vasael.ir

کد خبر: ۸۸۹۱
تاریخ انتشار: ۲۰ تير ۱۳۹۷ - ۱۵:۱۸ - 11 July 2018
آیت الله کعبی/ جلسه 76

جهاد| بررسی دلالت های سه گانه روایت صفوان بر حرمت جهاد ابتدایی در عصر غیبت

وسائل- مخالفین جهاد ابتدایی در عصر غیبت عنوان می کنند این روایت بر سه امر دلالت دارد. حرمت جهاد ابتدایی تحت پرچم جور و در عصر غیبت تا زمان ظهور و اطلاق روایت شامل تشکیل دولت حق نیز می شود. یعنی حتی اگر دولت حق هم تشکیل دادید، جهاد ابتدایی انجام ندهید چون غایت تا ظهور امام زمان(ع) است و این حکم برداشته نشده است.

به گزارش خبرنگار وسائل؛ آیت الله عباس کعبی عضو مجلس خبرگان رهبری در هفتاد و ششمین جلسه درس خارج فقه جهاد که در موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) به تاریخ یکشنبه پانزدهم اسفند ماه 1395 برگزار شد در ادامه بررسی ابعاد و حکم جهاد ابتدایی در عصر غیبت به تبیین تفصیلی ادله قائلین به حرمت وقوع جهاد ابتدایی در زمان غیبت معصوم پرداخت و اقدام به بررسی روایت دوم ، روایت یحیی بن الصفوان در این موضوع پرداخت

تقریر درس

آیت الله کعبی در جلسه  گذشته عنوان کرد: جهاد با غیر امام مفترض الطاعه حرام است، یعنی جهاد در معیت ائمه جائر و زیر پرچم آنان حرام است. این روایت آن جهاد را حرام می کند. یعنی قدر متیقن در مقام تخاطب، وجود امامان جائر است. چون اهل سنت، جهاد را با هر امیری چه بر چه فاجر ، جایز می دانند. ائمه ما می خواستند عظمت جهاد را بیان کنند و بگویند قتال و جهاد در معیت غیر امام مفترض الطاعه، حرام است. بنابراین بر اساس شرایط و وجود قرائن دیگر در روایات، روایت بشیر دهّان ناظر به فقهای عدول یا عدول مومنین نیست خصوصا اگر فقیه عادل در راس حکومت اسلامی قرار بگیرد و مبسوط الید باشد.

 

مشروح این جلسه را می توانید در ذیل ملاحظه بفرمایید

بسم الله الرحمن الرحیم

 

جهاد ابتدایی 8

القائلون بحرمه الجهاد الابتدایی فی عصر الغیبه 7

 

روایت دوم

روایت دیگری که ممکن است بر حرمت جهاد ابتدایی در عصر غیبت دلالت کند، روایتی است که کلینی نقل می کند. «عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِیرَةِ قَالَ قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ لِلرِّضَا ص وَ أَنَا أَسْمَعُ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ أَهْلِ بَیْتِهِ عَنْ آبَائِهِ ع أَنَّهُ قَالَ لِبَعْضِهِمْ إِنَّ فِی بِلَادِنَا مَوْضِعَ رِبَاطٍ یُقَالُ لَهُ قَزْوِینُ وَ عَدُوّاً یُقَالُ لَهُ الدَّیْلَمُ فَهَلْ مِنْ جِهَادٍ أَوْ هَلْ مِنْ رِبَاطٍ فَقَالَ عَلَیْکُمْ بِهَذَا الْبَیْتِ فَحُجُّوهُ فَأَعَادَ عَلَیْهِ الْحَدِیثَ فَقَالَ عَلَیْکُمْ بِهَذَا الْبَیْتِ فَحُجُّوهُ أَ مَا یَرْضَى أَحَدُکُمْ أَنْ یَکُونَ فِی بَیْتِهِ یُنْفِقُ عَلَى عِیَالِهِ مِنْ طَوْلِهِ یَنْتَظِرُ أَمْرَنَا فَإِنْ أَدْرَکَهُ کَانَ کَمَنْ شَهِدَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص بَدْراً وَ إِنْ مَاتَ مُنْتَظِراً لِأَمْرِنَا کَانَ کَمَنْ کَانَ مَعَ قَائِمِنَا ع هَکَذَا فِی فُسْطَاطِهِ وَ جَمَعَ بَیْنَ السَّبَّابَتَیْنِ وَ لَا أَقُولُ هَکَذَا وَ جَمَعَ بَیْنَ السَّبَّابَةِ وَ الْوُسْطَى فَإِنَّ هَذِهِ أَطْوَلُ مِنْ هَذِهِ فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع صَدَقَ»[1]

سند روایت صحیح است و مشکلی ندارد. می گوید به امام عرض کردم: در کشور ما جایی است محل رباط و مرزبانی است و آن قزوین است. دشمنی نیز به نام دیلم است. یعنی حدود دار الاسلام قزوین بوده و دیلم آن زمان، شمال کنونی بوده است. آیا می توان آن جا جهاد و مرابطه کرد؟ امام امر و نهی و حکمی بیان نفرمود، بلکه فرمود: به این خانه خدا بچسبید و حج کنید. دوباره سوال را تکرار کرد که آیات می توانیم جهاد و رباط کنیم؟ امام باز همان پاسخ قبلی را فرمود. سپس فرمود: آیا شما دوست ندارید که کسی خانه نزد زن و فرزندش باشد و به آنها رسیدگی و انفاق کند از نعمتی که خدا به او داده و منتظر امر ما باشد؟ اگر کسی امام زمان(ع) را درک کند، گویی در غزوه بدر با رسول الله شرکت کرده است. اگر منتظر بمیرد، گویی در خیمه امام زمان(ع) همراه ایشان بوده است. حضرت بین دو سبابه دستانش جمع کرد و فرمود: مانند این دو انگشت همراه امام زمان خواهد بود. و امام رضا(ع) این نقل حدیث از اهل بیت(ع) را تایید نمود و فرمود: راست گفته اند.

مرحوم کلینی(ره) نیز به اختلاف سند از عبارت نقل کرده است اما مضمون یکی است.[2]

از نظر سند، بحثی ندارد و رجال آن درست اند و سه سند دارد و از طریق عبد الله بن مغیره صحیحه است و آقای خوئی(ره) در «معجم رجال حدیث» تمام اسناد را آورده و در «منهاج الصادقین» نیز مناقشه ای نکرده و نقل هم نکرده است و آن را تمام دانسته است و ما دیگر وارد آن نمی شویم.

اما از نظر دلالت، به نظر ما تام نیست و پاسخ خواهیم داد. وجه دلالت این است که محمد بن عبد الله از پدرش نقل می کند که او گفته اهل بیت می فرمایند هنگامی که از حکم جهاد و رباط سوال می شد، ائمه(ع) می گفتند به اینها چکار دارید، حجتان را انجام بدهید. و هنگامی که سوال تکرار شد امام همان پاسخ را می دهد تا بار سوم و امام سوال و جواب را تایید که از اهل بیت نقل شده است. گویی این یک رویه بوده است که شیعیان قصد جهاد  داشتند، اهل بیت(ع) منع می کردند.

دلالت های سه گانه روایت

این روایت دلالتش بر حرمت جهاد با غیر امام معصوم(ع)، بر اساس اموری استدلال شده است.

اول اینکه: سوال درباره مشروعیت جهاد ابتدایی با ائمه جور است. چون می پرسد« فَهَلْ مِنْ جِهَادٍ» یا «هَلْ مِنْ رِبَاطٍ»؟ متعلق حکم رباط در این زمینه مستحب است.

دوم اینکه: امام سه مرتبه می فرماید «عَلَیْکُمْ بِهَذَا الْبَیْتِ فَحُجُّوهُ»گویی فرموده است: «لا تجاهدوا» یا «الجهاد حرام» و به مثابه ردع و زجر از امام برای سائل است. از جهاد و رباط هم به دلالت التزامیه ظاهر ردع هم الزامی است که دال بر حرمت است. گویی امام فرموده است جهاد نکنید یا حرام است.

بنابراین سوال درباره مشروعیت جهاد ابتدایی است و جواب هم « عَلَیْکُمْ بِهَذَا الْبَیْتِ فَحُجُّوهُ» است.

سوم اینکه: روایت دلالت دارد که حکم حرمت جهاد تا قیام امام زمان زمان(ع) مستمر است. تا ظهور حضرت کاری به جهاد نداشته باشید. و اطلاق روایت شامل تشکیل دولت حق نیز می شود. یعنی حتی اگر دولت حق هم تشکیل دادید، جهاد ابتدایی انجام ندهید چون غایت تا ظهور امام زمان(ع) است و این حکم برداشته نشده است. این اطلاق نیز به زمان خاصی مقید نمی شود. اگر چه منظور جهاد با ائمه جور است، اما ذیل روایت تا ظهور امام زمان(ع) را ذکر فرموده است گویی فرموده است: «لا تجاهدوا حتی یظهر الحجه(ع)».

بنابراین سوال در مورد جهاد ابتدایی است و جواب لاتجاهدوا است اما با عبارت «عَلَیْکُمْ بِهَذَا الْبَیْتِ فَحُجُّوهُ». زمان امر جهاد نیز ظهور امام زمان(ع) است.

جواب به دلالت های سه گانه

اولا ما قبول نداریم سوال در مورد جهاد ابتدایی باشد. سائل می پرسد: « فَهَلْ مِنْ جِهَادٍ أَوْ هَلْ مِنْ رِبَاطٍ». عدو در دیلم است و محل رباط قزوین است. آن زمان به مرابطه می رفتند و به همین دلیل احتمال درگیری به نحو جهاد دفاعی بود. روایات بسیاری نیز درباره رباط آمده است؛ مانند روایت یونس[3] که قبلا(جلسه65) به تفصیل بیان شد.

اهل بیت می فرمایند: زیر چتر حاکم جائر نروید که باعث تقویت دستگاه بشوید. ارتباطی با جهاد ابتدایی ندارد. اگر سوال درباره جهاد ابتدایی بود، اصحاب می دانستند که جهاد ابتدایی زیر پرچم جائر جرام است دیگر سوال ندارد. اما چون مرابطه جائز است، و این ممکن است به جها دفاعی منجر شود، باعث شبهه می شد که آیا می توان رفت و اگر دفاعی لازم شد انجام دهند یا خیر؟ اهل بیت(ع) می فرمودند کاری به اینها نداشته باشند چون دولت مشروع نیست. بلکه سوال اصلی از رباط است به دلیل قرینه ای که محل استقرار را ذکر کرده است. ذکر جهاد در سوال که گفته «فَهَلْ مِنْ جِهَادٍ أَوْ هَلْ مِنْ رِبَاطٍ»، یعنی اگر مرابطه انجام دادند که به جهاد منجر می شود و عنوان دفاعی دارد. آیا جچایز است یا خیر؟ بنابراین مراد سوال کننده ممکن است همین مطلب باشد.

چون توهم شده که قتال و رباط باید با حضور امام و در قصور ید محظور است و متوقف بر اذن ایشان است، لذا سوال و جواب از اهل بیت(ع) زیاد شده است. در همین روایت عبد الله بن مغیره می گوید پدرم از پدرانتان چنین نقل می کنند. بنابراین مصب سوال به خلاف آن مدعی (بر حرمت جهاد ابتدایی)، جهاد ابتدایی نیست بلکه رباط و لازمه رباط است.

مطلب دیگر اینکه امام به جای اینکه بفرماید بروید مرابطه کنید چون جایز است و جهاد دفاعی هم جایز است بلکه به وقت خود واجب هم هست، اما چون نوعا وجود شیعیان باعث تقویت حاکم جور می شود، امام می فرماید کار مستحب دیگری انجام دهید. نه حج واجب، چون دیگر نوبت به جهاد نمی رسد. حج واجب مقدم است و معارضه بین حج و جهاد نیست. امام می فرماید می خواهید مستحب عمل کنید، حج کنید. کما اینکه در روایت آمده است که برخی به مسیر جهاد می رفتند، اما امام به مسیر حج می رفتند.[4] یعنی در شرایط عادی و زیر پرچم جائر، چنین بود. امام می خواهد به کار مستحب ارشاد کند. بنابراین حج ارجح از مرابطه است.

اگر جهاد ابتدایی منظور بود، وجهی نداشت که از رباط سوال کند و محل آن را ذکر کند.

مرحوم اقای خوئی(ره) جواب دیگری می دهد. ایشان می فرماید: «و لکن الظاهر أنّها فی مقام بیان الحکم الموقّت لا الحکم الدائم بمعنى أنّه لم یکن فی الجهاد أو الرباط صلاح فی ذلک الوقت الخاص و یشهد على ذلک ذکر الرباط تلو الجهاد مع أنّه لا شبهة فی عدم توقّفه على إذن الإمام علیه السلام و ثبوته فی زمان الغیبة، و ممّا یؤکّد ذلک أنّه یجوز أخذ الجزیة فی زمن الغیبة من أهل الکتاب إذا قبلوا ذلک، مع أن أخذ الجزیة إنّما هو فی مقابل ترک القتال معهم، فلو لم یکن القتال معهم فی هذا العصر مشروعا لم یجز أخذ الجزیة منهم أیضا».[5]

یعنی در آن زمان صلاح نیست جهاد و رباط انجام دهند. چون رباط را بعد از جهاد ذکر کرده است. و رباط که متوقف بر اذن امام نیست و در زمان غیبت هم ثابت است. پس چرا از رباط سوال شده است؟ چون مربوط به قضیه واقعه است.

البته به نظر مال جواب آقای خوئی(ره) تمام نیست. این سوال قضیه فی الواقعه نیست. در بیان حکم موقت هم نیست. چون امکان سرایت این حکم موقت و حکم آن زمان به زمان غیبت و قصور ید امام، وجود دارد. چون خصوصیت مشترک است و آن قصور ید ائمه(ع) و قصور ید امام زمان(ع) است. ذیل روایت نیز بعد از ذکر رباط و جهاد، حتی ذکر موضع رباط که قزوین است، به امر قتال انصراف می یابد. رباطی که به قتال منجر شود. روایت هیچ ارتباطی با جهاد ابتدایی ندارد.

بعد از فهم این روایت، ممکن است که حکمی درباره رباط نیز به دست آوریم و آن مرجوحیت در زمان قصور ید است. و در زمان بسط ید امام و یا وجود دولت اسلامی مورد تاکید است. اما زمانی که امام مقبوض الید باشد رابط مرجوحیت دارد. تعدی حکم به زمان غیبت نیز زمانی است که حکومت از آن سلطان جائر باشد. ولی اگر سلطان جائر نباشد، دیگر رباط مرجوحیت ندارد و راجح است.

سوال کننده از حکم رباط و جهادی که در ظل حکومت جائر باشد سوال می کند چه در زمان غیبت چه در زمان ظهور. و از جهاد ابتدایی در زمان غیبت انصراف دارد. نمی توان گفت نص است و قضیه فی الواقعه.

علامه طهرانی(ره) شرحی مفصل بر «شرایع الاسلام» دارد به نام «حقائق الفقه» که وجهی بر حرمت روایت بر جهاد  ابتدایی می آورد: «هذا ما تبادر فی ذهنی و لم أَرَ من بیّن ذلک»، قال فی بیان وجه الحرمة: «قوله: «و جمع بین السبابتین» أی أراه السبابتین و أنهما متساویتان، و المقصود أنّ السبابتین متساویتان دون السبابة و الوسطى؛ فإنّ الوسطى أطول من السبابة، فکما أنّ الوسطى و السبابة لیستا متساویتین فکذلک لیس الجهاد مع أعدائنا و الجهاد معنا متساویین، فالحق هو الجهاد معنا دون مخالفینا».[6] یعنی این مطلبی است که فقط به ذهن من رسیده است و ندیدم کسی آن را بیان کرده باشد. و آن اینکه همانطور که سبابتین مساوی است، و سبابه و انگشت وسطی مساوی نیست، پس جهاد با ما و جهاد امام زمان مساوی است و جهاد با جائر و جهاد با ائمه(ع) متساوی نیست. یکی حرام است و یکی حلال است.

این استحسانات غریب، باعث تعجب است. چون روایت اشاره واضحی به بیان مراد دارد که می فرماید: «کَانَ کَمَنْ کَانَ مَعَ قَائِمِنَا ع هَکَذَا فِی فُسْطَاطِهِ»[7] یعنی جهاد با ما یکی است. انتظار مساوی با جهاد است، مانند این دو انگشت سبابه. نمی گوید جهاد با غیر ائمه(ع) حرام است مطلقا. دو انگشت کنار هم یعنی انگار در خیمه امام زمان است. اما این مطلب ایشان تاویل است و از روایت چنین چیزی فهمیده نمی شود. بالفرض فهمیده هم بشود، شکی نیست که جهاد مع المومنین العدول و جهاد مع الفقیه العادل به مثابه جهاد در معیت مخالفین ائمه (ع) نیست که حرام باشد.

خلاصه اینکه از نظر سند تمام است اما از نظر دلالت نمام نیست. غایت دلالت این است که جهاد با ائمه جائر حرام است چه حال حضور چه حال قصور ید و زمان غیبت نیز جهاد تحت پرچم حاکم جائر جایز نیست. از جمله قرائن، ذکر موضع رباط و ذکر موضع عدو است. و امام به کسانی که معتقد  بودند رباط در معیت حاکم جور جایز است و حرام نیست، می فرماید: جایز نیست و بروید حج کنید.

پایان جلسه هفتاد و ششم

***


[1] . وسائل‏الشیعة، ج15 ، ص47.

[2] . الکافی، ج 5 ، ص22.

[3] . وسائل‏الشیعة، ج15، ص29: «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ یُونُسَ قَالَ سَأَلَ أَبَا الْحَسَنِ ع رَجُلٌ وَ أَنَا حَاضِرٌ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ رَجُلًا مِنْ مَوَالِیکَ بَلَغَهُ أَنَّ رَجُلًا یُعْطِی سَیْفاً وَ قَوْساً فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَأَتَاهُ فَأَخَذَهُمَا مِنْهُ ثُمَّ لَقِیَهُ أَصْحَابُهُ فَأَخْبَرُوهُ أَنَّ السَّبِیلَ مَعَ هَؤُلَاءِ لَا یَجُوزُ وَ أَمَرُوهُ بِرَدِّهِمَا قَالَ فَلْیَفْعَلْ قَالَ قَدْ طَلَبَ الرَّجُلَ فَلَمْ یَجِدْهُ وَ قِیلَ لَهُ قَدْ قَضَى الرَّجُلُ قَالَ فَلْیُرَابِطْ وَ لَا یُقَاتِلْ قُلْتُ مِثْلَ قَزْوِینَ وَ عَسْقَلَانَ وَ الدَّیْلَمِ وَ مَا أَشْبَهَ هَذِهِ الثُّغُورَ فَقَالَ نَعَمْ قَالَ فَإِنْ جَاءَ الْعَدُوُّ إِلَى الْمَوْضِعِ الَّذِی هُوَ فِیهِ مُرَابِطٌ کَیْفَ یَصْنَعُ قَالَ یُقَاتِلُ عَنْ بَیْضَةِ الْإِسْلَامِ قَالَ یُجَاهِدُ قَالَ لَا إِلَّا أَنْ یَخَافَ عَلَى دَارِ الْمُسْلِمِینَ أَ رَأَیْتَکَ لَوْ أَنَّ الرُّومَ دَخَلُوا عَلَى الْمُسْلِمِینَ لَمْ یَنْبَغِ لَهُمْ أَنْ یَمْنَعُوهُمْ قَالَ یُرَابِطُ وَ لَا یُقَاتِلُ وَ إِنْ خَافَ عَلَى بَیْضَةِ الْإِسْلَامِ وَ الْمُسْلِمِینَ قَاتَلَ فَیَکُونُ قِتَالُهُ لِنَفْسِهِ لَا لِلسُّلْطَانِ لِأَنَّ فِی دُرُوسِ الْإِسْلَامِ دُرُوسَ ذِکْرِ مُحَمَّدٍ ص..

[4] . الکافی، ج5، ص22 : عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَى عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَقِیَ عَبَّادٌ الْبَصْرِیُّ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ ص فِی طَرِیقِ مَکَّةَ فَقَالَ لَهُ یَا عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ تَرَکْتَ الْجِهَادَ وَ صُعُوبَتَهُ وَ أَقْبَلْتَ عَلَى الْحَجِّ وَ لِینَتِهِ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِیلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفى‏ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بایَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ فَقَالَ لَهُ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع أَتِمَّ الْآیَةَ فَقَالَ التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاکِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع إِذَا رَأَیْنَا هَؤُلَاءِ الَّذِینَ هَذِهِ صِفَتُهُمْ فَالْجِهَادُ مَعَهُمْ أَفْضَلُ مِنَ الْحَجِّ.

[5] . منهاج الصالحین (للخوئی)؛ ج‌1، ص: 365.

[6] . مجلة فقه أهل البیت علیهم السلام (بالعربیة)؛ ج‌32، ص: 47 به نقل از: حقائق الفقه، ج19، ص268..

[7] . وسائل‏الشیعة، ج15 ، ص47.

120/907/د

مقرر: قطبی

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۱ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۵۷:۵۸
طلوع افتاب
۰۶:۲۷:۵۸
اذان ظهر
۱۳:۰۵:۴۷
غروب آفتاب
۱۹:۴۲:۵۸
اذان مغرب
۲۰:۰۰:۳۳