vasael.ir

کد خبر: ۹۱۲۵
تاریخ انتشار: ۰۵ شهريور ۱۳۹۷ - ۰۹:۴۳ - 27 August 2018
آیت الله کعبی/ جلسه 85

جهاد| بررسی ادله قائلین به وجب جهاد ابتدایی در عصر غیبت

وسائل- وجود رهبر با کفایت منصوب از طرف امام زمان(ع)، جزو ماهیت جهاد است لذا اذن به جهاد متوقف بر وجود رهبر است. وجوب آن مقید به دعوت به جهاد و هم دعوت کفار به اسلام است. از عبارت مرحوم حلبی(ره) فهمیده می شود: «بشرط وجود داع الیه» یعنی اگر اصل رهبر مشروع وجود داشته باشد و شرایط دیگر محقق شود، جهاد واجب است حتی در عصر غیبت.

به گزارش خبرنگار وسائل؛ آیت الله عباس کعبی عضو مجلس خبرگان رهبری در هشتاد و پنجمین جلسه درس خارج فقه جهاد که در موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) به تاریخ دوشنبه شانزدهم فروردین ماه 1396 برگزار شد در ادامه بررسی ابعاد و حکم جهاد ابتدایی در عصر غیبت و با ایان بررسی ادله مطرح در باب حرمت جهاد ابتدایی در عصر غیبت به تبیین دیدگاه های موافق وجوب جهاد ابتدایی در عصر غیبت پرداخت.

آیت الله کعبی در جلسه  گذشته عنوان کرد: بحث ما در این است که ملاک و معیار در دسته بندی وظایف امام(ع) به «قابل انتقال» و «غیر قابل انتقال»، چیست؟ این ملاک یا باید از دلیل شرعی به دست بیاید و خود ائمه(ع) چنین فرموده باشند، که این دسته از وظایف مربوط به حکومت مخصوص ماست، زمانی که مبسوط الید هستیم. و وظایف غیر حکومتی، نیابت بردار است. در این صورت ما تابع هستیم. اما چنین دسته بندی از ائمه(ع) سراغ نداریم. اجماع و امثال آن نیز اقامه نشده است

 

جهاد ابتدایی 17

القائلون بوجوب الجهاد الابتدایی فی عصر الغیبه 1

بحث اول درباره جهاد ابتدایی قائلون به حرمه جهاد ابتدایی بود و مباحثی مطرح شد و ادله حرمت را تمام ندانستیم. اما بحث دوم درباره قائلون به وجوب جهاد ابتدایی است.

نسبت به این مساله، اولا عده قابل توجهی از اصحاب ادعای نفی خلاف و انعقاد اجماع بر اشتراط اذن امام اصلی یا نائب خاص و نفی وجوب در عصر غیبت کرده اند. همانطور که صاحب جواهر(ره) و صاحب منتهی و صاحب غنیه و صاحب تذکره و صاحب ریاض و... گفته بودند. ما نیز گفتیم که با بررسی دقیق کتاب های قدما و متاخرین به این جمع بندی رسیدیم که ادعای نفی خلاف و انعقاد اجماع تمام نیست و این اشتراط، صحیح نیست؛ بلکه دو بحث دیگر است. یکی از آن از برخی اقوال است و آن وجوب در عصر غیبت و دیگری قول به جواز در عصر غیبت است. اقوالی که خواهیم گفت، نفی آن اجماع ادعای حرمت و نفی خلاف هم می شود.  

شیخ مفید(ره)

اولین شخص شیخ ابوعبد الله المفید(ره) در کتاب «مقنعه» است. البته شما با این کتاب آشنایید. کتاب «تهذیب الاحکام» شیخ طوسی(ره)، شرح کتاب «مقنعه» است و «مقنعه» از متون فقهی متقدم است و شیوه تقدم هم به صورتی است که اگر ما فتوایی داشته باشیم در آن کتاب که روایتی هم بر آن نباشد، می توان به آن فتوا اخذ کرد و قائل به شهرت فتوایی شویم.

شیخ مفید(ره) بعد از ذکر عدم جواز دفع منکر به قتل و جراح و سفک دماء الا باذن المعصوم(ع)، و بعد از فتوا به جواز اقامه حدود برای فقهای شیعه مع الامکان، این عبارت را به کار می برد: «هذا فرض متعین على من نصبه المتغلب لذلک على ظاهر خلافته له أو الإمارة من قبله على قوم من رعیته فیلزمه إقامة الحدود و تنفیذ الأحکام و الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر و جهاد الکفار و من یستحق ذلک من الفجار»[1]؛ کلمه «متغلب» حاکم جائری را گویند که سلطه پیدا می کند. می فرماید: آن کسی که اهلیت داشته باشد اما از طرف حاکم جائر نصب شود، به ظاهر منصوب اوست، و حکومت هم بکند و بگوید مثلا والی آذربایجان باشد، و بتواند و قدرت اجرای حدود الهی داشته باشد، اجرای حدود ، از جمله جهاد با کفار و فجره واجب است. در جایی دیگر از «مقنه» می نویسد که هرچند این به ظاهر منصوب از طرف متغلب(حاکم جائر) است، اما حسب واقع منصوب از سوی امام زمان(ع) است. به همین دلیل واجب است جهاد با کفار کند. این تمام کلام است.

ممکن است کسی بگوید از این عبارت، نمی توان فتوای وجوب جهاد ابتدایی در عصر غیبت را در آورد. کما اینکه کسی عکس آن را نمی تواند ثابت کند و بگوید شیخ قائل به حرمت است. اما به هر حال نمی توان نسبت داد، چون عبارت صراحت ندارد. بحث در اقامه حدود و اجرای احکام است و در ضمن آن جهاد با کفار را آورده است. شاید دفاع هم منظور باشد. مگر اینکه متوقف شویم و بگوییم مجمل است و رای خاصی را نمی توان به ایشان نسبت داد. بلکه باید ایشان را در شمار کسانی قرار داده که به جهاد ابتدایی متعرض نشده است. ما معتقدیم تمام کتاب «مقنعه» را که ببینیم، بهتر است بگوییم توقف کرده است. نه وجوب، نه جواز و نه حرمت. قدر متیقن از این عبارت، جهاد دفاعی است.

ابو صلاح حلبی(ره)

اما فقیه دیگر ابو صلاح حلبی(ره) در «کافی فی الفقه» فصلی را با عنوان «فی الجهاد و احکامه» دارد و چنین تصریح می کند: «یجب جهاد کل من الکفار و المحاربین من الفساق، عقوبة على ما سلف [من] کفره أو فسقه، و منعا له من الاستمرار على مثله بالقهر و الاضطرار»[2] عبارت تصریح دارد و می فرماید: فلسفه جهاد به دلیل کفر و محارب از فساق است و باید با قهر و غلبه و مضطر و مجبور کردن، کافر را از تداوم کفر منع کنیم. از این عبارت به دست می آید جهاد با کفار، منظور جهاد ابتدایی است چون علت جهاد را کفر می داد و هم تاکید بر منع کفر دارد.

ایشان چنین استدلال می فرماید: «لکون ذلک مصلحة للمجاهد على جهة القربة إلیه سبحانه و العبادة له، على کل رجل حر کامل العقل سلیم من العمى و العرج و المرض مستطیع للحرب، بشرط وجود داع الیه». این کار به نفع مجاهد است و عبادت خدا محسوب می شود. البته این امر واجب است به شرطی که دعوت کننده به جهاد ابتدایی وجود داشته باشد. این داعی، را نمی فرماید امام معصوم(ع)، بلکه می فرماید: «یعلم أو یظن من حاله السیر فی الجهاد بحکم الله تعالى لکل من وصفناه من المحاربین» یعنی کسی که متصدی امر جهاد شد، احکام جهاد را می داند و مسلط است و در غنایم و اسراء و کشته ها، طبق احکام الهی عمل می کند.

بعد از ذکر جهاد ابتدایی، تفاوت جهاد ابتدایی و دفاعی را بیان می کنند و می فرمایند: «و خالف الثانی الأول، لأن الأول جهاد مبتدأ، وقف فرض النصرة فیه على داعی الحق لوجوب معونته، دون داعی الضلال لوجوب خذلانه، و حال الجهاد الثانی بخلاف ذلک، لتعلقه بنصرة الإسلام و دفع العدو عن دار الایمان لأنه ان لم یدفع العدو، درس الحق و غلب على دار الایمان و ظهرت بها کلمة الکفر»[3]. تصریح می کند آنچه واجب است، جهاد ابتدایی است که در جهاد داعی حق باید وجود داشته باشد که واجب است او را کمک کنند، که اگر دعوت کننده به گمراهی باشد، واجب است با او مقابله کنند. جهاد دفاعی بخلاف آن است. متعلق به نصرت اسلام و دفع دشمن از دار الایمان است؛ نه دارالاسلام. دار الایمان یعنی دارالشیعه و جهاد دفاعی را بر فرض وجود شیعه می داند. چراکه اگر دشمن دفع نشود، حق از بین می رود و دارالایمان مغلوب می شود و کلمه کفر آشکار می شود.         

ملاحظه می شود که مرحوم حلبی(ره) تعبیری به شرط وجود امام عادل یا امام معصوم(ع) ندارد بلکه می فرماید: «بشرط وجود داع الیه». بنابراین صراحت دارد در وجوب جهاد ابتدایی در عصر غیبت. مگر اینکه کسی بگوید منظور از «داعی» ، امام معصوم(ع) است. چرا؟ چون اطلاق داعی، به امام معصوم انصراف دارد. اما این ادعا قابل قبول نیست، چون اگر مراد چنین بود، نمی فرمود: «یعلم أو یظن من حاله». این دون از شان امام معصوم(ع) است. بعد هم «داعی حق و ضلال» را ذکر می کند و قطعا فقیه جامع الشرایط داعی ضلال نیست. پس این عبارت به روشنی و بی ابهام استفاده می شود که ابوصلاح حلبی(ره) قائل به وجوب جهاد ابتدایی در عصر غیبت است؛ اگر فقیه جامع الشرایط متصدی امور شود. خصوصا تعبیر می کند به «یجب». با وجوب امثال ایشان و توقف مرحوم مفید در «مقنه» چگونه ادعای اجماع بر حرمت و نفی خلاف بر حرمت می توان کرد؟

نقش رهبر در جهاد

ما پیش از این گفتیم وجود رهبر با کفایت منصوب از طرف امام زمان(ع)، جزو ماهیت جهاد است نه از شرایط جهاد. یعنی بدون امام محقق نمی شود. لذا اذن به جهاد، عملیات جهاد، فرماندهی، دستورالعمل های میدانی جهاد و... همه متوقف بر وجود رهبر است. وجوب آن مقید به دعوت به جهاد و هم ودعوت کفار به اسلام است. از عبارت مرحوم حلبی(ره) همین فهمیده می شود: «بشرط وجود داع الیه»[4] یعنی اصل رهبر مشروع باید وجود داشته باشد، و شرایط دیگر محقق شود، جهاد واجب است.

 چون مصلحت جهاد  قائم به وجود رهبر است، و حال اینکه آیا با وجود همه شرایط و مصلحت جهاد، آیا می تواند اعلام جهاد نند؟ قائلین به وجوب ، می گویند خیر. اما ما که قائل به جواز هستیم، حتی اگر مصلحت تامه وجود داشته باشد، باز می تواند اعلام نکند و ممکن است رهبر مصلحت اقوایی در نظر داشته باشد. لذا به نظر ما هدنه دائم صحیح است، حتی با قول به وجوب یا جواز جهاد ابتدایی. اما قائلین به وجوب جهاد ابتدایی، هدنه دائم با کفار را در صورت مصلحت تام جهاد جایز نمی دانند.

ادامه اقوال در جلسه بعد....

پایان جلسه هشتاد و پنجم

***

 


[1] . المقنعة (للشیخ المفید)؛ ص: 810.

[2] . الکافی فی الفقه؛ ص: 246.

[3] . الکافی فی الفقه؛ ص: 247.

[4] . الکافی فی الفقه؛ ص: 246.

120/907/د

مقرر: قطبی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۰ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۵:۳۱:۳۹
طلوع افتاب
۰۶:۵۶:۵۱
اذان ظهر
۱۳:۱۱:۳۵
غروب آفتاب
۱۹:۲۵:۴۱
اذان مغرب
۱۹:۴۲:۳۹