بحث در این بود که آیا در مورد مأمور و منهی بلوغ و یا به عبارت دیگر تکلیف شرط هست یا شرط نیست.
گفتیم در مسئله سه قول رئیسی وجود دارد.
عدم الاشتراط که لعلّ مسلک مشهور همین باشد.
«الثانی الاشتراط» که عدهای از فقها از کلماتشان ممکن استفاده بشود.
و مسلک سوم تفصیل بود و مفصّلین علی اقوالی هستند که اقوال بیان شد
اما قول اول که اشتراط باشد که مسلک مشهور هست.
برای اشتراط صاحب جواهر اینجور استدلال فرموده، فرموده که آنچه که لازم هست امر به معروف و نهی از منکر است ما در مورد غیر مکلّف معروف و منکری نداریم پس سالبهی به انتفاء موضوع است چون صبیان، غیر بالغها یا مجانین که تکلیف ندارند. اینها چیزی بر آنها حرام نیست پس افعالی که از آنها سر میزند منکر حساب نمیشود و همچنین چیزی بر آنها واجب نیست پس بنابراین اموری را که ترک میکنند ترک واجب نکردند بنابراین موضوع امر به معروف و نهی از منکر در مورد آنها منتفی است. بنابراین طبق بیان ایشان این نه یک شرط شرعی است از باب این است که معروف و منکر در مورد غیر بالغها و یا غیر عاقلها وجود ندارد. آنها وزانشان وزان دیوار است وزان اشجار است وزان بهائم است. چطور آنها تکلیفی در مورد آنها وجود ندارد فلذا امر به معروف و نهی از منکر تصویر نمیشود اینجا هم همینطور است. منکر یعنی محرم، معروف یعنی واجب، اینها نه واجبی دارند نه حرامی دارند پس بنابراین امر به معروف و نهی از منکر دربارهی آنها وجهی ندارد. چون مقصود از معروف، معروف نسبت به شخص است دیگر، بنابراین مثلاً احکامی که بر مردان واجب است بر زنان واجب نیست پس در مورد زنها امر به آن معروفها معنا ندارد. یک چیزهایی بر زنها حرام است بر مردها حرام نیست پس نسبت به مردها آنجا نهی از منکر معنا ندارد چون نسبت به آنها محرم نیست منکر نیست. نسبت به صبیان و غیر بالغها هیچ وجوبی وجود ندارد هیچ محرمی هم وجود ندارد پس امر به معروف و نهی از منکر اینجا معنا ندارد نسبت به غیر عاقلها هم همینطور است آنها هم چیزی برشان واجب نیست رُفع القلمُ عن المجنون و عن الصبی، این فرمایش صاحب جواهر قدس سره است.
دو مطلب راجع به فرمایش ایشان وجود دارد.
مطلب اول این است که این که ایشان اینجا فرمودهاند که ما گفتیم که معروف یعنی واجب و منکر یعنی محرم، این مسئله با ماتقدّم منه قدس سره سازگار نیست چون خود ایشان قبلاً فرمود و علی مزجاً با عبارت شرایع
«و علی کلّ حال فقد ظهر لک ممّا ذکرنا سابقاً أنّ المعروف ینقسمُ الی الواجب و الندب ضرورة کون کلّ منهما معروفاً
هم واجبها معروف است هم مستحبات معروف است نماز شب معروف است یا منکر است یا هیچکدام؟ همانجور که فرائض، نمازهای یومیه و فرائض معروف هستند مستحبات هم معروف هستند «ینقسمُ الی الواجب و الندب ضرورةَ کون کلّ منهما معروفاً
بل قد سمعتَ احتمال اندراج ترک المکروه فی الثانی منهما ایضاً
بلکه ایشان قبلاً این احتمال را ابداء فرمود که ممکن است که بگوییم ترک مکروهها هم مستحب است و داخل در معروف است.
و حینئذٍ فالمدحُ و الثناء فی الکتاب و السنّة علی الآمرین بالمعروف شاملٌ لهما
همهی ادلهای که راجع به امر به معروف وارد شده من الثناء و المدح هم شامل آمرین به واجبها میشود هم شامل آمرین به مستحبات میشود
نعم الامرُ بالواجب واجب و بالمندوب مندوب کما صرّح به الحلّی و الدیلمی و الفاضل و الشهیدان و غیرهم بل عن المفاتیح الاجماع علیه»
پس بنابراین این در مورد معروف، وقتی اینطوری شد در مورد صبیان ما واجب، حالا فرض کنید نداریم اما لااشکال بنابراین که عبادات صبی مشروع هست پس مستحب است بر آنها، مستحبات داریم بر آنها، اما واجب بر آنها نداریم بر آن هم مستحب است که نماز بخواند مستحب است خیلی از کارها بر او هم مستحب است چون رفع مستحب امتنانی نیست. این رفع، رفعِ امتنانی است. چون واجب که نیست میتواند ترک بکند خدای متعال میگوید اگر دلت خواست انجام بده ثواب گیرت بیاید ولی اگر انجام ندهی من عقاب نمیکنم. پس بنابراین این که ایشان میفرماید شامل نمیشود این تمام نیست بله اگر اینجا مقصود این است که در امر به معروف واجب آیا شرط هست یا شرط نیست میگوییم که بله در امر به معروف واجب شرط است که آن مأمور بالغ باشد عاقل باشد اما در امر به معروف مستحب، معروفی که مستحب است نه شرط نیست. بلوغ شرط نیست و در هر دو جا مستحب است. لازمهی فرمایش ایشان این است که اینجور بگوییم.
و اما منکر، منکر را ایشان میفرمایند که در همان بحثهای قبلی آیا منکر ما دو قسم داریم یا نه؟ شرایع فرموده
«و أمّا المنکرُ فلاینقسم إذ لیس هو الا القبیح المحرم
منکر یک قسم دارد و آن کارهای قبیح و زشتی است که حرام است شرعاً
کما عن الشیخ التصریح به لما عرفتَه من عدم کون المکروه منکراً و حینئذٍ فالنهی عنه کلّه واجبٌ»
یا «فالنهی عنه کلّه واجبٌ» منکر همیشه نهی از منکر واجب است چون منکر غیر حرام چیز دیگری نیست ولی بعداً ایشان میفرمایند که نه این مسئله ثابت نیست ممکن است که بگوییم منکر هم دو قسم دارد منکری که حرام است منکری که مکروه است منتها نهی از منکر حرام واجب است نهی از منکر مکروه مستحب. پس اگر گفتیم منکر دو قسم دارد و منکر مکروه برای صبیان هست منکر حرام برای آنها نیست. پس باز نهی از منکر هم پس بنابراین اینجوری نیست که مطلقاً مشروط باشد به این که منهی باید بالغ باشد نه، بله اگر نهی از منکر، نهی واجب مقصومان باشد خیلی خوب حالا این. این مناقشهی اول که در فرمایش ایشان است.
پس در ناحیهی معروفش که مسلّم است ایشان قبول کرده خودش، بنابراین که عبادات صبی تمرینی نیست و مشروع است فلذا اگر نمازش را خواند بعد بالغ شد اول وقت نماز ظهر و عصرش را خواند ساعت چهار بعد از ظهر بالغ شد گفتند آقا آن کفایت میکند چون آن نماز مشروع بوده است.
اشکال دوم این است که طبق ماذکرنا معلوم شد که اینجور نیست که صبی و غیر بالغ اصلاً حکم نداشته باشد معروف نداشته باشد و منکر نداشته باشد. دیروز عرض کردیم که غیر بالغ نسبت عزائم امور وظیفه دارد وظیفهی امر به معروف و نهی از منکر دارد این یکی از وظایفی است که بر غیر بالغ ممیز وجود دارد در عزائم امور، چه امور واجبه و چه امور منکره، در آنها وظیفهی امر به معروف و نهی از منکر دارد. پس بنابراین نسبت به مأمور و منهیای که بالغ نیست اما مکلّف است نسبت به آنچه که مکلّف است در آنجا امر به معروفش لازم است نهی از منکرش هم چه هست؟ لازم است مکلّف است دیگر، فرض این است پس داریم بلکه اگر ما توجه کنیم حالا غیر عزائم امور که میگوییم اصل تقلید، اصل تقلید بر تمام عاقلها واجب است یا تقلید یا احتیاط، الان یک کسی، پسری هشت سالش هست توجه دارد خدایی هست تکالیفی هست پس من چکار باید بکنم؟ الان وظیفه دارم یا نه؟ تا پانزده سالگی میتوانم؟ پس این باید یا برای خودش چه درست بکند؟ احتمال میدهد که خدای متعال از هشت سالهها هم بخواهد احتمال میدهد از نه سالهها، شاید مثل دخترها باشم که از نه سالگی لازم است. بنابراین هر که توجه میکند عاقل است و توجه میکند خدایی هست و ممکن است از او تکلیف بخواهد امکان تکلیف خواستن هست باید چکار کند؟ باید إمّا اجتهاداً أو تقلیداً چکار بکند؟ وظیفهی خودش را روشن بکند یا اگر نمیخواهد دنبال اجتهاد و تقلید برود احتیاط بکند همین بچهی نه ساله پسر نه ساله که عاقل است و میداند اگر توجه به این نمیکند وظیفهی ما چه هست؟ این امر عقلی است که بر او لازم است که برای خودش در مقابل شرع باید یک وظیفهای را مشخص بکند که بالاخره من، و این که بخواهد بگوید من سیزده سالگی بالغ میشوم بعد از تمام شدن پانزده سال بالغ میشوم یا به انباط شعر خشن بالغ میشوم یا نمیدانم به احتلام بالغ میشوم اینها را باید تقلید بکند دیگر. پس بنابراین در این امور دیگر بلوغ شرط نیست در اینکه باید وظیفه را تشخیص بدهد که الان من چه وظیفهای دارم در آن بلوغ شرط نیست حالا اگر دنبال این نمیرود ما میدانیم پسری است دختری است دنبال این که این وظایفش را بداند نمیرود. یجب علینا که امر بکنیم نهی بکنیم .
بنابراین هر انسان عاقلی، بله غیر عاقل و مجنون اصلاً توجه به این امور ندارد آن وظایف عقلی هم ندارد اینجور است، ولی هر انسان عاقلی که التفت به این که لعلّ از من شارع حکمی میخواهد، درخواستی دارد، حرفی دارد بر او لازم است که یکی از سبُل ثلاثه را بپیماید؛ اجتهاد، تقلید یا و ان شاء الله در حوزههای علمیه زیاد باشد که قبل از بلوغ هم اجتهاد پیدا کرده باشند کما این که سابقاً گاهی پیدا میشد.
پس مناقشهی دوم چه شد؟ این شد که تکالیفی ما برای غیر بالغها سراغ داریم بنابراین نسبت به آنها امر به معروف و نهی از منکر موضوع دارد این دلیل که آنها راجع به آنها موضوع وجود ندارد این به طور کلی درست نیست بنابراین از همینجا روشن شد که آن تفصیل اخیر که عرض کردیم که ما باید بگوییم چه؟ تفصیل اینجوری بدهیم بگوییم که آنچه که تکلیف دارد غیر بالغ در مورد آنها، اما آنجایی که تکلیف ندارد البته موضوع امر به معروف و نهی از منکر نیست مگر امر به معروف استحبابی، امر به معروف وجوبی برای موارد تکالیف است امر به معروفهای استحبابی هر جا بر صبی استحبابی ثابت است یا کراهتی ثابت است آنجا قهراً مورد امر به معروف و نهی از منکر مستحب میشود.
حالا شما اگر قائل شدید اشکال ندارد آن هم حالا بحثهای دیگری است ما اینجا آن بحثها را علی المبنا داریم میگوییم آنها حالا در فقه حالا شما در آن باب هر چه گفتید از ادله استفاده کردید.
اشکال سومی که در مقام قد یورد بر فرمایش صاحب جواهر و مشهور همان فرمایشی است که قائلین به قول سوم میفرمایند که تفصیل میدهند مثل مرحوم امام قدس سره، میگویند عزائم امور را چرا؟ در عزائم امور وظیفه است؟ پس بنابراین اینجور نیست که بلوغ یا عقل مطلقا شرط باشد نه، در موارد عزائم امور شرط نیست این اشکال سوم.
اشکال سوم این است که شما چرا در عزائم امور نمیگویید؟
در عزائم امور صاحب جواهر توجه داشته فرموده است که در مورد عزائم امور و اینچنین امور از باب امر به معروف و نهی از منکر نیست. آنها از باب امر به معروف و نهی از منکر نیست. آنها از باب این است که عزائم امور بر هر شخصی لازم است که نگذارد این در خارج محقق بشود ولو آن کننده تکلیف ندارد از بهائم هم نباید بگذارد محقق بشود این یک وظیفهای است شارع بر گردن بالغها گذاشته که نگذار این موضوع در خاررج تحقق پیدا بکند ولو از کسی که تحقق از او حرام نیست یا عدم تحققش ترک واجب از او حساب نمیشود اما تو وظیفهات این است که نگذاری این در خارج محقق بشود این از باب تکلیف آنهایی که بر آنها محرم است یا چه و از باب امر به معروف و نهی از منکر نسبت به آنها نیست اگر هم میگویی لاتفعل، این یک طریقی است از طُرقی که به واسطهی او میخواهی جلوی آن کار را بگیری اما از باب نهی از منکر نیست. منکر نیست بر او، پس بنابراین این اشکال سوم با اشکال دوم تفاوت میکند در اشکال دوم نه، تکلیف است ما میگوییم آنها تکلیف دارند در اشکال سوم میگوییم آقا این امور اصلاً جزو تکالیف آنها نیست از باب دیگری واجب است که بالغها نباید بگذارند این امور از دیگران ولو آن دیگران انسان هم نباشند صادر بشود این یک وظیفهی آخری است صاحب جواهر اینجوری میفرمایند فلذا فرموده مثل این است که یک حیوان موزی میبینی میخواهد یک کسی را بکشد شما قدرت داری برای این که جلوی او را بگیری یک گاو هار شده یا یگ گرگ میخواهد به یک کسی حمله بکند و او را بکشد شما هم قدرت داری جلوی او را بگیری اینجا که جلوی گرگ را میگیری نهی از منکر که نمیکنی این برای این هست که حفظ جان او واجب است حالا اگر دیدی یک طفلی، یک غیر بالغی میخواهد یک نفر را بکشد از عزائم امور هست ایشان میفرماید اینجا چه هست؟ اینجا به او بگویی لاتقتُلهُ یا جلویش را میگیری از باب نهی از منکر نیست از باب این است که حفظ جان آن بر شما لازم است راهش این است که به این بگویی نکش یا جلوی او را بگیری.
این را ما میپذیریم یعنی به این معنا عرض میکنیم به این که ما در مورد عزائم امور هم به همان بیانی که دیروز عرض کردیم عرض میکنیم عزائم امور هم بر انسانهای عاقل لازم است. بر مجانین درست است غیر عاقل درست است آن اصلاً تکلیف ندارد ولی در عین حال منعش لازم است اما نه از باب امر به معروف و نهی از منکر. اما عاقلها که میشود مخاطب بشوند میشود تکلیف بشوند اینها در نسبت به عزائم امور هم مکلف هستند به چه؟ به این که منع کنند نهی کنند امر کنند آنها مکلف هستند چرا؟ به همان بیانی که دیروز عرض کردیم بالاخره وقتی میفرماید که «مروا بالمعروف و النهوا عن المنکر» و سایر ادلهی وجوب امر به معروف و نهی از منکر، تمام عاقلها را میگیرد إنّما خرج به واسطهی ادلهی بلوغ، غیر بالغها، ما باید ببینیم دائرهی دلیل مقید و و مخصّص چه مقدار است. اگر گفتیم دائرهی دلیل مقید و مخصص انصراف دارد از عزائم امور، پس بنابراین در آن موارد تقیید نمیکند تخصیص نمیزند اطلاقات ادلهی «مُر بالمعروف و النهوا عن المنکر» چطور است؟ این صبیان بالغ را هم در این موارد میگیرد مخصص ندارد پس بنابراین در مورد عزائم امور نسبت به بالغها میگوییم آنجا میخواهد تکلیف دارد امر به معروف و نهی از منکر صادق است و درست است بله نسبت به مجانین اینجور نیست چون مجنون اصلاً قابلیت برای خطاب ندارد پس از اول «مُروا بالمعروف و انهوا عن المنکر» اصلاً شامل مجانین نمیشود الا علی مسلک کسی که مثل مرحوم امام قدس سره که قائل است به این که خطابات قانونیه شامل میشود که حالا به خدمت شما عرض شود این مسئله گفته میشود ولی من جازم نیستم که مرحوم امام قدس سره حتی در خطابات قانونیه هم قائل باشند به این که شامل مجانین هم میشود این جازم نیستیم چون درست است ایشان ممکن است که بفرمایند که خطاب قانونی اشکال ندارد از نظر عقلی شامل بشود اما آیا از نظر عرفی انصراف ندارد؟ وقتی شارع میفرماید «یا أیها الناس صلّوا صوموا کذا» یعنی حتی در مراد جدی مولا این شامل مجانین هم میشود یا انصراف دارد؟ عقلاً اشکالی ندارد شما بگویید که شامل میشود منتها آنها معذور هستند خطاب شاملش بشود چه اشکالی دارد؟ اما به حسب فهم عرفی انصراف دارد خطابات از این که شامل مجانین بشود فلذا «ضیق فمن رکیه» است اصلاً ادلهی تکلیفیه نه وضعیه، ادلهی تکلیفیه شامل مجانین نمیشود.
فتحصِّل ممّا ذکرنا که قول حق در مقام این هست که بگوییم در مورد مأمور و منهی در مواردی که ثابت باشد تکلیف برای او ولو بالغ نباشد امر به معروف و نهی از منکر وجود دارد «إن کان واجباً فواجبا و إن کان مستحباً فمستحبا» این را باید بگوییم و اما در مورد عزائم اموری که و اموری که برای عاقلها نیست برای مجانین است یا برای طفل غیر ممیز است یا حتی برای بهائم و حیوانات است یا برای هر چیز دیگری است که میدانیم شارع راضی به تحقق آن در خارج نیست در آن موارد وظیفهی آخری وجود دارد از باب امر به معروف و نهی از منکر نیست.
اینجا یک مسئلهی دیگری وجود دارد که این را میگذاریم برای ان شاء الله شنبه ولی اصلش را عنوان میکنیم و آن این است که آیا ما یک ضابطه داریم برای این که عزائم امور را تشخیص بدهیم؟ یا این که این بر عهده ی صبیان هم هست تشخیص بدهیم حتی اگر از مجانین هم سر میزند باید یا یک ضابطهای نداریم امام رحمه الله در طهارتشان از بعض فقها یک ضابطهای نقل کردند بعد در آن ضابطه مناقشه کردند إن شاء الله آن ضابطه را متعرض میشویم و بحث میکنیم.
و صلی الله علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
پایان.
120/907/د