به گزارش وسائل، کتاب « فرهنگ و امنیت ملی» نوشته پیترجی . کتزنشتاین با ترجمه محمد هادی سمتی، توسط انتشارات پژوهشکده مطالعات راهبردی در 432 صفحه در سال 1390 روانه بازار گردید.
تحولات بنیادینی که سالهای اخیر در سیاست جهان روی داده است، فرصتی بی نظیر برای دانش پژوهان و اساتید فراهم آورده است تا بار دیگر در این موضوع تأمل کنند و با نگاهی انتقادی به روشها و یافتههای خود بپردازند.
این بازنگری به ویژه درباره دانش پژوهان روابط بینالملل و امنیت ملی بیشتر صدق میکند. آنها در دوره جنگ سرد در سپهر گفتمانی جریان اصلی به بررسی سیاست جهان و تحولات آن می پرداختند. هانس جی مور گنتا با کتاب «سیاست میان ملت ها» و کنت والتس با کتاب« نظریه سیاست بینالملل» نظریه پردازان اصلی نو/ واقعگرایی بودند.
در دهه 1970 و 1980 نئو/لیبرالیسم با طرح وابستگی متقابل به نظریه مهم بررسی روابط بینالملل تبدیل شدند. کتاب قدرت و وابستگی متقابل (1977) نوشته رابرت کوهن و جوزف نای به متن اصلی این نظریه تبدیل شد. نو/واقع گرایی تحولات جهان را از منظر قدرت، ساختار نظام بینالملل و منافع ملی کشورها تجزیه و تحلیل میکنند. در بررسی سیاست و رفتار دولتها در جهان منافع ملی و امنیت مهمترین مؤلفههای پیش روی آنها به شمار میآیند.
نئو/لیبرالیسم دولتها را تنها بازیگران نظام بینالملل نمیداند. اهمیت قدرت اقتصادی در سیاست و رفتار دولتها جایگزین بیشتری دارد. در نظام بین الملل جدید روند سلسله مراتب کاهش یافته، اهمیت نیروی نظامی کمتر شده و اقتصاد و فنآوری جایگاه مهمی به دست آورده است.
هرچند کوهن در کتاب پس از هژمونی به بازنگری در برخی از مواضع خود اقدام کرده و نقش دولتهای بزرگ را در شکلگیری و تداوم رژیمهای بینالمللی پر رنگ تر کرد، در نگرش عقلانی آنها تغییری به وجود نیامده بود.
فروپاشی شوروی علامت بزرگی برای جریان اصلی و آغازی برای جریان اصلی و آغازی برای بازنگری در نظریههای روابط بینالملل بود. به سخنی دیگر بسیاری از نظریهپردازان بر این باورند که حوزه مطالعات امنیت ملی بعد از جنگ سرد دچار یک انقلاب بزرگ شد.
بعد از جنگ سرد، تحقیقات بسیار گستردهای در حوزه امنیت ملی صورت گرفته است. پارادایم جریان اصلی از سوی پسااثبات گرایان زیر سؤال رفت. مقالات نیکلاس اونوف و کتاب نظریه اجتماعی الکساندر ونت به نقد جریان اصلی پرداختند. سازه انگاری به جریانی مهم در تحلیل روابط بینالملل تبدیل شد که عنصر فرهنگ و هویت را به شکل گستردهای وارد نظریههای روابط بینالملل کرد.
نظریه اجتماعی دقیقاً در پاسخ به نظریه سیاست بینالملل کنت والتس به رشته تحریر درآمد و در آن بر برساخته و اجتماعی بودن امور تأکید شد. فرهنگ در شکلگیری سیاستها و رفتار دولت ها در عرصه بینالمللی نقش اصلی را بازی میکند. آنارشی چیزی است که دولتها میشناسند.
نگرش ما به جهان و هویتی که داریم نقش اصلی را در درک خود از قدرت و منافع ملی خویش و دیگران بازی میکند. امنیت، اهداف و منافع ملی بر خواسته از برداشت ملتها از خود و دیگران است. آنها اموری اجتماعی، بیناذهنی و برخواسته هستند.
کتاب کتزنشتاین با عنوان "فرهنگ امنیت ملی" یکی از مهمترین کتابهای جریان سوم در تجزیه و تحلیل روابط بینالملل است. در این کتاب عقلانیت صرف بر روابط بینالملل و رفتار بازیگران در عرصه بینالملل حاکم نیست؛ مرزهای داخلی و بینالمللی آنگونه که جریان اصلی ترسیم میکند جدا از هم نیستند؛ تحول در هویت ملی در تعامل میان حوزه داخلی و بینالمللی، ساختار و کارگزار صورت میگیرد و تکوین میباید. فرهنگ، هویت، هنجارها و ارزشهای ملی و بینالمللی در شکل دادن به سیاست و رفتار بازیگران در عرصه بینالمللی نقش مهمی بازی میکنند.
به جرات میتوان گفت، کتاب حاضر از مهمترین و تأثیرگذارترین کتابهای حوزه روابط بینالملل و مطالعات امنیتی راهبردی است که در دهه اخیر محل رجوع و تدریس در بسیاری از دانشگاههای معتبر جهانی است. به رغم گذشت نزدیک به یک دهه از تألیف و انتشار کتاب اهمیت نگرش و تحلیلهای نویسندگان آن بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است.
کتاب حاضر «منافع دولت» را که تبیین های مسلط و غالب در مورد امنیت ملی در اغلب مواقع مسلم و مفروض میگیرند، به مسئلهای که قابل طرح و بررسی و البته چالش پذیر است، مبدل میسازد. برای مثال در دهه 1990 یعنی در برههای که سهمهای ژئواستراتژیک یا اقتصادی مطرح نبودهاند، چرا منافع برخی از دولتهای قدرتمند موجب میشود آنها برای حفاظت از جان و رفاه شهروندانی غیر از شهروندان خودشان به مداخله نظامی دست بزنند، ولی در دهه 1930 یا 1980 این گونه نبوده است؟
چرا اتحاد شوری در اواخر جنگ سرد خروج از اروپای شرقی را در راستای منفعت خود دانستند، ولی پیش از این تاریخ، چنین پیشنهادهایی را بارها و بارها رد کرده بود؟ پاسخ به چنین پرسشهایی ابهامآلود ولی درعینحال مهم است. منافع دولت برای این امر وجود ندارد که کنشگران منفعت جو و عقلایی به کشف آن بپردازند. منافع از طریق فرآیند تعامل اجتماعی بر ساخته میشوند.تعریف منفعت ملی و نه دفاع از آن همان چیزی است که این کتاب به دنبال فهم آن است.
این کتاب دیدگاهی جامعهشناختی در مورد سیاست امنیت ملی ارائه میدهد و استدلال میکند کنشگرانی که در برابر عوامل فرهنگی نشان میدهند، منافع امنیتی را تعریف میکنند. این بدان معنا نیست قدرت، که به طور متعارف بر حسب توانمندی های مادی تعریف میشود، هیچ اهمیتی در تحلیل امنیت ملی ندارد.
بی شک دولتها و سایر کنشگران سیاسی برای دفاع از امنیت خود کسب قدرت مادیاند. اما دولتها با چه اهدافی به دنبال کسب کدام انواع دیگر قدرت و امنیتاند؟ آیا معناهایی که دولتها و سایر کنشگران سیاسی به قدرت و امنیت میدهند به ما کمک میکند تا رفتار آنها را تبیین کنیم؟ این کتاب استدلال میکند که پاسخها به چنین پرسشهایی موضوعاتی را در هر دو حوزه نظریه و عمل مطرح میسازد.
این کتاب میکوشد، عدم توازن شدید میان سبکهای ساختاری و خردگرای تحلیل و دیدگاههای جامعه شناختی در مورد پرسشهای امنیت ملی را از میان ببرد. نویسندگان همچنین معتقدند مفاهیمی از قبیل ناهنجارها، هویت و فرهنگ به عنوان برچسب هایی عاجل برای توصیف آن عوامل اجتماعی که تحلیل میکنند، کاربرد جامعهشناختی دارند و همین رویه را نیز به کار میبندند. این عوامل از فرآیندهای اجتماعی، کنش سیاسی هدفمند و تفاوتها در توانمندیهای قدرت سرچشمه میگیرند.
جلد اول کتاب «فرهنگ امنیت ملی » مشتمل بر هفت فصل است.
فصل اول، مقدمه: دیدگاههای بدیل در مورد امنیت
این فصل دارای پنج بخش "چرا موضوعات سنتی امنیت ملی"، "دیدگاههای تحلیلی موجود"، "زمینه فرهنگی نهادی و هویت سیاسی"، "چرا دردسر" و "یادداشتها" است که پیتر جی . کتزنشتاین نظراتی را در خصوص دیدگاههای مطرحشده در باره امنیت ارائه میدهد.
فصل دوم: هنجارها، هویت و فرهنگ در امنیت ملی
این فصل نیز دارای هشت بخش "زمینه تحلیلی"، "دیدگاههای نظری"، "سیاست بینالملل"، "سیاست داخلی"، "استدلال ها"، "موضوعات روش شناختی و فرانظی"، "بسط و نتیجهگیری" و "یادداشت ها" است. نویسندگان این فصل رونالرال جپرسن، الکساندر ونت و پیتر جی کتزنشتاین هستند که نظراتی را در خصوص هویت و فرهنگ در امنیت ملی ارائه میدهد.
فصل سوم: منزلت، هنجارها و اشاعه تسلیحات متعارف: رویکرد نظریه نهادی
در این فصل موضوعاتی چون "تبیین متعارف در زمینه اشاعه تسلیحات"، "یک دیدگاه بدیل، کنش اجباری و یک نظریه نهادی در زمینه اشاعه تسلیحات"، "فرضیهها" و "طرح تحقیقاتی، دادهها و روشهای تحلیل" توسط داناپی ایر و مارک سی ساچمن مورد بررسی قرارگرفته است.
فصل چهارم: هنجارها و بازدارندگی" تابو های تسلیحات هستهای و شیمیایی
این فصل دارای چهار بخش "برساختگی اجتماعی بازدارندگی"، "تابوی سلاحهای شیمیایی"، "هنجارها، سازهانگاری و تبیین" و "یادداشتها" است که ریچارد پرایس و نینا تاننوالد نظراتی را در خصوص تسلیحات هستهای ارائه میدهند.
فصل پنجم: برساختن هنجارهای مداخله بشر دوستانه
این فصل نیز دارای پنج بخش "استفاده از هنجارها برای فهم سیاست بینالملل"، "مداخله بشردوستانه در قرن نوزدهم"، "گسترش دامنه بشریت و حاکمیت"، "مداخله بشردوستانه از سال 1945 به بعد" و "یادداشتها" است. نویسنده این فصل مارثا فینمر است.
فصل ششم: فرهنگ و آموزه نظامی فرانسه پیش از جنگ جهانی دوم
الیزابت کییر نویسنده این بخش است و موضوعاتی چون "تبیینهای بدیل"، "ریشههای فرهنگی تصمیمها در زمینه آموزه پردازی"، "ریشههای فرهنگی دکترین فرانسه" را مورد بررسی قرار داده است.
فصل هفتم: واقع گرایی فرهنگی و استراتژی در چین مائوئیست
فصل آخر جلد اول این کتاب نیز مشتمل بر هفت بخش همچون "چرا چین"، "برخی از موضوعات مفهومی و روششناختی"، "پارادایم محوری مائوئیستی"، "رتبهبندیهای ترجیحات استراتژیک"، "رفتار منازعهای چین"، "ماسئل تحلیل " و "یادداشت" است که آلاستر آین جانستین به رشته تحریر درآورده است.
120/د