به گزارش خبرنگار سرویس اقتصاد پایگاه تخصصی وسائل «نگرش سیستمی» یعنی بررسی پدیده از جهت نحوه ارتباط اجزاء آن با یکدیگر و با دیگر پدیدهها، برای ایجاد یک اثر و نتیجه. کارآمدی نگرش سیستمی، کشف اجزاء و روابط نهفته و در نتیجه، ایجاد قدرت پیشبینی و کنترلِ برتر از «نگرش خُرد و اتمی» است.
نگرش سیستمی به دین، یعنی تحلیل شبکه بههممرتبط گزارههای دین برای کشف سازهها و فرآیندها در مقیاس کلان تمدنسازانه. نگرش سیستمی به زندگی یعنی بررسی کلان زندگی و کشف عناصر فعال مثبت و منفی نهفته در آن، در سه لایه ذهن و فکر، قلب و روح، رفتار و عمل، محاسبه برآیند نیروهای فعال در زندگی، با هدف تلاش برای اصلاح مسیر و قرار گرفتن در مسیر بهینه.
- اصل «نگرش سیستمی» مبتنی بر پیشفرضهای زیر است:
1- موضوع مورد نظر احتماًلا دارای اجزاء مرتبط با یکدیگر است.
2- این اجزاء احتماًلا دارای لایههای درونی و عمیقتر نیز هستند.
3- ارتباط اجزاء با یکدیگر احتماًلا بهصورت بُرداری و برآیندی است.
4- موضوع مورد نظر احتماًلا دارای ارتباط با متغیرهای بیرون از خود میباشد.
5- ارتباط موضوع با متغیرهای بیرون از خود احتماًلا بهصورت برداری و برآیندی است. (موضوع، کارکردی مستقل از دیگر عناصر محیط ندارد.)
6- ارتباط موضوع با متغیرهای بیرون از خود احتماًلا دارای سطوح و مراتب فوقانی متعددی نیز میباشد.
7- موضوع مورد نظر و عناصر درونی و بیرونی، احتماًلا در حال تغییر دائمی هستند.
8- موضوع مورد نظر هدفی را در هستی دنبال میکند.
9- موضوع، احتماًلا دارای اهداف اولیه و میانی نیز هست.
10- هدف نهایی و دیگر اهداف موضوع، احتماًلا دارای شدت و ضعف نیز میباشند.
11- صورتبندیِ موضوع، احتماًلا از زوایای دید مختلف، تغییر میکند.
نتایج، آثار و لوازم پذیرش فرضیه
اگر دین صرفاً مجموعه کنار هم گذاشتهشده از تک گزارهها نباشد، بلکه دارای هویّتی مجموعی و شبکهای باشد و اگر نگرش سیستمی تلاش برای کشف برآیند ارتباطات موجود میان متغیرهای درونی و بیرونی یک موضوع باشد، آنگاه دستیابی به کارکرد اصلی و بهینة دین، بدون نگرش سیستمی و شبکهای ممکن نخواهد شد.
اگر با نگرش سیستمی به دین نگاه کنیم موارد زیر را خواهیم یافت:
1.دین، مجموعهای از عناصر و گزارههای بههمپیوسته و نظاممند است.
۲.این عناصر، تابع اهداف دین هستند و هدفگراییِ دین، به این عناصر شکل میدهد.
۳.اتحاد مبدأ پیدایش دین با مبدأ پیدایش هستی، پل ارتباطی دین با واقعیتهاست و بر این اساس، برنامههای دین، مدل کردنِ واقعیتها است.
۴.دین، اهداف و برنامههای خود را اولویتبندی میکند.
۵.دین، با عناصر محیطیِ خود تعامل دارد.
۶.دین، برای شکلدهی به عناصر محیطیِ خود برنامه دارد و آرمانها و هنجارها را در چهارچوب اهدافِ خود تغییر و تحول میبخشد.
۷.دین از تضاعف نیروبخشی برای حرکت به سمت هدف برخوردار است.
۸.شناخت دین از طریق تحلیل گزارههای نگرشی، راهبردی و راهکاری ممکن است.
۹.برنامههای دین، قابلیت خود تنظیمی دارد؛ تعادلگرا و تکاملی است.
۱۰.برنامههای دین، در فرآیندی پیوسته و مستمر و تدریجی تحقق مییابند.
۱۱.دین دارای شبکه عصبی منسجم و تحت مدیریت اهداف است که نسبت به محرکها واکنش نشان میدهد.
۱۲.گزارههای دین را باید در عرصة اهداف و اولویتهای آن بررسی کرد.
۱۳.سیستم دین از سه خُرده سیستمِ نگرشی، قانونی و فرهنگی تشکیل شده است.
۱۴.این خُرده سیستمها، مسئولیت تقسیم کار و فعالیتها را در سیستم اصلی بهعهده دارند.
۱۵.بخش استراتژیک هر سیستمی از سه مولفة تعادل حیاتی، میدانهای نیرو و برآیندبُرداری تشکیل میشود. تعادل حیاتی، نقطه ثقلی است که مجموعة سیستم خود را براساس آن متعادل میکند و محیط درونی خود را ثبات میبخشد و بین نیروهای درونی و بیرونی موازنه برقرار میکند. میدان نیرو، صافیِ کلیّة ارتباطات در راستای تحقق اهداف است که نیروهای سوقدهنده و بازدارنده را فعال میکند. برآیند بُرداری، ابزار اندازهگیریِ نیروها و عوامل علّی و محرکهای سیستم هستند. در این تحلیل، سطوح تعامل عوامل با یکدیگر مشخص میشود. در سیستم دین نیز این سه مؤلفه بهوضوح وجود دارند:
الف-تعادل حیاتی در دین، طیف اهداف دین است که نقطه ثقلِ فازیای است که مجموعة گزارههای دین را منسجم و متعادل کرده و موازنههای لازم بین محرکها و پاسخها را ایجاد مینماید.
ب-میدانهای نیرو در دین، حداقلها و حداکثرهایی است که در موضوعات مختلف توسط دین تعیین شده است. این حداقل و حداکثرها، مرزها و حدودی هستند که بهعنوان صافیِ جهتدهنده به کلیّة ارتباطات میانگزارهیی در عرصة دین و صافیِ فعالیتها در عرصة دینداری عمل میکنند.
ج-برآیندبُرداری در دین، گزارههایی هستند که سطوح و لایهها و رابطة بین آنها را تبیین مینمایند. این گزارهها توسط علمِ «قواعدفقه» و علمِ «اصولفقه» بهتفصیل تعریف و توصیف شدهاند.
اگرچنین باشد آنگاه دین قانونگذار، ساختارساز، فرآیندآفرین، برنامهساز و راهبرددهنده خواهد بود و میتوان براساس شبکة گزارههای دین، سیستمهای زندگی جمعی بشر را بهزبان قابل مقایسه با سیستمهای رقیب ارائه کرد.
براساس نگرش سیستمی به زندگی، میتوان قالبی را برای رصد و کشف عناصر نهفته در زندگی و جهتدهنده به زندگی و کشف برآیند آنها پیشنهاد کرد.
جایگاه اقتصاد و فرهنگ
فرهنگ به معنای سبک زندگی است و مقید به موضوع مشخصی نیست از این رو فرهنگ می تواند به عنوان یک رویکرد در تمام موضوعات مرتبط با زندگی بشر مطرح باشد. اگر این سبک زندگی متناسب با مبانی و تفکر دینی باشد، دراینصورت سبک زندگی دینی شکل خواهد گرفت. از طرفی اقتصاد با نگاه کلان، مربوط به تنظیم سیاست های پولی و مالی برای تنظیم بازار و ایجاد اعتدال بین عرضه و تقاضا است. اگر فرآیندهای اقتصادی بر اساس تفکر دینی طراحی و اجرا شوند، سبک زندگی اقتصادی شکل می گیرد. سیاست های برخواسته از فکر دینی، هرگاه در جامعه عملیاتی شوند، تاثیر خود را در زندگی مردم نیز خواهند گذاشت.
تلقی از اقتصاد مقاومتی در نظام اجتماعی براساس نگرش سیستمی
اقتصاد مقاومتی، یک راهبرد کلان و آیندهساز فرهنگی در نظام اقتصادی است؛ یعنی:
1- اگر با نگاه فرهنگی به مقوله اقتصاد بنگریم، اقتصاد مقاومتی معنادار خواهد شد. همانگونه که مقام معظم رهبری نیز در متن ابلاغیه سیاست های اقتصاد مقاومتی فرمودند: پیروی از الگوی علمی و بومی برآمده از فرهنگ انقلابی و اسلامی، عامل شکست و عقب نشینی دشمن در جنگ تحمیلی اقتصادی علیه ملت ایران خواهدشد.
2- اقتصاد مقاومتی یک راهبرد است یعنی جهتساز و حیاتی است و باعث جلوگیری از وقوع بحران می شود.
3- آیندهساز است. همانگونه که مقام معظم رهبری به دو ویژگی فوق اینگونه اشاره فرمودند: اقتصاد مقاومتی در بحرانهای رو به افزایش جهانی، الگویی الهامبخش از نظام اقتصادی اسلام را میتواندعینیت بخشد و فرصت مناسب را برای نقش آفرینی مردم و فعالان اقتصادی در تحقق حماسه اقتصادی فراهم کند.
4- یک راهبرد کلان است یعنی در صورت تحقق، آحاد مردم و مسئولین و بخش های مختلف اقتصادی جامعه را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
ارتباط اقتصاد مقاومتی والگوی ایرانیاسلامی پیشرفت در چارچوب نگاه تمدنی
الگوی اسلامیایرانی، نقشه راه تمدن اسلامی در افق آینده است. این نقشه دربردارنده موضوعات حیاتی و آیندهساز است و در هر موضوع، راهبردهای اساسی و بلندمدت را برای مدیریت بر روندهای آینده و پاسخ به نیازهای آینده ترسیم میکند. یکی از موضوعات اساسی الگو، اقتصاد است که باید در این زمینه راهبردهای اقتصادی در الگوی پیشنهادی آورده شود.
اگر اقتصاد مقاومتی را با نگاهی ارزشی و آینده پژوهانه بنگریم، در اینصورت آن را محدود به دوران گذار نخواهیم دانست. در نگاه ارزشی، استفاده بهینه از منابع، جزء دستورات دینی است. در نگاه آینده پژوهانه نیز، استفاده از منابع برای رفع نیازهای آینده و مدیریت آینده، بسیار مورد تأکید است. اقتصاد مقاومتی برای کشور ضروری است. آنروزی که تحریمی هم در این کشور وجود نداشته باشد، اقتصاد مقاومتی برای این کشور لازم است. (۲۹ / ۱۱ / ۹۳ - بیانات در دیدار مردم آذربایجان)
مؤلفههای الگوی اقتصادی انقلاب اسلامی در عرصه بینالمللی و جهان اسلامی
این الگو دارای مختصات زیر است:
- نیازشناسی اقتصادی در جهان اسلام
- وحدت راهبردهای کلان اقتصادی در جهان اسلام
- کاهش واردات از کشورهای اروپایی و آمریکا
- ارزش دار شدن ارتباط اقتصادی بین کشورهای اسلامی
- داشتن برنامه بلندمدت اقتصادی در جهان اسلام
- تحلیل تعریف اقتصاد مقاومتی بر اساس علل اربع:
علت مادی اقتصاد مقاومتی: امکانات و سرمایه های موجود کشور اعم از مردم، منابع و ...
علت صوری اقتصاد مقاومتی: نظریهپردازی علمی در سازههای مختلف اقتصادی، کشف راهبردهای آیندهساز برای استفاده حداکثری از منابع کشور
علت فاعلی اقتصاد مقاومتی: استراتژیستهای اقتصادی
علت غایی اقتصاد مقاومتی: تقویت تولید داخلی، مقاوم سازی اقتصاد کشور
بنابراین مؤلفه های اقتصاد مقاومتی عبارتند از:
- ایجاد امنیت اقتصادی بوسیله مبارزه با مفاسد اقتصادی
- تقویت تولید داخلی
- اقتصاد دانش بنیان
- مشارکت نخبگان جوان در اقتصاد دانشبنیان و مقاومتی
- نظریهپردازی اقتصادی برای اداره امور اقتصادی کشور
- عمومیشدن اشتغال جوانان
- ارزش پیداکردن کار
- استفاده بهینه از نیروهای مردمی و امکانات داخلی کشور
- کاهش وارداتی که یا غیرضروری است و یا مشابه داخلی دارد.
- تحرک اساسی بخش صنعت و معدن
- نگاه حمایتی به بخش کشاورزی و دامداری
- پیوند صنعت و علم و کشاورزی
- ایجاد فضای رقابتی
- گفتمانسازی برای اقتصاد مقاومتی
اگر با نگاه سیستمی به اقتصاد مقاومتی بنگریم، تصدیق خواهیم کرد که با این رویکرد طراحی شده است. غیر از خود سیاستها، اگر در فرمایشهای مقام معظم رهبری نیز دقت کنیم، این رویکرد کاملا مشهود است. مثلا میفرمایند: اساس اقتصاد مقاومتی تولید است، که در اینجا ایشان اشاره به مرکز ثقل اقتصاد مقاومتی میکنند. یا آنجا که میفرمایند اثر اقتصاد مقاومتی از بینرفتن تحریمها است، اشاره به نقطه مقصد اقتصاد مقاومتی میکنند. یا اشاره ایشان به این نکته که این نگاه به اقتصاد که پیشرفت اقتصادی با استفاده از کمک بیرون از مرزها صورت گیرد، نگاه کاملا غلطی به اقتصاد است، اشاره به نقاط بحران در اقتصاد مقاومتی میکنند.
نویسنده : حجت الاسلام کاظمی | پژوهشگر مرکز راهبردی مطالعات اسلام ناب
تلخیص کننده : حسین بهرامی دانشجوی کارشناسی ارشد رشته علوم اقتصادی دانشگاه قم