vasael.ir

کد خبر: ۸۶۷۶
تاریخ انتشار: ۲۸ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۵:۳۵ - 18 June 2018
آیت الله کعبی/ جلسه 70

جهاد| تبیین ادله قائلین به حرمت جهاد ابتدایی در عصر غیبت

وسائل- طبق نظر شیخ طوسی در جهاد ابتدایی، دعوت به اسلام شرط است. یعنی اظهار شهادتین، اقرار به توحید و عدل و التزام به شعائر اسلامی. اگر دعوت شوند و قبول نکنند، قتال جایز است. اگر دعوت نشوند، جنگ جایز نیست. دعوت کننده امام معصوم(ع) و منصوب و مامور خاص امام معصوم (ع) است و از این روی بدون امام معصوم جهاد ابتدایی حرام است.

به گزارش خبرنگار وسائل؛ آیت الله عباس کعبی عضو مجلس خبرگان رهبری در هفتادمین جلسه درس خارج فقه جهاد که در موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) به تاریخ دوشنبه دوم اسفند ماه 1395 برگزار شد در ادامه بررسی عناوین جهاد به بررسی ابعاد و حکم جهاد ابتدایی در عصر غیبت و ادله قائلین به حرمت جهاد ابتدایی در عصر غیبت پرداخت.

تقریر درس

آیت الله کعبی در جلسه  گذشته عنوان کرد: آیا بالفرض که ما قدرت نظامی داشته باشیم، امکان فتح نیز وجود داشته باشد، حاکمیت ما نیز مستقر باشد و جهاد دفاعی هم به گردن ما نباشد که منطقه ای سرزمین اسلامی اشغال شده باشد، آیا واجب یا جایز است در عصر غیبت جهاد ابتدایی برای دعوت به اسلام کنیم یا خیر؟

مشروح این جلسه را می توانید در ذیل ملاحظه بفرمایید

بسم الله الرحمن الرحیم

جهاد ابتدایی 2

القائلون بحرمه الجهاد الابتدایی فی عصر الغیبه - 1

در باره جهاد ابتدایی به اقوال رسیدیم. مبحث اول، قائلین به حرمت جهاد ابتدایی در عصر غیبت است.

شیخ طوسی(ره)

در راس قائلین به حرمت، شیخ طوسی(ره) است. ایشان در «نهایه» می فرماید: «و من وجب علیه الجهاد إنّما یجب علیه عند شروط، و هی أن یکون الإمام العادل الذی لا یجوز لهم القتال إلّا بأمره و لا یسوغ لهم الجهاد من دونه ظاهرا، أو یکون من نصبه الإمام للقیام بأمر المسلمین حاضرا، ثمَّ یدعوهم الى الجهاد، فیجب علیهم حینئذ القیام به».[1] یعنی جهاد  بر اساس شروطی بر شخص واجب می شود. یکی اینکه آن امام عادلی که قتال فقط به امر او جایز است و جهاد جایز نیست مگر اینکه آن امام عادل حاضر باشد یا کسی که امام نصب خاص فرموده، حاضر باشد. اگر چنین فردی دعوت به جهاد کرد، بر دیگران واجب است قیام کنند.

مفهوم مخالف این سخن را خود ایشان فرموده: «و متى لم یکن الإمام ظاهرا، و لا من نصبه الإمام حاضرا، لم یجز مجاهدة العدوّ. و الجهاد مع أئمّة الجور أو من غیر إمام، خطأ یستحقّ فاعله به الإثم. و إن أصاب لم یؤجر علیه. و إن أصیب کان مأثوما. اللّهمّ إلّا أن یدهم المسلمین أمر من قبل العدوّ یخاف منه على بیضة الإسلام و یخشى بواره، أو یخاف على قوم منهم، وجب حینئذ أیضا جهادهم و دفاعهم. غیر أنّه یقصد المجاهد، و الحال على ما وصفناه، الدّفاع عن نفسه و عن حوزة الإسلام و عن المؤمنین، و لا یقصد الجهاد مع الإمام الجائر، و لا مجاهدتهم لیدخلهم فی الإسلام» اگر امام یا منصوب امام حاضر نباشد، جهاد با دشمن جایز نیست. اگر کسی بدون امام عادل و یا منصوب خاص امام جهاد کند، خودسرانه یا تحت لوای حاکم جائر، خطایی است که انجام دهنده آن گنه کار است. اگر به فتوحات هم دست یابد، اجر و ثوابی ندارد. و اگر کشته شود یا مجروح شود، گنهکار است. از نظر حکم تکلیفی، گناه است و از نظر حکم وضعی، ضامن است. از هر دو نظر، عملش باطل است. مگر اینکه دشمن به کسان اسلام هجوم کند و ترس از هلاکت اسلام برود، در این صورت جهاد و دفاع واجب است.

حالا  از کجای این فرمایش حرمت جهاد ابتدایی در عصر غیبت استفاده می شود؟ در توضیح باید چند نکته را بیان کرد:

یک: بحث رهبر عادل است که ممکن است کسی بگوید یعنی رهبر عادل که فقط محصور در امام معصوم(ع) نیست و بلکه شامل عصر غیبت هم می شود؛ مانند مرجع مشروطیت. جواب این است: واژه ای که شیخ طوسی(ره) به کار برده، «ظاهرا» و «حاضرا» و امثال اینهاست. یعنی قیدی برای امام عادل گذاشته است. استفاده می شود امام عادل، دو حیثیت دارد: ظاهر و مستتر. و منظور امام زمان(ع) است. واژه ظاهر و مستتر درباره ایشان به کار می رود

 ممکن است بگویید در عبارت شیخ طوسی(ره) واژه «ظاهر» آمده است و شاید منظور «غالب» و «مبسوط الید» مراد باشد. و واژه مستتر نیامده است. جواب این است که ایشان به این مطلب اکتفا نکرده است و در ادامه فرموده: «و متى لم یکن الإمام ظاهرا، و لا من نَصَبَه الإمام حاضرا» که مخصوص امام زمان(ع) است و خواهیم گفت که شیخ طوسی(ره) واژه دیگری به عنوان «تفویض» به کار می برد که مربوط به فقهاست. یعنی فقهایی که امر از سوی امام زمان(ع) به آنها تفویض شده است و شیخ طوسی(ره) برای فقیه، واژه «امام عادل» را به کار نمی برد و از سایر قرائنی که در نهایه وجود دارد.

البته بله، گاه می خواهیم در روایات واژه امام عادل را تحقیق کنیم، اما در عبارات شیخ طوسی، این وازه مخصوص امام زمان(ع) است.

نکته دوم: درباره « من نصبه الإمام حاضرا»، منظور منصوب به نصب خاص است نه عام. چون نسبت به فقیه که منصوب به نصب عام است، شیخ واژه «فقهای مفوض» را به کار می برد، نه منصوب حاضر. در حالی که در این عبارت منصوب حاضر آمده است.

بر اساس این دو نکته می فهمیم که منظور شیخ طوسی(ره)  این است که جهاد ابتدایی مشروط به دعوت امام معصوم(ع) یا نایب خاص اوست و اگر اینان نباشند، جهاد جایز نیست و تصریح می کند که انجام دهنده آن در عدم حضور امام یا منصوب خاص، تکلیفا حرام است و مرتکب گناه شده است. چه به اذن فقیه باشد یا نباشد. فقط حکم جهاد دفاعی استثنا شده است و اذن هیچکدام شرط نیست.

ممکن است بگویید این یک برداشت از عبارت شیخ طوسی(ره) است و شاید برداشت های دیگری هم بتوان کرد. ما می گوییم: از جاهای دیگر می فهمیم که جهاد ابتدایی در عصر غایبت، از نگاه شیخ طوسی(ره) حرام است. مثلا درباره صحت نظر در مرابطه فرموده است: نذر مرابطه صحیح است اما متعرض نذر جهاد نشده است. اگر واقعا جهاد از نظر ایشان در عصر غیبت صحیح باشد، باید می گفت نذر جهاد هم صحیح است؛ چون جهاد اولی است. عبارت ایشان چنین است: «فإن نذر فی حال استتار الامام و انقباض یده عن التّصرف أن‌ یرابط، وجب علیه الوفاء به».[2] یعنی واژه «استتار» را به کار برده است و مرابطه در عصر غیبت صحیح است. چرا متعرض جهاد نشده است؟ چون جهاد از نظر ایشان در عصر غیبت حرام است.

ایشان در مورد فضیلت مرابطه فرموده است: «و المرابطة فی سبیل اللّه، فیها فضل کبیر و ثواب جزیل. غیر أنّ الفضل فیها یکون حال کون الإمام ظاهرا و حدّها ثلاثة أیّام إلى أربعین یوما. فإن زاد على ذلک، کان حکمه حکم المجاهدین و ثوابه ثوابهم و متى لم یکن الإمام ظاهرا، لم یکن فیه ذلک الفضل».[3] باز از واژه «ظهور» نام برده و فرموده مرابطه در دوران غیبت، آنقدر اهمیت زمان حضور امام را ندارد، اما باز نذرش صحیح است. فضل جهاد که مهمتر و بزرگتر از مرابطه است، نام نبرده است. و از اینجا می توان فهمید که جهاد ابتدایی از نگاه ایشان، حرام است.

قرینه دیگر که می توان فهمید جهاد ابتدایی از نگاه ایشان حرام است، بحث دعوت است. اگر جهاد ابتدایی درعصر غیبت جایز بود، شیخ طوسی(ره) دعوت به اسلام قبل از قتال را به امام یا منصوب امام منحصر نمی دانست. عبارت ایشان چنین است: «و لا یجوز قتال أحد من الکفّار إلّا بعد دعائهم إلى الإسلام و إظهار الشّهادتین و الإقرار بالتّوحید و العدل و التزام جمیع شرائع الإسلام. فمتى دعوا الى ذلک، فلم یجیبوا حلّ قتالهم. و متى لم یدعوا، لم یجز قتالهم. و الدّاعی ینبغی أن یکون الإمام أو من یأمره الإمام».[4] در جهاد ابتدایی، دعوت به اسلام شرط است. یعنی اظهار شهادتین، اقرار به توحید و عدل و التزام به شعائر اسلامی. اگر دعوت شوند و قبول نکنند، قتال جایز است. اگر دعوت نشوند، جنگ جایز نیست. دعوت کننده امام معصوم(ع) و منصوب و مامور خاص امام معصوم (ع) است.

از کجا بدانیم شامل نایب عام در زمان غیبت نمی شود؟  چون این دعوت را مقید کرده به کیفیت قتال که ابتدا دعوت لازم است. دعوت را متوقف بر دعوت امام(ع) یا مامور امام کرده است. آیا فقیه منظور است؟ خیر. در همین عبارات شیخ طوسی(ره) به عنوان یک اسلوب و روش عرض می کنیم. ایشان از واژه «نصب» برای نصب خاص تعبیر می کند. « أن یکون الإمام أو من یأمره الإمام» که حتما منصوب خاص است و برای واژه فقها به جای نصب، واژه «تفویض» به کار می برد. در زمان ما منصوب به عام و خاص تبدیل شده است. اما در زمان شیخ طوسی، برای فقها، واژه تفویض به کار می برد. ایشان در باب امر به معروف و نهی از منکر می فرماید: «فأمّا إقامة الحدود، فلیس یجوز لأحد إقامتها، إلّا لسلطان الزّمان المنصوب من قبل اللّه تعالى، أو من نصبه الإمام لإقامتها‌ و لا یجوز لأحد سواهما إقامتها على حال. و قد رخص فی حال قصور أیدی أئمة الحقّ و تغلّب الظّالمین، أن یقیم الإنسان الحدّ على ولده و أهله و ممالیکه».[5]

شیخ طوسی(ره) نصب را برای دلالت بر نصب خاص در مقابل «رخصت» که دلالت بر نصب عام می کند، به کار برده است. چون منظور شیخ، وجود فقیه قائم به امر مسلمین، اگر به منزلت امام حاضر باشد، در مقابل «تغلب الظالمین» نمی گذاشت. پس منظور از «ائمه الحق» و «سلطان زمان» و «منصوب من قبل الله»،  قطعا امام معصوم(ع) است. فرض بر این است که ظالمان متغلب اند و فقها، دستشان بسته است. آن واژه مقابل ائمه جور، ائمه حق است که در عبارت هایی مانند شیخ طوسی(ره) یعنی ائمه معصومین(ع). در اطلاق عبارت، شامل فقها می شود اما تبادر و انصرافش به سمت ائمه معصومین(ع) است.

عبارت دیگری ایشان در «مبسوط» است که جهاد در عصر غیبت ممنوع است. فرق مبسوط و نهایه در این است که نهایه، فقه ماثور است. یعنی بر اتساس روایات اهل بیت فتوا داده است. اما «مبسوط»، فقه تفریع است و تلاش کرده تا دیدگاه اهل سنت را ببیند و بر اساس مبانی فقه اهل بیت(ع) پاسخ آنها را بدهد. ابتدای «مبسوط» نیز توضیح می دهد که دیدم متاسفانه برخی شیعیان مذهبشان را تغییر داده اند و علت آن این است که فقه شیعه، قوی نیست و بدون قیاس و استحسان نمی توانیم استنباط کنیم. فقه شیعه پاسخگوی مسایل زمانه نیست و فقط مجموعه روایات است. من خواستم فقهی بنویسم بر اساس مبانی شیعه بدون اینکه از قیاس و استحسان استفاده کنم. معلوم می شود رویکرد شیخ طوسی(ره) برای نوشتن کتاب «مسبوط» یک رویکرد کلامی و برای دفاع از مکتاب اهل بیت(ع) نگاشته شده است.

ایشان در «مبسوط» در ممنوعیت جهاد ابتدایی در عصر غیبت می فرماید: «إذا اجتمعت الشروط التی ذکرناها فیمن یجب علیه الجهاد فلا یجب علیه أن یجاهد إلا بأن یکون هناک إمام عادل أو من نصبه الإمام للجهاد، ثم یدعوهم إلى الجهاد فیجب حینئذ على من ذکرناه الجهاد و متى لم یکن الإمام و لا من نصبه الإمام سقط الوجوب بل لا یحسن فعله أصلا اللهم إلا أن یدهم المسلمین أمر یخاف معه على بیضة الإسلام و یخشى بواره أو یخاف على قوم منهم فإنه یجب حینئذ دفاعهم و یقصد به الدفع عن النفس و الإسلام و المؤمنین و لا یقصد الجهاد لیدخلوا فی الإسلام و هکذا حکم من کان فی دار الحرب و دهمهم عدو یخاف منهم على نفسه جاز أن یجاهد مع الکفار دفعا عن نفسه و ماله دون الجهاد الذی وجب علیه فی الشرع، و الجهاد مع أئمة الجور أو من غیر إمام أصلا خطاء قبیح یستحق فاعله به الذم و العقاب إن أصیب لم یوجر و إن أصاب کان مأثوما».[6] تقیربا شبیه عبارات «نهایه» است. از واژه «امام عادل» و «من غیر امام اصلا» حرمت جهاد ابتدایی برداشت می شود.

بنابراین می توان با ضرس قاطع گفت که شیخ طوسی به حرموت جهاد ابتدایی در عصر غیبت قائل است. ممکن است مبنتای ایشان روایات باشد. که قابل مناقشه و بحث است. در فهم روایات که مقلد نیستیم. دریپست است که به نص و متن فقهی نزدیک تر است، اما شاید برداشتی از واژه امام کرده که متبادر در امام معصوم باشد ولی ما امام را اعم بدانیم. و سایر ادله ای که خواهیم گفت.

ابن ادریس حلی(ره)

فقیه دیگر که به حرمت جهاد ابتدایی در عصر غیبت فتوا داده، محمد بن ادریس حلی(ره) در کتاب «سرائر» است که بر اساس «نهایه» نوشته شده است. «سرائر» توانسته از تقلید خود را رها کند و قبل از آن همه فقها، فقهشان بر اساس فقه شیخ طوسی(ره) است و از این بابت به شیخ طوسی(ره)، «شیخ طائفه» می گفتند و چیزی بر متن شیخ اضافه نمی کردند. «سرائر» هم تعلیقه بر «نهایه»ی شیخ است و در بسیاری موارد واژه ها عینا عبارت «نهایه» است؛ مانند بحث جهاد ابتدایی که چون شبیه متن شیخ است نمی خوانیم.

قاضی ابن براج(ره)

فقیه بعدی، قاضی ابن براج(ره) در کتاب »مهذب» است. ایشان صریح تر از شیخ طوسی(ره) می گویند: «و الجهاد مع أئمة الکفر و مع غیر إمام أصلی أو من نصبه قبیح، یستحق فاعله العقاب، فإن أصاب کان مأثوما، و ان أصیب لم یکن على ذلک أجر».[7]

یعنی جهاد با ائمکه کفر زیر پرچم غیر امام اصلی یا کسی که امام نصب خاص کرده، قبیح است و فاعل آن مستحق عقاب است. اگر کشته شود یا مجروح شود، ثوابی نبرده است.

عرض شد منصوب در عبارات آن عصر، به نصب خاص تعبیر می شود همانطور که در جاهای دیگر نیز تصریح می کنند. از جمله صاحب ریاض(ره) که می گوید منظور از منصوب، منصوب به نصب خاص است. عبارت ایشان چنین است: «أما العام کالفقیه فلا یجوز له و لا معه حال الغیبة، بلا خلاف أعلمه، کما فی ظاهر‌ المنتهىٰ و صریح الغنیة»[8] یعنی با فقیه که منصوب عام است، نمی توان جهاد کرد. و خلافی بر آن نیست.

پس استظهار حرمت جهاد ابتدایی از واژه قاضی ابن براج نیز درست است. با اینکه خود ایشان در «المهذب» از پیامبر نقل می کند: « علیکم بالجهاد فی سبیل الله مع کل امام عادل، فالجهاد فی سبیل الله مع کل امام عادل باب من أبواب الجنة»[9] با اینحال برداشت قاضی ابن براج(ره) از این روایت، از امام عادل، امام معصوم(ع) است.

ابن براج(ره) در جایی دیگر می فرماید: «و یکون مأمورا به من قبل الامام العادل، أو من نصبه الامام».[10] و مرادش از امام عادل، همان امام اصلی است. و در جایی دیگر می فرماید: «و انما ذکرنا ان یکون مأمورا بالجهاد من قبل الإمام أو من نصبه، لأنه متى لم یکن واحدا منهما لم یجز له الخروج الى الجهاد»[11].

بنابراین از عبارت «الامام العادل» بعد از عبارت «و الجهاد مع أئمة الکفر و مع غیر إمام أصلی أو من نصبه».[12] ذکر می کند و این یعنی امام عادل، همان امام اصلی است. و روایتی که از رسول اکرم(ص) نقل کرده، از نگاه ابن براج(ره) امام عادل، همان امام اصلی است. بعضی از آقایان از جمله استاد آیت الله مومن، فرموده است بعید نیست منظور ابن براج(ره)، اعم باشد و شامل عصر غیبت هم بشود. عبارت ایشان چنین است: «فربما یستظهر منها حرمة الجهاد المبتدأ فی زمان الغیبة اللهم إلّا أن یراد ممن نصبه معنى یعمّ فقهاء الشیعة لا سیّما إذا قاموا بتأسیس دولة إسلامیة أو‌ قیادتها فی زمان غیبة الإمام الأصل و ولی العصر (عجّل اللّٰه تعالى فرجه الشریف.»[13]

ایشان می فرماید ممکن است از عبارت ابن براج در «مهذب» استفاده شود که «من نصبه» ، منصب عام باشد؛ خصوصا در زمان غیبت که اگر فقیهی بتواند دولت اسلامی تاسیس کند، دولت او مانند دولت امام اصلی است.

بنابراین می توان به قاضی ابن براج(ره) نسبت داد که ایشان قائل به حرمت مطلق جهاد ابتدایی در عصر غیبت نیست. اما به نظر ما فرمایش استاد مومن تمام نیست با توضیحی که خواهیم گفت. به نظر می رسد قاضی ابن براج(ره) هم قائل به حرمت جهاد ابتدایی است.

یکی از مسائلی که در زمان ما در استنباط احکام مهم است، فهم دقیق عبارات فقهاء است. این مساله جهاد ابتدایی در عصر غیبت که آیا مشروط به امام معصوم است یا نه، چون مساله ای است که اگر کسی قائل به جواز و وجوب جهاد قائل شود، مخالفت با مشهور فقهاء و بلکه ممکن است مخالفت با اجماع باشد، ابتدا باید عبارات فقها تحقیق شود و ادله محکمی اقامه کرد؛ وگرنه نمی توان از عبارات فقهاء گذشت. قدری صبوری لازم است.

ادامه در جلسه بعد...

پایان جلسه هفتادم

***

 


[1] . النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوى؛ ص: 290.

[2] . النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوى، ص290 و  291.

[3] . النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوى، ص290.

[4] . النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوى؛ ص: 292.

[5] . النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوى؛ ص: 300.

[6] . المبسوط فی فقه الإمامیة؛ ج‌2، ص: 8.

[7] . المهذب (لابن البراج)؛ ج‌1، ص: 297.

[8] . ریاض المسائل (ط - الحدیثة)؛ ج‌8، ص: 13 و 14.

[9] . المهذب (لابن البراج)؛ ج‌1، ص: 293.

[10] . المهذب (لابن البراج)؛ ج‌1، ص: 293.

[11] . المهذب (لابن البراج)؛ ج‌1، ص: 296.

[12] . المهذب (لابن البراج)؛ ج‌1، ص: 297.

[13] . المقالات و الرسالات (رسالة حول الجهاد الابتدائی)، ج 46، ص11.

120/907/د

مقرر: قطبی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۰۱ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۵۷:۵۸
طلوع افتاب
۰۶:۲۷:۵۸
اذان ظهر
۱۳:۰۵:۴۷
غروب آفتاب
۱۹:۴۲:۵۸
اذان مغرب
۲۰:۰۰:۳۳