به گزارش خبرنگاروسائل، آیت الله احمد مبلغی، صبح دوشنبه 3 اردیبهشت ماه سال 1397 در جلسه نود و هفتم درس خارج فقه الاجتماع که در مدرسه آیت الله العظمی گلپایگانی برگزار شد، ضمن احترام به میراث هزار و چند صد ساله فقه، تجربه کنونی فقه را ناکارآمد دانست و گفت: دین مردم به خاطر کمکاری در حوزه اجتهاد در حال انحراف است و در مسیر اشتباه قرار دارد و تنها اجتهاد میتواند این معضل را حلّ کند ولی اجتهاد باید به نیازهای مردم بپردازد نه اینکه به فکر انبوهسازی مکرّرات فقهی باشد.
استاد درس خارج حوزه علمیه قم پرداختن به نظریه فقهی حقوقی خُرد را پیشنیاز نظریه فقهی حقوقی کلان دانست و بیان داشت: امروز فاصله ما با نظریه فقهی حقوقی کلان بسیار زیاد است و برای رسیدن به آن باید قبلاً مباحث مربوط به نظریه فقهی حقوقی خُرد را بحث کنیم.
وی سپس تعریف نظریه فقهی حقوقی خُرد را در دستور کار قرار داد و در دو مرحله اجمالی و تفصیلی به تعریف نظریه فقهی حقوقی خُرد پرداخت و اضافه کرد: نظریه دادن مثل فتوا دادن نیست و ممکن است برای اینکه فقیه در یک موضوع به نظریه برسد یک الی چند سال وقت بگذارد.
رئیس مرکز تحقیقات مجلس شورای اسلامی به مناسبت بحث از عقل عملی در نظریه، عقل عملی از دیدگاه ملاصدرا را مورد بررسی قرار داد و افزود: عقل عملی از دیدگاه ملاصدرا دارای دو ویژگی است که عبارتند از سیال بودن و گستره زیاد نسبت به شمولیّت علوم و اگر امروزه این تعریف از عقل عملی ملاک قرار بگیرد بسیاری از مسائل را از حیث روشی و مبنایی حلّ میکند و قابل استفاده است.
وی حوزه اجتهاد را دارای پتانسیل قوی برای مواجهه با واقعیّتها اجتماعی دانست و گفت: امروز یک موج روشنفکری در حوزه و غیر آن راه افتاده، مبنی بر اینکه فقه مایه رویارویی با مسائل اجتماعی را ندارد، در حالیکه این فکر اشتباه است امّا از آنطرف نیز باید مسیر اجتهاد عوض شود و اجتهاد ناظر بر واقعیّتهای اجتماعی شکل بگیرد.
عضو مجلس خبرگان رهبری وضعیّت حوزه اجتهاد و نظریهپردازی در مکاتب فقهی اهل سنت را نیز نامناسب عنوان کرد و بیان داشت: این نوع از اجتهاد که مدّ نظر بنده است نه در فقه اهل سنت و نه در فقه شیعه کار نشده؛ بله برخی از حقوقدانان به تعریف و برخی از مباحث خاصّ مثل ملکیّت و ... پرداختهاند ولی به این نوع از نگاه در حوزه اجتهاد توجّه شایانی نداشتهاند.
متن تقریر:
آیت الله مبلغی در جلسه گذشته مراحل نظریهپردازی را بر موضوع حریم خصوصی تطبیق کرد و گفت: در یک موضوع حقوقی مثل حریم خصوصی با تجمیع روایات به این نتیجه میرسیم که اگر به حرز اشخاص و حریم اشخاص اهمّیت داده شده به این دلیل است که راههای تعبّد و ارتباط شخص با خدا حفظ شود کما اینکه هدف أعلی در همه شئونات زندگی تعبّد است.
بسم الله الرحمن الرحیم
بعد از مباحثی که نسبت به ماهیّتشناسی نظریه داشتیم، بحث را به نظریه نظام فقهی حقوقی متوجّه کردیم و نسبت به این نظریه مباحثی را مطرح کردیم و گفتیم که نظریه فقهی حقوقی بر دو قسم است؛ یک قسم نظریه فقهی حقوقی خُرد است و یک قسم هم نظریه فقهی حقوقی کلان است.
تا کنون مباحثمان متمرکز بر نظریه فقهی حقوقی خرد بود و امروز نیز قرار است یک تعریف نسبت به نظریه فقهی حقوقی خُرد ارائه کنیم. نظریه فقهی حقوقی خرد به این معناست که موضوعاتش خرد است و نظریه کلان به این معناست که در آن نظریه نظام فقهی حقوقی نسبت به کل اسلام ارائه میشود.
امروز فاصله ما با نظریه فقهی حقوقی کلان بسیار زیاد است و برای رسیدن به آن باید قبلاً مباحث مربوط به نظریه فقهی حقوقی خُرد را بحث کنیم.
با توجّه به تعاریف و بحثهایی که در گذشته داشتیم، برای نظریه فقهی حقوقی خرد میتوان دو تعریف ارائه داد که اختلافشان فقط در اجمال و تفصیل است.
تعریف ما از نظریه فقهی حقوقی خُرد این است که: «محاولة المفهومیّة، واصفة و تفسیریة، لما یتضمّنه الفقه و الشریعة، یتضمّناه حول موضوع حقوقیما، من افکار و رئا و حقائق، یتکون بها نظام الحقوقی الفقهی و ذلک (محاولة) رصد امور اربعة یتم فی الفقه من منطلق ترکیب النظر علی الاسئله و الزوایا العلمیّۀ المنبطقه من الحقوق (علم الحقوق) فی ما یتعلّق بجانب هذا الموضوع من حیث أن یتفترض کنظام حقوقی و هی (امور اربعه) الکشف المجموعه الاحکام الفقهیه المتمحورة حول موضوع حقوقی و الکشف عن الروح المستقرة و الحالّة فیها و الکشف عن النظم الخاصّ الذی یسودها (سیطر علی هذا الاحکام) ثم عرض صورة الحاصله من رصد الشامل علی النصوص الشرعیّه فی نطاق اوسع من النصوص الذی التمّ الرجوع فیها فی الفقه بهدف التعمیق و التعدیل و التکمیل تلک الاهداف و تلک الروح و تلک المجموعة الفقهیة و تلک النسب القائمه بین تلک الاحکام و بذلک تتجلّی نظریه النظام الحقوقی الفقهی لذلک الموضوع الحقوقی»
ما برای این تعریف یک مثال کوچکی تحت عنوان حریم خصوصی زدیم که ثابت کنیم، میشود این مسیر را طیّ کرد.
بنده بر روی عقل عملی از دیدگاه ملاصدرا کار میکردم در آنجا به چیز جالبی برخوردم و آن اینکه عقل عملی در نزد ملاصدپرا با عقل عملی نزد دیگران متفاوت است. نوعاً عقل عملی در نزد غیر ملاصدرا یک مجموعه سربستهای است که نه از آن چیز کم میشود و نه چیزی به آن اضافه میشود و هیچ حالت سیّالی ندارد و با زمان تغییر نمیکند.
فرق دیگری که بنده در آراء ملاصدرا نسبت به دیگران در مقوله عقل عملی دیدم این است که او علوم زیادی را در ذیل عقل عملی میگنجاند که این علوم برخی ماهیتاً تجربی هستند و برخی انسانی هستند و این نگاه برای من خیلی جالب بود.
این نگاه اگر امروزه بیاید و مبنا قرار بگیرد بسیاری از مسائل را از حیث روشی و مبنایی حلّ میکند و قابل استفاده است.
ملاصدرا گویا صناعات و تکنولوژی را متّکی بر عقل عملی میداند و فقه را هم نیز از کاربردهای عقل عملی میداند چون اولاً خدا نیست که تفقّه میکند و انسان است که این کار را انجام میدهد و انسان در این کار مجزّا از عقل عملی نیست و با عقل عملی استنباط میکند.
این یک حرف خاصّ از ملاصدرا است که میتواند دستمایه تحقیق کسانی قرار بگیرد که دغدغه نقش انسان یا خدا در علوم را دارند.
نظریه دادن مثل فتوا دادن نیست و ممکن است برای اینکه فقیه در یک موضوع به نظریه برسد یک الی چند سال وقت بگذارد.
ما الآن با فقهی روبرو هستیم که نزدیک به هزار و اندی سال است که مدام بر روی یک احکام مکرّری کار میکند و این هم خوب است ولی در این حدّ که یک عدّهای بانیان این نوع از فقه بشوند نه اینکه کلّ سرمایه فقهی ما معطوف به این فقه باشد.
امروز دین مردم به خاطر این کمکاری و مسیر اشتباه دارد به سمت و سوهای دیگری میرود و تنها اجتهاد میتواند این معضل را حلّ کند ولی اجتهاد باید به نیازهای مردم بپردازد نه اینکه به فکر انبوهسازی مکرّرات فقهی باشد.
متأسفانه امروز ورود اجتهاد به مسائل اجتماعی سراسیمهوار صورت میگیرد که این هم آسیبی است و باید با آن مقابله شود.
امروز یک موج روشنفکری در حوزه و غیر آن راه افتاده، مبنی بر اینکه فقه مایه رویارویی با مسائل اجتماعی را ندارد، در حالیکه این فکر اشتباه است امّا از آنطرف نیز باید مسیر اجتهاد عوض شود و اجتهاد ناظر بر واقعیّتهای اجتماعی شکل بگیرد.
این نوع از اجتهاد که مدّ نظر بنده است نه در فقه اهل سنت و نه در فقه شیعه کار نشده؛ بله برخی از حقوقدانان به تعریف و برخی از مباحث خاصّ مثل ملکیّت و ... پرداختهاند ولی به این نوع از نگاه در حوزه اجتهاد توجّه شایانی نداشتهاند.
بنده در کنفرانسی که شرکت داشتم و در آن کنفرانس علمای اهل سنّت حضور داشتند دیدم که نظریّات فقهی آنها بسیار ضعیفتر است از نظریّاتی که پیشینیانشان مثل ابوزهره و مصطفی و زرقاء و ... مطرح کرده بودند و به هر حال این نوع از نگاه به اجتهاد در حوزه اهل سنّت نیز بسیار کمرنگ و بیجان است.
«محاولة المفهومیّة، واصفة و تفسیریة، لما یتضمّنه الفقه و الشریعة، یتضمّناه حول موضوع حقوقیما، من افکار و رُئا و حقائق، یتکون بها نظام الحقوقی الفقهی لهذا الموضوع و ذلک (محاولة) اطرح مرحلتین مهمّتین:
تهیه و تنظیم : محرم آتش افروز