vasael.ir

کد خبر: ۸۸۵۲
تاریخ انتشار: ۱۴ تير ۱۳۹۷ - ۱۳:۱۸ - 05 July 2018

معرفی مقاله| تبیین امنیت و ابعاد آن در قرآن کریم

وسائل- بهرام اخوان کاظمی درباره موضوع «امنیت» آورده است که یکی از مفاهیم با اهمیت، پیچیده و جدید در دنیای امروز و در بسیاری از مباحث سیاسی، اقتصادی و اجتماعی موضوع و مفهوم امنیت است؛ البته بحث امنیت در فقه و معارف اسلامی، بخش، کتاب و باب مستقلی به خود اختصاص نمی دهد و در حوزه موضوعات گوناگونی همچون ایمان، صفات مومن، جهاد، برقراری قسط و عدل، قضاوت و... مطرح شده است.

به گزارش خبرنگار وسائل، بستر سازی حیات معنوی پاک و نیک برای تربیت و تذهیب افراد و نیز دور کردن جامعه از حیات سیئه و غیر ایمانی، اصلی ترین ساز و کار تامین امنیت در نظام اسلامی است. بهرام اخوان کاظمی در مقاله­ای با محوریت موضوع «امنیت و ابعاد آن در قرآن کریم»، مطالعه ای اکتشافی در دست یابی به مفهوم، ابعاد و انواع امنیت بر مبنای قرآن کریم، ارائه کرده است که می کوشد این موضوع را بر اساس شواهد قرآنی و از منظر های معنوی، فردی و اجتماعی، سیاسی و نظامی، اقتصادی و حقوقی و قضایی بررسی کرده و آن را تبویب و تدوین کند و نشان دهد که این کتاب آسمانی دارای دیدگاه مدرن و امروزین درباره مفهوم متحول و پیچیده امنیت است. در ادامه، گزارشی از این مقاله تقدیم خوانندگان گرامی می گردد.

از نگاه نگارنده، سوال اصلی این پژوهش را می توان اختصاراً چنین بیان کرد: آیا امنیت، انواع و ابعاد آن در منابع قرآنی تعریف شده است؟ از این منظر چه پیوندی میان ابعاد امنیت وجود دارد و شاکله آن بر چه مبنایی استوار است؟ همچنین می توان برخی از پرسش های فرعی را نیز مطرح کرد: 1. آیا اسلام فاقد دیدگاه مدون و امروزین درباره مفهوم مدون و پیچیده امنیت، به ویژه در ابعاد همه جانبه آن از جمله معنوی، فردی و اجتماعی، سیاسی و نظامی، اقتصادی، حقوقی و... است؟ 2. آیا امنیت مورد ادعای آرای اسلامی، امنیت پلیسی و در سایه شمشیر و خود کامگی است و اسلام بر اساس روایاتی مانند «لابد من امیر بر او فاجر» و... معتقد بر تقدم امنیت بر فضایل و آرمان هایی مانند عدالت و آزادی است؟ 3. آیا در آرای اسلامی وجه مادی و دنیوی امنیت برای شهروندان و مردم به نفع تامین امنیت و طمأنینه معنوی، مغفول واقع شده است؟

نگارنده در ادامه می افزاید این مقاله اگرچه اکتشافی بوده و به دنبال مفهوم امنیت و تبیین ابعاد آن در قرآن است، با این وجود، مدعا و فرضیه خود را این گونه مطرح می کند: «به نظر می رسد مفهوم امنیت و تبیین ابعاد گوناگون آن، در قرآن کریم آمده است. ایمان و امنیت معنوی، سرچشمه و مبنای کلیه ابعاد امنیت و ساز و کار های تامین آن بوده و بین این ابعاد، پیوند و توازن عمیقی برقرار است؛ هر گونه قوت یا ضعف و ناامنی در یک بُعد بر سایر ابعاد و حوزه ها کاملا مؤثر است».

1. مفهوم امنیت

امنیت دارای دو بُعد عینی و ذهنی است. عموماً امنیت را در قالب تهدید نکردن تعریف کرده اند که امری عینی است، اما به عقیده نگارنده، باید اضافه کرد امنیت وقتی وجود دارد که احساس کنیم تهدیدی در کار نیست و این همان امنیت ذهنی است؛ بنابراین امنیت شامل معانی اطمینان، عدم خوف و در امان بودن و نهراسیدن است و در بر دارنده احساس امنیت در حالات و موقعیت های ذهنی تا ایمنی و اطمینان خارجی در موقعیت های عینی و بیرونی است و وضعیت فکری را با حالات فکری در هم می آمیزد.

امنیت از موضوع های بسیار مهمی است که در قرآن و روایات به گستردگی به آن اشاره شده است؛ البته صورت فارسی و عربی این کلمه با اشکال «امنیت» و «امنیة» در متون اسلامی موجود نیست و بیشتر توجه به این موضوع یا عبارات و مشتقاتی از ثلاثی مجرد «امن» صورت پذیرفته است. در مجموع از ریشه یا کلمه «امن»، 62 کلمه مشتق، 879 بار در قرآن به کار رفته است.

2. ارزش و اهمیت والای امنیت

در قرآن کریم آیات زیادی درباره امنیت و جایگاه رفیع آن در زندگی فردی، اجتماعی و اقتصادی انسان وارد شده است و نگارنده از باب اشاره، نمونه هایی از آن ها را بدین شرح دکر کرده است:

1. قرآن در آیه 55 سوره نور یکی از اهداف استقرار حاکمیت خدا و استخلاف صالحان و طرح کلی امامت را طرح کلی امنیت معرفی کرده است.[1]

2. بنا بر آیه 35 سوره ابراهیم (ع)، ایشان هنگام بنا نهادن کعبه، به این نیاز فطری توجه کرد و از خداوند خواست آن سرزمین را از نعمت «امنیت» بهره مند سازد. با اجابت دعای ابراهیم (ع) خداوند هم امنیت تکوینی به مکه داد؛ زیرا شهری شد که در طول تاریخ، حوادث ناامن کننده کمتری به خود دید و هم امنیت تشریعی اعطا کرد؛ زیرا به فرمان الهی همه انسان ها و حتی حیوانات نیز در این سرزمین در امن و امان هستند. امن دانستن کعبه از جانب خدای متعال، در حقیقت بیانگر اهمیت صفت امنیت است که این بنای بسیار مقدس در آیاتی چند بدان توصیف شده است.[2]

3. در قرآن شهری که دارای امنیت باشد، سرزمین آرمانی معرفی شده است و بنا بر آیه 112 سوره نحل، خداوند به عنوان نمونه آبادی ای را مثال می زند که امن، آرام و مطمئن بوده و همواره روزی اش به طور وافر از هر مکانی فرا رسیده است.[3]

 4. بنا بر آیات الهی، شعار اسلام یعنی «سلام» و حتی نام این دیانت از امنیت و اعلام آن به دیگران ریشه گرفته است. علامه طباطبایی در تفسیر سلام به آیاتی مانند: آیه 54 سوره انعام[4] و آیه های 27 و 61 سوره نور[5] استناد کرده است؛ به تعبیر علامه، سلام دادن در حقیقت، اعلام امنیت از تعدی و ظلم از ناحیه سلام دهنده به مخاطب سلام است. شخص سلام دهنده به مخاطب خود اعلام می کند تو از ناحیه  من در امانی و هیچ گونه ظلم و تجاوزی از من نخواهی دید.

5. نگارنده معتقد است یکی از مصادیق مهم واژه هایی مانند «نعمت»، «نعیم» و «برکات» در قرآن، امنیت دانسته شده و برای نمونه علامه طباطبایی (ره) در تفسیر آیات 96 اعراف،[6] 103 آل عمران[7] و 8 تکاثر،[8] به این مطلب اشاره کرده است؛ و) در قرآن، اولوالباب به امنیت و سلامت جاودانی بشارت داده شده اند؛ به تعبیر علامه (ره) : «سلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبی الدار»، حکایت کلام ملائکه است که اولوالباب را  به امنیت و سلامت جاودانی، و سرانجام نیک نوید می دهند و... .

3- انواع و ابعاد امنیت

الف) امنیت معنوی

در نگاه قرآن، امنیت دنیایی نسبی بوده و  امنیت واقعی در جهان آخرت است و مومن اگرچه در دنیا به ناامنی های ظاهری دچار شود، ولی قلباً و به پشتوانه مدد الهی دارای امنیت و آرامش معنوی است و این امنیت ریشه همه امنیت ها و آرامش هاست.

علامه طباطبایی (ره) در تفسیر آیه «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»[9] و با اشاره به جمله های ما قبل این آیه، مانند «الَّذینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ»، امنیت را در کلیه ابعاد و به ویژه بُعد معنوی آن، مبتنی بر تحصیل ایمان به خدای متعال می داند. نگارنده معتقد است، بنا بر آیات دیگر الهی نیز می توان فهمید که عدم خوف، اندوه و تامین هدایت و امنیت از دستاورد های ایمان است که خداوند متعال در آیه شریفه «أَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُون‏»[10] بشارت داده است.

زندگی در پناه ایمان و امنیت معنوی، همان حیات طیبه است، چنان که قرآن نیز فرموده است: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ‏ حَیاةً طَیِّبَة».[11] عوامل مخل ایمان از جمله گناه، شرک و ظلم را می توان از عوامل مخل امنیت معنوی به حساب آورد. از منظر قرآنی، در صورتی امنیت معنوی علاوه بر سطح فردی، در سطح عمومی و اجتماعی حکفرما خواهد شد که اعضای جامعه با خدا ترسی و تقوا پیشگی، بر محور برّ و تقوا، اجتماع متعاون خود را تشکیل دهند.

ب) امنیت فردی و اجتماعی

ریشه و اساس کلیه ابعاد امنیت از جمله امنیت فردی-اجتماعی نیز از دیدگاه قرآن در ایمان و باور های عمیق دینی و امنیت معنوی نهفته است و آن ها را نیز باید در تقویت بنیان های معنوی جامعه جستجو کرد. آیات کتاب الهی با تاکید بر اصل کرامت و ارزش والای انسان بر حفظ حرمت و حریم او و امنیت فردی و اجتماعی افراد در حوزه های فردی و اجتماعی و مخالفت با هر گونه تعدی به او پای فشرده است؛ این معنا به ویژه از مقام بلندی که خداوند برای انسان قائل شده، بهتر فهمیده می شود.خالق هستی با همه قدرت و سیطره اش بر جهان، انسان را همچون سایر حیوانات، محکوم به مبادی طبیعی و غریزی نکرده، بلکه تنها با امر و نهی و ارشاد به عواقب امور او را به نظم و انضباط و امنیت مطلوب هدایت کرده است.

 امنیت فردی و اجتماعی متکی بر عدالت که در آن حقوق انسان ها از هر نوع تجاوز و تعرض مصونیت داشته باشد، از آرمان های اصیل بشری و ارجمند در قرآن است. قرآن، سه عامل عمده را به عنوان تهدید کننده امنیت و آفت امان دانسته، و ضمن هشدار در این مورد، آن ها را از جرائم بزرگ ضد بشری شمرده است، این عوامل عبارتند از: الف) ظلم که دشمن امنیت است و حتی ظالم هم در شرایطی که ظلم حکمفرماست امنیت نخواهد داشت؛ ب)تجاوز به حریم حقوق دیگران که قرآن از آن به تعدی نام می برد؛ ج)افساد و ایجاد بی نظمی و اختلال در روابط اجتماعی.

تعدی و تجاوز به حریم امن فردی و اجتماعی افراد نه تنها در تفکر اسلامی به شدت نفی شده است، بلکه آیات الهی بر صفات ستوده فردی و اجتماعی مانند ایثار، امانت داری و... تاکید دارند.[12] قرآن مجید به اندازه ای به مسئله امنیت فردی و اجتماعی و نفی تعدی و تجاوز اهمیت می دهد که حتی به مومنان دستور می دهد که در برخورد با نادانان، به آنان سلام گویند.[13]

ج) امنیت سیاسی و نظامی

هر نظام سیاسی، برای دست یابی به نظام مطلوب و خدا پسندانه، باید امنیت و آرامش را برای خود و شهروندانش تامین کند؛ بدین علت است که مفسرانی مانند علامه طباطبایی (ره) در تبیین واژه های قرآنیِ «حیات حسنه» و «حیات طیبه»، یکی از ویژگی های اصلی این نوع زندگی را بهره مندی از نعمت امنیت ذکر می نمایند؛ چنان که یکی از صفات اصلی زندگی در «حیات سیئه»، زندگی در ناامنی است. پس نظام سیاسی در راستای دست یابی به حیات طیبه و حسنه و دوری از حیات سیئه، باید به دنبال تامین امنیت، آن هم در کلیه ابعاد آن باشد.

پس از واقعه غدیر خم و به جانشینی برگزیدن امام علی (ع) توسط پیامبر (ص)، آیه 3 سوره مائده نازل گردید؛[14] این آیه به خوبی بیانگر آن است که قرآن، امامت و ولایت- و نه خلافت و ملوکیت- را مایه یأس کفار، تکمیل و اکمال دین و ایجاد امنیت و تبدیل خوف مسلمانان به آرامش معرفی می کند و نشانگر نقش اساسی امام و محوریت وی در دست یابی نظام سیاسی اسلامی به کلیه اهداف خود و از جمله امنیت است.

فقدان سخت گیری و خشونت ورزی حکومت با مردم و اِعمال تساهل و تسامح لازم با آنان که در بستر عدالت ورزی صورت پذیرد، مایه جذب قلوب مردم و همگرایی ایشان با نظام سیاسی می شود و انس و الفت، اتحاد و همدلی و ثبات و امنیت را به ارمغان می آورد.

یک وجه بارز امنیت سیاسی و حتی نظامی، «اخلال در حقوق عمومی» و به تعبیر رایج تر جرایم علیه امنیت و آسایش عمومی است. محاربه از جمله اصلی ترین جرائم مخل امنیت سیاسی و اجتماعی به شمار می رود که از مصادیق ظلم و افساد در زمین است. قرآن به شدت به مقابله با این جرم اصرار ورزیده و می فرماید: «سزای کسانی که با خدا و پیامبر او می جنگند و در زمین به فساد می پردازند، جز این نیست که کشته شوند یا بر دار آویخته شوند یا دست و پایشان در خلاف جهت یکدیگر بریده شود یا از آن سرزمین تبعید گردند، این رسوایی آنان در دنیاست و در آخرت عذابی بزرگ خواند داشت».[15]

در مبحث امنیت سیاسی و نظامی، یکی از اصول سیاسی و امنیتی ارزشمند، اصل نفی سبیل است که از نص آیه «وَ لَنْ‏ یَجْعَلَ‏ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ سَبیلا»[16] گرفته شده است؛ بر اساس این اصل، راه هر گونه نفوذ و سلطه کفار بر جوامع اسلامی در حوزه های مختلف سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی باید مسدود گردد. قاعده نفی سبیل، بیانگر دو جنبه ایجابی و سلبی است که جنبه سلبی آن ناظر بر نفی سلطه بیگانگان بر مقدرات و سرنوشت سیاسی و اجتماعی مسلمانان است و جنبه ایجابی آن بیانگر وظیفه دینی امت اسلامی در حفظ استقلال سیاسی و از میان برداشتن زمینه های وابستگی و موجبات ناامنی است.

د) امنیت اقتصادی

قرآن در مبحث امنیت اموال افراد، ضمن محترم شمردن مالکیت خصوصی آن ها، عدم تعدی به این اموال و مالکیت را از نشانه های مومنان می داند و می فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید، اموال همدیگر را به ناروا مخورید مگر آن که داد و ستدی با تراضی یکدیگر، از شما (انجام گرفته) باشد».[17] اسلام در نگرش خود هم به تولید و هم به توزیع سرمایه و نیز دانش و فناوری و نیز مهار سرمایه های کلان جهت حفظ امنیت اقتصادی و ثبات سیاسی- ا جتماعی توجه ویژه دارد. تولید، محور اصلی رشد و امنیت اقتصادی است؛ در این زمینه، هم آموزه ها و منابع اصیل اسلامی و سیره ائمه معصومین (ع) پیامبر گرامی (ص) دال بر این مدعاست.

آیات الهی نشان می دهد که اسلام می کوشد با حفظ آزادی اقتصادی و مالکیت خصوصی و قرار دادن آن در چارچوبی از ارزش ها و مقررات و با استفاده از ابزار های معین جلوی شکاف طبقاتی را بگیرد و سطح زندگی فقرا را به گونه ای بالا برد که میان آنان و ثروتمندان، تفاوت های فاحش غیر قابل تحملی به وجود نیاید که به عدم تعادل، شورش، بی ثباتی و ناامنی اجتماعی-سیاسی منجر شود.

رعایت ترازو و پیمانه عدل در کلیه اشکال داد و ستد های تجاری و عدم کم فروشی و یا زیاده­خری، از مواردی است که می توان آن را از ساز و کار های قرآنی تامین امنیت اقتصادی به شمار آورد و قرآن کریم دست کم در دو سوره با اشاره به ضرورت توزین با قسطاس مستقیم به این امر اشاره می کند: 1. «و چون پیمانه دهید، پیمانه را تمام دهید و با ترازوی درست بسنجید که این بهتر و خوش فرجام تر است»؛[18] 2. «پیمانه را تمام دهید و از کم فروشان مباشید و با ترازوی درست بسنجید».[19]

علامه طباطبایی (ره) در تفسیر آیه 35 سوره اسراء، این گونه مبادلات تجاری مورد توصیه قرآن را ضامن امنیت در کلیه ابعاد می داند و معتقد است اگر مردم به این دو وظیفه عمل کنند، یعنی کم نفروشند و زیاد نخرند، رشد و استقامت را در تقدیر معیشت رعایت کرده اند. به نظر ایشان اگر پای کم فروشی به میان آید، حساب زندگی بشر از هر دو طرف اختلاف پیدا می کند و امنیت عمومی از بین می رود.

خمس و زکات نیز از جمله راه کار های نظام بخشی به وضع اقتصادی نظام اسلامی و ایجاد و تثبیت امنیت آن به ویژه در بُعد اقتصادی است. این دو راه کار از مالیات های ثابت اسلامی است. که حکومت اسلامی بخش مهمی بودجه خود را از این منابع مهم مالیاتی تامین و در مواردی که در فقه بیان شده است، هزینه می کند.

انگیزه بسیاری از شورش ها و اعتراضات اجتماعی، محرومیت ها و شکاف هایی است که در بین آحادی از جامعه وجود دارد و مبرهن است با اعمال درست ساز و کار های اقتصاد اسلامی می توان این شکاف ها را کمتر کرد و محرومیت ها را کاهش داد و از بروز تضاد های فاحش طبقاتی جلوگیری کرد؛ البته اسلام به تساوی مطلق میان افراد معتقد نیست و وجود تفاوت ها را بر مبنای استحقاق های متفاوت افراد قبول دارد. اسلام در حقیقت، این عدم تساوی مطلق را مایه پایداری و ثبات اجتماع به شمار می آورد، همان گونه که قرآن کریم، چنین به تفاوت فضیلت و معیشت افراد اشاره می کند: « أَ هُمْ یَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّکَ نَحْنُ قَسَمْنا بَیْنَهُمْ مَعیشَتَهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِیَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِیًّا وَ رَحْمَتُ رَبِّکَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُون‏».[20]

نگارنده معتقد است می توان استنباط کرد که یکی از راه کارهای ایجاد ثبات و امنیت اقتصادی، تقسیم مراتب و بهره مندی های مختلف اقتصادی و اجتماعی بر مبنای استحقاق و قابلیت افراد است؛ با این حال، اسلام طبقات فرودست اقتصادی و اجتماعی را نیز که ممکن است از لحاظ قابلیت و استحقاق در مراتب فرادستی نباشند به حال خود رها نمی کند و می کوشد با ابزار های اقتصادی مهمی خمس، زکات، انفاق و مواردی از این دست، از فاصله طبقاتی آن ها با طبقات بهره مند تر بکاهد و نوعی نظام تامین اجتماعی را برای آن ها لحاظ کند.

نگارنده در ادامه می افزاید که نظام اقتصادی اسلام، تنها در صدد رفع نیاز های ضروری بشر و ایمنی آن نیست و با تامین آن ها، کار خود را تمام شده نمی داند؛ بلکه در صدد تامین رفاه بشر است، اما متاسفانه طبیعت بشر این گونه است که با برخورداری از رفاه و راحت بسیار، سر به طغیان می گذارد؛[21] به همین دلیل، خداوند در استفاده از این نعمت ها حدی را معین کرده است. پس یکی از ساز و کار های تامین امنیت اقتصادی جامعه، مبارزه با طغیان ها و رفاه زدگی های مالی است؛ ساز و کار دیگر نیز رعایت عدم اسراف و تبذیر و پرداخت حقوق متعلق به اموال است. قرآن در نفی و مقابله با اسراف می فرماید: « یا بَنی‏ آدَمَ خُذُوا زینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفین».[22]

یکی دیگر از ساز و کار های تامین امنیت اقتصادی، دست یابی به استقلال اقتصادی است و از همین روی، نیروی اقتصادی برای رویارویی با دشمن، دارای اهمیت ویژه ای است، به خصوص در دنیای امروز که قدرت اقتصادی یکی از دو طرف جنگ در سرنوشت آن نقش بسزایی دارد. دستور قرآن مبنی بر فراهم کردن نیرو برای مقابله با دشمن، تا آن جا که دشمن را به هراس افکند، ایجاب می کند که مسلمانان در هر زمینه و از جمله اقتصاد مستقل باشند؛ زیرا وابستگی به بیگانگان امکان تهیه قدرت اقتصادی ای که آنان را به وحشت افکند فراهم نمی سازد؛ بنابراین باید استقلال اقتصادی را به دست آورد، تا توان لازم برای مقابله با توطئه های دشمنان و از جمله امکان مقابله با اخلال امنیتی آن ها در کلیه عرصه ها و از جمله اقتصادی فراهم گردد.

علاوه بر استقلال اقتصادی، یکی دیگر از پایه های امنیت اقتصادی و ساز و کار های تامین آن، خودکفایی و اقتدار اقتصادی است. مقصود از خودکفایی این است که جامعه بتواند نیازمندی های خود را در سطح بالایی از رفاه تولید کند و ناگزیر از وارد کردن کالا از خارج نباشد؛ مصداقی از این خودکفایی مقتدرانه در بیان قرآن است که درباره مومنان به پیامبر (ص) می فرماید: «(و کسانی که با پیامبرند» چون کِشته ای هستند که جوانه خود را برآورد و آن را مایه دهد تا ستبر شود و بر ساقه های خود بایستد و دهقانان را به شگفت آورد تا از (انبوهی) آنان (خدا) کافران را به خشم اندازد».[23] مفاد این آیه، قدرت یافتن مسلمانان و رسیدن به شکوه و عظمتی است که دشمنان اسلام تاب تحمل آن را ندارند. طبعاً باید این اقتدار از هر جهت باشد و تمام جوانب اقتصادی، سیاسی، نظامی، فرهنگی و از این قبیل را در بر گیرد تا امنیت نیز در کلیه ابعاد، جهت جامعه اسلامی و آحاد آن تامین شود.

ﻫ) امنیت حقوقی یا قضایی

در فرهنگ انبیا و فرهنگ اسلامی، قضاوت دارای جایگاه بلندی است. قضاوت به حق، کار انبیاست. از سویی امنیت قضایی همچون چتری است که ابعاد دیگر امنیت را پوشش می دهد و حمایت می کند. باید خاطر نشان کرد که احکام امنیتی در فقه و آرای اسلامی را نباید منحصراً در باب جهاد جستجو کرد. ایجاد نظم و آرامش در جامعه هدفی است که در همه احکام فقهی حتی در عبادات و معاملات تعقیب شده است تا آن جا که تقدم «حقوق مردم» بر «حقوق الهی» به عنوان یک قاعده مسلم فقهی، مورد پذیرش و عمل است.

ملاک و مبنای اصلی ایمنی و امنیت قضایی در یک جامعه، عدالت ورزی آن است. یک نظام قضایی باید عدالت پذیر، عدالت گستر و در حقیقت عدالت محور باشد تا بتواند ایمنی واقعی قضایی یا حقوق آحاد جامعه را فراهم نماید. قرآن مجید در همین زمینه حقوق مردم را به امانت هایی تشبیه می کند که قاضی باید با قضاوت عادلانه آن را به افراد شایسته و مستحق آن برگرداند، به همین جهت می فرماید: «همانا خداوند به شما فرمان می دهد که امانت ها را به صاحبانشان برگردانید و هر گاه میان مردم قضاوت و حکم می کنید، به عدالت داوری کنید».[24]

قرآن از مومنان می خواهد برای خدا به عدالت شهادت دهند و در این راه دشمنی با دیگران آن ها را از مسیر عدالت ورزی و شهادت عادلانه منحرف نکند؛ «ای کسانی که ایمان آورده اید برای خدا به داد برخیزید (و) عدالت شهادت دهید و البته نباید دشمنی گروهی شما را بر آن دارد که عدالت نورزید. به عدالت عمل کنید که آن به تقوا نزدیکتر است، و از خدا پروا دارید».[25]

خداوند متعال فرمان می دهد که «گواهی را برای خدا به پا دارید. این است اندرزی که به آن کس که به خدا و روز بازپسین ایمان دارد، داده می شود»؛[26] بدین ترتیب، ادای شهادت خالصانه و عادلانه از صفات مومنان و پرهیزگاران به حساب آمده است. در ادامه این آیه و پس از این توصیه و موعظه جهت مومنین، خداوند گشایش را از سوی خود به تقوا پیشگان و پروا جویان نوید می دهد. امثال این آیه، مانند بسیاری دیگر از آیات، مبنایی بودن ایمان و صفات ایمانی نسبت به امنیت و کلیه ابعاد آن را نشان می دهد. پس در این جا نیز ایمان و امنیت معنوی، خاستگاه امنیت است و کنش های امنیت زا و آرامش گستر از مومنین و متقین صادر می شود. 

 مقاله «امنیت و ابعاد آن در قرآن کریم» نوشته بهرام اخوان کاظمی است که در مجله «مطالعات اسلامی»، شماره 75، در بهار 86 انتشار یافته است.

 


[1] . «وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دینَهُمُ الَّذِی ارْتَضى‏ لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنی‏ لا یُشْرِکُونَ بی‏ شَیْئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُون‏».

[2] .  «وَ إِذْ قالَ إِبْراهیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً وَ اجْنُبْنی‏ وَ بَنِیَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنام‏».

[3] . «وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْیَةً کانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً یَأْتیها رِزْقُها رَغَداً مِنْ کُلِّ مَکانٍ فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِما کانُوا یَصْنَعُون‏».

[4] . «وَ إِذا جاءَکَ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِآیاتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلى‏ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْکُمْ سُوءاً بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحیم‏».

[5] . «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتاً غَیْرَ بُیُوتِکُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَ تُسَلِّمُوا عَلى‏ أَهْلِها ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُون‏» (نور: 27)؛ «فَإِذا دَخَلْتُمْ بُیُوتاً فَسَلِّمُوا عَلى‏ أَنْفُسِکُمْ تَحِیَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبارَکَةً طَیِّبَة» (همان: 61).

[6] . «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُون‏».

[7] . « وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَ کُنْتُمْ عَلى‏ شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْها کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُون‏».

[8] . « ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعیم‏».

[9] . (رعد: 28).

[10] . (یونس: 62).

[11] . (نحل: 97).

[12] . برای نمونه بنگرید به حشر: 9، مومنون: 8 و انفال: 27.

[13] . نک. قصص: 55.

[14] . « یَئِسَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ دینِکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی‏ وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دینا».

[15] . « إِنَّما جَزاءُ الَّذینَ یُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَساداً أَنْ یُقَتَّلُوا أَوْ یُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَیْدیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ أَوْ یُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذلِکَ لَهُمْ خِزْیٌ فِی الدُّنْیا وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظیم‏» (مائده: 33).

[16] . (نساء: 141).

[17] . « یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ إِلاَّ أَنْ تَکُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْکُم‏» (نساء: 29).

[18] . «وَ أَوْفُوا الْکَیْلَ إِذا کِلْتُمْ وَ زِنُوا بِالْقِسْطاسِ الْمُسْتَقیمِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْویلاً» (اسراء:35).

[19] . « أَوْفُوا الْکَیْلَ وَ لا تَکُونُوا مِنَ الْمُخْسِرینَ وَ زِنُوا بِالْقِسْطاسِ الْمُسْتَقیمِ» (شعراء: 181 - 182).

[20] . (زخرف:32).

[21] . برای نمونه بنگرید به اسراء: 83، شوری: 27 و علق: 6.

[22] . (اعراف: 31).

[23] . «وَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى‏ عَلى‏ سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغیظَ بِهِمُ الْکُفَّار» (فتح:29).

[24] . «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى‏ أَهْلِها وَ إِذا حَکَمْتُمْ بَیْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا یَعِظُکُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ کانَ سَمیعاً بَصیراً» (نساء: 58).

[25] . «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامینَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى‏ أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى‏ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبیرٌ بِما تَعْمَلُون‏» (مائده: 8).

[26] . «وَ أَقیمُوا الشَّهادَةَ لِلَّهِ ذلِکُمْ یُوعَظُ بِهِ مَنْ کانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجا» (طلاق: 2).

120/د

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۹ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۵:۳۳:۱۱
طلوع افتاب
۰۶:۵۸:۱۴
اذان ظهر
۱۳:۱۱:۵۳
غروب آفتاب
۱۹:۲۴:۵۴
اذان مغرب
۱۹:۴۱:۵۲