در بررسی اندیشه شهید بهشتی باید توجه داشت که ایشان معتقد بودند «اسلام یک نظام وسیع عقیده و عمل است که شناختن هر جزءِ کوچک از یک نظام وقتی ممکن است» که نخست باید بر دیدگاه کلی آن نظام و به اصطلاح معروف بر «جهان بینی» آن آگاهی پیدا کرد و در گام بعد برای شناخت این جزء از آن دیدگاه کلی و در چارچوب وسیع کل، تحقیق کرد.
از اینرو با توجه به سعی شهید بهشتی در فهم نظاممند مکتب اسلام، پژوهشگران نیز باید در فهم اندیشه ایشان «نؤمن ببعض و نکفر ببعض» عمل نکرده و تمامی مباحث آن شهید مظلوم را یکجا دیده و خصوصاً به مبانی نظری آن توجه کافی مبذول دارند؛ در همین زمینه حجتالاسلام حسین جوان آراسته، عضو هیأت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه گفتوگویی با خبرنگار پایگاه وسائل داشته است که متن آن تقدیم می شود.
قانون اساسی عالیترین سند سیاسی و حقوقی نظام اسلامی
در خصوص شهید بهشتی و نقشی که این شهید بزرگوار در معماری نظام جمهوری اسلامی ایران دارد، یک بخشی معطوف به تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است؛ قانون اساسی عالیترین سند سیاسی و حقوقی است که به شمار میرود و شالوده و زیربنای هر نظام سیاسی بر اساس قانون اساسی است که قانون عالی است.
طبیعتاً پس از پیروزی انقلاب اسلامی با دستوری که امام خمینی(ره) برای تشکیل پیشنویس قانون اساسی که البته مقدمات آن توسط امام در زمانی که در پاریس بودند، انجامشد و هنوز انقلاب به پیروزی نرسیده بود؛ اما باید برای پیروزی انقلاب تمهیدات لازم صورت میگرفت که مهمترین آنها مسأله تدوین قانون اساسی است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در حکمی که امام خمینی(ره) به بازرگان به عنوان نخستوزیر موقت دادند، آنجا نیز دستور داده بودند مسئله قانون اساسی و انتخابات مربوط به قانون اساسی پیگیری شود، پس از برگزاری انتخابات و تشکیل مجلس خبرگان یکی از شخصیتهایی که درآن مجلس بیشترین تأثیرگذاری را در تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی داشت، بدون شک شهید بهشتی بوده است.
در انتخابات هیأت رئیسه مجلس خبرگان آیتالله منتظری به عنوان رئیس مجلس و شهید بهشتی به عنوان نائب رئیس انتخاب شدند؛ ولی در همان جلسه اول وقتی رئیس مجلس پشت تریبون قرار گرفت و شروع به صحبت کرد با فاصله کوتاهی اعلام کرد مدیریت جلسه را به شهید بهشتی واگذار میکند که همین مسأله در کل روند قانونگذاری تقریباً ادامه پیدا کرد و عملاً ریاست با شهید بهشتی بوده است.
در خصوص شخصیت ایشان در تدوین قانون اساسی در دو قسمت به وضوح میشود، مسأله تأثیری گذاری را مشاهده کرد؛ یک قسمت مدیریت کمنظیر، با صلابت، سنجیده و پخته ایشان بوده است، به خصوص آن زمانی اهمیت بیشتری پیدا میکرد که روحانیت تجربه قانونگذاری و مدیریت جلسات سنگین را نداشت و شاید برای اولین بار بوده است که در یک مجلس مهم و قانونگذاری در اختیار یک فرد روحانی قرار میگرفت، روحانیتی که تجربه حکومت و اداره جلسات را نداشت.
مهم بود که اگر این تجربه، موفق از کار در میآمد برای اولین اقدام به یکگونه تلقی میشود و اگر ناموفق میشود به گونه دیگری، به ویژه اینکه حدود 42 نفر از اعضای مجلس را بزرگان و علما و مجتهدان حوزه علمیه تشکیل میدادند؛ در حالی که طیفهای مختلف جامعه از افراد غیر روحانی، دانشگاهی، مذهبی، غیرروحانی، ملیگراها و... در این مجلس حضور داشتهاند که اداره چنین مجلس با سطح بالایی کار هرکسی نبوده است که برخی از آن افراد هم اکنون جزء مراجع بزرگ شیعه هستند.
شهید بهشتی با توانمندی کامل توانست با توانایی کامل چنین مجلسی را بهدرستی و با قدرت و صلابت اداره کند که بیانگر توانایی ایشان در امر مدیریت بوده است که بعدها در مناسبتهای دیگر خودشان را نشان دادند.
مسأله دیگر در خصوص ورود ماهوی به مباحثی بوده است که چالشبرانگیز در قانون اساسی بوده است و طبیعتاً طیفهای مختلفی که موضعگیری میکردند و برای رد یا پیشنهاد پیشنویس های اولیه قانون اساسی مطرح بوده است ورود پیدا میکردند، اینجا نیز تأثیرگذاری شخصیتی مثل شهید بهشتی را کاملاً مشاهده میکنیم.
در مباحثی مثل حقوق و آزادیهای مردم، نظام ولایی و اصل ولایت و جایگاه رهبری و... که وقتی مشروح مذاکرات قانون اساسی را مشاهده میکنیم، میبینم چقدر ایشان تأثیرگذاری داشتهاند، یعنی خودش بهعنوان یک فرد وارد میشود، بحث و استدلال میکرد و در برابر استدلال مخالفان توضیح میداد.
گاهی اوقات برخی از اعضای دیگر مجلس که وقت گرفته بودند برای ورود در یک موضوع تمام یا قسمتی از وقت خود را در اختیار شهید بهشتی قرار میدادند، چون نحوه ورود و شیوه استدلال و تبیین مطلب توسط ایشان بسیار اثرگذار و اقناع کننده بوده است؛ این مسأله عجیبی بوده است که اگر کسی این جزئیات را مشاهده کند به جرأت میتوان ادعا کرد، در بین اعضای مجلس خبرگان قانون اساسی هیچ فردی به اندازه شهید بهشتی تأثیرگذار نبوده است و بخش بزرگی از آنچه را که تدوین شده است را میتوانیم در سایه سیاستمداری و مدیریت و محتوای علمی و توانمندیهای شخصی این شهید عزیز قلمداد کنیم.
کتاب «مبانی نظری قانون اساسی»
کتاب «مبانی نظری قانون اساسی» مجموعهای از سخنرانیهای شهید بهشتی، پس از تدوین قانون اساسی در همین خصوص است که پیاده شده که قابلتوجه است، یکی از قوای سه گانه قوه قضائیه است که به عنوان یک قوه مستقل مورد توجه قرارگرفته است.
با توجه به ملاحظات سیاسی اسلام که در قانون اساسی داریم، طبیعتاً، مجموعه مسؤولین قوه قضائیه از طرف مقام امامت امت تعین میشود؛ اما بر اساس قانون اساسی سال 58 چیزی به عنوان ریاست قوه قضائیه نبوده است و دستگاه قضائی به صورت شورایی اداره میشود و عالیترین مقام قضایی رئیس دیوان عالی کشور بوده است.
شهید بهشتی از طرف امام خمینی به عنوان رئیس دیوان عالی کشور منصوب شدند، سپس در بازنگری قانون اساسی در سال 1368، نظام شورایی از قوه قضائیه حذف شد و به سمت نظام متمرکز کشیده شد و در رأس قوه قضائیه فردی به عنوان رئیس قوه قضائیه قرار گرفت.
پایهریزی اول؛ چون شهید بهشتی در شورای عالی قضائی هم بودند و رئیس دیوان عالی کشور نیز بودند، یک ساختار قضایی جدیدی و متفاوت از آن ساختار قبلی که در نظام شاهنشاهی وجود داشت پایهگذاری شد، این پایهگذاری با ریاستی که شهید بهشتی بر دیوان عالی کشور داشتند، طبیعتاً توسط شخصیتی که در رأس دیوان عالی کشور یعنی شهید بهشتی بود صورت گرفت؛ از این جهت میتوانیم بگوییم که بنیان اولیه توسط شهید بهشتی پایهگذاری شده است.
حجم سخنرانیهایی که اعضای مجلس خبرگان بیان کردهاند را میتوان در جلد چهارم کتاب مشروح مذاکرات بررسی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مشاهده کرد، اسامی نمایندگان مجلس خبرگان رهبری و تعداد نطقهای پیش از دستور، صحبت موافقان و مخالفان در این جلد از کتاب آمده است، نام شهید بهشتی در این لیست بسیار طولانی است و کاملاً مشهود است که حتی به لحاظ کمی چه مقدار ایشان صحبت کرده است.
اعضای مجلس خبرگان رهبری آن دوره را میتوانیم به چند دسته تقسیم کنیم، برخی از آنها بودهاند که عضو مجلس خبرگان رهبری بودهاند، اما موضعگیری و صحبت خیلی کمی از آنها در مذاکرات انجامشده است، شاید در کمیسیون ها فعال بودهاند؛ اما در مشروح مذاکرات بسیار کم است، برخی دیگر صحبتها و موضعگیری هایشان در حد معمولی است؛ اما دسته دیگر فراتر از معمول صحبت و موضعگیری داشتهاند، چه در حوزه موافق و چه در حوزه مخالف، این گروهی که بیشترین فعالیتها را داشتهاند به دو دسته تقسیم میشود.
گروهی که موافق جهتگیری نظام اسلامی بودهاند و گروهی از ملیگراها که فعالیتهای زیادی داشتهاند؛ اما همسویی با نظام اسلامی یا دیدگاههای ناب اسلامی را نداشتهاند، شهید بهشتی در گروه سوم و جزء رده اول کسانی باید بدانیم که بیشترین حجم مطالب و موضعگیریها همسو با رویکرد نظام اسلامی و دیدگاههای حضرت امام خمینی(ره) را داشته است./908/م