vasael.ir

کد خبر: ۸۸۰۷
تاریخ انتشار: ۰۷ تير ۱۳۹۷ - ۱۵:۴۸ - 28 June 2018
آیت الله مقتدایی/ جلسه 33

ولایت فقیه| تنها راه مقابله هدفمند با نظام استکبار تشکیل حکومت اسلامی است

وسائل- آیت الله مقتدایی با اشاره به روایتی که دستور سیلی زدن به کفار را بیان کرده، گفت: مراد از این روایت اقتدار در مقابل کفار است که نمونه های عینی آن در قرآن و کلمات بزرگان نیز بیان شده است و مقصود صرف سیلی زدن نیست بلکه باید در مقابل زورگویی و تجاوز مستکبران عالم، مقاومت کرد و زمینه آن تشکیل حکومت مقتدر اسلامی است.

به گزارش خبرنگار وسائل، آیت الله مقتدایی، در جلسه سی و سوم درس خارج فقه ولایت فقیه که در روز سه شنبه مورخه 14 آذر سال 96 در مدرسه مبارکه دارالشفاء برگزار شد، به بررسی دلیل سوم معارض با صحیحه و جوانب آن طبق مساله امر به معروف و نهی از منکر پرداخت.

آیت الله مقتدایی در ابتدای درس خارج ولایت فقیه اظهار داشت: امر به معروف و نهی از منکر نیز سه مرحله قلبی، زبانی و عملی دارد و شرط مساله این است که تجهیزات و امکاناتی باشد و نظامی داشته باشد تا قدرت بر مبارزه داشته باشند که مراد از سیف این نیست که گردن شخص مشروب خوار را قطع کنند بلکه مراد «قدرت» است و کنایه از حکومت مقتدری است که دارای نظام و لشکر و تجهیزات باشد.

ایشان در ادامه افزود: زمانی که نهی از منکر فریضه عظمیه ای است، مقدمه آن هم که تشکیل حکومتی است لازم و واجب است و زمانی که این امر واجب شد، آن روایت نمی تواند به صورت مطلق صحیح باشد و آن را طرح می کنیم.

این استاد حوزه در ادامه به روایت دیگری که دستور سیلی زدن به کفار را بیان کرده اشاره کرد و گفت: مراد از این روایت اقتدار در مقابل کفار است که نمونه های عینی آن در قرآن و کلمات بزرگان نیز بیان شده است و مقصود صرف سیلی زدن نیست بلکه باید در مقابل زورگویی و تجاوز مستکبران عالم، مقاومت کرد و زمینه آن تشکیل حکومت مقتدر اسلامی است.

آیت الله مقتدایی در پایان به روایت دیگر نیز اشاره کرد و ابراز داشت: روایت دیگری نیز خیر امت را در سایه شمشیر مطرح می کند که مراد همان اقتدار مسلمانان در سایه حکومت اسلامی است و می توان با بررسی تمام ادله همین حقیقت را دریافت که حکومت اسلامی باید در هر عصری باشد و مسلمانان نیز وظایف متقابل حاکم و مردم را بدانند که بدان خواهیم پرداخت.

تقریر درس

آیت الله مقتدایی در جلسه گذشته در خصوص روایت"کل رأیة" اشکال سومی را مطرح کرد و گفت: امر به معروف و نهی منکر گاهی اقتضاء می کند که جمعی در مقابل حکومت جور بایستند و مقدمه آن نیز واجب است که همان تشکیل حکومت است پس برای نهی از منکر واجب است که چنین تشکلی ایجاد کرد و پرچمی باشد که ایستادگی کند و تشکیل حکومت برای این امر واجب است

بررسی اشکال سوم به صحیحه

اشکال سومی که به صحیحه و سه روایت دیگر که می گفت هر پرچمی قبل از قیام امام زمان (عج) برافراشته شود صاحب آن طاغوت است وارد بود بیان شد. ایراد سوم این بود که ادله قطعیه از آیات و روایات داریم که بر وجوب امر به معروف و نهی از منکر و جهاد با دشمن در راه اسلام و دفاع از دین، دلالت دارد.

گاهی در مقام امر به معروف و نهی از منکر باشیم نیاز هست که حکومت حقه ای تشکیل شود و ولی در رأس حکومت باشد و در سایه آن امر به معروف و نهی از منکر صورت گیرد. اگر قضیه این گونه شد که حاکم طاغوتی بود که انحراف و بدعت در اسلام ایجاد کرد و امور عدوانی و خلاف شرع را رائج می کرد باید به عنوان امر به معروف و نهی از منکر با آن حکومت طاغوتی مبارزه کرد. اینجا باید پرچمی برافراشته شود و ولی واجد شرائط باشد که زمام امور و ریاست آن را به دست بگیرد و مبارزه کند.

امر به معروف و نهی از منکر نیز سه مرحله قلبی، زبانی و عملی دارد. در روایت جلسه سابق نیز نهی از منکر با شمشیر مطرح شد تا اعلای کلمة الله صورت گیرد. شرط مساله این است که تجهیزات و امکاناتی باشد و نظامی داشته باشد تا قدرت بر مبارزه داشته باشند. مراد از سیف این نیست که اگر شخصی مشروب خورد گردنش را قطع کنند بلکه مراد «قدرت» است که کنایه از حکومت مقتدری است که دارای نظام و لشکر و تجهیزات باشد.

روایات متعدد مشابه این روایت نیز مطرح است که مشخص است گاهی در طول زمان برای ایجاد امر به معروف و نهی از منکر نیاز به تشکیلاتی داریم. زمانی که نهی از منکر فریضه عظمیه ای است، مقدمه آن هم که تشکیل حکومتی است لازم و واجب است و زمانی که این امر واجب شد، آن روایت نمی تواند به صورت مطلق صحیح باشد و آن را طرح می کنیم.

روایت دیگر

حدیثی است که جابر از امام باقر علیه السلام نقل می کند و بسیار طولانی است و شاهد سخن را بیان می کنیم: «فَأَنْکِرُوا بِقُلُوبِکُمْ وَ الْفِظُوا بِأَلْسِنَتِکُمْ وَ صُکُّوا بِهَا جِبَاهَهُمْ وَ لَا تَخَافُوا فِی اللَّهِ لَوْمَةَ لَائِمٍ فَإِنِ اتَّعَظُوا وَ إِلَى الْحَقِّ رَجَعُوا فَلَا سَبِیلَ عَلَیْهِمْ إِنَّمَا السَّبِیلُ عَلَى الَّذِینَ یَظْلِمُونَ النَّاسَ وَ یَبْغُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ هُنَالِکَ فَجَاهِدُوهُمْ بِأَبْدَانِکُمْ وَ أَبْغِضُوهُمْ بِقُلُوبِکُمْ غَیْرَ طَالِبِینَ سُلْطَاناً وَ لَا بَاغِینَ مَالًا وَ لَا مُرِیدِینَ بِالظُّلْمِ ظَفَراً حَتَّى یَفِیئُوا إِلَى أَمْرِ اللَّهِ وَ یَمْضُوا عَلَى طَاعَتِهِ.»[1] در مرحله اول با قلبتان ناراحت شوید و در مرحله بعد با زبان هشدار دهید و در مرحله سوم نیز اقدام عملی داشته باشید. کلمه«صکوا» به معنای سیلی زدن است که در جریان حضرت ابراهیم و مهمانی که فرشتگان نازل شدند نیز همین کلمه آمده است که می خواستند قوم لوط را نابود کنند و اسحاق را به ایشان بشارت دادند. زمانی که همسرش این خبر را شنید از خوشحالی به صورتش زد.

«فَأَقْبَلَتِ امْرَأَتُهُ فی‏ صَرَّةٍ فَصَکَّتْ وَجْهَها وَ قالَتْ عَجُوزٌ عَقیم‏»[2] در اینجا نیز امام می فرماید در مرحله سوم به آنان سیلی بزنید که مرحله یدی همین است.

گاهی شخصی منکری را مرتکب می شود و با هم درگیر می شوند و به صورتش می زند اما گاهی در مورد گروهی سخن می گوید که شما می خواهید این گروه را نهی از منکر کنید. اینجا که نمی توان به صورت تک تک آن افراد سیلی زد! اینکه به صورتشان بزنید یعنی آنان را مغلوب و هلاک کنید.

در بین مردم نیز این اصطلاح رائج است که اگر گروهی بتوانند بر گروه دیگر مغلوب شوند می گویند سیلی محکمی به آنان زدیم. بنابراین سیلی به صورتشان زدن به معنای این است که ریشه آنان را کندیم و از بین بردیم.

امام (ره) گاهی این تعبیر را بیان می کردند: «سربازان اسلام به صدام سیلی زدند.» یا در جای دیگری فرموده بودند: «آمریکا از اسلام سیلی خورده است.»

مقام معظم رهبری نیز چند روز پیش فرمودند: «ما به آنان سیلی می زنیم و آنان به ما سیلی نمی زنند.» پس مراد از مرحله سوم که امام می فرماید: «صکوا بها جباههم» یعنی با آنان بجنگید و مغلوبشان کنید.

بنابراین اگر چنین سخنی در زمانی پیش بیاید، امام معصوم دستور داده است که با آنان بجنگید که این نیاز به مقدماتی دارد که باید حکومت و نظام و فرمانده کل باشد تا وسائل جنگی تهیه کند و بتوانند به دشمنان سیلی بزنند.

چنین نهی از منکر عظیمی به چنین حکومتی نیاز دارد و همان طور که خود نهی از منکر فریضه عظیمه است، مقدمه آن برای سیلی زدن به دشمن نیز واجب است. پس تشکیل حکومت اسلامی واجب است تا بتواند چنین نهی از منکری داشته باشد.

در مساله حج استثناء شده است که اگر استطاعت محقق شد وجوب خواهد آمد و نباید با این مساله خلط شود. اگر موضوع محقق شود، شخص مستطیع است و باید مقدمات حج را به جا آورد. زکات نیز بر شخصی واجب است که گندمش به حد نصاب برسد و اگر به حد نصاب نرسیده است واجب نیست. در مساله امر به معروف و نهی از منکر بر تمامی انسان ها واجب است که مرتبه سوم آن انکار به سیف است.

گاهی ممکن است گروه حدود 100 نفر باشند اما انسجام نداشته باشند و مراد از سیف قدرت است که باید فرماندهی شوند و سازکاری داشته باشند که داشتن چنین تشکیلاتی با هر نامی واجب است. پس امام که فرمود باید مغلوبشان کنید و به آنان سیلی بزنید یعنی باید تشکیلاتی داشته باشید.

آخرین روایت

این روایت نیز از امام صادق علیه السلام از ابواب جهاد عدو در کتاب وسائل مطرح شده است: «مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ عُمَرَ بْنِ أَبَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْخَیْرُ کُلُّهُ فِی السَّیْفِ وَ تَحْتَ ظِلِّ السَّیْفِ وَ لَا یُقِیمُ النَّاسَ إِلَّا السَّیْفُ وَ السُّیُوفُ مَقَالِیدُ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ.» تمام خیر زیر سایه شمشیر است و چیزی جز آن نمی تواند مردم را به صراط مستقیم بیاورد و شمشیرها کلیدهای بهشت هستند.

در این روایت نیز کلمه «سیف» آمده است که مراد از آن شمشیر نیست و کنایه از قدرت و قوت جماعتی است. تمام خیر یا گروه شجاع و قوی است و که مردم را به سمت صراط مستقیم هدایت می کند. ما که می خواهیم مردم را به سمت صراط مستقیم بیاوریم نیاز به مقدمه ای دارد که واجب است همان طور که اصل کار واجب است و باید حکومت یا تشکیلات مقتدری باشد تا بتواند اقامه امر به معروف و نهی از منکر نماید.

این ادله قطعیه محقق و موکد است که با آن صحیحه طاغوت بودن رایت قبل از قیام حضرت منافات دارد. برخی از این روایات صحیح و برخی ضعیف است اما از مجموع آن خبر قطعی حاصل می شود که امام تکلیف قطعی برای وجوب نهی از منکر بیان کرده است و باید تشکیلات قدرتمندی باشد تا به این کار موفق شویم. پس تشکیل حکومت در عصر غیبت نه تنها هیچ اشکالی ندارد بلکه گاهی واجب است.

جمع بندی

اصول بحث ولایت فقیه تا اینجا تمام است اما مطالب جمعی است که می توانیم آنها را نیز بیان کنیم.

وظایف متقابل رهبر و امت

شخصی که ولی فقیه شد و حکومتی تشکیل داد و تصدی نظام را به عهده گرفت، حقی به گردن مردم دارد و متقابلاً مردم نیز حقی به گردن والی دارند که باید حقوق را بدانیم. حضرت امیرمومنان علیه السلام در نهج البلاغه فراوان ذکر می کند که شما برگردن من حقی دارید و من نیز بر گردن شما حق دارم که باید بحث شود.

یکی از حقوق، اطاعت از رهبری است و بر عهده مردم چنین حقی است. «یجب علی الامة الاطاعة» این حق را او به گردن مردم دارد که از قرآن می توان به این آیه استناد کرد:

«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فی‏ شَیْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْویلا»[3] از این آیه استفاده می شود که اطاعت رهبر و ولی اسلامی بر همگان واجب است و همه باید اطاعت کنند.

تطبیق آیه بر ولی فقیه چگونه باید باشد؟

ابتدا امر می کند که باید از خدا اطاعت کنید و این امر واجب است.  اطاعت از خدا به معنای اطاعت از احکام الهی است که جعل کرده است. طبق اینکه گفته است اطاعت از امر خدا واجب ارشادی است و امر مولوی نیست زیرا عقل انسان، دلیل محکم و قوی است که هر مخلوقی باید از خالقش اطاعت کند. پس امر «اطیعوا» امر ارشاد به این عقل است.

واژه «اطعیوا الرسول و اولی الامر» نیز نوعی اطاعت است. پیامبر صلی الله علیه و آله امری برای احکام دارد که به مردم دستور می دهد این کارها را انجام دهید و برخی امور را ترک کنید. مسائلی که امر به احکام است در واقع همان اطاعت از خداست و امر پیامبر نیست و زمانی که پیامبر به امت فرمود نماز خواندن واجب است در واقع خدا را اطاعت می کنند. 

اگر رسول با توجه به اینکه حاکم است و زمام امور را به دست دارد و حکم می کند، اوامری دارد که مولوی است و باید انجام پذیرد. به طور مثال فرمانده ای قرار می دهد یا والی معین می کند که امر مولوی پیامبر است و هر دوگونه از اوامر هم برای مردم واجب است که اطاعت کنند. اینکه کلمه «اطیعوا» تکرار شد منشاء همین سخن است که چگونه باید بر ولی فقیه حمل شود سخن بعدی است که در جلسه آتی بیان خواهیم کرد./926/ف

مقرر: محسن جوادی صدر

پی نوشت:

[1] . وسائل الشیعه کتاب الجهاد باب 3 از ابواب جهاد روایت اول

[2] . سوره ذاریات آیه 20

[3] . سوره نساء آیه 59

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۰ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۵:۳۱:۳۹
طلوع افتاب
۰۶:۵۶:۵۱
اذان ظهر
۱۳:۱۱:۳۵
غروب آفتاب
۱۹:۲۵:۴۱
اذان مغرب
۱۹:۴۲:۳۹