vasael.ir

کد خبر: ۸۸۶۵
تاریخ انتشار: ۱۷ تير ۱۳۹۷ - ۱۳:۰۷ - 08 July 2018
آیت الله کعبی/ جلسه 75

جهاد| قدر متیقن در مقام تخاطب مانع شکل گیری اطلاق در روایت بشیر دهّان

وسائل- جهاد با غیر امام مفترض الطاعه حرام است، یعنی جهاد در معیت ائمه جائر و زیر پرچم آنان حرام است. این روایت آن جهاد را حرام می کند. یعنی قدر متیقن در مقام تخاطب، وجود امامان جائر است. چون اهل سنت، جهاد را با هر امیری چه بر چه فاجر ، جایز می دانند. ائمه ما می خواستند عظمت جهاد را بیان کنند و بگویند قتال و جهاد در معیت غیر امام مفترض الطاعه، حرام است. بنابراین بر اساس شرایط و وجود قرائن دیگر در روایات، روایت بشیر دهّان ناظر به فقهای عدول یا عدول مومنین نیست خصوصا اگر فقیه عادل در راس حکومت اسلامی قرار بگیرد و مبسوط الید باشد.

به گزارش خبرنگار وسائل؛ آیت الله عباس کعبی عضو مجلس خبرگان رهبری در هفتاد و پنجمین جلسه درس خارج فقه جهاد که در موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) به تاریخ شنبه چهاردهم اسفند ماه 1395 برگزار شد در ادامه بررسی ابعاد و حکم جهاد ابتدایی در عصر غیبت به تبیین تفصیلی ادله قائلین به حرمت وقوع جهاد ابتدایی در زمان غیبت معصوم پرداخت و اقدام به بررسی امکان عدم جریان اطلاق در روایت مذکور برای اثبات حرمت هرگونه جهاد ابتدایی در عصر غیبت پرداخت.

تقریر درس

آیت الله کعبی در جلسه  گذشته عنوان کرد: ممکن است بگویند عصمت در جهاد ابتدایی شرط نیست و الا منصوبین از سوی پیامبر(ص) و امیرالمومنین(ع) مانند مالک اشتر و غیر او، نباید اذن جهاد می داشتند. فقیه عالم عادل در عصر غیبت حداقل مانند فرماندهان ارتش ها و ولاتی است که منصوب از طرف امام هستند. در چنین شرایطی اطاعت از آنها واجب است.

مشروح این جلسه را می توانید در ذیل ملاحظه بفرمایید

بسم الله الرحمن الرحیم

 

بحث درباره دلالت روایت بشیر دهان در حرمت جهاد ابتدایی در عصر غیبت است. به پاسخ و احتمال پنجم رسیدیم. روایت بشیر این بود: «مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ سُوَیْدٍ الْقَلَانِسِیِّ عَنْ بَشِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قُلْتُ لَهُ إِنِّی رَأَیْتُ فِی الْمَنَامِ أَنِّی قُلْتُ لَکَ إِنَّ الْقِتَالَ مَعَ غَیْرِ الْإِمَامِ الْمُفْتَرَضِ طَاعَتُهُ حَرَامٌ مِثْلُ الْمَیْتَةِ وَ الدَّمِ وَ لَحْمِ الْخِنْزِیرِ فَقُلْتَ لِی نَعَمْ هُوَ کَذَلِکَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع هُوَ کَذَلِکَ هُوَ کَذَلِکَ»( الکافی، ج5 ، ص27)

پاسخ پنجم: در مورد قدر متیقن در مقام تخاطب است و مربوط به مقدمات حکمت است. یعنی قدر متیقن در مقام تخاطب، مانع اطلاق می شود و این روایت هم اطلاق ندارد. یعنی اگر به شرایط روایت نگاه کنیم، مانع اخذ به اطلاق روایت می شود که بخواهد نائب امام در زمان غیبت را هم شامل بشود.

آن قدر متیقن چیست؟ اینکه می گوید جهاد با غیر امام مفترض الطاعه حرام است، یعنی جهاد در معیت ائمه جائر و زیر پرچم آنان حرام است. چون متصدی امر جهاد در دوران امام صادق(ع)، ائمه جور و خلفای عباسی بودند. یا قبل از آن امویان بودند. بر پایه این رفتار شایع که می گفتند برویم جهاد، یعنی جهاد با ائمه جور بر علیه کفار. این روایت آن جهاد را حرام می کند. یعنی قدر متیقن در مقام تخاطب، وجود امامان جائر است. چون اهل سنت، جهاد را با هر امیری چه بر چه فاجر ، جایز می دانند. ائمه ما می خواستند عظمت جهاد را بیان کنند و بگویند قتال و جهاد در معیت غیر امام مفترض الطاعه، حرام است.

بنابراین بر اساس شرایط، روایت ناظر به فقهای عدول یا عدول مومنین نیست خصوصا اگر فقیه عادل در راس حکومت اسلامی قرار بگیرد و مبسوط الید باشد. چون روایت قدر متیقن در مقام تخاطب دارد، مانع اطلاق می شود و دال بر حرمت جهاد ابتدایی در عصر غیبت نیست.

البته این احتمال را کسی از فقها ذکر نکرده است. اما جواب چنین است: ما نمی پذیریم قدر متیقن در مقام تخاطب مانع اطلاق می شود؛ بلکه قدر متیقن در مقام تخاطب ثبوت حکم لنفسه را ثابت می کند. یعنی ثابت می کند که چون قدر متقن در مقام تخاطب هست، جهاد همراه جائران جایز نیست. اما آیا این حرمت منجر به وجود امام جائر است، قدر متیقن نسبت به عقد سلب(نه ایجاب) ساکت است. بنابراین مانع تمسک به اطلاق و سرایت حکم به غیر آن نمی شود. مصداق اجزای حرمت در روایت بشیر دهان، می تواند جهاد همراه ائمه جور با کفار باشد. اما صورت دیگرش این است که حرمت جهاد همراه غیر امامان جور هم بشود. وگرنه اهمال مولا لازم می آید که در مورد قدر متیقن صحبت کرده، ولی در مورد غیر آن سکوت کرده است؛ و حالی که در مکالمه های عرفی، یکی از شرایط اطلاق گیری این است که مولا در مقام بیان مراد باشد. ثانیا در مقام بیان تمام مراد باشد. آن موقع بخشی از آن مراد، جهاد با ائمه جائر است که جایز نیست. بخشی دیگر از بیان، شقوق دیگر است که مولا اهمال نکرده و ذکر هم نفرموده است. مخصوصا اینکه در این روایت، متعلق اطلاق، نهی است و به تمام افراد تعلق می گیرد، نه بعض افراد. چون در اصول گفته شده که «کل ما هو وجود للطبیعه یکون مسجوع عنه». هر چه مربوط به طبیعت «قتال مع غیر الامام مفترض الطاعه» باشد، شامل می شود. یعنی فقط جهاد همراه با جایران منظور نیست، بلکه شامل دیگران غیر معصوم هم می شود. مطلقا حرام است بدون تفصیل. چون مولا در مقام بیان تمام مراد است. مگر اینکه قرینه داشته باشیم که بگوید قتال مع الجائر حرام است و ما چنین قرینه ای نداریم.

در اطلاق گیری، یک عقد سلبی و یک عقد وضع وجود دارد. نسبت به عقد السلب هم اطلاق می گیرد و وجهی ندارد که اطلاق نگیریم. عقد السلب در روایت این است که «غیر جائر» هم شامل می شود. والا لازم می آید که مولا در مقام بیان تمام مراد نباشد. مگر اینکه بگوییم قدر متیقن در مقام تخاطب قرینه است و اصلا ناظر به عقد السلب نیست. که در توضیح پاسخ ششم مطرح می کنیم.

پاسخ ششم: بحث انصراف است. انصراف حرمت جهاد، همراه امام جائر. از واژه «ان القتال مع غیر امام مفترض الطاعه حرام». حتی اگر قرینه ای هم نداشته باشیم باز انصراف به امام جائر دارد.

 چون انصراف ضابطه دارد. ضابطه اول، غلبه وجود خارجی در عصر روایت است. اینجا غلبه وجود خارجی به امام جائر برمی گردد.

ضابطه دوم، کثرت استعمال است به گونه ای که خلاف آن احتمال نمی رود که این اطلاق شامل حال مومنین است. به ذهن کسی خطور نمی کند که وقتی امام می فرماید «ان القتال مع غیر امام مفترض الطاعه حرام»، یعنی قتال همراه فقیه عادل و انسان مومن عادل و شیعه اثنی عشری و ولی فقیه یا مرجع تقلید هم مانند گوشت خوک حرام باشد.  یعنی انصراف از اینها دارد.

این انصراف نیز ثابت و مستمر است و مانع اخذ به اطلاق می شود. مانند اینکه اگر متصدی جهاد در دوران امام نیز فقیه بود و بعضی اصحاب ائمه(ع) خود فرمانده جهاد می شدند، این روایت از آنها منصرف است. همچنین منصرف از زمان غیبت و جهاد زیر پرچم نائب است.

این دعوای انصراف نیز کسی از فقها مطرح نکرده است. اما این مطلب نیز جواب دارد. می توان به عنوان ضابطه در نظر داشت که در چه مواردی ادعای انصراف صحیح است و در چه مواردی صحیح نیست.

دعوای انصراف، ناشی از این مطلب است که آنچه در دوران روایت متعارف بوده و کثرت استعمال داشته، این است که جهاد همراه جائر می کردند و ناظر به غیر جائر نبود. یعنی روایت به قضیه خارجیه باز می گردد. اگر بتوان ثابت کرد که این روایت اشاره به قضیه خارجیه دارد، ادعای انصراف وجهی دارد. اما در روایت، واژه «هولاء» نیامده است. همانطور که احتمال می رود این روایت ناظر به قضیه خارجیه باشد، احتمال هم می رود خود عنوان «امام مفترض الطاعه» به نحو قضیه حقیقیه موضوعیت داشته باشد. خواه جائر باشد خواه عادل، مادام که معصوم نباشد. این به عنوان یک قضیه حقیقی مطرح است.

پس دو احتمال وجود دارد که در یکی(قضیه خارجیه) ادعای انصراف جا دارد و در دیگری(عنوانِ امام غیر مفترض الطاعه) انصراف، ممتنع است. اگر امر دائر بین قضیه خارجچیه و حقیقه شد، و نمی دانیم مراد روایت کدام است، باید طبق ظاهر اطلاق گیری کنیم و بگوییم مولا در مقام بیان تمام مراد است و شامل عنوان می شود و انصراف ممتنع است. و اصل در اطلاقات این است که در مقام بیان تمام مراد باشد خصوصا که لسان روایت، نهی زجر از طبیعت است، به نحو عام استغراقی که شامل فرد فرد افراد می شود و می فرماید: «إِنَّ الْقِتَالَ مَعَ غَیْرِ الْإِمَامِ الْمُفْتَرَضِ طَاعَتُهُ حَرَامٌ مِثْلُ الْمَیْتَةِ وَ الدَّمِ وَ لَحْمِ الْخِنْزِیرِ»( الکافی، ج5 ، ص27) بنابراین در مقام بیان تمام مراد است و روایت نمی تواند به دلیل انصراف دال بر حرمت جهاد در عصر غیبت نباشد.

سوال: اگر اینطور باشد، هیچ جا به دلیل انصراف و قدر متیقن در مقام تخاطب نمی توان تمسک کرد.

پاسخ این است که خیر، ممکن است روایاتی باشد که انصراف در آن بسیار واضح باشد یا قرینه باشد یا تناسب حکم و موضعش روشن است یا قضیه خارجیه است. اما این روایت، چون مربوط به طبیعت زجر و نهی است، قاعده اصولی این است که «ما لا یقوله المولا لایریده و ما یقوله یریده و انه فی مقام بیان تمام المراد» نمی توان از اطلاق دست برداشت. قرینه لازم است. یا متصله یا منفصله و ما برای این روایت، قرینه ای نداریم که حرمت جهاد ابتدایی در عصر غیبت را از غیر امام مفترض الطاعه بردارد.

پاسخ هفتم: روایت دو مطلب را می گوید: جهاد با جائر حرام است و دیگر اینکه در جهاد باید امر امام معصوم را اطاعت کرد. در مقام بیان حکم حال غیبت یا جهاد مع المومنین العدول، نیست. از این جهت کلام مهمل است.

جواب این است که به سیاق کلام تمسک می کنیم. چون سیاق، در قالب ضرق قانون و قاعده کلیه است که شامل عصر غیبت هم می شود. خصوصا در زمان روایت که بشیر دهان، سوال به او الهام شده و در خواب از امام سوال کرده و جواب گرفته است و امام در بیدار تایید فرموده است.

جمع بندی بررسی روایت بشیر دهان

از نظر ما این وجوه هفت گانه پاسخ به عدم دلالت روایت بشیر دهان بر حرمت تمام نیست و سندا و دلالتا از نظر ما دال بر حرمت جهاد ابتدایی در عصر غیبت می باشد. و برخی اساتید اعلام مانند آیت الله مومن در مقاله «حول الجهاد الابتدایی» قائل است که دلالت این روایت بر حرمت جهاد ابتدایی تمام است، اما از نظر سند تمام نیست.

به ذهن آمد که این روایت اطلاق دارد و روایات دیگر را بخوانیم که آیا این روایت به نحوی است که برای این اطلاق قرینه و انصرافی بسازد یا خیر؟ به نظرمان با دیگر روایات، مانع اطلاق روایت بشیر دهان می شود. ولی اگر ما بودیم و روایت بشیر دهان فقط، شکی بر حرمت جهاد ابتدایی در عصر غیبت نمی کردیم. اما چون روایات متعددی داریم که فضای کلی می سازد که شهید صدر(ره) می گوید «اجواع الناس» و در اصول فقیه می فرماید: اجوع الناس قرینیت عام می سازد و این برای منع اطلاق گیری روایت بشیر دهان کافی است و معلوم می شود مولا آن قسمتی را که نمی خواسته نفرموده است. این اجوع الناس از کجا می آید؟ از مجموع روایات ابواب مختلف می آید که مانع اطلاق روایت می شود.

روایت دوم بر منع جهاد ابتدایی در عصر غیبت، جلسه آینده انشاء الله.

پایان جلسه هفتاد و پنجم

***

120/907/د

مقرر: قطبی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۳۱ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۵۹:۲۸
طلوع افتاب
۰۶:۲۹:۱۰
اذان ظهر
۱۳:۰۶:۰۰
غروب آفتاب
۱۹:۴۲:۱۰
اذان مغرب
۱۹:۵۹:۴۳