به گزارش خبرنگار وسائل؛ شکل گیری دولت ها اساساً ریشه در تامین امنیت داشته است. امروزه امنیت نه دیگر در بعد نظامی بلکه در رفع نیازهای شهروندان معنا می یابد. به عبارت دیگر برآوردن نیازهای اجتماعی افراد در عصر حکومت های رفاهی معنایی مساوی با امنیت یافته است. به این ترتیب امنیت اجتماعی به عنوان یکی از شاخه های امنیت داخلی نقش مهمی در ثبات و پایداری یک نظام سیاسی یافته است. نظام تامین اجتماعی به عنوان یکی از اصلی تری ماموریت های بخش عمومی، سهم عمده ای از هزینه های بودجه ای دولت ها و نسبت قابل توجهی از تولید ناخالص داخلی هر کشور را به خود اختصاص می دهد. امروزه توسعه پایدار سیاسی، اقتصادی و مدنی هر کشور با نحوه سیاستگذاری و کمیت و کیفیت سیاستگذاری تامین اجتماعی رابطه ای مستقیم دارد. پژوهش حاضر با طرح این سوال که سیاستگذاری امنیت اجتماعی (از منظر تامین اجتماعی) در جمهوری اسلامی ایران به چه شکل بوده است؟ و با ارائه این فرضیه که میزان امنیت اجتماعی تحت تاثیر سیاستگذاری امنیت اجتماعی قرار دارد؛ و سیاستگذاری در این زمینه خود تحت تاثیر متغیرهای دخیل مانند رژیم سیاسی، سطح توسعه ملی و نوع توسعه ملی است، در گام نخست به ارائه تعریفی صحیح از واژه امنیت اجتماعی و تشخیص حدود و ویژگی های آن پرداخته، سپس تامین اجتماعی به عنوان یکی از حوزه های اصلی امنیت اجتماعی را مورد بررسی قرار می دهد. به این ترتیب پژوهش حاضر قصد دارد با بررسی نحوه و فرآیند سیاستگذاری در حوزه تامین اجتماعی در ایران پس از انقلاب به ارزیابی سیاست های این حوزه پرداخته تا راهی فراروی بهره وری بیشتر منابع و برقراری هرچه بیشتر تامین اجتماعی و در پی آن امنیت اجتماعی فراهم نماید. کارکرد نظام تامین اجتماعی ایران گرچه در قالب راهبردهای بیمه ای، حمایتی و امدادی در جایگاه خود بسیار ارزنده بوده اما به لحاظ سامان ناکارآمد در ساختارهای مدیریتی و سیاستگذاری نتوانسته است از جامعیت لازم برخوردار باشد. به همین دلیل به رغم هزینه های هنگفت در کشور، تامین اجتماعی مجموعه ای ناهماهنگ و ناموزون را شکل داده که ضرورت توجه به آن و مقوله سیاستگذاری در این حوزه را جدی تر نموده است.
فایل 15 صفحه اول این پایان نامه را می توانید از اینجا دانلود کنید
120/د