به گزارش وسائل ؛غریزه جنسی، یکی از غرائز انسان و یکی از واقعیت های وجود اوست. اسلام هیچ واقعیتی از جمله غریزه جنسی را نادیده نگرفته است. محدودیت هایی که در اسلام در باب غریزه جنسی آمده، تنها با هدف کنترل این غریزه و جلوگیری از انحراف در آن می باشد.بر این اساس اسلام به منظورسلامت بخشیدن به کانون خانواده و محیط اجتماعی و حفظ کرامت انسانها به ویژه زنان با آزادی جنسی و بی بند باری جنسی مخالفت نموده است و آنرا به مسیر صحیح خود هدیت نموده است .این در حالی است که در فرهنگ غربی آزادی جنسی پذیرفته شده است شاهد از هم گسیختن خانواده و تخریب محیط اجتماعی و از بین رفتن کرلامت انسانها و تبدیل شدن زن به عنوان یک ابزار لذت جویی و ... هستیم .
در جامعه غرب که بر اساس نظریة افرادی هم چون فروید و راسل، آزادی جنسی بی قید و شرط و شهوت رانی را پذیرفته است، آمار فرزندان نامشروع بی سرپرست، پیدا شدن در زباله دانی ها و توالت ها، کورتاژها، قتل ها و دیگر آسیب های اخلاقی و انسانی ناشی از آزادی جنسی روز به روز در حال افزایش است. با این حال اگر از همه گناهان چشم بپوشیم، با این فاجعه بزرگ چه کنیم که زن به توپی شهوانی بدل گشته است که هر لحظه میان نگاه شهوانی هزاران مرد شهوت ران دست به دست می گردد. با بازیچه شدن زندگی پر از آمال و اهداف انسان و فراموش گشتن راه کمال و تعالی، چه می توان کرد؟ در چنین جامعة پر التهابی در کوچه، خیابان، مدارس و ادراه های آن، جز شهوت و خود نمایی چیز دیگری نمی توان دید و برای افراد چنین جامعه ای، سرنوشت اخلاقی جامعه و حقوق دیگران و آیندة نسل بشری هیچ اهمیتی ندارد.
دنیای غرب، انسان شرافتمند و آزاد را اسیر، ذلیل و در بند لذت جویی های زودگذر کرده است. اگر غرب دست کم در کام جویی های جنسی و ارضای کامل شهوت های انسانی و به گفته فروید برای حل عقده های روانی و پدید آوردن عشق و محبت موفق می شد، باز می توانست ادعای پیروزی کند، ولی در همین زمینه نیز با مشکلات فراوانی روبرو است.
شهید مطهری در این باره می گوید: در مورد غریزه جنسی و برخی غرائز دیگر، برداشتن قیود، عشق به مفهوم واقعی را می میراند و طبیعت را هرزه و بی بند و بار می کند در این مورد هر چه عرضه بیشتر گردد، هوس و میل به تنوع افزایش می یابد. اینکه راسل می گوید: اگر پخش عکس های منافی عفت مجاز شود پس از مدتی مردم خسته خواهند شد و نگاه نخواهند کرد، شاید دربارة یک عکس بالخصوصی و یک نوع بی عفتی بالخصوصی صادق باشد، ولی مطلقاً در مورد همة بی عفتی ها صادق نیست؛ یعنی از یک نوعِ خاصِ بی عفتی، خستگی پیدا می شود، نه بدین معنی که تمایل به عفاف، جانشین آن شود، بلکه بدین معنی که آتش و عطش روحی زبانه می کشد و نوعی دیگر را تقاضا می کند و این تقاضاها هرگز تمام شدنی نیست. خود راسل در کتاب زناشویی و اخلاق اعتراف می کند که عطش روحی در مسایل جنسی غیر از حرارت جسمی است. آن چه با ارضا تسکین می یابد، حرارت جسمی است نه عطش روحی.
اشتباه افرادی همچون فروید و راسل این است که پنداشته اند تنها راه رام کردن غریزه ها، آزادی در برآوردن آنهاست. اینان نمی دانند که چنین آزادی مطلقی، افرادی را حساس تر می کند و چون امکان برآورده شدن کامل همة خواسته های انسان وجود ندارد، این وضع به پیدایش عقده های روانی بیشتر می انجامد. در غرب می بینیم که با آزادی مطلق فعالیّت جنسی، آتش شهوت خاموش نشده است، بلکه شعله ورتر گردیده و کانون گرم خانواده و سلامت فرد و اجتماع را به نابودی کشانده است. بر همین اساس است که اسلام با این نوع آزادی مخالف است و پیامدهای منفی آن را برای انسان نمی پذیرد. پیامدهای آزادی جنسی بی شمار است که قطعاً ذکر همه آنها در این مقال نمی گنجد ولی ما به اختصار به چند نمونه آن اشاره می کنیم:
1. از بین رفتن کرامت انسانی و غرق شدن در گرداب شهوت ها
2. سلب آرامش روانی و افزایش التهابات و اضطراب ها
3. پیدایش تنوع خواهی و تاثیرات منفی آن بر ازدواج و کاهش میل به تشکیل خانواده
4. اثر گذاری رابطه نامشروع بر ایمان افراد و تضعیف باورهای اعتقادی
5. به خطر افتادن استواری اجتماع
6. افزایش مفاسد و جرم و جنایت و قتل و ...
بنابراین نه تنها در اسلام، بلکه در همة مکاتب اجتماعی جهان، این نتیجه حاصل شده است که خانواده باید محفوظ و محترم بماند و زن و مرد باید دلبسته و وفادار یکدیگر باشند تا آشیان دلپذیری برای فرزندان خویش بنا کنند و باتربیت آنها آیندة جامعه خویش را ترسیم کنند. از آنجایی که بی بند و باری در مسایل جنسی، بنیاد خانواده را متلاشی می کند و خانواده در اسلام اهمیت بسیار دارد و بدون آن، جامعه پایدار نمی ماند، اسلام با آزادی جنسی و بی بند و باری مخالف بوده است. فیلسوفان و جامعه شناسان قائل به اشتراک آمیزش جنسی که می خواستند آن را جانشین خانواده سازند، نتوانستند حتی برای مدتی کوتاه طرح خود را عملی سازند./422/ آ منبع : حوزه