vasael.ir

کد خبر: ۸۷۱۵
تاریخ انتشار: ۳۱ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۸:۱۹ - 21 June 2018
آیت الله مقتدایی/ جلسات 27 تا 29

ولایت فقیه| دلیل روایی بر بطلان قیام احمد الحسن

وسائل- آیت الله مقتدایی با اشاره به روایت عمربن حنظله گفت: این روایت اجازه پذیرش مهدی موعود قبل از علائم را مردود شمرده است نه اینکه هر قیامی مردود باشد. بلکه تنها قیام افرادی که خودشان را مهدی موعود می دانند نظیر قبل از بروز این علائم باطل است لذا برای اثبات حرمت قیام و تشکیل حکومت اسلامی این روایت قابل استناد نیست.

به گزارش خبرنگار وسائل، آیت الله مقتدایی، در جلسات بیست و هفتم تا بیست و نهم درس خارج فقه ولایت فقیه که در مدرسه مبارکه دارالشفاء برگزار شد، به بررسی ادله مخالفان تشکیل حکومت در عصر غیبت پرداخت.

آیت الله مقتدایی در ابتدای درس خارج ولایت فقیه بیان داشت: در مقبوله عمر بن حنظله راوی سوال می کند اگر شخصی از اهلبیت شما خروج کرد بایداز او تبعیت کنیم که اگر این عبارت در نظر عرف دقت شود، الغای خصوصیت می شود و میزان را خروج می دانند که حضرت نهی فرموده اند.

این استاد حوزه در ادامه ابراز داشت: روایت اجازه پذیرش مهدی موعود قبل از این علائم را مردود شمرده شده است نه این که هر قیامی مردود باشد. بلکه تنها قیام افرادی که خودشان را مهدی موعود می دانند قبل از بروز این علائم باطل است لذا برای اثبات حرمت قیام و تشکیل حکومت اسلامی قابل استناد نیست.

آیت الله مقتدایی در مورد روایت متناقض تشکیل حکومت اسلامی اظهار داشت: سه روایت یا مضمون شبیه هم در نهی قیام و خروج وارد شده است و ویژگی هر سه وحدت راوی یعنی مالک بن أعین است که از امام پنجم نقل می کند و لفظ عبارت و محتوای هر سه نیز واحد است و احتمال یک روایت بودن نیز هست.

وی در ادامه افزود: سند روایتی که از ابابصیر نقل می شود مشکلی ندارد و مورد تایید است اما در روایت دیگر علی بن حمزه بطائنی وجود دارد که واقفیه است و سبب خدشه در سلسله سند حدیث است.

این استاد حوزه در ادامه ابراز داشت: نهایتاً یک روایت با این مضمون وجود دارد که سندش صحیح است و عبارت نیز روشن است و طاغوت بودن شخصی که قبل از ظهور پرچمی برافراشته کند را نشان می دهد.

تقریر درس

بررسی روایات متناقض با قیام و تشکیل حکومت اسلامی

روایتی که در جلسه گذشته بیان شد در حقیقت دو روایت بود. بیان شد ولو این که الفاظ مشابه هستند ولی یک روایت از امام باقر علیه السلام و دیگری از امام صادق علیه السلام بیان شد. به این دو روایت تمسک کردند که قبل از قیام حضرت مهدی (عج) هر گونه قیامی باطل است.

به دو روایت پاسخ داده شد و گفتیم طبق بیان معصوم علیه السلام ضرر گرد و غباری که ایجاد شده است به خود شخص بر می گردد و پیداست قضیه ای در خارج وجود داشته که حضرت بدان اشاره فرموده اند. از تعابیر «هلک المستأجلون» و «هلک المحاضیر» مشخص است که باید واقعیتی در خارج باشد و امام علیه السلام از آن واقعیت خارجی مذمت فرموده اند.

خروج های بی موقع و بی مبنا که از روی احساسات است مورد نهی امام است و در موقعیت این نیست که حکم کلی الهی بیان شود که قبل از ظهور امام زمان (عج) هیچ گونه قیامی صحیح و حق نیست.

روایت ششم بر نهی قیام

مرحوم کلینی از عمر بن حنظله این روایت را نقل کرده است: «مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ أَبِی أَیُّوبَ الْخَزَّازِ عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ خَمْسُ عَلَامَاتٍ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ- الصَّیْحَةُ وَ السُّفْیَانِیُّ وَ الْخَسْفُ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّکِیَّةِ وَ الْیَمَانِیُّ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنْ خَرَجَ أَحَدٌ مِنْ أَهْلِ بَیْتِکَ قَبْلَ هَذِهِ الْعَلَامَاتِ أَ نَخْرُجُ مَعَهُ قَالَ لَا فَلَمَّا کَانَ مِنَ الْغَدِ تَلَوْتُ هَذِهِ الْآیَةَ- إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّماءِ آیَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِینَ فَقُلْتُ لَهُ أَ هِیَ الصَّیْحَةُ فَقَالَ أَمَا لَوْ کَانَتْ خَضَعَتْ أَعْنَاقُ أَعْدَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.»[1]             

پنج علامت حتمی قبل از قیام حضرت مهدی (عج) واقع می شود:

1-   صیحه آسمانی؛ ندای آسمانی که همه می شنوند و ابتدای روز واقع می شود.

2-   سفیانی؛ شخصی با مشخصات مشخص که در روایات بیان شده است خروج می کند.

3-   خسف؛ به زمین فرو بردن که مربوط به سپاه سفیانی است که در زمین اتفاق می افتد.

4-   قتل نفس زکیه؛ شخصی که خصوصیات روشنی ندارد به شهادت می رسد.

5-   خروج یمانی؛ از علائم قطعیه که در روایات تأیید شده و خروجش از نشانه های حق است.

نکته: این شخصی که مدعی یمانی بودن است و نامش «احمد الحسن» است، از افراد کذابی است که حتی جایگاه او نیز مشخص نیست. قبل از قیام حضرت این پنج علامت واقع می شود. راوی سوال می کند: فدایتان شوم! اگر قبل از این علامات شخصی از اهلبیت شما خروج کرد باید اطاعت کنیم و از او تبعیت داشته باشیم؟ حضرت فرمودند: خیر.

در این روایت مورد نظر راوی سوال می کند اگر شخصی از اهلبیت شما خروج کرد بایداز او تبعیت کنیم که اگر این عبارت در نظر عرف دقت شود، الغای خصوصیت می شود و میزان را خروج می دانند که حضرت نهی فرموده اند. پس تا زمان ظهور امام زمان (عج) طبق این روایت خروج ممنوع است.

به صورت کلی هر شخصی به هر انگیزه ای خروج کرد چه قصد حق و چه دعوت به نفس کرد طبق روایت حرام است و برافراشتن هیچ پرچمی جایز نیست.

پاسخ به استدلال فوق

اگر در این روایت نیز دقت شود، با بیان علامت مشخص است که در ذهن سائل خطور کرده که آیا علائم فوق حتمی است و امکان ندارد قبل از آن امام زمان ظاهر شود؟ یعنی ظهور حضرت قبل از این علائم ممتنع است و اگر شخصی بگوید من مهدی موعود هستم پذیرفته نیست.

این سوال مناسبی است که در ذهن ایشان خطور کرده است و اجازه پذیرش مهدی موعود قبل از این علائم مردود شمرده شده است نه این که هر قیامی مردود باشد. تنها قیام افرادی که خودشان را مهدی موعود می دانند قبل از بروز این علائم باطل است.

پس این روایت نمی توان دلیل این باشد که هر قیامی قبل از ظهور باطل است و در این مقام نیست بلکه در صدد بیان رد مدعی مهدویت قبل از بروز علائم پنج گانه است.

بررسی سند روایت

در دراسات بیان کرده است: «سند الروایة لابأس به و إن کان فی ثبوت وثاقة عمر بن حنظله کلامٌ» در روایاتی که برای اصل ولایت فقیه مورد بررسی قرار داد به مقبوله عمر بن حنظله نیز اشاره کردیم و در همان جا نیز اشاره کردیم که اشکالی در این باره وجود دارد اما علما این مقبوله را تایید کرده اند.

همان طور که ایشان بیان کرد، غیر از شخص عمر بن حنظله که کلامی در مورد ایشان هست ما بقی رواة حدیث مورد تأیید هستند و در رجال به ثقه تعبیر شده اند.

مرحوم کلینی در مورد عمر بن حنظله روایتی را در کتاب شریف کافی در اوائل باب اوقات الصلاة الظهر و العصر بیان کرده است. «عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ یُونُسَ عَنْ یَزِیدَ بْنِ خَلِیفَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ عُمَرَ بْنَ حَنْظَلَةَ أَتَانَا عَنْکَ بِوَقْتٍ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِذاً لَا یَکْذِبُ عَلَیْنَا قُلْتُ ذَکَرَ أَنَّکَ قُلْتَ إِنَّ أَوَّلَ صَلَاةٍ افْتَرَضَهَا اللَّهُ عَلَى نَبِیِّهِ ص الظُّهْرُ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ فَإِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ لَمْ یَمْنَعْکَ إِلَّا سُبْحَتُکَ ثُمَّ لَا تَزَالُ فِی وَقْتٍ إِلَى أَنْ یَصِیرَ الظِّلُّ قَامَةً وَ هُوَ آخِرُ الْوَقْتِ فَإِذَا صَار» عمر بن حنظله برای نماز ظهر و عصر وقتی را از طرف شما معین می کند. آیا این وقت را قبول کنیم؟ حضرت فرمودند: دروغ به ما نمی بندد. (گاهی این طور معنا می شود که راستگو و مورد اطمینانی است و ثقه بودن او را می فهمیم)

برخی می گویند این نه تنها دلیل مدح نیست بلکه مذمت استشمام می شود زیرا از حضرت سوال کرد که کلام او را قبول کنیم؟ حضرت فرمودند در این مورد به ما دروغ نبسته است؛ یعنی ممکن است در موارد دیگر دروغ بسته باشد و فقط همین مورد را درست می گوید. اگر کلامش همواره درست بود حضرت می فرمودند کلام او همیشه درست است.

برخی می گویند این نه تنها دلیل مدح نیست بلکه دلیل ذم است. چنین روایتی را مرحوم کلینی در مورد او نقل می کند اما به دو صورت از آن برداشت شده است. پس به این روایت در مورد ثقه بودن نمی توان اعتماد کرد.

اقوال دیگری نیز از علما در مورد عمر بن حنظله نقل شده است. ابن مسکان و صفوان بن یحیی از ایشان روایت نقل می کنند. صفوان از مشایخ است و در تعریف ایشان مطالب والایی بیان شده است. اعتماد کردن این دو شخص دلیل بر ثقه بودن اوست و اصحاب اجماع متفق هستند که دو نفر فوق از انسان های مورد اطمینان هستند.

علاوه بر این روایات متعددی در ابواب مختلف فقه از عمر بن حنظله نقل شده است و تمامی روایات او مورد قبول علماست.

شبهه: این دلیل نمی شود که برخی از ایشان روایت نقل کرده باشند و مورد وثوق باشد.

پاسخ: کلام شما درست است اما انسان هایی نظیر صفوان بن یحیی جایگاه ویژه ای دارند که برای ما اعتماد حاصل می شود. شخصی مانند صفوان با تمام احتیاطاتی که دارد از ایشان روایت نقل می کند اعتماد ما جلب می شود. این موارد قرینه ای برای ماست تا بتوانیم اعتماد کنیم.

مرحوم شهید ثانی در شرح بدایه و درایه می فرماید: «إن عمر بن حنظلة لم ینص الاصحاب علیه بجرح و لا تعدیل لکن أمره عندی سهلٌ لأنی حققتُ توثیقه من محلٍ آخر»؛ علما و اصحاب رجال با صراحت در مورد او رد یا قبولی بیان نکرده اند اما امر او نزد من آسان است زیرا من تحقیق و بررسی کردم و توثیق ایشان را از راه دیگری به دست آوردم.

زمانی که شهید این گونه می فرماید و خبر از تحقیقات خود در مورد شخصیت ایشان بیان می کند، موجب اعتماد و اطمینان ماست. بنابراین روایت ایشان همان طور که مشهور تلقی به قبول دارند، مقبوله است.

سوال: با روایتی که خدشه دارد چگونه اشکالی که به خود ایشان وارد است را رد کنیم؟ سخن شهید نیز امر شخصی است.

پاسخ: آری، اشکال به ایشان وارد است اما اصحاب تصریح نکرده اند که ثقه یا غیر ثقه است اما مرحوم شهید می فرماید که من تحقیق کردم و امر ایشان نزد من آسان است. سخن شهید در مورد شخصیت ایشان اگر چه نظر شخصی است اما در مورد راویان که تحقیق می کند کدام ثقه و کدام ثقه نیست، برای ما اطمینان آور است.

شهید نمی گوید اصحاب در مورد ایشان تحقیق نکرده اند بلکه می گوید ما نصی در مورد او نداریم و هیچ شخصی تصریح نکرده است اما خود شهید در این باره تحقیق می کند و نمی توان بدان خدشه وارد کرد.

باید بگوییم علما به ایشان اعتماد کرده اند و بر اساس روایات او فتوا داده اند. آن چه مربوط به عبارت امام است و برخی احتمال می دهند جایی دروغ گفته باشد، صرفاً به عنوان همان احتمال است و موردی پیدا نکرده اند که ایشان دروغی گفته باشد. همین مقدار برای ما کافی است که به روایت ایشان عمل کنیم و دلالت نیز مشخص شد که هر شخص قبل از ظهور علائم خمسه قیام کرد پذیرفته نیست نه این که هر شخصی  قیام کرد جایز نیست.

روایت هفتم متناقض با تشکیل حکومت

به روایاتی استدلال شد که برخی استناد می کنند در زمان غیبت و قبل از ظهور امام زمان (عج) هر گونه قیام و خروجی ممنوع  و باطل است و هیچ شخصی حق برافراشتن پرچم و قیام ندارد.

عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَى عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ الْمُخْتَارِ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: کُلُّ رَایَةٍ تُرْفَعُ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ فَصَاحِبُهَا طَاغُوتٌ یُعْبَدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.[2] هر قیامی قبل از ظهور امام زمان واقع شود، آن شخصی که این پرچم را به دست می گیرد و مردم را به قیام دعوت می کند طاغوت است و به منزله پرستش غیر خداست.

تا اینجا سخن در روایاتی بود که خروج و قیام قبل از ظهور امام زمان (عج) را مورد نهی قرار داده است و اجازه برافراشتن پرچم و تشکیل حکومت نیز صادر نشده است. چهار روایت بیان شد که مضمون همه یکی بود.

« کل رایة ترفع قبل قیام المهدی فصاحبها الطاغوت...»

سه روایت دیگر در کتاب الغیبة نعمانی بیان شده است که در وسائل ذکر نشده است اما در مستدرک بیان شده است. روایت فوق نیز در مستدرک از امام باقر علیه السلام ذکر شده است.

ویژگی این سه روایت وحدت راوی است که مالک بن أعین نام دارد. هر سه روایت را مالک از امام پنجم نقل می کند. لفظ عبارت و محتوای هر سه نیز واحد است و احتمال داده می شود که یک روایت باشد.

دلالت این روایات روشن است که امام به صورت قطعی بفرماید هر شخصی قیامی کند و پرچمی بر افراشته کند، طاغوت است. مشخص است کار او حرام است که به واسطه برافراشتن پرچم یا تأسیس حکومت به طاغوت مبدل می شود.  بنابراین به این روایت استدلال می شود که هر پرچمی قبل از قیام امام زمان برافراشته شود حرام است. در ابتدا باید سند روایت را بررسی کنیم و بعد بررسی کنیم که آیا تمسک به این روایت برای مطلب فوق صحیح است یا خیر.

بررسی سندی

مرحوم کلینی این روایت را از ابابصیر نقل می کند که شخصی موثق و مورد احترام است. شیخ در فهرس می گوید: «لیث المنادی روی عن ابی عبدالله و أبی الحسن...» نام او لیث بوده است که از امام صادق و موسی بن جعفر علیهما السلام روایت نقل کرده است.

مرحوم کشی از ابن ابی عمیر و جمیل بن دراج نقل می کند که از رواة معتبر هستند که می گویند: «بشر المخبتین بالجنة» امام به دوستانشان می فرمایند مخبتین (متواضعین) را به بهشت بشارت دهید و بعد اعلام می کند که مراد من از مخبتین، این چند نفر هستند که نامشان را ذکر می کند و ابوبصیر نیز جزء آنان است و این چهار نفر را نجبائی می داند که امین احکام الهی هستند. بعد حضرت می فرمایند اگر این اشخاص نبودند آثار نبوت از بین می رفت.

کشی نقل می کند: «ابابصیر شخصی است که تمام علما و اصحاب بر ثقه بودن و فقیه بودن ایشان اجماع دارند.» قبل از ابابصیر نیز افرادی واقع شده اند که همگی ثقه بوده اند. پس سند روایت که مرحوم کلینی در کتاب شریف کافی از ابابصیر نقل می کند کاملاً درست است و اشکالی در آن وجود ندارد.

سه روایت دیگری که برگشتشان به یک روایت است باید بررسی شود.

قال حدثنا ... در حالات عبدالواحد، احمد بن محمد و محمد بن عباس بن العیسی الحسینی می گویند ثقه است. نفر چهارم حسن بن علی بن ابی حمزه است که ایشان از پدرش علی بن ابی حمزه بطائنی نقل می کند که این دو نفر مورد تردید هستند. علی بن حمزه از واقفیه است.

مرحوم شیخ در فهرس می گوید: «أحد امة الواقفة»؛ یکی از ارکان واقفیه است. واقفیه افرادی بودند که زمان زندان بودن امام موسی کاظم علیه السلام، وجوهات را جمع آوری کرده بودند و بعد از شهادت امام علیه السلام اموالی که نزدشان بود را پس ندادند و سبب انکار ولایت و توقف آنان در امام کاظم علیه السلام همین مساله بود و همین شخص مذکور نیز 30 هزار دینار از پول امام نزدش باقی بود.

امام رضا علیه السلام درباره علی بن ابی حمزه بعد از مرگش این گونه می فرماید: زمانی که او را در قبر قرار دادند، ملکین او را در قبر نشاندند و نام ائمه علیهم السلام را از او سوال کردند. او در پاسخ نام یکایک ائمه را ذکر کرد تا به نام من رسید. به دلیل این که مرا قبول نداشت نتوانست پاسخ دهد. چند بار این سوال را از او پرسیدند و زمانی که بعد از چند مرتبه نتوانست و توقف کرد، ضربه ای به سر او زدند که قبرش از آتش مملو شد.

در حالات او آمده است که اشد اعداء امام رضا علیه السلام در عصر خودش بود. یکی دیگر از افراد که نقل می کند پسر همین شخص است که او نیز ثقه نیست.

پس روایتی که ابابصیر نقل می کرد درست بود ولی این روایت از حیث سند مخدوش است. پس فقط یک روایت باقی ماند که از نظر سند روشن و از نظر عبارت روشن است که هر پرچمی قبل از قیام امام زمان (عج) برافراشته شود صاحبش طاغوت است.

اصل روایت بیان شد و مهم ترین دلیل منکران قیام و تشکیل حکومت است. طبق این روایت قیام زید نیز مردود است منتهی باید پاسخ به این روایت را بیان کنیم تا روشن شود که ان شاء الله بیان خواهد شد./926/ف

مقرر: محسن جوادی صدر

پی نوشت:

[1] . وسائل کتاب الجهاد، ابواب الجهاد العدو، باب 13، روایت هفتم

[2] . وسائل، کتاب الجهاد، ابواب الجهاد العدو، باب 13 روایت ششم

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۰ / ۰۱ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۵:۳۱:۳۹
طلوع افتاب
۰۶:۵۶:۵۱
اذان ظهر
۱۳:۱۱:۳۵
غروب آفتاب
۱۹:۲۵:۴۱
اذان مغرب
۱۹:۴۲:۳۹