vasael.ir

کد خبر: ۸۷۱۷
تاریخ انتشار: ۳۱ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۸:۵۲ - 21 June 2018
تبیین الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت/ بخش 2

نشست تخصصی| الگوی پیشرفت اسلامی نیازمند تحول در عرصه فقاهت و استنباط است

وسائل- آیت الله میرباقری با اشاره به ارکان توسعه و راههای دستیابی به الگوی پیشرفت اسلامی گفت: الگوی پیشرفت اسلامی باید ناظر به همه عرصه های اجتماعی از بنیان ها تا ساختارها و طراحی محصولات اجتماعی ومقیاس طراحی ما جامعه جهانی باشد و برای دستیابی به این امر نیازمند به تحول در عرصه فقاهت و استنباط مکتب معطوف به توسعه هستیم.

به گزارش خبرنگار وسائل، آیت الله سید محمدمهدی میرباقری؛ نماینده مجلس خبرگان رهبری و رییس فرهنگستان علوم اسلامی قم در سلسله جلسات اندیشه ای فرهنگی با عنوان«تبیین الگوی اسلامی،ایرانی پیشرفت» که 28 خردادماه در سالن آمفی تئاتر دانشگاه علوم اسلامی رضوی برگزار شد، به بیان ارکان توسعه و راههای دستیابی به الگوی پیشرفت اسلامی پرداخت.

در بخش نخست این نشست به بیان چهار موضع گیری متفاوت در برابر تمدن غرب اشاره شد که مدل مواجهه ما با این تمدن مدل امام خمینی(ره) که همان مدل استحاله غربی است که در این مدل به مقیاس کارآمدی الگوی پیشرفت ما به صورت جهانی نه فردی تأکید شده است که در این مدل الگوی پیشرفت باید معطوف به کارآمدی در تحول جهانی باشد که در قدم نخست طراحی یک مدل اخلاقی کارآمد در عرصه جامعه ضرورت است و در عین حال برنامه ها در سه ساختار خرد و کلان و توسعه ای طراحی شود.

در بخش دوم و پایانی این نشست آیت الله سید محمدمهدی میرباقری به بررسی دیگر ارکان توسعه شامل نیروی انسانی و علوم انسانی اسلامی و الزامات الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی پرداخت که مشروح آن در ذیل تقدیم خوانندگان محترم می شود. 

مهمترین رکن مدیریت توسعه، مدیریت تحول انسانی است

یکی از ارکان این برنامه ریزی و در عین حال مهمترین رکن آن برنامه ریزی برای تحول انسانی است بدان معنا که مهمترین رکن مدیریت توسعه، مدیریت تحول انسانی است چرا که تحقق توسعه ممکن نیست مگر با تحول نیروی انسانی و اگر چه شما انسانها را متحول نکنید امکان تحقق یک الگوی پیشرفت در شکل غربی و اسلامی وجود ندارد.

غرب هم برای موفقیت در ایجاد توسعه به دنبال تحول و تغییر بافت انسانی جامعه است و به این نکته توجه دارند که طراحی یک الگو بدون توجه به تحول انسانی مقدور نیست و این طور نیست که شما اگر فناوری ها و دانش را منتقل کنید با انتقال صرف علوم عقلی توسعه حاصل شود بلکه باید بافت انسانی عوض شود و لذا آنها برای ایجاد الگوی توسعه یکی از نقاطی را که تمرکز دارند تحول همین بافت انسانی است ودر عین حال نیاز است که بینش و تفکر و اعتقادات و اخلاق انسان تغییر کند تا الگوی پیشرفت متناسب را بپذیرد.

الگوی پیشرفت اینگونه نیست که با اخلاق و فرهنگ انسانی کاری نداشته باشد

لذا باید توجه داشته  باشیم که الگوی پیشرفتی که جبهه مقابل ما تعریف می کند صرفا الگویی نیست که فقط ناظر به تحولات ساختاری و تحولات در حوزه علم و فناوری باشد و کاری با اخلاق و فرهنگ انسانی نداشته باشد بلکه برعکس چرا که انسان مدرن، الگوهای مدرن را تحمل می کند و انسانی که مدرن فکر می کند برنامه ریزی برای تحولات مدرن انجام می دهد و آنها دنبال این موضوع هستند و می خواهند انسان مطلوب خودشان را طرحی کنند چرا که تا طراحی انسان مطلوب نداشته باشند و برنامه ریزی نکنند برای اینکه انسان مطلوب را بسازند امکان دستیابی به الگوی توسعه نیست و البته می گویند این انسان مطلوب را باید در بستری قرار دهیم که در این شرایط متناسب با برنامه ریزی توسعه عمل کند و این انسان باید مدرن باشد.

 

 

لذا انسان مطلوبی که آنها در نظر می گیرند انسان طبیعی، منفعت طلب، سودجو و بلکه فردگرا و مسؤولیت ناپذیراست که می گویند ما باید اینگونه انسانی را تربیت کنیم ولی در بستر و شرایطی قرار دهیم که بشود در رقابت با انسان های دیگر در توازن قرار گیرد چرا که این انسان های سودجو اگر نتوانند بستر توازن را در تعامل با آنها برقرار کنند کار آنها به تعارض و درگیری و نزاع کشیده می شود که برای اینکه این اتفاقی نیفتد باید طراحی انجام شود که آنها برای برطرف سازی این امر بستری که ایجاد می کنند با قدرت مسلط است و یا ممکن است بستر رقابت و بازار آزاد و امثال اینها باشد.  

انتقال تکنولوژی بدون تحول بافت انسانی جامعه منتهی به توسعه نخواهد شد

بنابراین به صورت قطعی آنها معطوف به تحول انسانی هستند و این گونه نیست که کاری با بافت انسانی جامعه و فرهنگ و اعتقادات آن نداشته باشند و فقط بخواهند پیشرفت را بیاورند چرا که الگوی پیشرفت یک الگوی همه جانبه است که اعماق جامعه را از جمله بافت انسانی و فرهنگ جامعه را تغییر می دهد و کاملا توجه دارند که انتقال تکنولوژی بدون تحول بافت انسانی جامعه منتهی به توسعه نخواهد شد و به همین دلیل در ابتدا انسان ها باید متحول شوند تا امکان دستیابی به توسعه فراهم شود .

انسان مطلوب جامعه غرب غیر از انسان مطلوب جامعه اسلامی است

در الگویی که ما برای الگوی پیشرفت می دهیم غیر از اینکه باید مقیاس آن جامعه جهانی باشد و ناظر به بنیان های اجتماعی و درعین حال ناظر به تحول در ساختارهای جامعه باشد باید الگوی پیشرفت معطوف به انسان  باشد والگوی متناسب با انسان مطلوب باشد و کاملا واضح است که تفاوت جدی در اینجا پیدا می شود چرا که انسان مطلوب جامعه غرب غیر از انسان مطلوب جامعه اسلامی است و انسان طبیعی که آنها تعریف می کنند منفعت طلب و سودجواست و انسان مطلوبی که اسلام تعریف می کند، انسانی است که بر محور ولی خود فداکاری و ایثار می کند

بخش عمده الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی بر عهده علوم انسانی اسلامی است

با توجه به اینکه انسان یکی از ارکان مهم برنامه ریزی در الگوی پیشرفت است و به همین دلیل با توجه به این امر  تحول در علوم انسانی و زیر ساخت های این علوم اتفاق می افتد و این نگاه که غرب با انسان کاری ندارد و می خواهد فقط پیشرفت ایجاد کند همان چیزی که در آغاز دوره مشروطه بیان شد که  آنان می خواهند بدون اصطکاک با فرهنگ جامعه، ایمان و اعتقادات اجتماعی طراحی داشته باشند که فقط بهره وری انسان از طبیعت افزایش پیدا کند این یک تلقی نادرست از پیشرفت است  چرا که الگوی توسعه، الگویی است که معطوف به تحولات انسانی است و دنبال تغییراعتقادات و اخلاق انسان و بافت انسانی است.

 

 

ما هم اگر بخواهیم یک الگوی پیشرفتی را در مقیاس جامعه جهانی طراحی کنیم به صورت قطعی باید توجه به بافت انسانی جامعه جهانی داشته باشیم چرا که نمی شود بافت انسانی جامعه جهانیُ تغییر نکند و یک الگوی پیشرفت دیگری تعریف شود و این  اصلی ترین قسمت توسعه است که بخش عمده آن برعهده علوم انسانی اسلامی است.

اگردنبال این موضوع باشیم و فضا را فضای رقابت جهانی ببینیم و رقابت تمدنی به دنبال یک الگوی توسعه ای باشد  که الگوی طراحی یک تمدن در مقیاس جامعه جهانی است که تمدنی همه جانبه است  در واقع مراحل دستیابی  به آن سوی رهبر معظم انقلاب در پنج مرحله تبیین شده است.

الگوی پیشرفتی که ما داریم الگویی معطوف به تحول تمدنی و الگویی همه جانبه از بنیان های اجتماعی تا کارآمدی اجتماعی است و الگوی تحول هم معطوف به تمامیت جامعه جهانی است و اصلی ترین رکن آن تحول بافت انسانی و ایجاد یک بافت انسانی متناسب با توسعه است و برای تحقق این چنین امری الزاماتی وجود دارد.

الزامات الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی/ طراحی الگوی پیشرفت بدون دخالت دین به استحاله دین به نفع تجدد و مدیریت توسعه است  

نکته اول این است که دین نسبت به چنین تحولی نمی تواند بی تفاوت باشد که اگر بخواهد در بستر اجتماعی حضور پیدا کند باید حضور آن در مقیاس توسعه باشد و عهده دار تکامل اجتماعی و تحول اجتماعی باشد و نیاز است یک مدل تکامل جدید را در مقابل تکامل مادی ارائه کند و نمی شود که شما بگویید یک تعریف از تکامل وجود دارد و همان تعریف بر جهان حکومت می کند و دین نسبت به آن تعریف نظر ندارد و در عین حال در عرصه حیات اجتماعی دخالت می کند که این امر در نهایت به استحاله دین به نفع تجدد و مدیریت توسعه ختم خواهد شد.

اگر دین بخواهد در عرصه حیات اجتماعی بشر حضور فعال داشته باشد این حضوربه صورت قطعی باید معطوف به طراحی در مقیاس توسعه جهانی باشد وگرنه آن مدلی که تکامل اجتماعی را طراحی و تعریف می کند  فرهنگ خودش را می آورد و فرهنگ دین به  تدریج در جامعه منزوی خواهد شد و دینداری به نفع توسعه تغییر خواهد کرد.

در حال حاضر از فقه در مقیاس طراحی نظامات و بالاتر از آن فقه مدیریت تحول اجتماعی برخوردار نیستیم

نکته دوم اینکه برای دستیابی به چنین تحولی ما نیاز به یک تحول در عرصه تفقه دینی داریم و باید تفقه دینی در مقیاس طراحی توسعه اتفاق بیفتد و درحال حاضر ظرفیت تفقه دینی ما در عرصه فقه و در عرصه کلان  و اخلاق معطوف عمدتا معطوف به عرصه حیات فردی است البته در همه عرصه ها اینگونه نیست و از طرفی در فقه معطوف به فقه موضوعات است ما در حال حاضر از فقه در مقیاس طراحی نظامات و بالاتر از آن فقه مدیریت تحول اجتماعی برخوردار نیستیم و البته نمی خواهم بگویم که هیچ ظرفیتی در فقه موجود ما نیست بلکه ظرفیت هایی وجود دارد اما ما فاقد یک تفقه در مقیاس طراحی توسعه هستیم و مأموریت تفقه دینی چه در عرصه فقه و اخلاق و تبیین ارزش های دینی و در عرصه اعتقادت و کلان ارتقای ظرفیت فقه از فقهی که مقیاس آن فرد است به فقهی که مقیاس آن جامعه و تکامل اجتماعی است، می باشد و از موضوعات باید به فقه نظامات و فقه مدیریت اجتماعی باید ظرفیت تفقه دینی ارتقاء یابد و برای رسیدن به توسعه علاوه بر تحول در تفقه دینی( منظور فقط فقه اسلامی واحکام نیست، تفقه دینی در عرصه تکالیف توصیفی و فقه احکام و اخلاق و اعتقادت) است که دراین سه عرصه مقیاس این تفقه دینی به رهبری جامعه جهانی و توسعه ارتقاء پیدا کند و اگر ما نرم افزارهای فقه دینی خودمان و ظرفیت های آن را افزایش ندهیم طبیعتا نمی توانیم طراحی الگوی پیشرفت داشته باشیم.

آنچه که در عرصه تفقه دینی به آن نیاز داریم این است که مکتب توسعه اسلامی که اعم از مکتب فکری و اخلاقی و کلامی است را بتوانیم استنباط کنیم و طبیعتا ظرفیت فقه ما و مدل تفقه دینی ما باید در این راستا ارتقاء پیدا کند و آن چیزی که می تواند زیر ساخت طراحی یک توسعه باشد تفقه و مکتب در مقیاس توسعه و پیشرفت است.

 اکتفا به فلسفه توسعه و طراحی علوم پیشرفت مبتنی بر فلسفه مضاف کافی نیست

اکتفا به فلسفه توسعه و طراحی علوم پیشرفت مبتنی بر فلسفه مضاف برای فلسفه توسعه کافی نیست و بر فرض ما اگر بتوانیم ظرفیت فلسفه اسلامی موجود را در مقیاس فلسفه های مضاف افزایش و ارتقاء بدهیم و به استنباط فلسفی توسعه برسیم و بتوانیم فلسفه مضاف را به دست آوریم و مبتنی برآن طراحی پیشرفت داشته باشیم این منتهی به پیشرفت اسلامی نخواهد شد و منتهی بر حاکمیت انبیاء بر مدیریت و توسعه اجتماعی نخواهد شد و منتهی به یک توسعه فلسفی با حاکمیت ادبیات فلسفه بر توسعه خواهد شد نه فرهنگ دینی.

 

 

علومی که توسعه را پشتیبانی می کنند علوم مبتنی بر تفکر دینی باشد

آنچه که ما در زیر ساخت فرهنگی برای دستیابی به پیشرفت اسلامی به آن نیاز داریم عبارتست از یک مکتب که ما نیاز به استنباط مکتب توسعه و مکتب مضاف به توسعه هستیم که این مکتب شامل احکام اخلاقی، توصیفی و فقهی خواهد بود که در مقیاس پیشرفت در جامعه جهانی باشد و این یکی از ضرورت های ماست و علاوه بر آن ما نیاز به علوم انسانی داریم و حتما باید طراحی علومی را داشته باشیم که پشتیبان توسعه هستند و درنگاه ما فقط علوم انسانی نیست و باید همه علوم را از نوطراحی کرد و از طرفی علومی که توسعه را پشتیبانی می کنند علوم  مبتنی بر تفکر دینی باشد.

در عرصه فناوری هم همین طور است و ما باید به دنبال طراحی فناوری های جدید مبتنی بر این مکتب پیشنهادی باشیم و بنابراین تحول در عرصه تفقه دینی در استنباط مکتب پیشرفت که مفاهیم دینی پشتیبان پیشرفت را استنباط می کند و هم به دنبال علوم پشتیبان اعم از علوم تجربی و نظری وهم به دنبال فناوری هایی که توسعه را پشتیبانی می کنند، باشیم و بر محور این مجموعه الگوی پیشرفت را طراحی کنیم .

جمع بندی مباحث

طراحی الگوی پیشرفت نیازمند به پیش نیازهایی است که ضرورت دستیابی به یک الگوی پیشرفت در مقیاس جامعه جهانی است که بتواند موازنه جهانی را به نفع اسلام تغییر بدهد و ناظر به یک تحول همه جانبه در مقیاس جامعه جهانی به نفع اسلام باشد و معادلات و تعاریف حاکم بر جهان را مبتنی بر ادبیات اسلام عهده دار باشد که ما نیاز به این الگوی توسعه داریم.

این الگو باید ناظر به همه عرصه های اجتماعی از بنیان ها تا ساختارها و طراحی محصولات اجتماعی و مقیاس طراحی ما جامعه جهانی باشد و برای دستیابی به این امر نیازمند به تحول در عرصه فقاهت و استنباط مکتب معطوف به توسعه هستیم که این مکتب سه لایه از مفاهیم را تحت پوشش قرار می دهد که فقه و اعتقادت و اخلاق است و علاوه بر آن باید به دنبال تحول در عرصه علوم باشیم که علوم پشتیبان برای توسعه دینی را تولید کنیم چرا که با علم سکولار نمی توان برنامه ریزی برای پیشرفت اسلامی کرد ومجموعه اینها را در اختیار طراحی الگوی پیشرفت قرار دهیم.

 طراحی الگوی پیشرفت جامعه در مقیاس جامعه جهانی و دستیابی به یک تمدن و طراحی نقشه راه برای رسیدن به تمدن اسلامی نیازمند به این الزامات است  که بخشی از آنها فراهم شده است و یا زیرساخت های آن در حال فراهم سازی است و ما بقی در عرصه نخبگانی در حال تحقق و دستیابی است./502/ف

تهیه و تنظیم: فاطمه ترزفان

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۳۱ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۵۹:۲۸
طلوع افتاب
۰۶:۲۹:۱۰
اذان ظهر
۱۳:۰۶:۰۰
غروب آفتاب
۱۹:۴۲:۱۰
اذان مغرب
۱۹:۵۹:۴۳