نویسنده در فصل پنجم و در صفحه 252 زیر عنوان «قابلیتهای روحانیت در تحقق بخشیدن به اقتصاد مقاومتی» مینویسد:
«پس از وقوع انقلاب اسلامی؛ زمینه خوبی برای به فعلیت درآمدن قابلیتهای روحانیت شیعه در خدمت به کشور، در عرصه اقتصادی فراهم شده است. روحانیت در برهه کنونی هم با توجه به اشرافی که بر منابع و ادله فقهی دارد، میتواند حکم هر موضوع و واقعهای را استنباط نماید و هم با عنایت به جایگاه ولایت فقیه در جمهوری اسلامی ایران، این توانایی را دارد که آنچه را به مصلحت کشور میداند، اجرایی کند. این، فرصتی استثنایی است که خداوند متعال در اختیار عالمان شیعه گذاشته که به اسلام و مسلمانان خدمت کنند و چنان در این امر کوتاهی صورت گیرد، در پیشگاه خدا و مردم مورد بازخواست قرار خواهند گرفت.
اگر روحانیت معظم شیعه به طور جدی وارد میدان شود و از تمام توان و همت خود بهره گیرد، میتواند با برانگیخن اقشار مهم اجتماعی در کشور تحت رهبری پیشوای انقلاب اسلامی، انقلاب اقتصادی را به راه اندازد و ایران را به استقلال واقعی اقتصادی و رفاه اجتماعی برساند و از بیعدالتی و وابستگی نجات بخشد.
در حال حاضر رهبر بزرگوار انقلاب با طرح الگوی اقتصاد مقاومتی، زمینه حضور روحانیت را در عرصه اقتصادی کشور بیش از بیش فراهم کرده است.
تبیین اقتصاد مقاومتی و روش ساختن مرزهای مشترک آن با اقتصاد اسلامی تنها کار روحانیت است. در صحنه عمل نیز، این، روحانیت است که میتواند تلاش برای رفع وابستگی اقتصادی از دشمنان اسلام و مسلمانان و رسیدن به خوداتکایی و توسعهای مطابق با معیارهای اسلامی را برای مردم ایران، به صورت وظیفهای مهم و مقدس معرفی نماید.
علمای بزرگوار شیعه باید این فرصت را مغتنم بدانند و نخبگان موجود در حوزه علمیه را که امروزه به تخصصهای گوناگون از جمله اقتصاد مجهزند و نیز نیروهای تبلیغی حوزه را به گونهای سازماندهی کنند که بتوانند رهبر معظم انقلاب را به بهترین صورت در این جهاد بزرگ اقتصادی یاری نمایند.»